آدم ضعیفی نبود اما دیگر حوصلهای سختی ها را نداشت میل عجیبی به گریز پیدا کرد به ندیدن ، به ندانستن ،رفتن برای همیشه ..
هر وقت خواستی به یکی دوباره اعتماد کنی یادت باشه خوندن دوباره یک کتاب پایانش رو عوض نمیکنه .
اونی که نمیخواستی ذره ای آسیب ببینه به بدترین شکل بهت آسیب میزنه و این تلخ ترین قانون زندگیه.
راهِب.
ولی این بینهایت بود ك باعث شد، بزرگتر فکر کنیم، بزرگتر تصمیم بگیریم، بزرگتر انتخاب کنیم، بزرگتر حس ک
همه چیز از "به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست" شروع شد.
من با کسانی خندیده ام که وحشتناکترین چیز ها را در مورد من گفته اند و فکر میکنند من نمیدانم.
خیلی سادست اگه طلا زنگ زد طلا نبوده اگه عشق تموم شد عشق نبوده و اگه دوستا رفتن هیچ وقت دوست نبودن.