بر گردم . اين را گفت و رفت .
ما سر پا همانجا ايستاديم ، من در دل مى گفتم كه : به احتمال زياد اين دربان الان بر مى گردد و اگر جواب منفى نداد، حتما مى گويد كه : برويد فردا پس فردا مراجعه كنيد، غير از اين ممكن نيست ، الا اينكه معجزه اى رخ بدهد!
در همين اثنا دربان با دوتا فرم برگشت و پرسيد: عكسها را آورده ايد؟ گفتم : بلى . گفت : پس اين فرمها را پر كنيد.
خواستيم فرمها را با ا طمينان پركنيم ، زيرا كه در آن سوالات متفرقه پيچيده زيادى بود، احتمال داشت اگر در جواب اشتباه شود تقاضاى ويزاى ما رد شود. بنابراين در پر كردن فرمها وقت بيشترى لازم بود، ولى دربان سفارت ما را مهلت نداد و گفت : خيلى عجله كنيد كنسول دارد مى رود. ما هم آن فرمها را با سرعت ، و به صورت كج و كوله (جاى نام پدر، نام مادر، و جاى نام مادر، نام پدر) هر طور شد پر كرديم ، و همراه عكس و گذرنامه به شخص مزبور داديم . او نيز گذرنامه و فرمها را گرفت و گفت : الان بيرون برويد و ساعت يك جلوى دريچه اى كه مدارك را مى دهند بايستيد.
بيرون آمديم ، ساعت را ديدم هنوز بيست دقيقه به يك باقى بود، زير آن دريچه ايستاديم در حاليكه دل ما در تپش بود، زيرا كه نمى دانستيم بالاخره چه مى شود؟ درست ساعت يك ظهر بود كه دريچه باز شد، اولين اسمى را كه صدا كردند اسم من بود، دومى نيز اسم دوست همراهم بود! گذرنامه ها را به ما دادند، هنوز باورم نمى شد كه كار درست شده ، با دلواپس گذرنامه را باز كردم ، ديدم ويزاى سه ماهه زده اند آن قدر خوشحال شدم كه خدا مى داند از خوشحالى اشكهايم جارى شد.
پس از آن فورا به زيارتگاه حضرت عبدالعظيم در شهر رى آمديم و بعد از زيارت و نماز، هر كدام به جاى يك هزار، دو هزار صلوات فرستاديم و به حضرت ام البنين عليها السلام هديه نموديم . خدا حاجات همه مومنين را به بركت مادر ستمديده حضرت باب الحوائج ابوالفضل العباس عليه السلام روا كند، آمين
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
●کسی خبر شهادت ایشان را به ما نداد. روز اول ماه رجب شهید میشوند. بعد از آن خود داعش خبر شهادت هادی را روی سایتها و خبرگزاریهایش گذاشت. چون آقای کجباف برای ایشان چهره شناختهشدهای بود ولی ما هنوز از موضوع اطلاع نداشتیم.
● بعضی دوستان و آشنایان خبرها را دیدند و به ما گفتند. ساعت یک ونیم نیمهشب بود که به پسرم خبر دادند. پسرم هم از دوستان هادی در اهواز ماجرا را جویا شد که آنها گفتند ما میخواستیم فردا صبح خبر را به شما بدهیم. از گریه و زاری پسرم و عروسم ماجرا را فهمیدم.
●حالم بد شد و بدنم شروع به لرزیدن کرد. دخترم هم با همسرش آمد خانهمان. آنقدر گریه و بیقراری کرد که اصلا نمی توانستیم ساکتش کنیم. ساعتهای اول برای ما غیر قابل تصور بود.
●داعش در همان ساعتهای اول اعلام کرد که جنازه هادی کجباف پیش ماست و در ازای دادن جنازهاش یک تا یک و نیم میلیارد دلار از ایران می خواهیم. همرزمان هادی این موضوع را به پسرم گفتند و قصد داشتند این مبلغ را هم به داعش بپردازند اما من تا موضوع را شنیدم مخالفت کردم.
#شهیدهادیکجباف🌹
💐محل شهادت:سوریه
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
یَا أَیُّهَا ﭐلَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلوٰةِ مِن یَوْمِ ﭐلْجُمُعَةِ فَـﭑسْعَوْاْ إِلَىٰ ذِکْرِ ﭐللهِ وَذَرُواْ ﭐلْبَیْعَ ذَ ٰلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۹﴾
__________________
اى مؤمنان! چون براى نماز روز جمعه ندا دهند، به سوى ذکر خدا بشتابید، و خرید و فروش را رها کنید. که این [اقامه نماز جمعه و ترک خرید و فروش] براى شما بهتر است اگر [به پاداشش] معرفت داشتید. «۹»
عزیزان شهدا
نماز جمعه امر الهی و سفارش شهداست
غافل نشویم
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌙دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان🤲
#ماه_رمضان
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #ذکر_روز
🗓 جمعه ۲ اردیبهشت (۲۰ رمضان)
📿 صد مرتبه «ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ»
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از 🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
🔰 #اطلاعیه | #شبهای_قدر
🔻برگزاری مراسم شب های قدر بمدت ۲ شب در یادمان شهدای کربلای ۵ شلمچه
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
💠اعمال شب قدر ۲۱ ماه مبارك رمضـان
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
#ماه_رمضان
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
همه با کاسه شیر آمده بودند امشب
غیر عباس(ع) که با کاسهی آب آمده بود
#هوحیدر
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
⭕️ اگر میخواید راجع به من صحبت کنید من نمونم
♨️ به دعوت سردار سلیمانی رفته بودم لبنان. شبی با سردار حجازی به دیدن سید حسن نصرالله رفتیم. برق نگاه و علاقهای که از چشمان سیدحسن پیدا بود برایم خیلی شبیه به رفتار رهبر معظم انقلاب آمد. انگار همان محبت و رفاقت و دوستی دو طرفه اینجا هم بود.
🔻داشتیم میگفتیم که ما به آقای حجازی به عنوان فرمانده مدیونیم و ایشان ولی نعمت ما هستند که سید حسن لبخندی زد و گفت: « ایشان فرمانده ما هم هستند و خیلی از تقوا و مدیریت ایشان استفاده میکنیم».
🔴 سید حسن میخواست صحبتها و تعریفهایش را ادامه دهد که سردار حجازی بلند شد برود. گفت: «اگر میخواید راجع به من صحبت کنید من نمونم».
🔹بار اولش نبود که شکسته نفسی میکرد.
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
به فدای پدر عالمین
به فدای پدر حسن
به فدای پدر حسین
➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]