eitaa logo
حجاب
180 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
57 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مجادله ممنوع 💠 امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمود: ✍️ «إِيَّاكُمْ وَ اَلْمِرَاءَ وَ اَلْخُصُومَةَ فَإِنَّهُمَا يُمْرِضَانِ اَلْقُلُوبَ عَلَى اَلْإِخْوَانِ وَ يَنْبُتُ عَلَيْهِمَا اَلنِّفَاقُ». ✍️ «از مجادله و ستيزه كردن بپرهيزيد؛ زيرا اين دو كار دل‌ها را نسبت به برادران بيمار می‌کند و نفاق می‌رویاند». 📚 کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۰۰.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 تقوا از نگاه بهلول ♻️ به بهلول گفتند تقوا را توصیف کن. گفت: اگر در زمینی که پُر از خار و خاشاک بود مجـبور به گذر شوید چه می‌کنید؟ گفتند: پیوسته مواظب‌ هستیم و با احتیاط راه می‌رویم تا خود را حفظ کنیم... بهلول گفت در دنیا نیز چنین کنید. تقوا همین است: از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کنید و هیچ گناهی را کوچک مشمارید. کوه‌ها با آن عظمت و بزرگی، از سنگ‌های کوچک درست شده‌اند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 چرا بی بی سی دود اسفند را مضر اعلام کرد؟ ♻️ بی جهت نیست که اینقدر ماهرانه دود اسفند را مضر اعلام کردند. در کتاب مخزن الادویه یکی از منابع طب ایرانی اسلامی آمده که: بخور آن جهت درد دندان و رفع چشم بد و تعليق آن در پارچه كبود رافع سحر ..... و بخور آن مبطل آن اثر است. ترجمه: دود آن[اسفند] جهت درد دندان و رفع چشم زخم و آویزان کردن آن که در پارچه کبود باشد برطرف کننده سحر است ..... و دود کردن آن باطل کننده اثر سحر است. نکته: با انتشار آن مستندِ به اصطلاح علمی به زبان فارسی، به دنبال انصراف فارسی زبانها از دود کردن آن هستند و با پذیرش دانشجوی رشته‌ی جادوگری، در دانشگاههای انگلیس به دنبال افزایش نیروی متخصص در حوزه سحر و ساحری و مسلط کردن شیاطین و اجنه بر فارسی زبانان. ♡اَللهُمّ عَجّل لِوَلیّکَ الفَرَج♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛جنگ حجاب استایل ها علیه ها با پوشش‌های جذاب درحال تحریف معنای حجاب و عفاف هستند. اکنون این حجاب استایل نادان به تحریف معنای قران رو آورده است! شبهه ┄┅┅❅🟣🟢🟠❅┅┅┄        
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1⃣ قسمت دوم داستان شب بود و سکوتی محض همه جا را فرا گرفته بود. اتاق گرم و تاریک بود و تنها شعاع نازکی از نور مهتاب از لای درز ترک خورده ی در چوبی حجره به درون می تابید . میرزا جواد در رخت خواب غلتی زد و تاق باز دراز کشید و به سقف زرد شده و نم کشیده ی حجره خیره شد . آن شب لحظه ها برایش چه قدر سنگین بود. خواب، خیال ربودن چشم هایش را نداشت در دیوار سقف و هر چیزی که در حجره بود با او حرف میزد رو به هر طرف می چرخاند مشتی از افکار به مغزش هجوم می برد و آرامش شیرین شبانه اش را می دزدید؛ شاید حالا چون بعد از دو هفته ماندن در کربلا شب اولی بود که به نجف باز می گشت، حجم ثانیه ها این قدر برایش سنگین می نمود . اما نه... مدت ها بود که اندیشه ای ژرف و غریب ذهنش را به خود مشغول و خواب و آسایش را از او ربوده بود. بعد از ترک قهوه خانه ، حتی لحظه ای یاد آخوند همدانی رهایش نمی کرد. در تمام مدت بودنش در کربلا کردار و گفتار ملاحسین قلی همدانی را خوب زیر نظر گرفته بود نه این که تازه او را دیده و شناخته باشد، سالها شاگردی اش کرده بود . از وقتی جوانی نورس بود، به نجف آمده و به شاگردی آخوند و آیت الله العظما حاج محدث نوری و آیت الله العظما آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و آیت الله حاج رضا همدانی نشسته بود. درس فقه حاج آقا رضا همدانی را از بر داشت . درس اصول را که آخوند خراسانی با شیوه ای نوین و مبتکرانه سهل و ساده اش کرده بود، خوب می دانست. درس های محدث نوری را هم حسابی بلد بود اما عرفان را ... به پهلو خوابید و آهی از دل کشید و به تارعنکبوتی که گوشه ی سقف حجره تنیده شده و زیر پرتوی ضعیف نور ماه می درخشید چشم دوخت با خود گفت: «خوش به حال عنكبوت. از پس کار خودش خوب بر می آید. افسوس که من بعد از این همه سال فقط یک تومار دستورالعمل و قانون از بر کرده ام! آیا به راستی تمام حکمت و عرفان و .
2⃣ اخلاق فقط دانستن این حرف هاست! همین؟ کوشید این افکار آزاردهنده را از ذهن خود دور کند، اما بی فایده بود نیرویی خفته در اندیشه اش بیدار شده بود و مدام تحریکش میکرد. بی اختیار به یاد دستورالعمل های آخوند افتاد. دلش خواست یکی یکی واگویه شان کند: «به اندازه غذا بخور، با خشوع و دلی بی غل و غش بـه نـمـاز بایست ، ذکر خدا و اندیشه ی او را هرگز از یاد مبر، معصیت را از تمام حرکات و سکنات و حرف هایت دور کن، هرچه از گناه دورتر شوی، به خداوند نزدیک تر خواهی شد، ایمانت را محکم کن، شب ها خدا را یاد کن و به پهلوی راست بخواب، در تاریکی به مرگ و رستاخیز فکر کن، مرگ را که نابود کننده ی همه ی لذت هاست، هرگز فراموش نکن . دنیا دریایی ژرف و خطرناک است، بیشتر مردم به آسانی تن به این دریا می سپارند. این دریا نهنگ و مار دارد، جانورهای عجیب و غریب و درنده های بسیار دارد، جزیره های وحشتناکی دارد که زهره ی شیر را آب می کنند و گردابی که مرکز و میدانش جهل و نادانی است. از این دریا، این دنیای مخوف، بترس! » تمام وجودش لرزید. عرق سردی بر پیشانی اش نشست. اتاق به نظر تاریک تر می رسید. حس کرد دور خودش می چرخد. خیسی لباسش را حس کرد. چندشش شد. خیسی به تنش رسید. سرش گیج می رفت . دوران حالش را به هم میزد. هم چنان که دور خود می چرخید .