eitaa logo
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
4.5هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
7.2هزار ویدیو
77 فایل
🕊️این کانال دلی است و شما دعوت شهدایید🕊️ سروش ، شاد ، روبیکا ، ویراستی⇣ @rahiankhuz مدیر⇣ @Rahyan_noor گروه مطالب ارزشی⇣ https://yun.ir/t1vozb کانال فاتحان نُبُل و الزهرا⇣ @fatehan94 برای تبادل⇣ @Rahyan_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های شهید مدافع حرم مصطفی خلیلی😊 کسانی که میرن مطمئن باشید طلبیده شدن!♥️ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
اگه صلاح می دانید این لینک را برای پرسش سوالات اعتقادی در گروه ها و کانال هایی که عضو هستید یا مدیر هستید به اشتراک بگذارید. هر روز یک یا چند سوال اعتقادی که پس از پاسخ قانع کننده برای پرسش گر پاسخ سوال بعدی آن شاء الله داده خواهد شد. https://eitaa.com/joinchat/459079817C5f0f04fb0d ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
📊 🗓 ۲۷ شهریورماه، سالروز شهادت سردار جواد هرمز پور در سال ۱۳۶۲ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
مانده ام در نمازتان با خدا چه گفتید و چگونه عشق بازی کردید که اینگونه زبیا خریدند شمارا؟؟! ما حتی در خواندن نمازمان هم مانده ایم چه برسد رسیدن به شما!! 📍ای عاشقان نماز و خدا مارا در نزد معشوق تان دعا کنید تا بقول شهید حججی ؛ خداخودش خریدار دلهای بی قرار و بی تاب این روزهایمان شود ... ❣یـــازهــرا سـلام الله عـلـیها❣ اذان مغرب به افق اهواز 19:34 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥استوری🌱 ما با جهاد ... با مرگ می جنگیم و از او به می‌گریزیم .. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠 شهید دانشمند در طول بیست و هفت سال زندگی مشترک، یک لحظه را به بطالت نگذرانده بود. فرقی نمی‌کرد ایام تحصیل باشد، شب امتحان یا زمان تعطیلی دانشگاه‌ها؛ همیشه مشغول درس خواندن بود. در مسافرت‌ها هم دست از درس خواندن بر نمی‌داشت. حتی وقتی رفته بودند ماه عسل، کتاب‌های درسی‌اش را برده بود. اساتید اگر می‌گفتند پنج مسئله از فصل را حل کنید، مسعود شب تا صبح نمی‌خوابید تا تمام مسئله‌های آن فصل را حل کند. همسرش تمام این خاطره‌ها را به یک جمله کلیدی ختم کرد؛ "تمام وقتش رو برای مملکت گذاشت." 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌷از فشارهای سخت نترسیدنـــــد و تا پای جـان رفتنـد المـاس، حاصلِ فشـارهای سخت است...🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
کاش یک مےزد بہ ما؛ مےکرد آنچہ است و را کہ گاهے بدجور مےکنیم، میان و ... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌹🍃سلام بر ابراهیم 🍃🌹 🍃دوبرادر🍃 "قسمت پنجاه ام" 🔺راوی‌: علی صادقی براي مراســم ختم شهيد شهبازی راهی يكی از شهرهای مرزی شديم. طبق روال و سنّت مردم آنجا، مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار مي شد. ظهر هم براي ميهمانان آفتابه و لگن مي آوردند! با شســتن دستهای آنان، مراسم با صرف ناهار تمام مي شد. در مجلس ختم كه وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهيم كنار او بود. من هم آمدم وكنار ابراهيم نشستم. ابراهيم و جواد دوســتانی بســيار صميمی و مثل دو بــرادر برای هم بودند. شوخی های آنها هم در نوع خود جالب بود. در پايان مجلس دو نفر از صاحبان عزا، ظرف آب و لگن را آوردند. اولين كسي هم كه به سراغش رفتند جواد بود. ابراهيم در گوش جواد، كه چيزی از اين مراسم نمي دانست حرفی زد! جواد با تعجب و بلند پرسيد: جدی ميگی؟! ابراهيم هم آرام گفت: يواش، هيچی نگو! بعد ابراهيم به طرف من برگشــت. خيلی شــديد و بــدون صدا مي خنديد. گفتم: چی شده ابرام؟! زشته، نخند! رو به من گفت: به جواد گفتم، آفتابه رو كه آوردند، سرت رو قشنگ بشور!! چند لحظه بعد همين اتفاق افتاد. جواد بعد از شســتن دســت، سرش را زير آب گرفت و... جواد در حالی كه آب از ســر و رويش مي چكيد با تعجب به اطراف نگاه می كرد. گفتم: چيكار كردی جواد! مگه اينجا حمامه! بعد چفيه ام را دادم كه سرش را خشك كند! در يكی از روزها خبر رسيد كه ابراهيم و جواد و رضاگودينی پس از چند روز مأموريت، از سمت پاسگاه مرزی در حال بازگشت هستند. از اينكه آنها سالم بودند خيلی خوشحال شديم. جلوی مقر شــهيد اندرزگو جمع شــديم. دقايقی بعد ماشــين آنها آمد و ايســتاد. ابراهيم و رضا پياده شــدند. بچه‌ها خوشــحال دورشان جمع شدند و روبوسی كردند. يكي از بچه‌ها پرسيد: آقا ابرام، جواد كجاست؟! يك لحظه همه ساكت شدند. ابراهيــم مكثی كرد، در حالی كه بغض كرده بود گفت: جواد! بعد آرام به سمت عقب ماشين نگاه كرد. يك نفر آنجا دراز كشيده بود. روی بدنش هم پتو قرار داشت! سكوتی كل بچه‌ها را گرفته بود. ابراهيم ادامه داد: جواد ... جواد! يك دفعه اشك از چشمانش جاری شد چند نفر از بچه‌ها با گريه داد زدند: جواد، جواد! و به ســمت عقب ماشــين رفتنــد! همينطور كه بقيه هم گريه مي كردنــد، يكدفعه جواد از خواب پريد! نشست و گفت: چی، چی شده!؟ جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه كرد. بچه‌ها با چهره‌هایی اشــك آلود و عصبانی به دنبال ابراهيم مي گشــتند. اما ابراهيم سريع رفته بود داخل ساختمان! 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
✨🕊 شادی روح شهدا صلوات✨🕊
فضلیت و ✅باید توجه داشت که وقت سحر، وقت بسیار است، ⏳ وقت و عبادت خدا است. وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در است. وقتی است که پیشوایان اسلام (سلام الله علیهم) مسلمانان را به بیداری و در آن ترغیب می‌نمودند، وقتی است که بزرگ و صالحان روزگار همیشه در آن وقت از خواب برمی‌خاستند و در پیشگاه حضرت حق به خواندن و تلاوت و می‌پرداختند و حل مشکلات زندگی و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از ذات مقّدس حق تعالی می‌خواستند و به مقصود می‌رسیدند.🌸🍃 خداوند در دو جای ، کسانی را که در به استغفار می‌پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش خود را می‌خواهند مورد قرار داده است. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]