#سلام_مولا_جانم ❤️
🌸حال ما دنیا نشینان بی تو اصلا خوب نیست
بی تو در دنیای ما جز فتنه و آشوب نیست
🌸باغ های این حوالی را همه سرما زده
دور از خورشید هرگز حاصلی مقدور نیست
🌸خوب میدانم شبیه عاشقانت نیستم
خوب میدانی که اوضاع دلم مطلوب نیست
🌸قلبم از فرط گنه ویرانه شد پس لاجرم
جایگاه چون تو شاهی خانه متروک نیست
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
--------------------------
جعفر» برادر مسلم بن عقیل و فرزند دیگر عقیل است، مادر او «امُّ الثَّغَرم دختر «عامِر» از بنیکلاب همنان عامری است.
این شهر آشوب میگوید: جعفر قدم پیش نهاد و شمشیر به دست در برابر دشمن حماسه آفرید. او در همان حال این ابیات را ترنم میکرد:
«انا الغلام الابطحی الطّالبی من معشرٍ فی هاشمٍ من غالبٍ
و نحن حقاً سادة الذّوائب هذا حسینٌ اطیبُ الاطائبٍ
من آن جوان ابطحی از نسل ابوطالبم و از تبار هاشم و غالب هستم.
ما سروران و برترینِ روزگاریم، و این حسین، پاکترین پاکان از عترت پیامبر.»
نحوه شهادت جعفر
گفتهاند جعفر بن عقیل پانزده مرد را به خاک انداخت. سپس «بُشر بن حُوط» او را به شهادت رسانید.
در زیارت ناحیه مقدسه «جعفر بن عقیل» مورد سلام امام و قاتل او «بشر بن حوط همدانی» مورد لعن و نفرین امام قرار گرفته است.
عبدالله بن مسلم بن عقیل بن ابی طالب
«عبدالله» فرزند مسلم بن عقیل بود. مادر او «رقیّه کبری» دختر امام علی(علیه السلام) بوده است.
مادر رقیه «صهباء»، از همسران امام علی(علیه السلام) بوده است. گفته شده صهباء از اسیران «یمامه» یا «عین الّتمر» بود. آن حضرت او را خریداری فرمود و از او دارای دو فرزند به نامهای «عمر الاطرف» و «رقیه» بود. مسلم بن عقیل، رقیه را خواستگاری کرد و عبدالله یکی از ثمرات این ازدواج مبارک بود.
ابن شهر آشوب میگوید: عبدالله فرزند مسلم بن عقیل وارد میدان جنگ شد و به آن گروه حملهور شد. سرود حماسیاش این بود:
«الیوم القی مسلماً و هو ابی و فتیةٌ بادوا علی دین النّبیِّ
امروز مسلم را ملاقات خواهم کرد، هم او که پدرم است و همراه او شجاعانی را که به دین پیامبر ایمان آوردهاند
شهادت عبدالله به نقل ابومخنف، ابوالفرج، مفید و دیگران پس از علی اکبر (علیه السلام) اتفاق افتاده است. او شجاعانه سه بار، پی در پی به آن گروه حمله کرد. گفتهاند او هشتاد و نه مرد را در این حملهها از پای در آورد.
شخصی به نام «عمرو بن صبیح صیداوی» که از اصحاب عمر سعد بود، تیری به سمت او پرتاب کرد. عبدالله که رو به روی او بود، متوجه شد. تلاش کرد که دست را برابر پیشانی خود نهد تا خود را از اصابت تیر حفظ کند، اما تیر کف دست و پیشانی او را به هم دوخته بود. او هر چه تلاش کرد نتوانست دست را از پیشانی خود جدا سازد.
دست دیگر را به آسمان برداشت و گفت: «خدایا! اینان ما را کوچک شمردند و خوار ساختند، پس آنها که ما را کشتهاند، بکش» دیگری با نیزهاش به قلب او زد و او در دم جان داد.
پس از آن، یزید بن رقاد، به او نزدیک شد و چوبه تیر را از پیشانی او بیرون کشید، در حالی که کلاهک نیزه هنوز در پیشانی او باقی مانده و جان داده بود.
عبدالله در زیارت ناحیه مورد سلام و تکریم است: «السلام علی عبدالله بن مسلم بن عقیل ... سلام بر عبدالله فرزند مسلم بن عقیل.»
12.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اگر_با_من_نبودش_هیچ_میلی
این #اربعین یک ایران و یک ملت در #غم_فراق_ارباب بسوزد تا شاید این سوختن ما را برساند به #بزم_محبت
ما را برساند به #فصل_وصال
این سوختن اگر از عمق جان باشد حتما که سرانجامش #رستگاری_دنیا
کربلایی شدن جهان تشیع و #بوسه_بر_جای_قدمهای_آقازاده_ارباب_مهدی_فاطمه_عج_است
این سوختن باید که ما را از پیله رها سازد و جای جای کره ی خاکی شاهد پروانگی امتی خواهد شد که امامشان #منتظر #حضور آنهاست
♦️کلیپ با سخنرانی حاج آقا پناهیان