* 💞﷽💞
☁️🌟☁️🌟☁️🌟☁️🌟☁️
☁#بادبرمیخیزد
#قسمت124
✍ #میم_مشکات
سیاوش این بار محو این حجم از مهربانی، عقل و درایت شد. دستان ظریف و گرم راحله، آب سردی بود روی آتش خشمش. چطور میتوانست در کنار چنین فرشته ای عصبانی باشد?
فکر میکرد لابد این حرف و رفتار، راحله را، این دختر مقید را، چنان بر آشفته خواهد کرد که در چشم بر هم زدنی، با چشمانی گریان، جمع را ترک کند... و او با چه مشقتی باید راحله را راضی کند که سودابه دروغ گفته است!! اصلا شاید نامزدی شان را به هم می زد! چه فکر هایی کرده بود... اما حالا! نمی دانست چگونه قدردان این همه آرامش باشد که به یکباره این موجود ظریف و آرام، نثارش کرده بود. باری بزرگ را از دوشش برداشته بود. هرچند هنوز هم دلهره داشت. شاید این آرامش قبل از طوفان بود! نفس عمیقی کشید و با اضطراب گفت:
-پیش نیومده بود! تو مخالفی?
راحله سری به علامت نفی تکان داد و گفت:
-من عاشق پیانو هستم. مخصوصا کوک ایرانی
گل از گل سیاوش شکفت و راحله ادامه داد:
-البته اگ اشکالی نداره من نمازم رو بخونم بعد بیام همنوازی شمارو بشنوم
سیاوش که هر لحظه چهره اش بشاش تر از قبل میشد گفت:
-حتما..حتما
راحله میخواست چیزی بگوید که کیا ویولون به دست و قیل و قال کنان، از راه رسید و گفت:
-هوووو پاشو اقای زن ذلیل! وقت زیاده برا اینکه خودتو لوس کنی. پاشو بیا همنواز من شو ببینم .. به افتخار خانمت میخوام یه قطعه شاد بزنم. دو ضربی گلهای استاد معروفی و خرم رو یادته?
سیاوش که از شلوغ بازی کیا خنده اش گرفته بود رو به جمعی که منتظر بودند گفت :
-باعث افتخاره که بتونم خوشحالتون کنم اما اگه اجازه بدین تا ما سازهامون رو کوک میکنیم، اول خانم بنده، نمازشون رو بخونن، بعد من در خدمتتون هستم
و کیا تایید کنان گفت:
-بله، حتما... اصن آهنگ به افتخار ایشونه نباشن که نمیشه
راحله تشکر کنان رفت و با کمال تعجب دید تعدای از جمع، حتی کسانی که فکرش را هم نمیکرد، با این پیشنهاد رفتند تا نمازشان را بخوانند. و راحله خوشحال بود که هیچ قضاوتی بر اساس ظاهر در مورد کسی نکرده بود و درونش را پر از نخوت و عجب نکرده بود که خود را برتر ببیند به جهت عیبی که در ظاهر آنان بود. شاید اصلا آمدن او به این فامیل قرار بود بشارت و هدایتی باشد برای کسانی بود که هنوز رگه هایی از ایمانشان به جا مانده بود. و با خودش فکر کرد کاش بتواند کاری انجام دهد در راه کسی که همیشه منتظرش بود.
راحله نمازش را خواند، برگشت و جمع به افتخار ورود تازه عروس یک صدا دست زدند. راحله در گوشه ای نشست و با خوشحالی به سیاوش نگاه کرد که با شور و حرارت پدال های پیانوی شونبرون را فشار میداد و دستان پر جنب و جوشش، کلاویه ها را نوازش میکرد. سیاوشی که حس میکرد قرار است سختی های عشقش، برکتی باشد در زندگی اش. سختی هایی که رشدش خواهند داد ...اصلا سختی ها مگر جز برای رشد هستند?
و در این میان، سودابه بود که نقشه اش نه تنها خنثی شده بود بلکه برعکس، خودش باعث شده بود حواس بقیه جمع این عروس تازه وارد بشود و همه بیشتر از قبل شیفته اش شوند. راحله آن شب مصداق عینی این حدیث حضرت امیر بود که اگر رابطه تان را با خدا اصلاح کنید، خداوند رابطه تان با خلق را اصلاح خواهد کرد.
آخر شب وقتی برمیگشتند، راحله سرش را به پشتی صندلی تکیه داده بود و آسمان را نگاه میکرد. سیاوش زیر چشمی نگاهش کرد. با اینکه راحله چیزی به رویش نیاورده بود ولی هنوز فکر میکرد ممکن است هر لحظه راحله حرفی بزند یا حداقل گله ای بکند اما لبخندی که بر لب راحله بود نشان میداد احتمالات سیاوش خیلی هم درست نیست. طاقت نیاورد. میترسید سودابه حرف بی ربطی زده باشد:
-مهمونی خوش گذشت?
-عالی بود!
چه جواب دور از انتظاری! سیاوش تعجب کرد:
-هیچ کس چیری نگفت?
