بیا مهـ💔ـدی ...
دو چشم ما ز غم ...
بارانی است امشب
بیا و خود بخوان روضه ...
برای عمه ات زینبـ💔ـ
◼️آجرک الله یا صاحب الزمان ....
#بســـــم_اللّہ
رمان عاشقانه مذهبی #مقتدا
🌺 #قسمت چهلم
- بچه ها خوابن؟
- آره!
- پس پاشو دیگه خانمم! بریم شب جمعه حرم رو نشونت بدم!
همیشه دوست داشتم با او باشم، فقط خودمان دوتایی! میثم و بشری را گذاشتم هتل بمانند؛ مطمئن بودم بیدا نمیشوند.
تا حرم راهی نبود، پیاده رفتیم. صحن حرم روشن بود، مثل تکه ای از آسمان. انگار سنگفرش هایش تکه های ماه بودند که کنار هم چیده شده اند. گنبد طلایی مثل خورشيد می درخشید. زیر لب گفتم : السلام علیک یا زینب کبری!
سیدمهدی دستم را گرفت و گوشه ای از صحن نشاند. بعد به گنبد و بارگاه اشاره کرد: ببین چقدر قشنگه!
راست میگفت؛ گنبد از این زاویه زیباتر بود. نسیم خنکی می وزید، سیدمهدی حرفی داشت. مثل هميشه با انگشتر عقیقش بازی میکرد. نخواستم مجبورش کنم که حرفش را بزند. به روبرویم خیره شدم. الان 5سال از ازدواجمان می گذرد، میثم 4ساله و بشری 3ساله است. هروقت سیدمهدی میرفت، بچه ها تب میکردند و تا با سید حرف نمیزدند تبشان پایین نمیامد. خودم هم از اینکه توانسته ام پنج سال با نبودن هایش کنار بیایم تعجب میکنم!! نه اینکه از انتخابم ناراضی باشم، اتفاقا خودم را در منتهای خوشبختی میدیدم. در همین فکرها بودم که سید به حرف آمد : منو حلال میکنی؟
- چرا؟
- من هیچوقت وقتی که باید نبودم. خیلی اذیت شدی!
لبخند زدم : یهو یادت افتاده؟! چرا الان حلالیت میخوای؟
به تسبیحش خیره شد: همینجوری!
- دوباره خواب دیدی که منو نصفه شب آوردی حرم؟
- نه...!
- ولی من دیدم!
- میدونستم!
- ازکجا؟
- وسط شب بیدار شدی آیت الکرسی خوندی! چی دیدی مگه؟
- همینجا رو! ولی تنها اومده بودم!
- پس حلالم کن!
-میدونم...
با بغض ادامه دادم: اگه نکنم چی؟
- جواب سیده زینب ( علیها السلام ) رو چی میدی؟
- میگم... میگم راضی نیستم ازش!
تصویر روبرویم تار شد. چند بار پلک زدم تا واضح شود. خط اشک روی چهره ام کشیده شد. گفت: چکار کنم که حلال کنی؟
- رفتی بهشت اسم حوری نمیاری! میشینی تو قصرت تا من بیام!
خندید: چشم. اصلا به بقیه شهدا میگم دست وپامو ببندن! حالا حلال میکنی؟
- نه! باید قول بدی هروقت خواستم بیای کمکم که جبران نبودنات بشه!
- چشم! حالا حلال میکنی؟
- آره...
نماز صبح آخرین نمازی بود که به سیدمهدی اقتدا کردم. چه صفایی دارد که عشقت مقتدایت باشد...
هواپیما که از زمین بلند شد، احساس کردم چیزی را در دمشق جا گذاشته ام....
#ای_ساربان_آهسته_ران_کارام_جانم_میرود
#آن_دل_که_باخود_داشتم_با_دلستانم_میرود...
