eitaa logo
🇵🇸راهـ ــ ــ صالحین 🇮🇷🛣️
948 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
95 فایل
باسلام به کانال "راه صالحین " خوش آمدید🌺 🤚در این مجال، راه صلحا را با هم مرور خواهیم کرد✋ ارتباط با ادمین: @habeb_1 این کانال مستقل بوده و به هیچ ارگانی متعلق نمی‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
22.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 مهم و بصیرتی. 🔹توصیه میکنم این فیلم رو در مورد عملیات فروغ جاویدان منافقین ببینید. . https://eitaa.com/harffe_hesab 🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
🔴 ‏راستی تا حالا فکر کردید چرا از اول انقلاب تا حالا از بین خواص و مسئولان، جمهوری اسلامی هر چی شهیدِ ترور یا حوادث ِمشکوک داشتیم، حتی یک نفرشون هم از اصلاحطلبان، نبوده؟! تا حالا به این فکر کردید که چرا در بین هزاران شهید مدافع حرم ؛حتی یک نفر شهید مدافع حرم اصلاحطلب نداریم. آیا برای اندیشیدن و بیدار شدن و دست از تعصب های کور حزبی و جناحی کشیدن همین دو سند کافی نیست؟ . https://eitaa.com/harffe_hesab 🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
🟢 واقعا" همینطوره. دعا کنیم دکتر پزشکیان مسیر درست رو انتخاب کنه. البته با حضور نخاله های مرموزی مثل ظریف و آخوندی بعیده مسیر درست انتخاب بشه. ولی ما ناامید نیستیم. . https://eitaa.com/harffe_hesab 🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
🟢 امروز ۷ مرداد ۱۴۰۳ دولت سیزدهم به پایان میرسید. شادی روح سید مظلوم شهید سید ابراهیم رئیسی که خدماتش هیچگاه فراموش نخواهد شد وهمراهان ایشان فاتحه و صلوات. . https://eitaa.com/harffe_hesab 🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آن که عباس عبدی میگفت بویی از گرسنگی نچشیده و روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب او را نماد تحجر و نشناختن جهان مدرن معرفی میکردند و در توییتر لیبرال‌‌ها او را مارکسیست مسلمان معرفی میکردند را در این 90 ثانیه بشناسید. 🔹کسی که میداند نظام سرمایه‌داری را چطور توضیح دهد که مردم بفهمند و اهل علم هم به وجود مطالعه پشت سر تک‌تک جملاتش اعتراف کنند و کسی هم نتواند بگوید چپ ضد توسعه و پیشرفت است! ثروتمندان مذهبی و خیرّ سالهاست که امثال او را در حوزه، حامی و نظریه‌پرداز موافق خود قلمداد میکنند و سال‌هاست به ایشان احترام میگذارند. 🔹بی‌بی‌سی‌ها و اینترنشنال ها درست فهمیده‌اند که ذهن مردم را نسبت به کدام بخش از حوزه علمیه و علماء آن دور کنند تا روحانی‌نماهای ضد مردم و خاکسار در مقابل سرمایه سالارها، آزادانه دین ضد انسانی خود را تبلیغ کنند تا مردم از دین ناامید شوند... 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
هدایت شده از خبر فوری سراسری
. ♨️ توییت جالب حساب ایران به عبری 🔹شما پیام ما را دریافت کردید و می دانید اگر اشتباه کنید 72 ساعت آینده جالب نخواهد بود. 31.35 📌 خبر فوری سراسری @fori_sarasari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 تا ای سمت خود کشانده خواص و عوام را دریـــــــاب این سپاه پیــــــــاده‌نظام را! 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
29.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم برای علی یک ذره شده..😭 ✋🏻 ‌ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک‌کرب‌وبلابده‌بہ‌این‌وامانده خیلۍ‌بہ‌دلم‌حسرتش‌آقا‌مانده💔! 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
آه از تا کی به چاه سر بگذاریم و بگذریم؟ دندان سر جگر بگذاریم و بگذریم؟ تا کی میان معرکه شیران شرزه را بی‌تیغ و بی‌سپر بگذاریم و بگذریم؟ یا دست روی دست بمانیم بی‌خیال یا دست بر کمر بگذاریم و بگذریم؟ باید بت بزرگ هم این بار بشکند هیهات اگر تبر بگذاریم و بگذریم! تردید و ناامیدی و تسلیم و ترس را وقت است پشت سر بگذاریم و بگذریم ای کودکان غزّه! نشستن حراممان تنهایتان اگر بگذاریم و بگذریم ✍ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جبران نمی‌شوی حتی به گریه های عمیق..💔 اللهم لانعلم منه الا خیرا💔 . https://eitaa.com/harffe_hesab 🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃
