🔆 آغاز #عید_انقلاب
🔰 با حضور رهبر انقلاب در حرم امام خمینی و گلزار شهدا در چهلودومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صورت گرفت
🔻همزمان با آغاز ایامالله دههفجر و در آستانه چهلودومین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای در نخستین ساعات صبح امروز (یکشنبه) در مرقد بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حاضر شدند و با قرائت نماز و قرآن، یاد و خاطره امام عظیمالشأن ملت ایران را گرامی داشتند.
🔻رهبر انقلاب اسلامی همچنین با حضور بر مزار شهیدان عالیمقام بهشتی، رجایی، باهنر و شهدای حادثه هفتم تیر ۱۳۶۰، علوّ درجات آنان را از خداوند متعال مسألت کردند.
🔻حضرت آیتالله خامنهای سپس در گلزار شهیدان سرافراز حضور یافتند و به ارواح مطهر مدافعان اسلام و ایران درود فرستادند.
🇮🇷 #عید_انقلاب
💻 @Khamenei_ir
📸 صبح امروز؛ حضور رهبر انقلاب در گلزار شهدای بهشت زهرا(س). ۹۹/۱۱/۱۲
🇮🇷 #عید_انقلاب
💻 @Khamenei_ir
📸 تصویری از حضور رهبر انقلاب در حرم امام خمینی(ره). ۹۹/۱۱/۱۲
🇮🇷 #عید_انقلاب
💻 @Khamenei_ir
🔺️ با پویش #عید_انقلاب همگام شوید
رهبر انقلاب: "در دهه فجر بر سَردر هر خانهاى پرچم بزنيد، پرچم جمهورى اسلامى را در سطح شهرها و روستاها به اهتزاز در بياوريد. نشان بدهيد كه ملّت، اين خاطره را گرامى مىدارد"
در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، از نصب پرچم جمهوری اسلامی ایران بر در خانهها و معابر عمومی عکس بگیرید و با هشتگ #عید_انقلاب در شبکههای اجتماعی ارسال کنید.
🇮🇷➖➖➖➖➖➖➖ 📡 بهترین تحلیلهای روز را در مجموعه بصیرتی فرهنگی راه امین بخوانید.👇▫️http://sapp.ir/raheamin▫┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄▫️https://eitaa.com/raheamin▫┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄▫️https://rubika.ir/basiratraheamin▫️لطفا با👆لینک👆این مطالب را ارائه دهید
🔰 لوح | ملت؛ پرچمدار ایران
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «در دههی فجر بر سَر در هر خانهاى پرچم بزنید، پرچم جمهورى اسلامى را در سطح شهرها و روستاها به اهتزاز در بیاورید. نشان بدهید که ملّت این خاطره را گرامى مىدارد.» ۵۹/۱۱/۱۷
🔺️پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR همزمان با دههی فجر و چهل و دومین سالگرد انقلاب اسلامی، لوح «ملت؛ پرچمدار ایران» را منتشر میکند.
🏷 #عید_انقلاب
📥 نسخه قابل چاپ👇
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=47289
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌷 ویژه #عید_انقلاب | پسرم مرا نشناخت!
🔹️ خاطرات حضرت آیتالله خامنهای از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی
✏️ در سال ۱۳۴۶ مجددا توسط ساواک بازداشت و زندانی شدم. یک روز پسرم مصطفی را که دو ساله بود به زندان آوردند. یکی از سربازان دواندوان آمد و گفت پسر شما را آوردهاند.
✏️ به درِ زندان نگاه انداختم دیدم یکی از افسران، مصطفی را بغل گرفته و به سوی من میآید. مصطفی را گرفتم و بوسیدم. کودک بهعلت اینکه مدتی طولانی از او دور بودم، مرا نشناخت؛ لذا با چهرهای گرفته و اخمکرده به من نگریست. سپس زد زیر گریه.
✏️ بهشدت میگریست. نتوانستم او را آرام کنم. لذا او را دوباره به افسر دادم تا به همسرم و بقیه ـ که اجازۀ دیدار با من را نداشتند ـ بازگرداند. این امر به قدری مرا متاثّر ساخت که تا چند روز بعد نیز همچنان دلآزرده بودم.
🖼 برگرفته از کتاب "خون دلی که لعل شد"
🌷 بخش درس و عبرت رسانه KHAMENEI.IR در ایام عید انقلاب، هر شب ساعت ۲۱، بخشی از خاطرات را منتشر میکند.
🌷 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌷 #معرفی_کتاب | پرواز همافران در قلب آسمان انقلاب
🔹یکی از بزرگترین چالشها برای نویسندگان رمانهای تاریخی، خلق جهانی ادبی است که ضمن وفادار بودن به بستر تاریخی خود، هویتی مستقل داشته باشد و بتواند خواننده را چنان با خود همراه سازد که سرنوشت شخصیتهای کتاب برای او امری حیاتی و پرسشی بزرگ گردد، که تا آخرین سطر اثر، مخاطب را با عطشی سیریناپذیر به دنبال خود بکشاند. چنین است که به باور بسیاری از متفکران، اثری مانند جنگ و صلح از تولستوی، شاید بهتر از هر کتاب علمی تاریخی، برای فهم دوران حملهی ناپلئون به روسیه راهگشا باشد. به همین ترتیب است که برای درک واقعیت انقلاب فرانسه و دوران پس از آن، چه بسا رجوع به رمان بینوایان هم خوانشی سادهتر و هم دریافتی دقیقتر را به ما عرضه دارد.
🖥 بخش کتاب و کتابخوانی رسانه KHAMENEI.IR در ایام عید انقلاب، به مرور به معرفی کتابهایی با موضوع انقلاب اسلامی میپردازد.
🌷 #عید_انقلاب
🔍 ادامه را بخوانید:
khl.ink/f/55153
🌷 ویژه #عید_انقلاب | پسرم مرا نشناخت!
🔹️ خاطرات حضرت آیتالله خامنهای از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی
✏️ در سال ۱۳۴۶ مجددا توسط ساواک بازداشت و زندانی شدم. یک روز پسرم مصطفی را که دو ساله بود به زندان آوردند. یکی از سربازان دواندوان آمد و گفت پسر شما را آوردهاند.
✏️ به درِ زندان نگاه انداختم دیدم یکی از افسران، مصطفی را بغل گرفته و به سوی من میآید. مصطفی را گرفتم و بوسیدم. کودک بهعلت اینکه مدتی طولانی از او دور بودم، مرا نشناخت؛ لذا با چهرهای گرفته و اخمکرده به من نگریست. سپس زد زیر گریه.
✏️ بهشدت میگریست. نتوانستم او را آرام کنم. لذا او را دوباره به افسر دادم تا به همسرم و بقیه ـ که اجازۀ دیدار با من را نداشتند ـ بازگرداند. این امر به قدری مرا متاثّر ساخت که تا چند روز بعد نیز همچنان دلآزرده بودم.
🖼 برگرفته از کتاب "خون دلی که لعل شد"
https://eitaa.com/raheamin/48108