🌸 ادامه_دارد 🌸
@rahe_basirat
سبب #شهادت_حضرت_زینب چه بود؟؟؟؟؟
در کتاب از #ولادت_تاشهادت زینب کبری نوشته اند بعد از ورود اهلبیت به #مدینه حضرت زینب مجالس عذاداری برپاکرد در مجالس بی بی زینب به اتفاقاتی که در #کربلا رخ داد بود می پرداخت تا حدی که والیه مدینه نام به یزید نوشت و به او گفت که زینب دختر علی دارد مردم را علیه حکومت تو می شوراند چی کنیم یزید در جواب نامه نوشت او را به شام تبعید کنید
حضرت زینب 1سال و نیم بعد از واقع کربلا از دنیا رفت اما چگونه
اورده اند عبدالله شوهر بی بی زینب دکتر های مختلف از شهر هامختلف اورد تا حضرت زینب را مداوا کند یکی از دکتر ها از مصر امد شام حضرت را معاینه کرد وگفت حضرت زینب دیگر خوب نمی شود چون زخم ها و تازیانه های که به بی بی زده بودن به استخوان رسیده بود و سبب عفونت شدید شد و کلا بدن عفونت گرفت حتی ان طبیب گفته بود نور خورشید برای زخم هایش خوب نیست چرا که زخم هاسرباز می زند
روز یک شنبه 15رجب عبدالله می گوید به کنیزم گفتم من از خانه می روم بیرون اگر زینب گفت من را ببری جلو افتاب بگذاری این کار را نکن حضرت زینب صدای #عبدالله شنید گفت عبدالله بیا بستره من را تو افتاب بگذار می خواهم مثل برادرم تو افتاب جان بدم عبدالله می گه گفتم خانم طبیب ها منع کردن شما را از این که جلو افتاب قرار بگیرد صدا زد عبدالله من دگه خوب نمیشم این زخم ها من را می کشه امروز من میمیرم بیا بسترم را تو افتاب بگذار عبدالله می گه بسترش را تو افتاب گذاشتم صدا زد عبدالله یک زحمت دگه هم دارم برو پراهنه خونی حسینم را بیار می خواهم این دم اخر بوی حسینم را استشمام کنم #پیراهن_خونی_حسینش را روی سینه گذاشت بو می کرد واشک می ریخت تا جان داد
وقتی خانم را زن ها غسل می دادن همه فریاد می زدند عبدالله گفت چی شده زنی گفت عبدالله زینب تو کربلا تو میدان جنگ بود عبدالله گفت نه چطور گفت تا امدیم غسلش بدهیم به بدنی برخوردیم که انگار از میدان جنگ امده سیاه و کبود یک جای سالم تو بدنش نیست زینب استخان سیاه کرده روی پهلویش رد تازیانه است امان از دل زینب
#امان_ازدل_زینب
#یازینب
#ادرکنی_خانم💔💔
🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
@rahe_basirat
🌴 #گریه #جبرائیل بر مصائب حضرت زینب💚
روایت شده است که پس از ولادت #حضرت_زینب💚، #امام_حسین💚 که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا💚 آمد و عرض کرد خداوند به من خواهرى عطا کرده است .
#پیامبر💚 با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت . مولای دو عالم حضرت #امام_حسین❤️😍🙌 پرسید
براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟
پیامبر💚 صلیاللهعلیهوآله فرمود
اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود.
تا اینکه روزى جبرائیل نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از علت گریه او پرسید، جبرائیل عرض کرد این دختر (زینب)💚 از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش (و سپس پدرش امیر مومنان) و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش #امام_حسن💚 گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد.
پیامبر💚 صلیاللهعلیهوآله گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب💚 سلام الله علیها نهاد و گریه سختى کرد، زهرا💚 سلام الله علیها از علت آن پرسید. پیامبر💚 صلیاللهعلیهوآله بخشى از بلاها و مصایبى را که بر حضرت زینب💚 وارد مى شود، براى حضرت زهرا💚 سلام الله علیها بیان کرد.
حضرت زهرا💚 سلام الله علیها پرسید اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب💚 سلام الله علیها گریه کند چیست؟ پیامبر اکرم💚 صلیاللهعلیهوآله فرمود پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین گریه مى کند.
