eitaa logo
راه ناتمام
173 دنبال‌کننده
201 عکس
90 ویدیو
1 فایل
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷این کانال اختصاص داره به برگزاری مجازی یادواره شهدای سراسر ایران آیدی خدام الشهدا👇 @Sobhebidari @ma_salam
مشاهده در ایتا
دانلود
ڪنارش‌ایستاده‌بودم،شنیدم‌ڪہ‌می‌گفت : صلی‌الله‌علیڪ‌یا‌صاحب‌الزمان بهش‌گفتم... : ݘراالان‌به‌امام‌زماݧ‌سلام‌دادے ؟ گفت:شاید‌این‌وزش‌ِ‌باد‌،ونسیم‌ سلام‌منوبه‌امام‌زمانم‌برساند :)!💙 🆔️ @rahe_natamam🕊
اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه می خواهید به او خواهم گفت: ، و ، من فکر می کنم که جوانان باید این سه خصوصیت را دنبال کنند. 🆔️ @rahe_natamam🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمریکای جهانخوار و هم پیمانانش برای شڪست این انقــــلاب حداڪثر تلاش خود را می ڪنند اما ما می‌دانیم "یدالله فوق ایدیهم" دست خــدا بالاترین دست هـاست و این دست خداست که توطئه های دشمنان جهانخوار را در هم می‌کوبد . 🆔️ @rahe_natamam🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎭 😊 جزیره بودیم و جاده میزدیم . به خاطر باتلاق‌هایی که داشت ، گرازهای زیادی اون ‌طرفا بودند ، یه دیوار خرابی هم اون ‌جا بود که بچه‌ها توش سوراخی درست کرده بودند و دیده‌بانی می‌کردن . یه روز اکبر کاراته رو کرد به فرماندمون ، و گفت : حاجی! می‌خوام امشب یه گراز بگیرم . اون‌شب با این حرف اکبر ، گفتیم و خندیدیم ، با بچه‌ها نقشه کشیدیم و قرار شد سرش بازی دربیاریم . با حاجی تیغ شاخه‌های خرمارو کندیم که یه چیز عجیب غریبی از آب در اومد رفتم به اکبر گفتم : اگه گراز می‌خوای ، اون ‌طرف دیوار هست . گفت : اون‌ور که عراقی‌ها هستن . منو می‌کشن ، حالا هر وقت گراز رو دیدی خبرم کن . بعد یه مدت به اکبر گفتم : یه گراز اون‌ور سوراخه ، سرتو بکن توی سوراخ تا ببینیش ، اکبر سرشو توی سوراخ کرد و هی می‌گفت : کو این گراز چرا نمی‌بینمش ، یک ‌دفعه شاخه‌های خرما رو برد بالا و محکم کوبید پشت اکبر ، داد زدم : اکبر عراقی‌ها خوردنت ، اکبر جیغی کشید و خواست سرشو بیاره بیرون که خورد به سر سوراخ ، دوید توی جاده و داد می‌زد یا ، گراز منو خورد ، عراقی‌ها که سر و صدا رو شنیده بودن ، یه آرپی جی زدن که خورد به سر نخل ، اکبر داد زد ، ، عراقی‌ها منو خوردن ! 💐 🌺 🆔️ @rahe_natamam🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻رهبر انقلاب: شهید طهرانی مقدم سراپا اخلاص بود من ۶-۲۵ ساله ایشان را از نزدیک می‌شناسم. همت خیلی بلندی داشت افقهای خیلی بلندی را می‌دید. یکی از خصوصیات برجسته ایشان مدیریت بود. پدر شما یک مدیر طبیعی بود درس مدیریت هم نخوانده بود اما واقعاً یک مدیر بود. ۱۳۹۰/۹/۱ 🆔️ @rahe_natamam🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 ✍️ ظرف‌ها رو شست ▫️آنوقت‌ها که آقای چمران دفتر نخست وزیری بود، من تازه شناخته بودمش. ازش حساب می‌بردم. یه روز رفتم خونه‌شون. دیدم پیش بند بسته و داره ظرف می‌شوره. با دخترم رفته بودم. ایشون بعد از اینکه ظرف‌ها رو شست، اومد و با دخترم بازی کرد، با همون پیش بند... 📚 مجموعه یادگاران، جلد ۱، صفحه ۳۱ 🆔️ @rahe_natamam🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا