37.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 کار قشنگ دهه هشتادی ها در بیت الزهرا(سلام الله علیها) سردار دلها _کرمان
💠 عاشق روضه ی مادر پهلو شکسته بود!
🔸 بالاخره به او اجازه دادند که در عملیات والفجر ۳راهی منطقه شود. در یکی از گردانها بی سیم چی بود. وقتی دو روز قبل از حمله برای توجیه بچه های مخابرات به دهلران رفتم، سراغ علی آقای ماهانی را گرفتم. پیدایش که کردم، در آغوش اوآرام گرفتم. در عملیات قبلی اجازه نداده بودم شرکت کند، وحالا داشت می رفت...
🔸 خوشحال بود، گفت:برادر کریمی، دیدی بالاخره نوبت ما هم رسید؟
🔸 گفتم انشالله به سلامتی بر می گردی.در حالی که دعوت می کرد که گوشه ای بنشینیم، گفت: این بار فرق می کنه ، من باید جواز زیارتی کربلا را بگیرم.
🔸 بلافاصله در ادامه حرفش گفت: می شه ازت خواهشی بکنم...
-چه خواهشی علی آقا؟
-می شه روضه ی حضرت زهرا(س) را بخوانی؟
🔸 با بردن نام زهرا(س)اشک هایش جاری شد.شروع کرد از مصیبت های بی بی تعریف کردن.او نوحه خوان شده بود، حالم را دگرگون کرده بود. توی این دنیا نبود. عاشق روضه ی مادر پهلو شکسته بود.
🔸 آن روز در جمع دو نفره ی ما او مداحی کرد و من گریستم. نمی خواستم از او جدا شوم. اما...رفتم و رفت... !
🌷شهید علی ماهانی
🌹جدیدترین دیوارنگاره میدان جهاد اختصاص به ایام فاطمیه دوم و شهادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها و آرزوی دیرینه شیعیان برای ساخت حرم ایشان دارد
♦️این دیوارنگاره با عنوان «#مزار_بی_نشان» توسط خانه طراحان انقلاب اسلامی اجرا و نصب شده است. دانیال فرخ مدیر هنری و طراح، دانیال فرخ و احمد یونسی ایده پرداز، رضا انصاری مدلینگ و رندرینگ و محمدامین عدالتخواه طراح نقوش دیوارنگاره «#مزار_بی_نشان» هستند.
ازنیروهاےحشدالشعبےبود
بهشگفتم:«حاجقاسمرودریک
جملهتعریفکن..!»
باصداےبلندفریادزد:
«حاجقاسم،عباسالعراق ...💔! »
#لبیک_یا_خامنه_ای #جان_فدا
🌹بعد از عزاداری، سفره را انداختند. یکی از خادمین نان ها را روی سفره می انداخت.
🌹جلو رفت و آهسته به او گفت: این سفره، نان و میهمان، حرمت دارند، اگر نمی توانی خم شوی و نان ها را روی سفره بگذاری، کار را به دیگری واگذار کن.
"شهید حاج قاسم سلیمانی"
#جان_فدا
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
#وای_مادرم
آرزوی مرگ کردن مال هجده ساله نیست
عرشیان با گریه امّا، مستجابش میکنند...😭
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
●➼┅═❧═┅┅───┄
بانو؛
از تو گفتن را دوست دارم؛
از تو شنیدن را بیشتر...
مرا آرزو این است ؛
دانهای باشم در میانه محشر
که دستچین شما گردد...
تمنا این است نام و نشان م را در
خدمت شما به دست بیاورم و اگر
قرار به شهرتی است در گمنامی
خدمت تان باشد....
چه تناقضی؛
گمنامی و شهرت؛
که فرمود شهرت مهلکه ای است
با قعری نادیدنی...
تمنا ست دیگر...
و فرض محال که محال نیست.
گمنامی در فانی و اشتهار در باقی که
کل من علیها فان و یبقی وجه ربک.
و چه وجهی برای خداوند؛
روشن تر از زهره زهرا...
که اگر بقایی است
در فنای اینان است!
تو لیله قدری باش؛
برای مقدرات این بیقدرت
که هر چه هست در توست...