@rahe_basirat
🔹اگر بعداز هر نماز صبح #آیة_الکرسی را بخوانید تا
شب در امان خدا هستید.
#آیه_الکرسی عظیم ترین
آیه در قران کریم است.
برای حفظ ایمان و مال
وجان خود هر روز
#آیة_الکرسی بخوانید.
#روزتون_پُر_خیر_و_برکت
@rahe_basirat
🚨 متن و ترجمه #دعای_هفتم صحیفه سجادیه
🔷توصیه رهکبر انقلاب برای دفع کرونا
💠 يا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ وَ يَا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ
🔻اى خداوندى كه گره كارهاى فرو بسته به تو گشوده میشود و سختيها به تو آسان مىگردد، اى خداوندى كه از تو خواهند رهايى از تنگناها را
💠ذلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ
🔻و يافتن آسودگى را به قدرت تو دشوارى خوار گردد و به لطف تو اسباب كارها ساخته آيد. قضا به قدرت تو جارى است و هر چيزى بر وفق اراده تو پديد آمده است
💠فهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ
🔻به مشيت تو فرمانبر است و به گفتار آمرانهاش نياز نيست، به اراده تو بازداشتنى است و به گفتار بازدارندهاش نياز نيست.
💠أنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ لاَ يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلاَّ مَا دَفَعْتَ وَ لاَ يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلاَّ مَا كَشَفْتَ
🔻 تويى آن كه در مهمات بخوانند و در سختيها به او پناه جويند. هيچ بلايى از سرما نرود جز آنكه تواش برانى و هيچ اندوهى از دل ما رخت نبندد مگر آنكه تواش از ميان بردارى.
💠و قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ
🔻 اى پروردگار من، بر من محنتى رسيده كه بار گرانش مرا از پاى در آورده است و به رنجى در افتادهام كه بر خود هموار نتوانم كرد.
💠و بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَ
🔻 تو خود به قدرت خويش آن محنت و رنج بر من وارد آوردهاى و به سوى من روانه داشتهاى.
💠فلاَ مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ وَ لاَ صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ وَ لاَ فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ وَ لاَ مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ
🔻 آنچه را تو وارد آورده اى كس بازگرداندن نتواند و آنچه را تو روانه داشته اى كس دفع نتواند و آن در را كه تو بسته اى كس گشادن نتواند و آن در را كه تو گشاده اى كس بستن نتواند.
💠و لاَ مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ وَ لاَ نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ
🔻 چون كسى را به رنج افكنى كس راحتش نرساند و چون كسى را خوار دارى كس عزيز نگرداند.
💠فصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ
🔻 پس درود بفرست بر محمد و خاندانش. اى پروردگار من، به فضل خويش در آسايش بر من بگشاى و به قدرت خويش سطوت اندوه را بر من بشكن
💠و أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ وَ أَذِقْنِي حَلاَوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ
🔻 و در آنچه زبان شكايت گشوده ام به رحمت نظر كن و مرا حلاوت استجابت در هر چه خواسته ام بچشان
💠و هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً
🔻 و از نزد خويش رحمتى و گشايشى خوشگوار بر من ارزانى دار و راه رهايى در پيش پاى من بگشاى.
💠و لاَ تَشْغَلْنِي بِالاِهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ
🔻 چنان مكن كه به سبب اندوه از انجام دادن فرايض و مستحبات تو بازمانم،
💠فقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ
🔻 كه من اى پروردگار، در برابر اين محنت كه بر من وارد آمده بیطاقتم و پيمانه شكيباييم از آن اندوه كه نصيب من گرديده اينك لبريز است. تنها تويى كه توانى آن اندوه را از ميان بردارى
💠و دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
🔻 و آن بلا را كه بدان گرفتار آمدهام دفع كنى. پس مرا از بند بلا وارهان اگر چه شايسته آن نباشم. يا ذا العرش العظيم.
@rahe_basirat