🌹 نامه شهید آمر به معروف علی خلیلی به رهبر انقلاب 15 روز قبل از شهادتش
سلام آقا جان!
امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم.اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی!من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟
🔰ادامه:👇👇👇
🔰ادامه نامه شهید آمر به معروف علی خلیلی به رهبر انقلاب👇👇👇
آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است.آقاجان!بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟رهبرم!جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.آقا جان!من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.
بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت
سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی
🌷 سوم فروردین سالروز شهادت شهید خلیلی بود
🌷شادی روحش صلوات...
📙آخرین نامه اثر گروه شهید هادی
🔰#حدیث_روزانه
☀️امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
🌙 عَلَيْكُمْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِكَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاءِ فَأَمَّا الدُّعَاءُ فَيُدْفَعُ بِهِ عَنْكُمُ الْبَلَاءُ وَ أَمَّا الِاسْتِغْفَارُ فَيَمْحَى ذُنُوبَكُمْ.
🌙در ماه رمضان بسیار استغفار و دعا کنید زیرا با دعا از شما دفع بلا می شود و با استغفار، گناهانتان پاک می شود.
📚کافی ج4ص88
@raheyan_nor
دیدی..؟!
بعضیوقتاپوچمیشی..'
خالیمیشی..'
هیچحرفینداریبزنی..'
ازعالموآدمخستهمیشی..'
ازخودت..'
ازگناهات..'
دلتآغوشخدارومیخواد..!!
خودخداگفتهبیاپیشخودم..'
#چیبهترازاین..؟!✨
رویائمههمحسابکنیم..
هیچوقتازمحضرشون..؛
دستخالیبرنمیگردیم..!!∞
#قانون_جذب
🔺زندگیمان کی تغییر میکند؟
.
🔸زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى کند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مىباشید.
از جات بلند شو
و بهترین خودت باش
مهم نیست چقدر مونده
تا رسیدن به هدفت⏳✨
مهم نیست که چقدر
از دیگران عقب افتادی
اصلا مهم نیست که چه جایگاهی
در مقایسه با مردم داری
زندگی که مسابقه دادن نیست😉
زندگی همین لحظست🌱
پس همین حالا بلند شو
و بهترین کاری را که میتونی انجام بده
پر انرژی روی کارت تمرکز کن و انجامش بده✊
بخند شاد باش بدرخش
و از اینک فرصت زندگی
به تو داده شده، لذت ببر 🌠✌️
از این به بعد هرکی گفت حجاب یا مادر شدن محدودیت میاره!
این عکس رو بهش نشون بدید و بگید این بزرگوار در رویداد ساخت بازی های موبایلی منطقه ۹ ، رتبه ی دوم رو آوردن👏🏻👏🏻👏🏻
#زن_عفت_افتخار
6 راهکار ساده برای مدیریت استرس:
- حداقل ۸ ساعت خواب در شبانه روز داشته باش.
- روزانه ۱۰- ۱۵ دقیقه مناجات و عبادت انجام بده.
- استفاده از صفحات مجازی محدود کن.
- چیزهایی آرامبخش بخون و ببین.
- منبع استرس در زندگیت پیدا کن و سعی کن تغییرش بدی.
- با کسی که حمایت و پشتیبانت میکنه صحبت کن هرچند کوتاه.
۲۰ خرداد ماه (سوم رمضان) ۱۳۹۵
نیرو ها جلوتر از ما بودند و مرتب با بیسیم با آن ها در تماس بودیم .
آتش دشمن شدید بود
یک ساعتی بیشتر نخوابیدیم ، ساعت ۳:۳۰ اذان صبح به وقت حلب فرا رسید
نماز را اول وقت خواندیم ، دو سه ساعت قبل که سفرهای پهن کردیم و مختصر سحری خوردیم
کار همیشگی عباس این بود که خودش سفره را جمع کند ...