را حله با همان لبخند جواب داد:
-چه چیزی? فقط یکم تعجب کرده بودن وگرنه فامیلات خیلی مهربونن، مث خودت
و ریز خندید. سیاوش لبخندی زد از این خنده راحله:
-آخه وسط مهمونی حس کردم قیافه ت در هم رفته
راحله هنوز نگاهش به خیابان بود:
-نه، همه چیز خوب بود
سیاوش نگاهی به راحله کرد. لابد راحله نمیخواست بروز دهد. نگاهش را به جلویش دوخت:
-در مورد کارای سودابه باید بگم من شاید خیلی ادم معتقدی نباشم اما از اینکه به اسم کلاس یه سری حریم هارو بشکنم ابا دارم. هرچی باشه مملکت ما فرهنگ خودش رو داره و من بزرگ شده همین جام. از اینکه ادای اونوریارو در بیارم خوشم نمیاد.
میدونستم که امشب ممکنه عمه فریده یا سودابه حرفی بزنن اما خواستم باشی تا بدونی توی فامیل ما چه آدم هایی هستن. قایم کردنشون فایده ای نداره. اگه حرفی نزدم به این معنا نبود که نفهمیدم حالت رو. من همیشه پشتت هستم اما بالاخره تحمل چنین شرایطی ممکنه سخت باشه. خواستم صادقانه همه چیز رو بدونی و تصمیم بگیری
سیاوش این را گفت و ساکت شد...
#ادامه_دارد
✿💕کانال رمان عاشقانه ی مذهبی💕✿
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
22.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 مهم و بصیرتی.
🔹توصیه میکنم این فیلم رو در مورد عملیات فروغ جاویدان منافقین ببینید.
#بصیرباشیم_تافریب_نخوریم.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
هدایت شده از 🌸 دو کلمه حرف حساب 🌸
🔴 راستی تا حالا فکر کردید چرا از اول انقلاب تا حالا از بین خواص و مسئولان، جمهوری اسلامی هر چی شهیدِ ترور یا حوادث ِمشکوک داشتیم، حتی یک نفرشون هم از اصلاحطلبان، نبوده؟! تا حالا به این فکر کردید که چرا در بین هزاران شهید مدافع حرم ؛حتی یک نفر شهید مدافع حرم اصلاحطلب نداریم. آیا برای اندیشیدن و بیدار شدن و دست از تعصب های کور حزبی و جناحی کشیدن همین دو سند کافی نیست؟
#بصیرباشیم_تافریب_نخوریم.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
🟢 واقعا" همینطوره. دعا کنیم دکتر پزشکیان مسیر درست رو انتخاب کنه. البته با حضور نخاله های مرموزی مثل ظریف و آخوندی بعیده مسیر درست انتخاب بشه. ولی ما ناامید نیستیم.
#بصیرباشیم_تافریب_نخوریم.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
🟢 امروز ۷ مرداد ۱۴۰۳ دولت سیزدهم به پایان میرسید. شادی روح سید مظلوم شهید سید ابراهیم رئیسی که خدماتش هیچگاه فراموش نخواهد شد وهمراهان ایشان فاتحه و صلوات.
#بصیرباشیم_تافریب_نخوریم.
https://eitaa.com/harffe_hesab
🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آن #آیتالله_میرباقری که عباس عبدی میگفت بویی از گرسنگی نچشیده و روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب او را نماد تحجر و نشناختن جهان مدرن معرفی میکردند و در توییتر لیبرالها او را مارکسیست مسلمان معرفی میکردند را در این 90 ثانیه بشناسید.
🔹کسی که میداند نظام سرمایهداری را چطور توضیح دهد که مردم بفهمند و اهل علم هم به وجود مطالعه پشت سر تکتک جملاتش اعتراف کنند و کسی هم نتواند بگوید چپ ضد توسعه و پیشرفت است!
ثروتمندان مذهبی و خیرّ سالهاست که امثال او را در حوزه، حامی و نظریهپرداز موافق خود قلمداد میکنند و سالهاست به ایشان احترام میگذارند.
🔹بیبیسیها و اینترنشنال ها درست فهمیدهاند که ذهن مردم را نسبت به کدام بخش از حوزه علمیه و علماء آن دور کنند تا روحانینماهای ضد مردم و خاکسار در مقابل سرمایه سالارها، آزادانه دین ضد انسانی خود را تبلیغ کنند تا مردم از دین ناامید شوند...
#حرف_حساب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
هدایت شده از خبر فوری سراسری
.
♨️ توییت جالب حساب ایران به عبری
🔹شما پیام ما را دریافت کردید و می دانید اگر اشتباه کنید 72 ساعت آینده جالب نخواهد بود.
31.35
📌 خبر فوری سراسری
@fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 #27_روز تا #اربعین
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریـــــــاب این سپاه پیــــــــادهنظام را!
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
29.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم برای علی یک ذره شده..😭
#السلامعليكيااميرالمؤمنين✋🏻
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یککربوبلابدهبہاینوامانده
خیلۍبہدلمحسرتشآقامانده💔!
#کربلا
#اربعین
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin
آه از #غزه
تا کی به چاه سر بگذاریم و بگذریم؟
دندان سر جگر بگذاریم و بگذریم؟
تا کی میان معرکه شیران شرزه را
بیتیغ و بیسپر بگذاریم و بگذریم؟
یا دست روی دست بمانیم بیخیال
یا دست بر کمر بگذاریم و بگذریم؟
باید بت بزرگ هم این بار بشکند
هیهات اگر تبر بگذاریم و بگذریم!
تردید و ناامیدی و تسلیم و ترس را
وقت است پشت سر بگذاریم و بگذریم
ای کودکان غزّه! نشستن حراممان
تنهایتان اگر بگذاریم و بگذریم
✍ #مهدی_جهاندار
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇
🌍eitaa.com/rahSalehin