eitaa logo
•┈••✾ راهِ خُدا ✾••┈•
395 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
9هزار ویدیو
81 فایل
فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی 👈انتشار مطالب کانال حتی بدون آیدی کانال بلامانع است...😊ولی اگه مارو هم تبلیغ کنین خوشحال میشیم😅 تماس با مدیر ،انتقادات و پیشنهادات: @Amiratfmahdi تبادل : @Amiratfmahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
 فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام)عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!شب امیرالمومنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :به آسمان رود و کار آفتاب کند . پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند . وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید .مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمومنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمومنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمومنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا ، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند ، نتیجه نظر حق در حقّ عبد چه خواهد کرد ؟ ‌‌@rahekhoda
🌷 #نصف_پاداش_شهید 💠 مردى، نزد پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) آمد و گفت: #زنى دارم که هرگاه وارد (خانه) مى‌شوم، به #استقبالم مى‌آيد و هرگاه (از خانه) خارج مى‌شوم، بدرقه‌ام مى‌کند، و هرگاه مرا #اندوهگين مى‌بيند، مى‌گويد: چرا اندوهگينى؟ اگر غمِ روزی‌ات را مى‌خورى، غير تو (خداوند) آن را برايت #ضمانت کرده است، و اگر غم #آخرتت را دارى، پس خداوند بر اندوهت بيفزايد. 💠پيامبر خدا فرمودند : خداوند، #کارگرانى دارد و اين زن، يکى از کارگران اوست. براى او نصف پاداش #شهيد در نظر گرفته شده است. 📙 وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۷ @rahekhoda ‌┄┅┄ ※❤️※ ┄┅┄
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهنمودهایی که نشنیده گرفته می‌شود! رهبر انقلاب دیروز برای چندمین بار به این کلید واژه‌ها اشاره کردند "ظرفیت‌های داخل" و "علاج مشکلات در داخل و دست مردم است" #امام_خامنه_ای @rahekhoda
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فتوکلیپ| یمن با آرامکو چه کرد؟ یمنی‌ها باهدف قرار دادن ۱۹ نقطه، توانایی‌هایشان را به رخ سعودی‌ها کشیدند @rahekhoda
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارسال لایحه صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان در برابر خشونت، از سوی حجة‌الاسلام رئیسی @rahekhoda
8.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرار قانونی سوپراستارها از پرداخت مالیات! چرا بازیگران از پرداخت مالیات معاف شودند ولی کارگران مالیات دهند؟ @rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اقدام ناشایست، ریاکارانه و تحقیرکننده‌ی مدیرعامل سازمان منطقه‌ی آزاد قشم با کودکان کار / «چرا درس نمی‌خونی؟ هان؟! درستو بخون...»😐 1_ گوینده‌ی فیلم، چندین بار با قسم و آیه تأکید می‌کند که این ماجرا «خیلی اتّفاقی» است... 2_خیلی اتّفاقی این همه آدم در همان لحظه حضور داشتند و دو نفر در حال فیلم گرفتن هستند و یکی‌شان خیلی اتّفاقی دوربین مخصوص خبرنگاری همراهش داشته است!!! 3_ خیلی اتّفاقی جناب مدیرعامل، صبر می‌کند تا لحظه‌ای که فیلمبردار از فاصله‌ی دور نزدیک می‌شود، پول را به بچّه‌ها می‌دهد! 4_ آقای مدیرعامل با لحنی تقریباً آمرانه به کودک کار می‌گوید: «چرا درس نمی‌خونی؟ هان؟! درستو بخون...» 5_ خیلی اتّفاقی فیلمبردار بعد از رفتن آقای مدیرعامل، به سراغ کودک کار می‌رودو او را آگاه می‌کند از اینکه ایشان چه کسی بود که به او کمک کرد و خیلی تحقیر آمیز از او می‌پرسد که چقدر بهت کمک کرد...😏 @rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بخاطر غیرتش،قید زیارت کربلا را زد 🔴 #استاد_عالی 🆔 @rahekhoda
