eitaa logo
🦋 "راه روشن" 🦋
369 دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
127 فایل
اگر جهاد تبیین بدرستی صورت نگیرد، دنیامداران حتّی دین را هم وسیله‌ی هوسرانی خودشان قرار خواهند داد. کانال #راه_روشن را به دوستان خود معرفی کنید ارتباط با ادمین: 09210876421 @V_sh655
مشاهده در ایتا
دانلود
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🌺🍃 روش تشخیص روز اول ماه رمضان 💠 مرحوم سید بن طاووس رضوان اللّه تعالی علیه، به نقل یکی از اصحاب به نام ابوالهیثم، محمّد بن ابراهیم حکایت کند: ✍ روز اوّل ماه رمضان، پدرم خدمت امام حسن عسکری علیه‌السلام شرفیاب شد و مردم در آن روز اختلاف داشتند که آیا آخر ماه شعبان است یا آن که اوّل ماه رمضان می‌باشد؟! 💚 موقعی که پدرم بر آن حضرت وارد شد، فرمودند: ✍ جزء کدام گروه هستی و در چه حالی می‌باشی؟ 🔹 پدرم عرضه داشت: ✍ ای سرورم! یاابن رسول اللّه! من فدای شما گردم، امروز را قصد روزه کرده‌ام. 💚 امام علیه‌السلام فرمود: ✍ آیا مایل هستی که یک قانون کلّی را برایت بگویم تا برای همیشه مفید باشد و نیز دیگر بعد از این، نسبت به روزهای اوّل ماه رمضان شک نکنی؟ 🔹 پدرم اظهار داشت: ✍ بلی، بر من منّت گذار و مرا راهنمائی فرما. 💚 حضرت فرمودند: ✍ دقّت کن که اوّل ماه محرّم چه روزی خواهد بود که اگر آن را شناختی برای همیشه سودمند است و دیگر برای ماه رمضان مشکلی نخواهی داشت. 🔹 پدرم گفت: ✍ چگونه با شناختن اوّل محرّم، دیگر مشکلی برای ماه رمضان نخواهد بود؟! 👈 و سپس افزود: خواهشمندم چنانچه ممکن باشد، برایم توضیح بفرما، تا نسبت به آن آشنا بشوم؟ 💚 امام علیه السلام فرمودند: ✍ خوب دقّت کن، هنگامی که روز اوّل ماه محرّم فرا می رسد - که با تشخیص صحیح آن را که به دست آورده باشی- 🔺 پس اگر اوّل محرّم، روز یک شنبه باشد، عدد یک را نگه بدار. 🔺 اگر دوشنبه باشد، عدد دو، 🔺 نیز اگر سه شنبه بود عدد سه 🔺 و برای چهارشنبه عدد چهار 🔺 و برای پنج شنبه عدد پنج، 🔺 همچنین برای جمعه عدد شش 🔺 و برای شنبه، عدد هفت را در نظر بگیر. 💚 بعد از آن، حضرت افزود: ✍ سپس همان عدد مورد نظر را - که مصادف با اوّلین روز محرّم شده است - با عدد ائمّه اطهار علیهم السلام - که عدد دوازده می باشد - جمع کن. 👈 سپس از مجموع اعداد، هفت تا هفت تا، کم بکن و در نهایت، دقّت داشته باش که عدد باقیمانده چیست؟ 🔺 اگر عدد باقیمانده هفت باشد پس اول ماه رمضان شنبه خواهد بود 🔺 و اگر شش باشد ماه رمضان جمعه است 🔺 و اگر پنح باشد ماه رمضان پنج شنبه است 🔺 و اگر چهار باشد ماه رمضان چهارشنبه خواهد بود؛ 🔺و به همین منوال تا آخر محاسبه را انجام بده، که انشاءاللّه موافق با واقع در خواهد آمد. 📚 إقبال الا عمال، ص ۲۶۶، س ۲۲ 📚 تفسير برهان، ج ۱، ص ۱۸۹، ح ۱ ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇👇👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇👇👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🌸 سه دقیقه در قیامت!( #قسمت_دوم ) 🔰البته آن زمان سن من کم بود و فکر میکردم کارخوبی م
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈ 🌸سه دقیقه در قیامت( ) ✅ یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم، چون حضرت عزرائیل به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است! ♻️فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم و دیگر حرفی از مرگ نزنم. 🔆اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد. 💠در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم. ♻️اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است. سالها گذشت. 🔆باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم. 🔷مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم. 💥یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید. ♦️حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و شهادت کجا... 🔰آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده... 🛡در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد. حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفتم ولی فایده نداشت. 💥تا اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است! درست بود! چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم. 🍃همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست. ✔️تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده. 🔷و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است... پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد می‌دانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد. 🔺با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی‌های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم. 