در حال جمع کردن سفره بود که به من گفت : 《اگه قرار باشه کسی شهید بشه ، بهتره من بشم ، فقط نامزد دارم ولی تو یک دختر کوچیک داری ، دخترا بابایی هستن ، شما که نباشید آروم کردنشون واسه خانواده تون سخت میشه》
این آخرین وعده غذایی بود که با عباس خوردیم...
نقل از :
امیر قرالو همرزم شهید عباس دانشگر در سوریه
🥀کانون شهیـد عباس دانشگر🥀
🆔️ @kanoon_shahiddaneshgar
════ღ🍃🌺🍃ღ════
╭─┅🍃🌸🍃•┅─╮
@raheyan_nor
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
حدودا ساعت ۳:۳۰ تا ۴:۳۰
روز سوم ماه مبارک رمضان
عباس دانشگر شهید میشود
نقل از :
عباس رحمانیان ، همرزم شهید دانشگر در سوریه
روز بیستم خرداد (سوم رمضان) ماه ۱۳۹۵ بود که دشمنان به روستای قراصی هجوم آوردند .
در آن شرایط بحرانی ، زمان اذان ظهر فرا رسید .
بعضی ها همان جا پشت خاکریز ، وضو گرفتند و نماز ظهر و عصرشان را خواندند .
عباس هم یک بطری آب داشت ،وضو گرفت و مشغول خواندن نماز شد .
تصویر نماز خواندن عباس هنوز به وضوح رر ذهنم هست .
بعد از نماز بود که بچه های عراقی هم روستا را تخلیه کردند و از قراصی برگشتند عقب .
عباس رحمانیان هم از راه رسید ،در حالی که مجروح شده بود .
عباس و دوستانش آرامش گرفتند
امیر و احمد پشت یک وانت تویوتا سوار شدند و عباس رحمانیان هم جلو نشست .داشتند راه میافتادند تا بروند سمت مقر .در همین حین دستور رسید کع به هویز (روستای مجاور) برویم.
هویز خالی بود و ما باید میرفتیم تا جلوی سقوط های بعدی را بگیریم .
بچه های عراقی را در یکی از وانت ها سوار کردیم .
تعداد دیگری از آن ها را هم در وانت خودم سوار کردم
مجموعاً حدود ۲۰ نیروی عراقی سوار ماشین ها شدند .
خودم هم سوار ماشین شدم اما چشمم به عباس افتاد که هنوز سوار هیچ کدام از ماشین ها نشده بود...
نمیدانم چرا سوار وانت عباس رحمانیان نشده بود ، سه کلاشینکف که سلاح بچه های ما بود ،روی دوش عباس بود و داشت پیاده از کنار جاده میرفت .
شاید میرفت که سوار ماشین کسی شود
کنارش توقف کردم و گفتم :
عباس بپر بالا !
سوار شد و راه افتادیم و این یک بزنگاه بود که عباس را با ما همراه کرد .
نقل از :
سید غفار همرزم شهید در سوریه
@raheyan_nor
القراصی که سقوط کرد، عباس با همراهی یکی از فرماندهان به روستایی در آن نزدیکی به نام الهویز میروند
موقعیتی را پیدا میکنند و مستقر میشوند .
قبل از رفتن ،دوستانش از او میخواهند که نرود اما او دلش آرام نمیگیرد و میرود.
در حال بررسی موقعیت منطقه بودند و گمان میکردند نقطهای که در آن قرار دارند در تیررس دشمن نیست در کنار دیواری ایستاده بودند و تصور میکردند که دشمن در جهت مقابل آنان قرار دارد ؛
در حالی که دشمنان به آن روستا نفوذ کرده بودند و آن ها را زیز نظر داشتند .
در همین حال ،موشکی به سوی آنان شلیک میشود
فرمانده عباس در حال موقعیت سنجی است که انفجار شدیدی رخ میدهد و برای لحظاتی همه چیز از کنترل خارج میشود
💔این همام انفجاری است که عباس را در روز سوم ماه مبارک رمضان با زبان روزه آسمانی میکند...🕊😔
نقل از :
سردار حمید اباذری
════ღ🍃🌺🍃ღ════
╭─┅🍃🌸🍃•┅─╮
@raheyan_nor
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
نماز ظهر روز سوم ماه مبارک رمضان را با زبان روزه در تیر رس دشمن اقامه کرد
مثل یاران حسین ع ، حتی در این شرایط هم آرام بود و
این موقعیت خطر ناک از کیفیت نمازش کم نمیکرد
ساعتی بعد از این نماز بود که دو موشک تاو ًضد تانک هدایت شونده ،مامور شدند تا عباس را به سوی بهشت هدایت کنند....
بعد از شلیک اولین موشک ،تعدادی از نیرو های ایرانی و عراقی روی زمین افتادند .
عباس به شدت مجروح شده بود ،از همه بیشتر...
سید غفار دستش را روی نبض عباس گذاشت و فهمید که عباس به مهمانی حضرت زینب (س) رفته است و افطار امروز را با جرعه آبی از دست ساقی دشت کربلا باز میکند....
کنار عباس ،رزمنده دیگری هنوز متاثر از موج انفجار است...
میخواهد بلند شود اما پاهایش سنگین شدهاند
نگاه که میکند عباس را میبیند که روی پاهایش برای همیشه آرام گرفته است...
آری عباس دانشگر
در عصر روز سوم ماه مبارک رمضان با زبان روزه شربت شهادت را مینوشد ...
سوم رمضان المبارک
سالروز قمری شهادت عباس دانشگر
════ღ🍃🌺🍃ღ════
╭─┅🍃🌸🍃•┅─╮
@raheyan_nor
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
با همان حس و حال همیشگی
جای درمجاورت روستای الحاضر
شروع کرد به نماز خواندن ؛ زیر آفتاب تند خرداد ماه ( با زبان روزه ) و در تیر رس دشمن ،درست دو ساعت قبل از آسمانی شدنش ...
بی توجه به سر و صداهای اطراف و حرف های دوستانش ، با خدا راز و نیاز میکرد
این همان حس و حالی است که من بار ها از او دیده بودم .
توجه خاصی در نماز داشت؛
آنقدر خاص که دوستانش هم احساس میکردند...
یکی از بچه ها به او گفته بود سریع تر نماز را بخوان ، در تیررس دشمن هستیم .
گویی نمیشنید
اینجا عرفاتِ عباس بود ؛
جایی که گویی خدا را میدید
در این نماز آخر ، به قول گفتنی سیم عباس به بالا وصل شده بود
شاید حس و حالِ این نماز، استجابت دعای عرفه عباس بود ، آنجا که به زبان امام حسین ع از خدا خواسته بود :
اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک (خدایا ! خاشعم کن ، چنان که گویی میبینمت...)
نقل از :
سردار حمید اباذری
╭─┅🍃🌸🍃•┅─╮
@raheyan_nor
╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کل زندگیت میتونه تغییر کنه ....
کاهش تدریجی استفاده #غیردرسی از گوشی🏌️♂️
#آروم_آروم_تحول_طوفانی🌪️⚡
👩🏻🏫بدترین اشتباهات یک برنامهریزی درسی:
💚"برنامهخارجازتوانتریختی
🥑"تایماستراحتنداری
💚"ازخـوابشبـتزدی
🥑"فقطدروستخصصیروقراردادی
💚"روتینصبحوشبنداری
🥑"تایممرورنـداری
💚"فقطتستیادرسنامه
🥑"تنوعدرسیتکمه
#حواسا_جمع👋💛
🔰 مطالعه کن وقتی که دیگران خوابند.
🔰 تصمیم بگیر وقتی که دیگران مرددند.
🔰 خود را اماده کن وقتی که دیگران در خیال پردازیند.
🔰 شروع کن وقتی که دیگران در حال تعللند.
🔰 کار کن وقتی که دیگران در حال آرزو کردنند.
🔰 صرفه جویی کن وقتی که دیگران در حال تلف کردنند.
🔰 گوش کن وقتی که دیگران در حال صحبت کردنند.
🔰 لبخند بزن وقتی که دیگران خشمگینند .
🔰 پافشاری کن وقتی که دیگران در حال رها کردنند.
🔰 و به خاطر داشته باش که موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن !!