eitaa logo
شهید عباس دانشگر۴۷(ابرکوه)
66 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
106 فایل
﷽ کانال۴۷ کانون شهیدعباس دانشگر مشخصات‌شهید: 🍃تولد:۱۸/ ۰۲ /۱۳۷٢ 🍂شهادت:۲٠/ ۰۳ /۱۳۹۵ 🌹محل تولد:سمنان 🥀محل شهادت:سوریه لقب: جوان مومن انقلابی نام جهادی:کمیل خادم کانال: @H_rastegar83 برای آشنایی بیشتردرکانال زیرعضوشوید: @kanoon_shahiddaneshgar
مشاهده در ایتا
دانلود
محمدحسین رابطه خوبی با داشت؛ از این نکته هم نباید غفلت کرد. او از بچگی با خاطرات امثال «» بزرگ شد؛ شهیدی که امام زمانی بود و از حضرت دم می‌زد. نَفَسِ این شهیدی که مورد عنایت بود به نفسِ محمدحسین گِره خورده بود. خلاصه از کسانی بوده که وصلِ به شهدا بود و از طریق آنها با امام زمان(عج) خودش... . همه، عنایت حضرات معصومین(ع) را به عینه دیدیم. اما محمدحسین از همه نزدیک‌تر. ایمان قوی می‌خواست که او داشت. برای خودم حداقل چند اتفاق افتاد که یقین کردم این گلوله‌باران(منطقه درگیری در سوریه) و هدفش، حساب و کتاب دارد. یکی از آنها این خاطره است: مسئول ایثارگران فاطمیون در «الحاضر»، روحانی سیدی بود. خودش برای ما می‌گفت که من در کفْن و دفن خیلی از فاطمیون حاضر بودم. دقت کردم و دیدم بسیاری از نیروهای فاطمی، از ناحیه پهلو تیرخورده‌اند؛ قسم می‌خورد! و این را یک نشانه و سند تأیید می‌دانست. خودش می‌گفت شبی خواب حضرت صدیقه طاهره(س) را دیدم. مشاهده کردم حضرت، دو دست خود را بالا آورده و نگه داشته است. دیدم یک دستِ حضرت، سوراخ سوراخ است و دستِ دیگرش خونی است. با تعجب گفتم: «مادر جان! اینا چیه؟» خانم فرمودند: «من با یک دستم، بچه‌های شهید خودم را جمع می‌کنم و با دست دیگرم جلوی تیر و ترکش‌های دشمن را می‌گیرم... .» مکاشفه عجیبی بود. برشی از کتاب خاطرات که در کتاب نیاوردم 🕊طرح_شهید_عباس_دانشگر 🆔@raheyan_nor ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤سخنرانی مداح اهل البیت حاج محمد رضا طاهری درباره شهید مدافع حرم عباس دانشگر 💠 مراسم مناجات ماه مبارک رمضان – فروردین ۱۴۰۱ 🌷 📃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠 جهت قرائت وصیتنامه شهید: https://eitaa.com/shahiddaneshgar/19000 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
°•♥️•° شهادت در راه آرمان الهی معشوق ماست، آیا شنیده‌ای عاشقی را از معشوق بترسانند؟ •°• 🪽♥️
🌷 ✍دلنوشته عباس: خدایا! چه کسی بهتر از تو می شنود؟ چه کسی بهتر از تو می بیند؟ خدایا اگر تو ما انسان ها را نمیشنیدی و نمیدیدی چه بیچاره بودیم. اگر تو مارا نمی خواستی کدام خواستنی به درد ما می خورد؟ ای مهربان! ای عطوف! ای زیبای من ! دلم به غربتت می سوزد و تو چه تنهایی.... ای بهتر از هر بهترین! خدایا کاش دلم ماوای آرامش بود و آرامش تو هدیه ای بسیار ارزنده است. 📚برگرفته از کتاب اخرین نماز در حلب ⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar
🟢به نیابت رفیق شهیدم 🔸️ایلام 📸 🌹 🌼 🌸 ╭─┅🍃🌼🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
💠 هفت سین به نیابت از تمامی شهدا الخصوص سردار دلها حاج قاسم سلیمانی وهمچنین دوست شهیدم عباس جان دانشگر🌹 🔸️رفسنجان.. صفائیه 📸 🌹 🌼 🌸 ╭─┅🍃🌼🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
📸حرم مطهر علی ابن موسی الرضا (علیه‌السلام) ۵فروردین ۱۴۰۳ 🔹️کانون شهیدعباس دانشگر شهرستان سمیرم 📸 🌹 🌼 🌸 ╭─┅🍃🌼🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هم اکنون مزار مطهر شهید 🌧 زیر باران رحمت الهی 🤲 تعجیل در امر فرج 🌼 🌸 ╭─┅🍃🌼🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
💐تصاویری از اولین شهید راه قدس سال ۱۴۰۳ شهید القدس بهروز واحدی 🌹 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 دیروز 🌹لحظاتی از آخرین دیدار دختر ۲ ساله شهید بهروز واحدی با پدرش در معراج شهدا ▪️بابایی ... خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی 🌹 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
کارت پایان دوره را گرفته بودیم و قرار بود به عنوان نیروهای کادری در دانشگاه بمانیم. می خواستیم سه نفری کار فکری و تربیتی را آغاز کنیم. روزهای اول در اتاق دانشجویی بودیم اما فضای انجابسیار شلوغ بود و نمی شد درآن فضا با آرامش فکر کرد. در دانشگاه به دنبال اتاق آرامی می گشتیم. بالاخره بعد از جست و جوی بسیار اتاق را پیدا کردیم که دیوارهایش از فرط کثیفی سیاه شده بود! باور نمی کردم که بشود ازچنین اتاقی محلی برا اقامت ساخت! اما آستین ها را بالا زدیم وشروع کردیم. سر تا پایمان را خاک گرفته بود. کار که تمام شد، یک قالی پیدا کردیم و کمدی گرفتیم تا حداقل های اقامت در یک اتاق را فراهم کرده باشیم. دل عباس اما هنوز راضی نبود. می گفت دیوار ها هنوز کار دارند! هر چه تلاش کردم که از این قلم کوتاه بیاید افاقه نکرد. می گفت وقتی می شود وضعیت اتاق را از این بهتر کرد چرا نکنیم؟ بالاخره کسی را از بیرون دانشگاه آوردیم تا دیوار ها را مطابق میل عباس رنگ یاسی بزند!اتاق حالا روشن و دلپذیر شده‌بود. بعداز شهادت عباس هر وقت از جلوی آن اتاق رد می شوم خاطرات آن روز ها برایم زنده می شوند و تلاش وهمت بلند عباس را بهتر درک میکنم. 👤به نقل از↓ ″ مجتبی حسین‌پور ،همکارِشهید ″ 📚 برگرفته از کتاب↓ ″ لبخندی‌به‌رنگ‌شهادت‌ ،فصل۳ ″