فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅پیــامبـر اکرم (ص):
آگاه باشیدکه نماز،غذای الهی در زمیناست که خداوندآن را روزی پنج بار برای اهل رحمتش (افراد شایسته رحمت) گوارا نموده است.
📒مستدرکالوسائلومستنبطالمسائل،ج. ۳،ص.۱۶
#عطر_نماز
اذان مغرب به افق اهواز
20:03
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
میخوای عاقبت بخیر بشی؟!
هیچ بدیای را قایم نکن!
در مقامِ عذرخواهی همه را فهرست کن..!
#استادپناهیان
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
🌹🍃سلام بر ابراهیم🍃🌹 🍃ظاهر ساده🍃 "قسمت سی و سوم" 🔺راوی:جمعی از دوستان شهید در ايام ابتداي جنگ، اب
🌹🍃سلام بر ابراهیم🍃🌹
🍃چم امام حسن🍃
"قسمت سی و چهارم"
براي اولين عمليات هاي نفوذي در عمق مواضع دشمن آماده شديم. ابراهيم،
جواد افراســيابي، رضا دستواره و رضا چراغي و چهار نفر ديگر انتخاب شدند.
بعد دو نفر از كردهاي محلي كه راه ها را خوب مي شناختند به ما اضافه شدند. به
اندازه يک هفته آذوقه كه بيشتر نان و خرما بود برداشتيم. سلاح و مواد منفجره و مين ضد خودرو به تعداد كافي در كوله پشتي ها بسته بندي كرديم و راه افتاديم.
از ارتفاعات و بعد هم از رودخانه چم امام حسن (رودخانه و اطراف آن به زبان محلي) عبور كرديم. به منطقه چم
حســن وارد شديم. آنجا محل اســتقرار يك تيپ ارتش عراق بود. ميان
شيارها و لابه لای تپه ها مخفي شديم.
دشمن فكر نمي كرد كه نيروهاي ايراني بتوانند از اين ارتفاعات عبور كنند.
براي همين به راحتي مشغول تهيه نقشه شديم.
سه روز در آن منطقه بوديم. هرچند بارندگي هاي شديد كمي جلوي كار ما را گرفت، اما با تلاش بچه ها نقشه هاي خوبي از منطقه تهيه گرديد.
ِ پس از اتمام كار شناسايي و تهيه نقشه، به سراغ جاده نظامي رفتيم. چندين
مين ضد خودرو در آن كار گذاشتيم. بعد هم سريع به سمت مواضع نيروهاي
خودي برگشتيم.
هنوز زياد دور نشــده بوديم که صــداي چندين انفجارآمــد. خودروهانفربرهاي دشمن را ديديم كه در آتش مي سوخت.
مــا هم ســريع از منطقه خطر دور شــديم. پس ازچند دقيقه متوجه شــديم
.تانك هاي دشمن به همراه نيروهاي پياده، مشغول تعقيب ما هستند. ما با عبور از
داخل شيارها و لابه لای تپه ها خودمان را به رودخانه امام حسن رسانديم.
با عبور از رودخانه، تانك ها نتوانستند ما را تعقيب كنند.
محل مناسبي را در پشــت رودخانه پيدا كرديم و مشغول استراحت شديم.
دقايقي بعد، از دور صداي هليكوپتر شنيده شد!
فكر اين يكي را نكرده بوديم. ابراهيم بلافاصله نقشه ها را داخل يك كوله پشتي
ريخت و تحويل رضا داد و گفت: من و جواد مي مانيم شما سريع حركت كنيد.
كاري نمي شــد كرد، خشاب هاي اضافه و چند نارنجك به آنها داديم و با
ناراحتي از آنها جدا شديم و حركت كرديم.
اصلا همه اين مأموريت براي به دست آوردن اين نقشه ها بود. اين موضوع
به پيروزي در عمليات هاي بعدي بسيار كمك مي كرد.
از دور ديديم كه ابراهيم و جواد مرتب جاي خودشان را عوض مي كنند و
با ژ3 به سمت هليكوپتر تيراندازي مي كردند. هليكوپتر عراقي هم مرتب با دور زدن به سمت آنها شليك مي كرد.
دو ساعت بعد به ارتفاعات رسيديم.
ديگر صدايي نمي آمد. يكي از بچه ها
كه خيلي ابراهيم را دوســت داشــت گريه مي كرد، ما هيــچ خبري از آنها
نداشتيم. نمي دانستيم زنده هستند يا نه.
يادم آمد ديروز كه بيكار داخل شــيارها مخفي بوديــم، ابراهيم با آرامش
خاصي مسابقه راه انداخت و بازي مي كرد.