11.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حجامت 🎥آموزش تصویری خواص انواع حجامت در نقاط مختلف بدن 🔺اين كليپ را انتشار دهید تا به هموطنامون خدمتی كرده باشيم🔻 @rahekhoda
✅عاقبت شخص توبه کننده ✍️در زمان یکى از اولیاى حق، مردى بود که عمرش را به بطالت و هوسرانى ولهو و لعب گذرانده بود، نزدیک مرگ پرونده خود را ملاحظه کرد، گذشته عمر را به بازبینى نشست و از عمق دل آهى کشید و بر چهره تاریک اشکى چکید و به عنوان توبه و عذرخواهى از حریم مبارک دوست عرضه داشت : 《یا مَنْ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَهُ اِرْحَم مَن لَیْسَ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَهُ 》. پس از مرگ، اهل شهر به مردنش شادى کردند و او را در بیرون شهر در خاکدانى انداخته، خس و خاشاک به رویش ریختند! آن مرد الهى در خواب دید به او گفتند : او را غسل بده و کفن کن و در کنار اتقیا به خاک بسپار. عرضه داشت: او به بدکارى معروف بود ، چه چیز او را به نزد تو عزیز کرد و به دایره عفو و مغفرت رساند؟ 💥جواب شنید : خود را مفلس و تهیدست دید، به درگاه ما نالید، به او رحمت آوردیم. کدام غمگین از ما خلاصى خواست او را خلاص نکردیم، کدام درد زده به ما نالید او را شفا ندادیم. 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی اثر استاد انصاریان @rahekhoda
💠 قسمتی از آیه 4 سوره حدید 🔸🔶 هوَ مَعَکُمْ أَيْنَ ما کُنْتُمْ 📎 ترجمه: او با شماست هرجا که باشید 🔹🔷 اگر من تظرید یک خبر خوش بهتون برسه که از خوشحالی جیغ بکشید کافیه آین آیه رو بخونید که او با شماست هرجا که باشید... آیا خبری خوش تر از این وجود دارد؟! @rahekhoda
💠💠💠💠💠💠💠 ▼ارزش يك قطره اشك براى اباعبدالله عليه السلام▼ چون روز قیامت شود و بنده را در موقف حساب و کتاب بیاورند، وقتی نامه عملش را از حسنات تهی می بیند، با یأس راه جهنم را در پیش می‌گیرد. خطاب می رسد ای بنده به کجا می روی!؟ می‌گوید خود را مستحق آتش می دانم. در این هنگام خطاب می رسد که صبر کن، زیرا نزد ما امانتی داری. پس دانه‌ای از درّ می آورند که شعاع نورش همه عرصات را روشن می‌نماید. می پرسد من چنین دانه گرانبهایی نداشتم! ندا می‌رسد: این دانه، قطره اشکی است که در فلان مجلس در مصیبت حسین بن علی (عليه السلام) از دیدگانت جاری شد و ما آن را برای این روز که یوم الحسرة است، ذخیره کردیم تا به کارت آید. حالا این درّ را از تو خریداریم. آن را نزد انبیاء ببر تا قیمت گذاری کنند. نزد آدم صفی الله (عليه السلام) می برد و آن حضرت می فرماید من سررشته قیمت این درّ را ندارم. نزد نوح (عليه السلام) و سایر انبیاء هم می آورد و همه به دیگری حواله می‌نمایند تا نزد خاتم الانبیاء (صلى الله عليه وآله) می آورد. حضرت می‌فرماید نزد علی مرتضی (عليه السلام) ببر. امیرالمؤمنین نیز او را نزد فرزندش حسین ‌(عليه السلام) می فرستد. وقتی درّ را به حضرت اباعبدالله (عليه السلام) می دهد آن حضرت، درّ را نزد خداوند می آورد و عرض می‌کند خدایا قیمت دانه این است که این بنده را به همراه پدر و مادرش به من ببخشی و ایشان را با من محشور کنی. خطاب می رسد که او را با پدر و مادرش به تو بخشیدیم و همسایه‌ات در بهشت خواهند بود. (از کتاب ارزشمند حسینیه نوشته ملا حبیب الله شریف کاشانی (ره)، ص 34 و 35) 💠💠💠💠💠💠 @rahekhoda