eitaa logo
راه زلفا
68 دنبال‌کننده
23.4هزار عکس
11.3هزار ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 در فراق ✍ اين سخن از علیه السلام شده كه هنگام به خاك سپردن سيده زنان، عليها السلام بر سر قبر رسول اللّه صلی الله علیه و آله، چنانكه گويى با او راز مى گويد، بيان داشته است: 💠 سلام بر تو، اى خدا! من و دخترت كه اكنون در كنار تو فرود آمده و چه زود به تو پيوست. اى رسول خدا، بر مرگ دخت برگزيده تو، شكيبايى من اندك است و طاقت و توانم از دست رفته ولى مرا، كه اندوه عظيم فراق تو را ديده ام و رنج مصيبت تو را چشيده ام، جاى شكيبايى است. من خود، تو را به دست خود در قبر خواباندم و هنگامى كه سر بر سينه من داشتى، جان به جان آفرين تسليم نمودى. «انا لله و انا اليه راجعون». 💠 آن وديعت بازگردانده شد و آن امانت به صاحبش رسيد. و اندوه مرا پايانى نيست. همه شب خواب به چشمم نرود تا آن گاه كه خداوند براى من سرايى را كه تو در آن جاى گرفته اى، اختيار كند. بزودى، دخترت تو را خبر دهد كه چگونه امتت گرد آمدند و بر او ستم كردند. همه سرگذشت را از او بپرس و خبر حال ما از او بخواه. اينها در زمانى بود كه از مرگ تو ديرى نگذشته بود و تو از يادها نرفته بودى. 💠 بدرود تو را و دخترت را. بدرود كسى كه وداع مى كند، نه بدرود كسى كه رنجيده و ملول است. اگر از اينجا بازمى گردم نه از روى ملالت است و اگر درنگ مى كنم نه به سبب آن است كه به وعده اى كه خدا به صابران داده است بدگمان شده ام. 📚 ، خطبه ۲۰۲.
🔴 زهی خیال باطل! آقای ما فرزند است... ✍ 🔻به یقین شناخت حقیقت داستان غصب فدک در فاطمیه یک ضرورت است. شاید کوته بینان و ظاهربین ها فدک را صرفا یک ارض با مرز محدود تفسیر کنند! اما شیعه معتقد است دنیا برای فاطمه(س) بود و فاطمه برای دنیا نبود. اما براستی حقیقت فدک چیست و مادر با طلب فدک برای فرزندان امروزش چه درس دارد ؟ 🔹 تصور شیعه از فدک تنها یک زمین به ارث رسیده نیست . فدک حق غصب شده ی شیعه در طول تاریخ است. در منظر اهل بصر، طلب فدک ندای حق خواهی، بانگ مظلومیت، فریاد خطر دنیاطلبی برای خواص و غریو ظلم ستیزی و استبدادستیزی است. 🔹 درس بزرگ فاطمیه در مدرسه تاریخ برای فاطمیون " پرداخت هزینه ی ولایتمداری" است.(وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ) 🔻در حقیقت پاسخ امام کاظم(ع) آنگاه که هارون الرشید آن میوه ی شجره ملعونه حدود فدک از او طلب کرد بانگ بیداری بود در مارپیچ سکوت اموی ها.. امام مان چه زیبا فرمود: مرز فدک مرز همه حکومت های اسلامی است..! 🔻 اما انگاری داستان کوچه های مدینه و غصب فدک را هنوز پایانی نیست... 🔹 کوچه های فرودگاه بغداد امتداد کوچه های مدینه است و قاسم ما فرزند فاطمه است... 🔹 فدک کنعان، فدک حجاز ، فدک یمن توسط آل سعود و آل یهود غصب شده است. 🔹 نیز لیبرالیسم، اومانیسم، تحجر، ریش حنایی های تکفیری ، صاحبان وتو، لابی صهیونیسم ، تشیع لندنی دوباره در سقیفه دور هم جمع شده اند. 🔹 قباله ی فدک دنیا در دستان ترامپیستی ها و آل شروری که این بار نه در کوچه های مدینه بلکه در گهواره یمن، سوریه و غزه و... مادران بی گناه را در پیشگاه ابناء و بنات به حجله ی خون میفرستند... 