eitaa logo
•┈••✾ راهِ خُدا ✾••┈•
392 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
9.1هزار ویدیو
81 فایل
فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی 👈انتشار مطالب کانال حتی بدون آیدی کانال بلامانع است...😊ولی اگه مارو هم تبلیغ کنین خوشحال میشیم😅 تماس با مدیر ،انتقادات و پیشنهادات: @Amiratfmahdi تبادل : @Amiratfmahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
گنجِ ادب.mp3
1.33M
⚜ حجت الاسلام والمسلمین پناهیان: 💥 گنجِ ادب چرا بعضی بچه ها: • به مادرشون احترام نمیذارن؟ • به پدرشون احترام نمیذارن؟ مشکل به کجا برمیگرده؟ ✅‌‌کانال 🇮🇷 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷
8163141649.mp3
9.54M
📣 جلسه بیست و نهم * توصیف بهشت برزخی مادر آقای دکتر * باغی به وسعت چندین قاره * کیفیت باغ بهشتی * عدم تزاحم در بهشت، وجود نهایت آرامش * دنیا دار بلا و تغییر و تحول * همه عالم زنده است. * رسیدن به مرتبه‌ای از حیات و دیدن حقایق * قضاوت عجیب حضرت داوود * گریه اشیاء در فراق مومن * علامه طباطبایی صدای حقیقت اشیاء می‌شنید. * ماجرای شیعه شدن زن و مرد آمریکایی * فشار قبر * عوالم در سلم با مومن * عبودیت همه عالم، برای عبد خدا * نور، تنها عنصر در برزخ * مناظر دنیوی به مثابه نگاتیو از باغ آسمانی * موسیقی جزئی جداناپذیر از باغ بهشتی * معجزه صوت حضرت داوود * موسیقی الهی، از جنس ذکر خدا * آثار موسیقی دنیایی بر روان * موسیقی بهشتی ناشی از ارتعاشات پدیده‌های اثیری * ایجاد نوا از حرکت بال پرندگان و رشد گل ... ⏰ مدت زمان:٢٢:۵٩ ✅‌‌کانال 🇮🇷 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷
👤 آمریکا از شدت آزادی و رفاه، رتبه ۲۴ جهان تو خودکشیه! و ایران از شدت بدبختی و نبود آزادی، رتبه ۱۳۰ جهانه! ✌️🇮🇷 اونا چقدر شادن؛ ما چقدر غمگینیم :)) ✅‌‌کانال 🇮🇷 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷
🌴 اثار و برکات صدقه: 🔴امان یافتن از خشم و غضب الهی انسان‌ها با گناهان خویش موجب خشم الهی می‌شوند، چنانکه بنی اسرائیل این گونه بودند. (بقره، آیات ۶۱ و ۹۰؛ آل عمران، آیه ۱۱۲) هم چنین کسانی که از میدان جنگ می‌گریزند (انفال، آیه ۱۶) یا به جای ایمان، کفر را می‌پذیرند (نحل، آیه ۱۰۶) یا ولایت کفار را به جای ولایت اهل ایمان پذیرا می‌شوند (ممتحنه، آیه ۱۳)، مورد خشم الهی قرار می‌گیرند. یکی از راه ها‌ی رهایی از غضب الهی آن است که انسان صدقه خالصانه بدهد و خود را از خشم الهی در امان نگه دارد. 🔴مرگ بد را دور کردن بسیاری از بیماری‌ها و بلایا به سبب گناهان است. انسان با صدقه می‌تواند آن‌ها را هم دفع و هم رفع کند. انسان همچنین به اشکال گوناگون می‌میرد که برخی از آن‌ها همراه با شکنجه و عذاب‌های سخت است. گرفتاری‌هایی که گاه انسان آرزوی مرگ می‌کند تا از آن‌ها رهایی یابد. اگر کسی بخواهد از هر گونه مرگ بد و زشت در امان باشد و گرفتار بیمار‌ها نباشد و حالت احتضار سخت و دشواری نداشته باشد، بهتر است که صدقه دهد. امام باقر (ع) می‌فرماید کار خیر و صدقه، فقر را می‌بَرند، بر عمر می‌افزایند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور می‌کنند. 🔴گره گشایی مشکلات زندگی با صدقه دادن صدقه باعث شادی دل ها می شود که باید به آن توجه کنیم این است که صدقات تنها نذروات مالی را در بر نمی‌گیرد هر زمان ما گره‌ای از کار دیگران بازکنیم در واقع صدقه داده ایم، اولین فایده دادن صدقه گره گشایی است و دومین فایده آن درس تربیتی نهفته در دادن صدقه است خداوند می‌خواهد با سفارش به این امر ما را تربیت کند و روحمان را وسعت دهد، سومین فایده صدقه نیز ایجاد حس آرامش و رضایت درونی برای فرد صدقه دهنده است. ✅‌‌کانال 🇮🇷 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷
ممکنه تصور بشه که حضرت فقط ۳۱۳ یار دارند و ما هم که در اون حدها نیستیم، پس بی‌خیالش. این‌طور نیست. در وقت ظهور چند لایه از شیعیان دور حضرت جمع می‌شن. لایه اول یاران خاص هستند که همون ۳۱۳ نفر می‌شن که این افراد فرماندهان حضرت هستند. لایه بعدی یک لایه ۱۰ هزار نفریه که دور حضرت جمع می‌شن که کارگزاران ایشون در سراسر دنیا می‌شن و بعد از جمع شدن این افراده که حضرت قیام می‌کنند. تازه بعد از قیام وقتی حضرت وارد مسجد کوفه می‌شن، میلیون‌ها نفر از شیعیان از سراسر دنیا خودشون رو برای یاری حضرت به کوفه می‌رسونن. لذا به هیچ وجه ناامید نباشیم. اگر در حد ۳۱۳ تا نباشیم، حداقل می‌تونیم امیدوار باشیم که در حد لایه ۱۰ هزار نفری هستیم. در اون حد هم نباشیم باز می‌تونیم یک سرباز عادی برای حضرت باشیم. ✅ ✅‌‌کانال 🇮🇷 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷
شرح در تصویر😂😂
35.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸🔹📹 واقعیت ماجرای فوت سینا ملایری چه بود ؟ 🔹پس از شکست سناریوی کشته سازی، حالا برگزاری مراسم چهلم، به راه حل رسانه های معاند برای تنفس مصنوعی به جریان اغتشاش تبدیل شده است.جریانی که ناکام از جلب نظر مردم، برای زنده نگه داشتن خود، به هر حربه ای متوسل می شود. ✅‌‌کانال 🇮🇷 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷
حضرت علی (ع): خداوند دنیا را به هر کسی که دوستش داشته باشد یا نداشته باشد میدهد، اما دین را فقط به کسی که دوستش داشته باشد میدهد ✅‌‌کانال 🇮🇷 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷
از امیرالمومنین - علیه السلام - پرسیدند، کدام دو برادر بوده اند که در یک روز به دنیا آمده و در یک روز وفات نموده و سن یکی از ایشان پنجاه سال و دیگری صد و پنجاه سال بود؟🤔 فرمود: عزیر و عزره بوده اند که در یک روز به دنیا آمده و عزیر صد سال مرده بود و خداوند او را زنده کرد و پس از مدتی هر دو در یک روز وفات نمودند @rahekhoda
از امیرالمومنین - علیه السلام - پرسیدند؛ کدام پسر بوده که از پدرش بزرگتر بوده است؟🤔 فرمود: عزیر بوده که خداوند او را زنده کرد و در هنگامی که خودش چهل سال داشت و پسرش صد و ده سال @rahekhoda
✅داستان قدامه قدامه بن مظعون، شراب نوشيد، عمر تصميم گرفت بر او حد جاري كند، قدامه به عمر گفت: حد بر من روا نيست. زيرا خداوند در قرآن مجيد مي‌فرمايد: ليس علي الذين آمنوا و عملوا الصالحات جناح فيما طعموا بر آنان كه ايمان آورده‌اند و كردار شايسته انجام داده‌اند، گناهي نيست در آنچه خورده‌اند، هرگاه بپرهيزند و ايمان بياورند و كارهاي شايسته بكنند. پس عمر از او صرفنظر كرد. اميرالمومنين عليه‌السلام اين را شنيد نزد عمر رفت و به وي فرمود: چرا به قدامه حد نزدي؟ عمر: قدامه اين آيه را برايم خواند و خود را از مصاديق آن دانست. علي عليه‌السلام: قدامه از مصاديق اين آيه نيست؛ زيرا كساني كه ايمان آورده و كردار نيك انجام مي‌دهند هرگز حرامي را حلال نمي‌شمرند، اينك قدامه را برگردان و او را از آن گفتارش توبه بده و بر او حد جاري كن. و اگر توبه نكرد او را به قتل برسان؛ زيرا از اسلام خارج شده است. عمر به خود آمد و قدامه را طلبيد، و چون قدامه از جريان باخبر شد نزد عمر اظهار ندامت و توبه كرد و عمر از حكم قتلش درگذشت و آنگاه كه خواست به او تازيانه بزند مقدارش را نمي‌دانست، باز از آن حضرت راهنمايي خواست. علي عليه‌السلام به او فرمود: حدش هشتاد تازيانه است؛ زيرا كسي كه شراب نوشد مست مي‌شود، و در آن هنگام هذيان مي‌گويد و به مردم تهمت مي‌زند و حد تهمت، هشتاد تازيانه است. پس عمر طبق دستور آن حضرت عمل كرد. ارشاد، مفيد، ص ٢١۶. ✅‌‌کانال 🇮🇷 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷
