⬛️ سالروز شهادت امام زین العابدین علیه السلام تسلیت باد
▪️امام سجّاد عليه السلام : المُؤمِنُ مِن دُعائِهِ عَلى ثَلاثٍ : إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ و إمّا أن يُدفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصيبَهُ
▪️ #امام_سجّاد عليه السلام فرمود :مؤمن از دعاى خود يكى از سه نتيجه را مى گيرد : يا برايش ذخيره مى شود ، يا در دنيا برآورده مى شود و يا بلايى كه مى خواست به او برسد از او برگردانده مى شود
📚تحف العقول، ص 280
5d2df9b6bfcde8813d817300_-6269723480327953505.mp3
زمان:
حجم:
8.78M
انسان 250 ساله | قهرمان اهل بیت علیهمالسلام
▪️ سختتر از دوران امامت امام سجاد علیه السلام در تمام دوران 250 ساله امامت، هیچ روزگاری را نداریم.
❌ آن چهرهی مظلوم بی صدای سر به زیرِ منفعلی که از ایشان درست کردند به کلی برخلاف واقع است
🌿آقا چهره واقعی امام سجاد را ترسیم میکنند
#هنر_عاشورایی
🔷 دیروز عصر شمر را دیدم. جلوی در مغازهاش کودکی دست فروش را گرفته بود زیر بار کتک...
جوانی از بنی هاشم جدایشان کرد. جلوتر توی بنگاه، عمر سعد با شبث و حُر جلسه داشتند تا قیمت زمین و مسکن را با معاملات صوری بالا ببرند.
⭕️ حر خشمگین و لعنت گویان بیرون آمد و گفت "من آه مردم را به خاطر دو روز دنیا گردن نمیگیرم یابن سعد."
عبور کردم. در نانوایی دیدم خولی دارد به زهیر بن قین التماس می کند که مغازهاش را پلمپ نکند.
زهیر محل نمی گذارد و می گوید: "نمی شود! حکم علی اکبر است. چانه نان را کوچک میگرفتی؛ جرمت سنگین است مرد. فویل للمطففین!"
🔷 پا میگذارم روی کاغذهای ریخته شده در کف پیاده رو. یکیشان توجهم را جلب میکند. نوشته "ثروت و خدمت زیاد با رای به ابن زیاد".
حبیب می گوید امسال رقابت اصلی بین "عباس بن علی" و "ابن زیاد" است میگویم ابن زیاد؟🤔
می گوید: پول پسرجان! گوشهایت را که تیز کنی جرینگ جرینگ سکه ها را از در ستاد می شنوی.
💢 جلو دکه می ایستم روزنامه ها را نگاه می کنم. حکم اعدام در تعقیب مفسد اقتصادی ح بن ک.
خنده ام میگیرد حرمله را که همه میشناسند.😊
تلفنم زنگ میزند.
- سلام بفرمایید
- سلام برادر! وهب نصرانی ام. یک جمله میخواستیم ماه محرم بزنیم برای دیوار نوشته میدان شهر. شما چیزی به ذهنت نمیرسد؟
- جمله ی آقا را بزنید:
"یکی مثل من، با یکی مثل یزید بیعت نمیکند."
یکی مثل حسین باشیم...🌷
#ای_پسر_حسین
#تو_را_تنها_نمیگذاریم ....
#ما_ترکناک_یابن_الحسین
وقایع روز 12 محرم
♦️روز 12 محرم اسرا را وارد شهر کوفه نمودند. گویا اسرا، شب دوازدهم را ، در پشت دروازههای کوفه و بیرون شهر سپری کرده اند. در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه امام حسین ـ علیهالسلام ـ و خارجی معرفی کردن آن حضرت، مردم کوفه از این پیروزی خوشحال میشوند و جهت دیدن اسرا به کوچهها و محلهها روانه میشوند و با دیدن اسرا شادی میکنند. ولی با خطابههایی که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ و حضرت زینب ـ سلامالله علیها ـ و سایرین از اسرا ایراد میکند، شادی کوفیان را به عزا تبدیل میکنند.
اسرا با این وضع وارد دارالاماره میشوند و در مجلس، عبیدالله بن زیاد ملعون، جلوی چشم اسرا و مردم با چوبدستی به سر مبارک میزد و خود را پیروز میدان قلمداد میکرد و کشته شدن امام حسین ـ علیهالسلام ـ را خواست خدا قلمداد مینمود.اما با جوابهایی که از جانب حضرت زینب (س) و امام سجاد ـ علیهالسلام ـ میشنید بیشتر رسوا میشد.
♦️در خبرها آمده که ابن زیاد بعد ازآنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذیالجوشن به شام روانه کرد. دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه، دستها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بیجهاز بهسوی شام حرکت دادند.
نقلشده که اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ را سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقلشده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیهالسلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دمشق کردند.
♦️وقتی از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سختترین مصیبتهای شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلیالله علیه و آله ـ را درحالی که به ریسمان بستهشده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید میگذارند و یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و با قرائت اشعاری، خود را پیروز میدان میداند و به مردم اجازه حضور میدهد و در آن مجلس، به لبهای مقدس امام، جلوی چشم اسرا خیزران میزند
اسرا در مدتی که در شام بودند بنا بر روایتی در یک خرابه به صورت زندانی نگهداری میشدندو در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ را شهید کند که خانم زینب مانع میشدند.
♦️در مقاتل آمده که یزید خطیبی خواست که در اجتماع مردم صحبت کند و از یزید و معاویه ستاش کند و به امام علی و فرزندان آن حضرت جسارت کند و در رابطه با پیروزی ظاهری یزید به اصطلاح سخنرانی کند و خطیب ایراد سخن کرد و اوامر یزید را اجرا نمود و سپس به اصرار مردم، امام به منبر رفت و خطبهای خواند. بعد از حمد و ثنای خدا خود را معرفی کردند که اصل و نسبشان کیست به ماجرای کربلا و اسیری خود اشاره فرمودند. در مجلس غوغائی بر پا شد و همه علیه یزید همهمه میکردند یزید از مؤذن خواست که اذان بگوید. ولی امام از این اذان هم علیه یزید استفاده کرده و یزید را رسوا نمود.
♦️ازجمله وقایعی که برای اسرای اهلبیت در شام اتفاق افتاد، شهادت دختر سهساله امام حسین ـ علیهالسلام ـ است. از کامل بهایی نقلشده اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ شهادت پدران را از کودکان خردسال پنهان میداشتند؛ و به آنها میگفتند که پدر شما سفرکرده؛ تا اینکه شبی دختری از امام حسین ـ علیهالسلام ـ به نام رقیه از خواب بلند میشود و بهانه بابا را میگیرد و ضجه و ناله میکند و همه اهل خرابه با این کودک همنوا میشوند تا اینکه سر امام را در طشتی میآورند خانم رقیه سر را به بالین گرفته و با آن سر، درد دل میکند. پدر بعد از تو محنتها کشیدم بیابانها و صحراها دویدم.بعد از مدتی دیدند که سر به یکطرف افتاد و کودک هم طرف دیگر او را حرکت دادند. دیدند که جان به جانآفرین تسلیم کرده است.
12 محرّم سال 94 هجری
شهادت امام زین العابدین علیه السلام بنابر قولی , در این روز در سنّ 57 سالگی واقع شده است، و قول دیگر 25 محرّم است .
🏴🏴🏴🏴
بسمه تبارک و تعالی
موضوع: گزيده اربعين حديث امام خميني(ره)
جلسه:۱۹۹
📖حدیث بیست و یکم از کتاب اربعین حدیث(حقیقت شکر)
حضرت امام (ره) ميفرمايند : تعريف درست شكر اين است كه شكر حالتي دروني است كه در فرد ايجاد ميشود و باعث معرفت قلبي نسبت به منعم ميشود و پي ميبرد كه تمام نعمات از ناحيه خداي سبحان است . ثمره اين معرفت سرور و خوشي دروني است كه فرد را به اظهار شكر زباني و اطاعت با اعضا و جوارح ترغيب ميكند .
💫💫💫💫💫
به یاد مولا هر شب هنگام مغرب دعای فرج
را با اضطرار و خلوص نيت زمزمه میکنیم :
بسم الله الرحمن الرحیم
به نامِ خداوندِ بخشندهی بخشایشگر
🔹🔹
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ
خد
ای من بلا و مرصائب ما بزرگ شد
🔹🔹🔹
وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
و بیچارگی ما بسی روشن و پرده برداشته شد و امید ناامید شد
🔹🔹🔹
وَ ضاقَتِ الاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
و زمین(با همه ی پهناوریاش) تنگ آمد و رحمت آسمان منع گردید
🔹🔹🔹
وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى
و توئی یاور و معین ما و شکایت به جانبِ توست
🔹🔹
وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ
و اعتماد و تکیه چه در سختى و چه در آسانى بر تو است
🔹🔹🔹
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد
🔹🔹🔹
اُولِى الاَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ
زمامدارانى که پیرویشان را بر ما واجب کردى و بدین سبب مقام و منزلتشان را به ما شناساندى
🔹🔹🔹
فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً
به حق ایشان به ما گشایشى ده فورى و نزدیک
🔹🔹🔹
کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
مانند چشم بر هم زدن یا نزدیکتر
🔹🔹🔹
یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ
اى محمد اى على اى على اى محمد
🔹🔹🔹
اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیانِ
مرا کفایت کنید که شمایید کفایت کنندهام
🔹🔹🔹
وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ
و مرا یارى کنید که شمایید یاور من
🔹🔹🔹
یا مَوْلانا یا صاحِب الزَّمانِ
اى سرور ما اى صاحب
🔹🔹🔹
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
فریاد، فریاد، فریاد
🔹🔹🔹
اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى
دریاب مرا، دریاب مرا، دریاب مرا
🔹🔹🔹
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
همین ساعت، همین ساعت، هم اکنون
🔹🔹🔹
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
زود، زود، زود
🔹🔹🔹
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
اى مهربانترینِ مهربانان
تعجيل در فرج بقيه الله الاعظم عجل الله تعالي فرجه الشريف صلوات🌹
@raah_e_zolfa
https://eitaa.com/rahezolfa
༻﷽༺
او #سیدالبڪاء حسینیہے خداسٺ
گریہ #سپاه او شد و پا در رڪاب شد
صفحہ بہ صفحہ ادعیہهاے #صحیفہاش
ناگفتہهاے #مرثیہ بود و #ڪتاب شد
#یازین_العابدین_ع💔
#وارث_غربٺ🍂
#ابن_الارباب💔
راه زلفا
⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت ۱) ◾️ شام غریبان کربلا نخستین شب عزا خاندان پیامبر پس از شهادت سید
⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت۲)
🔷 در این روز دفن شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد و با راهنمایی و نظارت امام سجاد (علیه السلام) که به صورت معجزه به کربلا برگشته بود تا اجساد را شناسایی و دفن کنند، در کربلا صورت گرفت.
🔵چون اسرا را وارد کوفه کردند ابن زیاد دستور داد تمام مردم شهر در قصر اجتماع کنند
🌸سر حسین ابن علی علیه السلام در داخل سپر کنار ابن زیاد قرار داشت،با چوب بر لب و دندان ابی عبدالله می زد و میخندید...
🌹 زید ابن ارقم که از صحابه رسول خدا بود وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را مانند باران بر لب و دندان ابی عبدالله وارد میکند... صدا زد:
📛 ابن زیاد!! چوب را از لبان حسین بردار که بخدا قسم مکرر در مکرر دیدم که رسول این لبها را میبوسید...
☘سپس شروع به گریستن کرد...
♨️ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را بگریاند که برای پیروزی خدا گریه میکنی! اگر نبود که پیر و خرفت شده و عقلت را از دست داده ای، میدادم همین الان سرت را از بدنت جدا کنند!
🌹زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا چه کردی...؟! سپس از مجلس خارج شد و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده خواهید بود که پسر پیغمبر خدا را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید تا نزدیکان شما را بکشد !
🌷حضرت زینب سلام الله علیها در حالیکه پست ترین لباسها را بر تن داشت در گوشه ای از مجلس ابن زیاد نشست . زنان و کنیزان اطرافش را گرفتند.
💠 ابن زیاد سه بار پرسید: این زن که اینچنین گوشه نشینی اختیار کرده کیست؟ کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست.
♨️این بار ابن زیاد با شماتت گفت: خدا را سپاس که شما را کشت و حرکتتان را باطل گردانید.
🌹زینب کبری فرمود: خدا را حمد میکنم که به وسیله پیامبرش مارا گرامی داشت و از پلیدیها پاک ساخت،همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه!
♨️ابن زیاد: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟
🌷حضرت زینب: من جز زیبایی و خوبی چیزی ندیدم،اینها جماعتی بودند که خدا شهادت را بر ایشان مقدر کرده بود و به قتلگاه آمدند.و روزی خدا میان تو و ایشان را جمع میکند و با تو مخامصه میکنند آنگاه خواهی دید که پیروز کیست،مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه.
♨️ابن زیاد از نحوه ی پاسخگویی حضرت زینب به خشم آمد و خواست او را بکشد.عمروبن حریث گفت: این زن از مصیبت نزدیکانش ناراحت است و نباید اورا مواخذه کرد.
♨️ابن زیاد : خدا قلب مرا شفا داد و راحت نمود از طرف برادر سرکش تو و پیروانش!
🌷حضرت زینب: بجانم قسم بزرگان مرا کشتی و خاندان مرا نابود ساختی و ریشه های مرا بریدی ،اگر اینها شفای توست..،پس شفا یافتی!
♨️ابن زیاد با مغالطه گری گفت: این زن شاعر و سخنور است مانند پدرش!
♨️سپس ابن زیاد نگاهی به اسرا انداخت و امام زین العابدین را دید و پرسید: کیست این؟
گفتند: علی ابن الحسین.
♨️ابن زیاد: مگر خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟
🌺امام سجاد: برادر دیگری داشتم به اسم علی که شما او را کشتید .
♨️ ابن زیاد با وقاحت فریاد کشید: نه خدا او را کشت!
🌸 امام سجاد فرمود: آری خدا جان هرکس را هنگام مرگ میگیرد و هیچکس نمیمیرد مگر به اذن او.
🔥 جسارت و حاضرجوابی امام خشم ابن زیاد را برانگیخت و فریاد زد: تورا چنین جراتی است که جواب مرا میدهی!!جلاد نفسش را بگیر!
🌹حضرت زینب با شنیدن این سخن از جا پرید و امام سجاد را در بغل گرفت و گفت: پسر مرجانه! خونهایی که از ما ریختی کافی نیست برایت ؟ غیر از این جوان چه کسی را برای ما باقی گذاشتی؟ اگر میخواهی اورا بکشی اول مرا بکش!
🔥 ابن زیاد نانجیب شرمنده شد و با تعجب گفت: چه خویشاوندی عمیقی! براستی حاضر است با او کشته شود...
✍ ادامه دارد...
📘ارشاد ص228،
📘طبری 371/7
📘 نفس المهموم ص 404
📘 کامل 81/4