🔹 هنوز طناب دست دشمن است و کدخدانمایان میخواهند با بستن زنجیر فشارحداکثری ، تحریم و تهدید بر پای غیرت و عزت ایرانیان ، مولای مان را مجبور به بیعت با نظم ننگین نوین جهانی کنند !! ؛ اما زهی خیال باطل! "آقای ما فرزند فاطمه است.." 🔻 عزیزان آری! فاطمیه و عاشورا تاریخ تولد ماست و بکاء سلاح ما..! لیک آن کس که به گریستن بسنده کند و در تاریخ تولدش متوقف شود بدون شک مرده به دنیا آمده است..! ؛ ظالم همین را می خواهد! توقف در ایستگاه تولد و توقف در گام اول...! 🔹 توقف در کوچه های مدینه! 🔹 توقف در گودال قتلگاه! 🔹 توقف در انقلاب ۵۷ ! 🔻دوستان بسیار عزیزم ؛ امروز تداوم فاطمی بودن در و است و رمز انقلابی ماندن در آستانه ی انتخابات مهم مجلس در شناخت توطئه دشمن در جنگ اراده ها است. ترامپ با طناب به دنبال در دوم اسفند است!!؛ گریه ای برای فاطمه (س) ارزشمند است که چشم ها را باز کند و حاج قاسم ها را در مهد ایران تربیت کند... ✅ آری؛ همیشه .... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
دل ، پا دَریِ ڪُهنهٔ در زیرِ پایِ توست آشفته ای ڪه مُضطربِ توست با اِذنِ به دلم رتبه داده اند شُڪرِ خدا ڪه هر گدایِ توست --------------------------
• كنار جوى آب، پا به پای شمشادهاي قدیمی و ناب باغچه ای داشتم پر از گل های بهاری و رنگ رنگ از بنفشه و زنبق و داوودی گرفته تا میخک و اطلسی و ارغوان در زمستان، فصل تکثیر گل های حیاطی قلمه‌ی بعضی گل‌ها را به خاک می سپردم و منتظر سبز شدن‌شان تا بهار می ماندم. برخی که دل نمی دادند به خاک و آب، خشک می ماندند و خشک ها هیمه ای می شدند در دل آتش. هم‌نشینی گلها‌ با زیر صدای آب و سکوت باغ روحم را می تکاند و كم كم شاخه‌ی ريشه مى دواند. به گذشته برگشتم. بهارهای زیادی به عمرم دیدم. بی آن‌که سبز شده باشم. بی هیچ شکوفه و جوانه ای. بی هیچ حاصلی. در باغچه‌ی دلم، به جاى علم، جهل کاشتم و به جاى نور، ظلمت. و حالا با حسرت «آه» می چینم و خار غفلت و حیرت درو مى كنم. من که باغبان بودم خوب می دانم که ثمره‌ی بی ثمری‌ست. سُبحانکَ فَقِنا عَذابَ النّار... شاید فرشته ها از صبر باغبانم خنده شان بگیرد که چهل بهار مدارا کرد با این جان بى حاصل! به قول رهى: نه جان بی نصیبم را پیامی از دلارامی نه شام بی فروغم را نشانی از سحرگاهی گهی افتان و خیزان چون غباری دربیابانی گهی خاموش و حیران چون نگاهی برنظرگاهی هر با خودم می گویم: شکوفایی بهارهای کم و فرصت های محدود مرهون است و . درست مثل که می شود «ام ابیها» و محور اصحاب کساء می شود «کوثر» که طنین «اعلموا أنی فاطمة» اش از پس مرزهای زمین و زمان به جان خسته ام می رسد. چه رازی‌ست نهفته در خورشید وجودش که هنوز می تابد و شاخه های خشک را می رویاند؟! هجده بهار و این‌همه رویش؟! هجده بهار و این‌همه جوشش؟! و عشق داند که در این دایره سرگردانم!
در میان شعر تو بانو! اگر حاضر شدم خواندم اول کوثروبانام توطاهرشدم درخیالم صحن وگنبد ساختم، زائرشدم نام شیرین تو بردم شاعر شدم 〰❁🍃❁🌺❁🍃❁〰
• سجده بیاورید به شکرانه عاشقان امشب دوباره آفریده است . را رو به سوےِ نگاه هاےِ ڪه باز ڪرد ، یڪ مُنحنےِ لطیفے بر لبهاےِ پدر نشاند دستهاےِ ڪوچڪِ دُردانه ےِ را به دست داشت و چشم به صورتَش دوخته بود ... و برقِ چشمهایَش دل از برده بود ... نه فقط دلِ بابا ، ڪه دلِ اهلِ خانه را برد و زینبی ڪه با شادےِ این چشمها انگار دوباره و و و را به او داده باشند و چقدر دلرباست این چشم ها ...