حکایت مرد صابونی و تشرف خدمت امام زمان عج شخص عطاری از اهل بصره می گوید: روزی در مغازه عطاری نشسته بودم که دو نفر برای خریدن سدر و کافور به دکان من وارد شدند. وقتی به طرز صحبت کردن و چهره‌هایشان دقت کردم، متوجه شدم که اهل بصره و بلکه از مردم معمولی نیستند به همین جهت از شهر و دیارشان پرسیدم؛ اما جوابی ندادند.  من اصرار می‌کردم؛ ولی جوابی نمی‌دادند. به هر حال من التماس نمودم، تا آن که آنها را به رسول مختار(ص) و آل اطهار آن حضرت قسم دادم. مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند: «ما از ملازمان درگاه حضرت حجت(عج) هستیم. یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود، وفات کرده است؛ لذا حضرت ما را مأمور فرموده اند که سدر و کافورش را از تو بخریم. همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را رها نکردم و تضرع و اصرار زیادی نمودم که مرا هم با خود ببرید. گفتند: «این کار بسته به اجازه آن بزرگوار است و چون اجازه نفرموده‌اند، جرأت این جسارت را نداریم». گفتم: «مرا به محضر حضرتش برسانید، بعد همان جا، طلب رخصت کنید اگر اجازه فرمودند، شرفیاب می‌شوم والا از همان جا بر می‌گردم و در این صورت، همین که در خواست مرا اجابت کرده‌اید خدای تعالی به شما اجر و پاداش خواهد داد»؛ اما باز هم امتناع کردند. بالاخره وقتی تضرع و اصرار را از حد گذراندم، به حال من ترحم نموده و منت گذاشتند و قبول کردند. من هم با عجله تمام سدر و کافور را تحویل دادم و دکان را بستم و با ایشان به راه افتادم، تا آن که به ساحل دریا رسیدیم. آنها بدون این که لازم باشد به کشتی سوار شوند، بر روی آب راه افتادند؛ اما من ایستادم. متوجه من شدند و گفتند: «نترس؛ خدا را به حق حضرت حجت(عج) قسم بده که تو را حفظ کند. بسم الله بگو و روانه شو.  این جمله را که شنیدم، خدای متعال را به حق حضرت حجت ارواحنا فداه قسم دادم و بر روی آب مانند زمین خشک به دنبالشان به راه افتادم تا آن که به وسط دریا رسیدیم. ناگاه ابرها به هم پیوستند و باران شروع به باریدن کرد. اتفاقاً من در وقت خروج از بصره، صابونی پخته و آن را برای خشک شدن در آفتاب، بر پشت بام گذاشته بودم. وقتی باران را دیدم، به یاد صابون‌ها افتادم و خاطرم پریشان شد. به محض این خطور ذهنی، پاهایم در آب فرو رفت؛ لذا مجبور به شنا کردن شدم تا خود را از غرق شدن، حفظ کنم؛ اما با همه این احوال از همراهان دور می‌ماندم. آنها وقتی متوجه من شدند و مرا به آن حالت دیدند، برگشتند و دست مرا گرفتند و از آب بیرون کشیدند و گفتند: «از آن خطور ذهنی که به فکرت رسید، توبه کن و مجدداً خدای تعالی را به حضرت حجت(عج) قسم بده. من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حق حضرت حجت(عج) قسم دادم و بر روی آب راهی شدم.  بالاخره به ساحل دریا رسیدیم و از آن جا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم. مقداری که رفتیم در دامنه بیابان، چادری به چشم می‌خورد که نور آن، فضا را روشن نموده بود. همراهان گفتند: «تمام مقصود در این خیمه است و با آنها تا نزدیک چادر رفتم و همان‌جا توقف کردیم. یک نفر از ایشان برای اجازه گرفتن وارد شد و درباره آوردن من با حضرت صحبت کرد، به طوری که سخن مولایم را شنیدم؛ ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمی دیدم حضرت فرمودند: «دّوه فانه رجل صابونیّ»، یعنی او را به جای خود برگردانید و دست رد به سینه‌اش بگذارید؛ تقاضای او را اجابت نکنید و در شمار ملازمان ما ندانید؛ زیرا او مردی است صابونی. این جمله حضرت، اشاره به خطور ذهنی من در مورد صابون بود؛ یعنی هنوز دل را از وابستگی‌های دنیوی خالی نکرده است تا محبت محبوب واقعی را در آن جای دهد و شایستگی همنشینی با دوستان خدا را ندارد. این سخن را که شنیدم و آن را بر طبق برهان عقلی و شرعی دیدم، دندان این طمع را کنده و چشم از این آرزو پوشیدم و دانستم تا زمانی که آیینه دل، به تیرگی‌های دنیوی آلوده است، چهره محبوب در آن منعکس نمی‌شود و صورت مطلوب، در آن دیده نخواهد شد چه رسد به این که در خدمت و ملازمت آن حضرت باشد. ✅‌‌کانال 🇮🇷 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