#جانم_حسن
صد مستحق غنی شود از ذکر #یا_حسن
#ارباب_من پناه فقیران عالم است
#دوشنبه_های_امام_حسنی
✲🕊✲🕊✲🕊✲🕊✲
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸تا دیر نشده، هر کاری میتوانید برای ظهور بکنید🔸
هر کاری که به ذهنتان میآید در این دوره و زمانه، تا ظهور نشده بکنید. جلوترها نگران این بودیم که بمیریم [درحالیکه] ظهور نشده؛ حالا نگرانیم بمانیم [درحالیکه] ظهور شده [باشد] ! چون بعد، [امام زمان علیه السلام] از ما میپرسد که وقتی من نبودم شما چکار کردید؟ چه چیزی به ایشان بگویم؟
✖️ زن های خانه دار در حکومت امام زمان (عج)
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) أَنَّهُ قَالَ: فَيُعْطِيكُمْ فِي السَّنَةِ عَطَاءَيْنِ وَ يَرْزُقُكُمْ فِي الشَّهْرِ رِزْقَيْنِ وَ تُؤْتَوْنَ الْحِكْمَةَ فِي زَمَانِهِ حَتَّى إِنَّ الْمَرْأَةَ لَتَقْضِي فِي بَيْتِهَا بِكِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص).
امام باقر عليه السلام در توصيف امامت حضرت مهدى عليه السلام فرمود: در سال دوبار بر شما بخشش مى فرمايد و در هر ماه دوبار روزى مى دهد، در زمان حکومت آن حضرت، حكمت به شما داده شود، تا آنجا كه زن در خانه خويش بر اساس كتاب خدا و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله رفتار مى كند.
الغيبة (للنعماني)، النص، ص: ۲۳۹.
5.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقدار یار هم نفس
چون من نداند هیچ کس
ماهی که بر خشک اوفتد
قیمت بدارد آب را
یکم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت سعدی شیرازی شاعر و نویسنده ی پارسیگوی ایرانی گرامی باد🌹
#اُردیبهشتی
گویا خدا هم میدانست که تو از همان اول #بهشتی هستی🌸🍃 پروردگارم از همان اول تورا فرشته ی بهشتی آفرید🕊 فرشته ای که زمین برای وسعتِ قلبِ بزرگ و پاکش💖 کوچک بود ...
فرشته ای که در #اوج_جوانی سبک بالانه پر کشید🕊
⇜از ماه تولدت🎊 پیداست که تو از همان اول هم زمینی نبودی و از اهل #بهشت بودی
⇜از نامَت که #ابراهیم است پیداست که آتَشه افتاده بر زندگیِ گمراهان را گلستان🌺 خواهی کرد
⇜از نامِ خانوادگی ات پیداست که هادیِ #هدایت_کننده بودیو همواره هستی👌
⇜از چشمانت😍 پیداست که آنها کارِ یک خلقتِ معمولی نیستند، چشمانِ گیرا و هدایت گر نصیبِ هرکَس نمیشود، همان #چشمها که معادله ی هر گناهی را بر هم میزنند
⚜الحُب أنْ أحبكِ ألف مرّة
وفى كُلّ مرّة أشعرُ أنى أُحبكِ للمرّة الأولى
❣عشق آن است كه
هزار بار #دوستت داشته باشم
و هربار حس كنم اولين بارى است
كه دوستت دارم😍 هرروز بیش تر از دیروز و کمتر از فردا #دوستت_دارم
تولدت مبارک اُردیبـهشـتی جان♥️
#شهید_ابراهیم_هادی
#سالروز_ولادت🌷
🌹🍃🌹🍃
نشسته بودیم داخل اتاق، مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود!
بگیرش ... دزد ... دزد! بعد هم سریع دویدم دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد!
تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره زرد دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو!
رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ... دزد گریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم.
ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزار ها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدارا شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه که کمکت کند.
همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.
راوی: عباس هادی
ملاطفت های آیت الله حائری شیرازی با حیوانات
قسمت اول: #موش 🐀
🔸 غلط کرده! پشیمانه! او را به من ببخش! 🔸
🌸 اواخر دهه هشتاد بود. پدر به دعوت سپاه بندر عباس عازم این شهر بودند. تماس گرفتند و با لحن پدرانه گفتند: «در این سفر تنها هستم. راه به رفیق خوش است. با همسرت همراهم می آیی؟»
مشتاقانه پذیرفتم. بیش از ده ساعت در راه بودیم. وقتی رسیدیم ما را در مهمانسرایی خارج از شهر جای دادند. در طبقه سوم یک آپارتمان که آسانسور هم نداشت! یک واحد ما و پدر و واحد روبرو، محافظ و راننده.
آنچنان خسته و کوفته بودم که جلوی تلویزیون دراز افتادم و نای حرکت نداشتم که با جیغ و فریاد همسر چند گز پریدم هوا !!
🌸 بله؛ یک موش چند بند انگشتی سیاه و به غایت زبل که به ثانیه ای از این طرف اتاق به آن طرف می پرید، سر و کله اش پیدا شده بود. ما هم روی مبل ها در حال جیغ و فریاد و پدر هم آرام مشغول خواندن نماز بود. به زحمت با میزبان تماس گرفتم و با حال مضطرب، تقاضای چسب موش کردم. خیلی طولی نکشید که یک سرباز، یک چسب موش و تعدادی کارتن آورد. کارتن ها را خوب با چسب ها آغشته کردم و جلوی ورودی های متعدد قرار دادم.
🌸 پدر که گویا این روش صید را نمی دانست، به دقت به اعمال من نگاه می کرد. در کمتر از ده دقیقه، موش در چسب افتاد و من با خوشحالی فریاد پیروزی سردادم. پدر متوجه شد، نگاهی به موش کرد که با آن جثه کوچک چگونه جیغ می زند و در تقلای بیرون آمدن از چسب هاست. یک آن دیدم حالشان متحول شد و با اضطراب فریاد زدند «علی جان رحم کن! غلط کرده! پشیمانه! تنبیه شد. او را به من ببخش! گناه داره».
من حیرت زده شدم. خودشان کارتن چسب و موش را از من گرفتند و با پای برهنه سراسیمه سه طبقه را پایین رفتند و وارد محوطه اطراف شدند. با کاغذی سعی در جدا کردن موش از کارتن می کردند که البته کار ساده ای نبود.
🌸 در وقت برگشتن به ایشان گفتم چه شد؟ کمی با تندی گفتند: «او را زنده گرفتی. چگونه صدای جیغش را می شنیدی و بی تفاوت بودی؟! با اسیر اینگونه تا می کنند (رفتار می کنند) ؟
(خاطره ی دکتر علی حائری شیرازی از پدر)
#کشتار_جوجه_ها
#معدوم_سازی_جوجه_ها
نماز شب بیست و هفتم ماه شعبان المعظم
دو رکعت است که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه سوره اعلی را بخوانید 🌷🌷🌷🌷🌷
بسم ربّ المنتظَر
موضوع:🌸امام، جلوه اسم اعظم خدا🌸
جلسه: ۳
در مهج الدعوات، دعایی از امام عصر عجّلاللهفرجه نقل شده كه حضرت در ابتدا آن به خدای سبحان عرض میكند:
«اللَّهُمَّ احْجُبْنِی عَنْ عُیونِ أَعْدَائِی وَ اجْمَعْ بَینِی وَ بَینَ أَوْلِیائِی»
«خدایا! مرا از چشم دشمنانم محجوب كن تا مرا نبینند و بین من و دوستانم را جمع كن.»
طبق عبارات دعا، از یك سو نباید تصور كنیم اگر امام زمان عجّلاللهفرجه را نمیبینیم دشمن حضرت هستیم. از سوی دیگر میتوانیم خود را محك بزنیم، اگر دوست ولی عصر عجّلاللهفرجه باشیم باید حضرت را در همه عرصههای زندگیمان احساس كنیم و بین خود و ایشان فاصلهای نبینیم.
باید دریابیم كه ساماندهی همه امورمان به دست اوست و دائما از قدرت و رحمت بیانتهای او بهرهمند میشویم.
دعای امام عصر عجّلاللهفرجه قطعا دعایی مستجاب است. اگر حضرت از خدا درخواست میكند: «وَاجْمَعْ بَینِی وَ بَینَ أَوْلِیائِی»، ولی ما پیوستی بین خود و اماممان نمیبینیم، یقینا در شمار دوستان حضرت نیستیم.
عاجزانه از امام زمان عجّلاللهفرجه تمنا میكنیم با نظر لطف خود بر ما بنگرند و ما را جزء دوستان و اولیاء خود قرار دهند.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
به یاد مولا هر شب هنگام مغرب دعای فرج
را با اضطرار و خلوص نيت زمزمه میکنیم :
بسم الله الرحمن الرحیم
به نامِ خداوندِ بخشندهی بخشایشگر
🔹🔹🔹
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ
خدای من بلا و مصائب ما بزرگ شد
🔹🔹🔹
وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
و بیچارگی ما بسی روشن و پرده برداشته شد و امید ناامید شد
🔹🔹🔹
وَ ضاقَتِ الاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
و زمین(با همه ی پهناوریاش) تنگ آمد و رحمت آسمان منع گردید
🔹🔹🔹
وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى
و توئی یاور و معین ما و شکایت به جانبِ توست
🔹🔹
وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ
و اعتماد و تکیه چه در سختى و چه در آسانى بر تو است
🔹🔹🔹
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد
🔹🔹🔹
اُولِى الاَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ
زمامدارانى که پیرویشان را بر ما واجب کردى و بدین سبب مقام و منزلتشان را به ما شناساندى
🔹🔹🔹
فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً
به حق ایشان به ما گشایشى ده فورى و نزدیک
🔹🔹🔹
کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
مانند چشم بر هم زدن یا نزدیکتر
🔹🔹🔹
یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ
اى محمد اى على اى على اى محمد
🔹🔹🔹
اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیانِ
مرا کفایت کنید که شمایید کفایت کنندهام
🔹🔹🔹
وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ
و مرا یارى کنید که شمایید یاور من
🔹🔹🔹
یا مَوْلانا یا صاحِب الزَّمانِ
اى سرور ما اى صاحب
🔹🔹🔹
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
فریاد، فریاد، فریاد
🔹🔹🔹
اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى
دریاب مرا، دریاب مرا، دریاب مرا
🔹🔹🔹
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
همین ساعت، همین ساعت، هم اکنون
🔹🔹🔹
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
زود، زود، زود
🔹🔹🔹
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
اى مهربانترینِ مهربانان
تعجيل در فرج بقيه الله الاعظم عجل الله تعالي فرجه الشريف صلوات🌹
@raah_e_zolfa
https://eitaa.com/rahezolfa