#حب_الحسین_یجمعنا
پادشاهان همه مبهوت مَقامت، گویند:
این چه شاهیست مگر؟ این همه نوکر دارد
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم ربّ المنتظَر
موضوع: شرح زیارت جامعه کبیره
جلسه:۶۲
🔸️«السَّلَامُ عَلَى الْأَدِلَّاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّه»
«سلام بر حضرات معصومین که دلیل و راهنمای بر رضایت خداوند سبحان هستند»
ما در زیارت جامعه به حضرات معصومین سلامهای متفاوتی میدهیم و در پشت پردهی هر سلامی درخواستی نهفته است. با «السَّلَامُ عَلَى الْأَدِلَّاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّه» این بزرگواران را مورد خطاب قرار میدهیم و از آنها طلب میکنیم تا هم ما را به رضای حق راهنمایی کنند و هم ما را بر پسند خدای سبحان راضی کنند.
دهخدا دربارهاش این گونه مینویسند: «سنگ افسانهای که غمهای خویش بر آن شمردندی...» .
مینشستند و یکی یکی سرِ زخمِ غمهایشان را برایش باز میکردند و نشانش میدادند؛ اما این تمام ماجرا نبود معین در فرهنگ فارسیاش توضیح میدهد «...و غمخوار آنان بود...» زخمِ های باز شده را، یکی یکی میدید، میشنید و برایشان مرهم بود!
و هم او شاید برای این که خیال همه را راحت و توضیحش را کامل کند ادامه میدهد:«اصولا سنگ به «صبوری» و «تحمل» مَثَل است.»
راست میگوید این را میشود از رفتار کریمانه صخره های سنگی با ضربِ محکمِ سیلیِ موجها بر صورتشان فهمید ، زمانی که صبورانه پذیرای موجها هستند و سخاوتمندانه آنها را به آرامی به دریا برمیگردانند، طوری که دیگر از هیاهوی موج خبری نیست و آب از آب تکان نمیخورد...
و خلاصه این که بزرگان میگویند: «اصطلاح سنگ صبور در فرهنگ عامه ایرانی برای کسی یا چیزی به کار میرود که شنونده همه دردها و رنج های آدمی است. سنگ صبور درد دلها را میشنود و غمخواری میکند...»
حالا غرض این که ، ای حضرت ارباب؛ ای عزیز ترین! کنج حرمت، مثلِ سنگ صبوریست که مانندش، در گذشته، حال و آینده نبوده و نیست،،، بطلب تا غم دل با تو بگویم آقا💔😔
3.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 لایق نبودم زائرت باشم این اربعین مجاورت باشم
همین که حسرت میخورم روی سرم گذاشتی منت
#اربعین_حسینی
••✾◆✾••🖤••✾◆✾••
🕯🥀🍂
🥀
▪️در رثای عالم ربّانی و سالک توحیدی، فقیه ولایی و انقلابی، علامۀ ذوفنون حضرت آیتالله حسنزادۀ آملی رضواناللهعلیه
💠 طائر قدسی
علامۀ اندیشمند و ذوفنون رفت
محبوب نیکومنظر مهتابگون رفت
در عشق، پیری از تبار پاکبازان
در علم، مردی از شمار راسخون رفت
از معدن صدق و صفا یاقوت احمر
از خیمۀ اندیشه و دانش ستون رفت
آهی جگرسوز از زمین تا آسمانها
با نالۀ "إنّا إلیهِ راجعون" رفت
دیدم گریبان چاک کرد از هجر او عقل
پیوسته از چشمش بهجای اشک خون رفت
رفت از "اُولُوالألباب" نستوهی خردورز
مصداق "قومٌ یَعقِلون"، "هُمْ مُهتَدون" رفت
سرمستی از صهبای "لا خَوْفٌ عَلَيْهِم"
آبادی از جام "وَ لا هُمْ يَحْزَنُون" رفت
هم عارفی، هم شاعری، هم فیلسوفی
هم کاردانی در روایات و متون رفت
مصباح علم و نجم دین، شمس هدایت
در عقل و نقل و در ریاضی ذوشُجون رفت
آن عالم ربّانی اهل ولایت
آن سالک توحیدی آیینهگون رفت
با رفتنش از خیل سربازان رهبر
تنها نه یک سردار، گویی صد قشون رفت
آن طایر قدسی که رضوان بود جایش
از تنگنای تیرۀ دنیای دون رفت
سوی نیستان رفت آن نای الهی
صد ناله از داغش ز نای ارغنون رفت
از داغ آن شیریندهان نغزگفتار
فریاد فرهاد از نهاد بیستون رفت
تنها نه در این دوره نادر بود و فاخر
فخر زمان فخر زمین فخر قرون رفت
لَختی ز عمرش در پی الفاظ قرآن
باقی همه در فهم معنا و بطون رفت
آن مهر روزافروز تابانی که میشد
ما را بهسوی علم و تقوا رهنُمون رفت
خون شد دل ایرا و ایران از فراقش
آن زندۀ جاوید با "رَیبُالمَنون" رفت
💠 محمد تقی عارفیان، ۱۴۰۰/۰۷/۰۶
✍ برخی از تعابیری که در شعر آمده، از پیام تسلیت حضرت امام خامنهای روحیفداه، و نوشتۀ حضرت علامه شَعرانی رضواناللهعلیه خطاب به حضرت علامه حسنزادۀ آملی رضواناللهعلیه وام گرفته شده است.
#عالم_ربانی
#سالک_توحیدی
#علامه_حسنزادۀ_آملی