🔘حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم. تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم. ⛔️عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد.. پزشکان نهایت تلاش خود را می‌کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد.... 🔅احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند. چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم. چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد. 💫احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود. ❄️با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم. 🌕برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم. از لحظه‌های کودکی تا لحظه‌ای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت... ✨چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را می‌دیدم. 💥در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود. ☘او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم. با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟! 🍁سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند.. 🌾عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود. 🌿از اینکه بعد از سال‌ها آن‌ها را می‌دیدم بسیار خوشحال شدم. 🌱ناگهان یادم آمد جوان سمت راست را... حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از از سفر مشهد...عالم خواب...حضرت عزراییل! 🌺با لبخندی به من گفت:برویم. با تعجب گفتم کجا؟ دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت: مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد. 🔰خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم! 🔰می‌فهمیدم که در فکرش چه می‌گذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می‌فهمیدم. ⚠️از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. 💥برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت: خدا کند که برادرم برگردد.. دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است. اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه‌هایش چه کنیم... یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچه‌های من چه کند!! ⚡️ کمی آن طرف در یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد. جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم. 🌺این جانباز خالصانه می گفت: خدایا من را ببر اما او را شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه.. 🍃ناگهان حضرت عزرائیل بهم گفت: دیگر برویم.. ... ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇👇👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇👇👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ #ملاقات_با_خدا قسمت ۳۱ 🔹چرا باید با هوای نفسمون مبارزه کنیم؟ ✔️ برای اینکه اثری از ا
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ قسمت ۳۲ 💖✅‌ عشقِ واقعی اون زمانی هست که تو خودت رو فدا کنی...... 😌❣ چجوری میشه فداش شد؟ 👈 اینطور که "یه نفر دیگه بیاد تو رو اداره کنه و تو بگی چشم...." دیگه "مَن" نداشته باشی در مقابلش... 🌹 و بعد اینجا خداست که "با دستورات و تقدیراتش" علیه دوست داشتنی های تو اقدام میکنه....👌 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇👇👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇👇👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 💯 روش‌های کاهش وزن در کشورهای مختلف ▪️ : خوردن غذاهای تند ▫️ : غذا در پرس های کوچک ▪️ : روزه گرفتن ▫️ : خوردن صبحانه کامل 👈 : از شنبه ان‌شاءالله 😁 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇👇👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇👇👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ ✍امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بنده ای را دوست دارد.که بسیار دعا کند، پس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتاب، زیرا آن، ساعتی است که درهای آسمان در آن هنگام باز گردد و روزیها در آن تقسیم گردد و حاجتهای بزرگ بر آورده شود. 📚کافی، ج ۲، ص ۴۷۸ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇👇👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇👇👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🎥 روزمان را با آغاز کنیم/ ترتیل ۵۰۸ قرآن کریم ( آیات ۱۲ تا ۱۹ سوره مبارکه محمد) ❄️🌹❄️ 🌺 امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «اَلا لا خَیرَ فی قِراءَةٍ لَیسَ فیها تَدَبُّرٌ» آگاه باشید در قرآن خواندنی که تدبر در آن نباشد، خیری نیست. 📚 اصول کافی ۱/۳۶ 🎙 استاد پرهیزگار ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇👇👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇👇👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─