روای مادرشهید
🌷روزی آقا مجید با پدرش درباره حضورش در جنگ ووضعیت درسش گفت و گومی کرد. مجید گفت پدر! شما می خواهید که من درس پزشکی بخوانم وآینده به پست و مقام... برسم؟! من اهل اینها نیستم.
پدرش گفت :نه من چنین منظوری ندارم و...
مجید سخنش را ادامه داد و گفت :پدر! بگذاريد راحتتان کنم! من تا جنگ هست، اهل جبهه وجنگم. بعد از آن هم به لبنان می روم و می جنگم واگر درلبنان هم کشته نشوم، ممکن است در دانشگاه _ومبارزات داخلی _کشته شوم. 🌷
6⃣6⃣
دوست دارم اگر شهید شدم پیکری نداشته باشم،از ادب دور است که در پیشگاه سیدالشهدا با تنی سالم و کفن پوش محشور شوم...
#شهیدمرتضیعبدالحی 🕊🌱
کلام_
شهیـــــ🕊ـــــد
وقتی گره های بزرگ به کارتون افتاد
از خانم «فاطمه زهرا س»
کمک بخواید ،
گره های کوچیک رو هم از
«شهدا» بخواید ،براتون باز میکند
#شهید حسین همدانی