eitaa logo
ستاد مرکزی راهیان نور
26.4هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
4.1هزار ویدیو
156 فایل
.:کانال رسمی ستاد مرکزی راهیان نور کشور:. 🌐 www.Rahianenoor.com اینستاگرام instagram.com/masirenoor_ir سامانه ملی راهیان نور ۲۴ ساعته پشتیبان سفر و آماده پاسخگویی به سوالات شماست: ۰۹۶۳۱۳ فقط ارسال محتوا: @Rahianenoor_official
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 🎙عملیات لو رفته 🔻روایتی از توسل شهید عبدالحسین برونسی به حضرت زهرا (س) در عملیاتی که لو رفت... ▫️انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 | 🔻تلاوت قرآن پشت بی سیم هلیکوپتر 🎙راوی : امیر سرتیپ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
| عبدالحسین برونسی 🌷 شهید ماه اسفند؛ سردار شهید عبدالحسین برونسی 🌟 سهم خانواده من ... 📍همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد گرم. فصل تابستان بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. ➖ كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما كولر هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🔻 بعد از شهادتش، همان رفيقش می‌گفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن مادر شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: کتاب خاک‌های نرم کوشک ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
| 🔻 خوابی چنین میانۀ میدانم آرزوست .... معاونت طرح و عملیات لشکر۱۷ علی‌بن‌ابیطالب(ع) شهادت : ۲۲ اسفند ۱۳۶۲ جزیره مجنون ، عملیات خیبر 🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🎨 | شهید مدافع حرم 🔻 📱 سایز پروفایل و استوری ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔻 | 🔅 شهادت یک واژه و راهِ ... تمام نشدنی است ... و آنقدر دست یافتنی است که هرکس می‌تواند، آرزویش را داشته باشد و امیدش را هم به دل ، که حتما به آن دست خواهد یافت ... و اما...هر آرزویی ... بهایی دارد ... جان دادن در راه ، آدم شدن می‌خواهد خالص شدن می‌خواهد ... سختی و درد کشیدن می خواهد ! و همه ی اینها ... با امام زمان را می‌خواهد! و زیر قول ، نزدن هایمان را می‌خواهد !! 📌 برای کار کنید... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
❀ ﴾﷽﴿ ❀ خورشیـد بر آمده ز پیشانی تو هر آنچه نکوست، باد ارزانی تو لبخنـد بزن که آمده موکب نور همراه سپیده‌دم به میهمانی تو 🍃🌺 سلام صبحتون بخیر، روزتون پر روزی علیه‌السلام: 🔻اعلَمُوا أنّهُ مَن یتَّقِ اللّه‌َ یجعَلْ لَهُ مَخرجا مِن الفِتَنِ، ونورا مِن الظُّلَمِ؛ 🔅 بدانید که هر کس تقوای الهی در پیش گیرد، خداوند برای او راه خروجی از فتنه‌ها و نوری در تاریکی‌ها قرار دهد.۳ 🗓 یکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۳۰ رجب ۱۴۴۲ ۱۴ مارس ۲۰۲۱ ‌ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🎨 لوح | کاری از مرکز طراحان راهیان نور 💠 شهید ابراهیم هادی : مشکل کارهای ما این است که، برای رضای همه کار میکنیم؛ جز برای خدا. 🔅 طراح | خادم الشهدا ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
4_5873078627196731816.mp3
6.22M
🔊 | 🔻مردمان این روزگار سخت از مرگ می ترسند و بنابراین شنیدن این سخنان برایشان دشوار است. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
| 🌟 شهید جلیل اسلامی 🔻جلیل همیشه آروز داشت که مفقود شود و جسدش هیچ گاه باز نگردد. برای همین درخواست اعزام به افغانستان و لبنان می کرد تا در آن جبهه ها با دشمنان اسلام بجنگد، کشته شود و هیچ گاه پیکرش باز نگردد. عملیات بدر در حساس ترین مراحل خود بود. جنگی نابرابر جریان داشت، تن در برابر تانک. تانک ها بی امان جلو می آمدند و شلیک می کردند. جلیل بلند شد، چند تا از تانک ها را که با آرپی جی متوقف کرد، دشمن عقب کشید. پاتک دوم تانک ها که شروع شد، دیدم جلیل که تمام قامت روی خاکریز ایستاده بود، به پائین خاکریز خزید. دستش را روی پیشانی گذاشته بود و ذکر می گفت. خون از بین انگشتانش جاری شد. تانک ها تا پشت خاکریز رسیده بودند، جای ماندن نبود، همه عقب کشیدند جز جلیل که برای همیشه همان جا ماند، همان طور که خودش می خواست چندین سال آنجا غریب ماند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 🌟 Martyr Jalil Islamy 🔻 Jalil had always wished for being a missing martyr- someone whose dead body would never return home. For this reason, he requested for a dispatch to Afganistan or Lebanon to fight against the enemies of Islam, to be killed, and never get back. 🔅Operation Badr was in its most crucial phase. An unequal battle was going; one against a tank. Tanks were approaching and shooting seamlessly. Jalil stood up; after he destroyed some of them by RPG, the enemy decided to retreat. When the tanks started their second counteroffensive, I saw Jalil standing full-lengthly on the earthwork, then he crawled down. His hand was on his forehead while was mumbling pieces of prayers. The blood was flowing out through his fingers. The tanks had reached the earthworks and there was no place to stay any longer. Everyone had retreated except Jalil who stayed there for ever, as he had wished for, he was left there alone for years... 👇🏼 Join the Path of Light ➕ 🆔 @Rahianenoor_News (انگلیسی)
