📍ایستگاه دوم #یادمان هویزه 🚩 ▫️دارم تشییع می شوم روی شانه ی شهر🕊️ دست به دست می روم تاسمت خدا پیراهنم بوی گل وگلاب می دهد🌸🍃 ▫️اما من صدای زخم های کارون را می شنوم چیزی شبیه دلشوره تکه تکه های تنم را می خورد💔 باید پیاده شوم برگردم به خاکریز پلاک به هویزه✨ ❤️ @rahasheghi_ssu

📍اینجا شهر عشق و عاشقی، هویزه است. شهری به وسعت کهکشان🌌 و به سپيدی فلق،🌄 و من دلتنگ از هیاهوی روزمرگی آمده ام تا بر ضریح عشاق این قطعه از بهشت ندبه دلتنگی بسرایم و قنوت استغاثه بگیرم تا شاید کبوتر بی قرار دلم از قفس سینه راحت بال بگشايد.🕊️💔 ❤️ @rahasheghi_ssu

خسته ام رفیق؛ گرفته است هوایِ زمین دستم را بگیر و مرا هم ببر بــا خودت ؛ تا آســمان . . .✨ #نجوای_شبانگاهی 🌌 ❤️ @rahasheghi_ssu

•|بسم ربِّ العُشّاق الحسین❤|•

صبحتون به خیر!😊 وقتشه به سمت یادمان بعدی حرکت کنیم 🚌 📍ایستگاه سوم: #یادمان فکه 💠 فكه‌ مثل‌ هيچ‌ جا نيست‌! نه‌ شلمچه‌، نه‌ ماووت‌، نه‌ سومار، نه‌ مهران‌، نه‌ طلائيه‌، نه‌... فكه‌ فقط‌ فكه‌ است‌! با قتلگاه‌ و كانال هايش‌، با تپه‌ ماهور و دشت هايش‌. همین بس که امام در وصف شهیدانش فرمود: شهدای فکه جزو ملائکة الله هستند..🕊️ پای اسلام خون بهترین آقازاده ها ریخته شده 💔🍃 ❤️ @rahasheghi_ssu

📻 فکه روایت‌ها دارد از بودن و ماندن روایت‌هایی ناتمام برای همیشه، آنجا هم گنجی تمام نشدنی است✨ و روایت می‌کند از کسانی که بر روی رمل‌ها تشنه جان دادند، 🥺 کسانی که خود را گذرگاه کردند برای به سلامت عبور کردن همرزمانشان و آنهایی که با دست و پای بسته به شهادت فیض نائل شدند.💔🍃 تمام مظلومیت فکه را باید از دل فکه شنید این دانسته های ما از فکه است ، اگر آنجا کمی تحمل کنیم صدای حاج همت را پشت بیسیم می شنویم📞➿ صدای بیسیمچی گردان حنظله که حاج همت را میخواهد و آمار شهدا را میدهد... #روایتگری ❤️ @rahasheghi_ssu

🎙 #حاج_حسین_یکتا : ‏جوونی یعنی؛ بهارِ زندگی بچه‌ها تا جوونید جوونه بزنید🌱 میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام مبارک🎉🌹 ❤️ @rahasheghi_ssu

💭 بچـه‌هـای محـل مشغـول بازی بودند که ابراهیـم وارد کوچه شد. بازی آن‌قدر گرم بود که هیچ‌کس متوجه حضور ابراهیم نشد. 🤷🏻‍♂️ یکی از بچه‌ها توپ را محکم به طرف دروازه شوت کرد🥅؛ اما به جای اینکه به تور دروازه بخورد، محکم به صورت ابراهیم خورد.⚽ بچه‌ها بی‌معطلی پا به فرار گذاشتند.🏃🏽‍♂️ با آن قد و هیکلی که ابراهیم داشت، باید هم فرار می‌کردند!😯 صورت ابراهیم سرخِ سرخ شده بود. 😖 لحظه‌ای روی زمین نشست تا دردش آرام بگیرد. همین‌طور که نشسته بود، پلاستیک گردو را از ساک دستی‌اش درآورد؛🌰 کنار دروازه گذاشت و داد زد📢 : «بچه‌ها کجا رفتید؟! بیایید براتون گردو آوردم».😇 پهلوان شهید ابراهیم هادی🌷 📚 کتــاب سلام بر ابراهیم 💌 لینک دانلود 🖇️ https://b2n.ir/j77625 ❤️ @rahasheghi_ssu

📍ایستگاه چهارم کانال کمیل ا✍🏻 علمدار کمیل🚩 نمیدانم در دعای کمیل عاشقانه ات چه میخواندی که اینگونه در کانال کمیل پرکشیدی... 🥺 باید تو را هادی صدا میزدند..  وگرنه هیچ کس جز تو نتوانست اسیران جهنمی را هدایت کند، عاشق کند... 💔 ❤️ @rahasheghi_ssu

🕌 اذان #پیغام_خصوصی است از طرف خدا برای تو... او هرکس را جداگانه صدا میزند... 🌅 اذان مغرب به #افق_عاشقی 🗣 موذن: علمدار کانال کمیل ❤️ @rahasheghi_ssu