🔴رمز عاقبت بخیری همهی ما در این روزها #جهاد_تبیین است.
کلیپهایی که از دستگیرشدگان پخش میشود نشان میدهد دشمن چطور از فقر سواد رسانهای در کشور بخصوص نوجوانان و جوانان سو استفاده میکند.
سرمایه های اجتماعی کشور را از چنگال دشمن تروریست بیرحم در فضای مجازی ول نجات دهیم.
✍ سید علیرضا آلداود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحله مُرده بازی!!
🎥این برانداز بیچاره رو نیروهای امنیتی کشتن ولی بعد مرگش خواست لباسشو مرتب کنه بعد دوباره بمیره😂😂
چند میگیری بمیری؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جفری ساکس:
آمریکا، امپراطوری در حال افول است
👤 «جفری ساکس» استاد مشهور دانشگاه کلمبیا:
🔹آنچه میخواهم بگویم را باور نخواهید کرد! ماه گذشته، زمانی که عراق اعلام کرد خواهان خروج نیروهای نظامی آمریکاست، خزانهداری آمریکا تهدید کرد که اگر در بیرونراندن نیروهای ما اصرار بورزید، ذخایر ارزی شما را در فدرال رزرو نیویورک مصادره خواهیم کرد!
🔹این کار جنایت است. این نقض تمام قوانین بینالمللی است. این واقعیتیست که ما با آن روبهرو هستیم. بسیار متاسفم که این را میگویم. آمریکا کشور من است و از گفتن این حرف اصلا خوشحال نمیشوم. اما ما یک قدرت امپراطوری در حال افول هستیم و در حال حاضر تبدیل به کشوری خطرناک شدهایم.
💢 پن: در ژانویه ۲۰۲۰، پارلمان عراق به اخراج نیروهای آمریکایی رأی داد.
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوحه پیشنهادی= حاج مهدی رسولی
شب فتنههاست
خشم و خون به نام زن است
دوباره در وطنم فتنه جدیدی هست
به هر طرف نظر میکنم شهیدی هست
🕊پنجشنبه، دلبرانهترین روزِ خداست.
از همان اولش انگار پر است از خبرهای خوب ...
شبیه دخترکِ فال فروشی که توی کولهاش پر است از شعرهای زیبا و فالهای خوش،
هر کدام را که برداری، فرقی ندارد؛
همهاش خیر است ...
پنجشنبه
باید پنجره را باز کرد،
چشمها را بست و نفس کشید ...
باید نفس کشید فراغتِ پایانِ هفته را ...♥️🍃
#یازهرا
💥بسیجی بودن چیزی نیست جز،
عملی خالصانه،
عبادتی عاشقانه،
جهادی عارفانه،
قیامی مظلومانه،
رزمی شجاعانه و
وصلی عاشقانه...
📜🌿بخشی از وصیت نامه #شهید_امیر_وفایی.
🖇🌺#هفته_بسیج گرامی باد...✨
📙برگرفته از مهرمادر
#یازهرا
🎖خـاطرات شهـید بابایی و جنرال آمریکایی
ببینید یک شهید چگونه زندگی کرده ♥
«دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی دادند، تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده، که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در جلو او، روی میز بود، ژنرال آخرین فردی بود که می بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر می کرد. او پرسش هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سوال های ژنرال بر می آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت، زیرا احساس می کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه هایی که برای زندگی آینده ام در دل داشتم، همه در یک لحظه در حال محو و نابودی است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود. با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم. به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را می خوانم. ان شاءالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه ای از اتاق رفتم و روزنامه ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می دهم، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد. سرانجام نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می نشستم از ژنرال معذرت خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می کردی؟ گفتم: عبادت می کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت های معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همین طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پای بندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره ای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده ام را امضا کرد. سپس با حالتی احترام آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می گویم، شما قبول شدید، برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم، احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.»
خلبان شهید فارغ التحصیل آمریکا
شهید عباس بابایی🎖
#یازهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسین(علیه السلام.) فرموده به مادر آرمان بگو؛ خیالش راحت باشه؛ پسرش تو بغل من بوده 😢
نوکری برای همچین اربابی عین آقایی کردنه
#شب_جمعه
#بیاد_شهدا
#صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم
منتظر نباش یک شیرینے خاصے
در زندگے ات پیدا شود تا لذت ببرے؛
کارے کن از همین زندگے عادے ات
خیلے نشاط پیدا کنے!
هر کار سادهاے را هم بهخاطر خُدا
انجام بده تا از آن لذت ببرے!
#استاد_پناهیان
🌱#یازهرا