🌟 Martyr Jalil Islami 🔻 Jalil a toujours souhaité qu'il disparaisse et que son corps ne revienne jamais. Pour cette raison, il a demandé à être envoyé en Afghanistan et au Liban pour combattre les ennemis de l'islam sur ces fronts, à être tué et à ne jamais rendre son corps. L'opération Badr en était à son stade le plus critique. Il y avait une guerre inégale, une contre le char. Les chars se sont avancés sans relâche et ont tiré. 🔅 Jalil s'est levé, a retiré certains des chars qu'il avait arrêtés avec un RPG, et l'ennemi s'est retiré. Lorsque la deuxième patrouille de chars a commencé, j'ai vu Jalil, qui se tenait sur le talus, ramper le long du talus. Il posa sa main sur son front et dit dhikr. Le sang coulait de ses doigts. Les réservoirs avaient atteint le fond du talus,Il n'y avait pas d'endroit où rester, tout le monde recula sauf Jalil, qui y resta pour toujours, car lui-même avait voulu y rester plusieurs années. 👇🏼 Join the Path of Light ➕ 🆔 @Rahianenoor_News (فرانسوی)
🌟 Märtyrer Jalil Islami 🔻 Jalil wünschte sich immer, er würde verschwinden und sein Körper würde niemals zurückkehren. Aus diesem Grund sandte er nach Afghanistan und in den Libanon, um an diesen Fronten gegen die Feinde des Islam zu kämpfen, getötet zu werden und seinen Körper niemals zurückkehren zu lassen. Die Operation Badr befand sich in ihrer kritischsten Phase. Es fanden ungleiche Kämpfe statt, Körper gegen Panzer. Panzer traten vor und feuerten unerbittlich. 🔅 Jalil stand auf, stoppte einige der Panzer mit RPG, der Feind zog sich zurück. Ich sah Jalil, der auf der Böschung stand und die Böschung hinunterkrabbelte. Er legte seine Hand auf die Stirn und sagte: Blut floss aus seinen Fingern. Die Panzer hatten die Rückseite der Böschung erreicht. Es gab keinen Platz zum Verweilen. Alle zogen sich zurück, außer Jalil, der für immer dort blieb, wie er es sich mehrere Jahre lang gewünscht hatte. 👇🏼 Join the Path of Light ➕ 🆔 @Rahianenoor_News ( آلمانی)
🌟 şehit Jalil Eslami 🔻 Jalil hep onun ortadan kaybolmasını ve vücudunun asla geri dönmemesini diledi. Bu yüzden Afganistan ve Lübnan'a gönderilmeyi bu cephelerde İslam düşmanlarıyla savaşmak, öldürülmek ve asla geri dönmemek için istedi. Bedir Operasyonu en kritik aşamasındaydı.Tanka karşı eşitsiz bir savaş vardı.Tanklar acımasızca öne çıktı ve ateşlendi. 🔅 Jalil ayağa kalktı, durdurduğu tankların bir kısmını RPG ile geri çekti ve düşman geri çekildi. İkinci tank devriyesi başladığında, setin üzerinde duran Celil'in setten aşağı doğru süründüğünü gördüm. Elini alnına koyup zikir dedi. Parmaklarından kan aktı.Tanklar setin arka tarafına ulaşmıştı, kalacak yer yoktu, orada sonsuza kadar kalan Celil dışında herkes geri çekildi, çünkü kendisi birkaç yıl orada kalmak istiyordu. 👇🏼 Join the Path of Light ➕ 🆔 @Rahianenoor_News (ترکیه)
🔰 پوستر | 🔅انفجار بمب در مراسم نماز جمعه تهران توسط عوامل حزب بعث 🔻باوجود تهدیدهای از پیش اعلام‌شده صدام، این نماز جمعه پرشورتر از همیشه برگزار شد و در جریان این انفجار، آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت، با روحیه‌ای مثال‌زدنی پس از چند لحظه، خطبه‌ها را باصلابت ادامه دادند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | راهیان نور مجازی 🔻مستند راهیان نور دانش آموزی 🔅 قسمت اول - اروندکنار ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
| 🔻 هر که با مرغ هوا دوست شـود خوابـش آرام تریـن خواب جهان خواهد بود... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🎨 لوح | کاری از مرکز طراحان 💠 شهید مهدی باکری: ای عاشقان اباعبدالله! بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. ❤️ 📍۲۵ اسفند سالروز شهادت مهدی باکری ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔅 هدیه بهاری صدام ... 🔹کردنشینان حلبچه آماده جشن سال نو بودند که ناگهان بمب‌های شیمیایی بر سرشان می‌ریزد و حدود ۵۰۰۰ نفر از آن‌ها را کشته و ۷۰۰۰ نفر را مصدوم می‌کند. صدام از پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات والفجر ۱۰ و آزادسازی بسیاری از مناطق کردنشین حلبچه و استقبال مردم از طلیعه سپاهیان نور انتقام گرفت. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📔 | 📚 عنوان کتاب:همیشه فرمانده 🔻خاطرات شهید محمد فرومندی ✍🏼نویسنده:محمود شمس ابادی ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
| 🔻 فرمانده ! این روزها عجیب نیازمند نگاهت شده‌ایم نگاهِ مردی که چشم‌هایش خدا را منعکس می‌کنند ... 🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News