✨امشب‌ سخن‌ از جان‌ِ جهان‌ باید گفت 💚توصیف‌ رسولِ‌ انس‌ و جان‌ باید گفت ✨در شام‌ ولادت‌ دو قطب‌ عالم 💚تبریك‌ به‌ صاحب‌ الزمان‌ باید گفت میلاد پیامبر رحمت (ص) و پرچم دار شاهراه ولایت علوی امام صادق (ع) بر شما خجسته باد💚

اگر میتوانید وارد جنوب لبنان شوید خب بشوید ، این آرزوی ماست ...🔥✌️ قدرت کلام سید ؛ قدرت موشک اتمی :))

درست وقتی توی آمریکا ینی مهد آزادی بیان دانشجویان حامی فلسطین رو اخراج و هم اعلام کردن در آمریکا جایی نخواهند داشت! توی ایران اونی که بهش میگن دیکتاتور، "عفو پدرانه" اش شامل ۳۰۰۰ نفر از محکومان میشه.🖐🏻🇮🇷

خیابون‌هایی که تا همین یکی دوسال پیش کلی هزینه کردن تا محل آشوب و اغتشاشات باشه، شده محل جشن وحدت و حمایت از جبهه مقاومت😎✌️🏻 حق بدید رسانه‌های اپوزیسیون از این همبستگی فشار بخورن :) #میلاد_پیامبر_اکرم‌ #هفته_وحدت #میلاد_امام_جعفر_صادق

📹 قسمتی از صحبتهای #پزشکیان در خصوص ناهنجاری اجتماعی که رسانه ها نخواستن دیده بشه پزشکیان اولش در پاسخ به خبرنگاری که گفت از کوچه پس کوچه اومدم تا #گشت‌_ارشاد منو نگیره، گفت مگه بازم گیر می‌دن و فقط این تیکه را همه دیدند ولی بعدش حرفای خوبی زد که خیلی از رسانه‌های اصول‌گرا تا اصلاح‌طلب نخواستن دیده بشه چون گویا هردو به ضررشون بود‼️ #حجاب

‌« دنیا خبر دار شد وقت خروج سپاه احمد مختار » با مدّاحی: حاج #مهدی_رسولی شاعر: امیرعلی شریفی 🗓 پنجشنبه ۲۹ شهریورماه ۱۴۰۳ ویژه مراسم جشن میلاد حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام جعفر صادق علیه السلام ‌ 📍هیئت‌ ثارالله‌ زنجان

.. 💚❤️ نامش ستوده است، ستایش بر او 😍😍 🌺 ولادت پیامبر اکرم صلوات‌الله علیه و امام صادق علیه‌السلام مبارک باد. #میلاد_پیامبر_اکرم‌ #هفته_وحدت #میلاد_امام_جعفر_صادق

🎥طلسم شکسته شد؛ هم‌خوانی جذاب خواننده شیعه و اهل سنت در دبی 💚🤝💚 √ احسان یاسین و مولان کرتیشی 💚🦋❤️ #میلاد_پیامبر_اکرم‌ #هفته_وحدت #میلاد_امام_جعفر_صادق

پرنده ای که در مسجدالحرام با شنیدن صدای اذان اینگونه سجده می کند یاد شعر معروف سعدی افتادم که دوش مرغی به صبح می‌نالید عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش یکی از دوستان مخلص را مگر آواز من رسید به گوش گفت باور نداشتم که تو را بانگ مرغی چنین کند مدهوش گفتم این شرط آدمیت نیست مرغ تسبیح‌گوی و من خاموش

📝#داستان ❤️ عجایب‌آیت‌الکرسی ✍«ابوبکر بن نوح» می گوید: پدرم نقل کرد: دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم. یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به مغازه بخوانم، و به خانه رفتم و وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم. 🟠فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته. گفتم: تو که هستی و در اینجا چه کار داری؟ گفت: داد نزن من چیزی از تو نبرده ام، نگاه کن تمام متاع تو موجود است، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم و ببرم در مغازه را پیدا نمی کردم، 🟠تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد. خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی، حالا اگر می توانی مرا عفو کن، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام. من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم. 📕شفا و درمان با قرآن ، ص ۵۰