* 💞﷽💞 ‍ احساس میکرد الان است که راحله منفجر بشود و دری وری هایی را که سودابه تحویلش داده بود بیرون بریزد. ترسی غریب ته دلش میجنید. کمی به سکوت گذشت. راحله این بار سرش را به سوی همسرش چرخاند و همان طور که هنوز سرش به پشتی تکیه داشت به سیاوش خیره شد. نور چراغ های خیابان روی صورت سیا افتاده بود و چهره اش با آن فک استخوانی و زاویه دار، در فضایی نیمه تاریک جذاب تر مینمود. گره کوچکی که بین ابروهایش در آینه پیدا بود نشان میداد در دلش چه بلوایی ست. مثل امروز عصر راحله. وقت تلافی مهربانی عصر سیاوش بود. درکش کرده بود، باید درکش میکرد برای همین گفت: -چقد خوب پیانو میزنی جناب کلایدر من*! هنرهات رو یکی یکی رو میکنیا!! سیاوش ابروهایش بالا رفت. فهمید که آرامش راحله در مهمانی ساختگی نبود. آرامش قبل از طوفان نبوده. چقدر خوب بود این دخترک سفید روی پیچیده در چادر مشکی! کیف کرد از این اعتماد راحله! از این نق نزدن و به رو نیاوردن. قلبش مالامال عشق شد. نفس عمیقی کشید و گفت: -کیا زرنگی کرد! یه قطعه ای رو اجرا کرد که هنر خودشو نشون بده بیشتر و خندید. راحله هم خنده اش گرفت: -دیگه چه چیزایی بلدی? سیاوش دنده را عوض کرد و گفت: -دیگه یه دفعه که نباس همه ش رو رو کنم! گاماس گاماس! راحله با شیطنت گفت: -آخه میخوام ببینم اگه خیلی هنرمندی انصراف بدم! جلوت کم میارم اینجوری سیاوش که حالا خیالش بابت آن ترس موهوم راحت شده بود و میتوانست از بودن کنار همسرش لذت ببرد گفت: -نترس! جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود راحله کش چادرش را از سرش انداخت و گفت: - قدیما عروس از هر انگشتش یه هنر میریخت، حالا برعکس شده سیاوش به این فکر کرد چه هنری بیشتر از این که همسرش با حرف های خاله زنکی خام نشده بود و نگذاشته بود اولین مهمانی کوفتشان شود: -ما شما رو با دنیا عوض نمیکنیم حاج خانم! راحله خنده کنان گفت: -اووووه پس بگو! میخوای لوسم کنی! سیا با خوشحالی از داشتن چنین فرشته ای در کنار خودش گفت: -بریم یکم دور دور? راحله سرخوش جواب داد: -وای اره! من عاشق دور دور تو شبم سیا ضبط را بلند کرد: بمون با من بمون بامن همینجا بمون روزای افتابی تو راهن بمون حس میکنم اینجا دلامون کنار هم همیشه رو براهن... همین جایی ک هستی باش ب تو وابستگی رو دوس دارم یه وقتایی زندگی سخته کنارت زندگی رو دوست دارم... من انقد عاشقت هستم که حتی به عطر پیرهنت احساس دارم به اونایی که هم اسم تو هستن یجورایی یه حس خاص دارم* دم در وقتی راحله میخواست پیاده شود چرخید رو به سیاوش: -شب خوبی بود سیاوش خیلی اهل حرف ز دن های عاشقانه نبود. دست های راحله را گرفت و خیره در چشمانش گفت: -هیچ وقت فکر نمیکردم یه زن بتونه اینقدر عاقلانه رفتار کنه. تو تصور من رو راجع به دختر ها عوض کردی... همیشه فک میکردم دخترهای مذهبی، ادمای خودخواهی هستن که هیچی از محبت حالیشون نمیشه و فقط به فکر اعتقادات خودشونن تا بقیه رو تحقیر کنن...باید اعتراف کنم که اشتباه کردم و یک معذرت خواهی بدهکارم.... راحله احساس کرد این جملات بهترین پاداش تلاش امشبش بود. لب های سرخش به خنده باز شد و موذیانه گفت: -خب پس حالا نوبت شماست که سر کلاس و جلو همه ازم معذرت خواهی کنی اقای پارسا! سیاوش خنده کنان گفت: -ای بد جنس، سریع سو استفاده میکنیا! راحله هم خندید. سیاوش با نگاهی مهربان به چهره خندان راحله چشم دوخته بود. دستانش را بالا آورد و دست های راحله را که در دستش بود، بوسید: -هرگز محبت امشبت رو فراموش نمیکنم... گونه های راحله سرخ شد و نگاهش را به چشمان مشتاق سیاوش دوخت. این صورت گندمگون و آن چشم های آبی رنگ و جدی بدجور دلش را برده بود. شاید هم بیشتر محبتی که در مرد روبرویش بود دلش را لرزانده بود. چرا تا به حال فکر میکرد سیاوش چهره ای معمولی دارد? با خودش فکر کرد این قیافه جذاب ترین چهره ای ست که دیده است...سیاوش دستانش را همچنان گرفته بود: - اشکالی نداره من برم آقایی? و سیاوش که تازه یادش آمده بود دستان راحله را خیلی وقت است گرفته خنده کنان از گیجی خودش دست راحله را رها کرد: -برو عزیزم...شبت بخیر... به مامان اینا سلام برسون خانه تاریک بود. راحله گفته بود که دیر می آید و از مادر خواسته بود که مبادا منتظرش بماند. آرام به اتاق خودش خزید و همان طور که داشت لباس هایش را عوض میکرد صدای پیامک گوشی اش بلند شد. سریع به سمتش خیز برداشت تا مبادا معصومه بیدار شود. گوشی را بی صدا کرد، لباس هایش را عوض کرد و دراز کشید توی رختخوابش. پیام را باز کرد، سیاوش بود: -فردا میام دنبالت میخوام یکی دیگه از هنر هام رو نشونت بدم و شکلک خنده ای ته پیام بود که راحله را خنداند... پ.ن: *ریچارد کلایدرمن: با نام اصلی فیلیپ پاژه،نوازنده مشهور و فرانسوی پیانو * اهنگ بمون با من، سیامک عباسی ...