بعد هم لغت هاي فارسي را به كردهاي گروه آموزش مي داد. آنقدر آرامش
داشت كه اصلا فكر نمي كرديم در ميان مواضع دشمن قرار گرفته ايم.
وقتي هم موقع نماز شد مي خواست با صداي بلند اذان بگويد!
امــا با اصرار بچه ها خيلــي آرام اذان گفت و بعد بــا حالت معنوي خاصي
مشغول نماز شد. ابراهيم در اين مدت شجاعتي داشت كه ترس را از دل همه
بچه ها خارج مي كرد.
حالا ديگر شب شده بود. از آخرين باري كه ابراهيم را
ديديم ساعت ها مي گذشت.
به محل قرار رسيديم، با ابراهيم و جواد قرار گذاشته بوديم كه خودشان را تا قبل از روشن شدن هوا به اين محل برسانند.
چند ساعت استراحت كرديم ولي هيچ خبري از آنها نشد. هوا كم كم در
حال روشن شدن بود. ما بايد از اين مكان خارج مي شديم. بچه ها مرتب ذكر
مي گفتند و دعا مي خواندند.
آماده حركت شــديم کــه از دور صدايي آمد.
اسلحه ها را مسلح كرديم و نشستيم.
چند لحظه بعد، از صداها متوجه شديم كه ابراهيم و جواد هستند. خوشحالي
در چهــره همه موج ميزد. با كمك بچه هاي تازه نفس به كمكشــان رفتيم.
سريع هم از آن منطقه خارج شديم.
نقشــه هاي به دســت آمده از اين عمليات نفوذي در حمله هاي بعدي بسيار
كارســاز بود.
اين جز با حماسه بچه هاي شجاع گروه از جمله ابراهيم و جواد
به دســت نمي آمد. فردا ظهر ابراهيم و جواد مثل هميشه آماده و پرتوان پيش
بچه هــا بودند.
با رضــا رفتيم پيش ابراهيــم. گفتم: داش ابــرام، ديروز وقتي
هليكوپتر رسيد چه كار كرديد؟
با آرامش خاص و هميشــگي خودش گفت: خدا كمك كرد. من و جواد
از هــم فاصله گرفتيم و مرتب جاي خودمان را عوض مي كرديم و به ســمت
هليكوپتر تيراندازي مي كرديم.
او هم مرتب دور مي زد و به سمت ما شليك مي كرد. وقتي هم گلوله هايش
تمام شد برگشت. ما هم سريع و قبل از رسيدن نيروهاي پياده به سمت ارتفاع حركت كرديم. البته چند تركش ريز به ما خورد تا يادگاري بمونه!
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
ادامه دارد...
#رمان
#سلام_بر_ابراهیم
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
- میگفت:
هرکی دوست داره
برای امام زمانش
تیکه تیکه بشه صلوات:)💔
شهیدحجتاللهرحیمی🍃
#شبتون_حسینی✨🕊
#نماز_شب
💠استاد حسن زاده آملی:
انسان وقتی سحر می خیزد وبا خدايش گفتگو می كند،به بركت او از لغزشها مصون می ماند.كساني كه اين راه را طي می كنند،به قدري اززندگی لذّت میبرند كه هيچ كس به اندازه آنها لذّت نمیبرد.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
#نماز_اول_وقت
«عاشق نماز بود ڪه حسین علیه السلام شد...»
حسینیشدن...؛
یعنی محبت نماز بالانشین دلت باشد...!
وهیچ چیز،اشغال نکندجایش رامیان قلبت..؛
حتی زیرباران تیـــر!!!
حسینی،یعنی من...
عاشقنمازهستم!
#چقدرحسینیهستیم...؟!
اذان صبح بہ افق اهـواز
5:25
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از 🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
1_937038773.mp3
1.82M
روز 131 ام
عزیزان شهدا ! 😊
🌹 دعای عهد فراموش نشه
اگه نخوندی تا قبل ظهر
وقت داری
________________
اگر چهل روز 0⃣4⃣خوندی
ان شاء الله از یاران امام زمان🌹 عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهی بود
و ان شاء الله حضرت رو زیارت😍 خواهی کرد
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از 🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
14.000.000 صلوات
نذر تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
برای شرکت در این نذر و ختم صلوات
بر روی لینک زیر کلیک کنید
و تعداد صلوات های خود را روزانه تا 14000 صلوات ثبت کنید.
اینجا کلیک کنید و ثبت کنید
در صورتی که امکان مشاهده ندارید
حداقل تعداد 500 عدد را به
خادم الشهید
@jamandehazsoada
اطلاع دهید.
لطفا به اشتراک بگذارید...
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
#نماز_اول_وقت
ما اگر برای خدا یک مقدار ارزش قائل بودیم در نماز انقدر مشغولیت نداشتیم ...
🎙آقامجتبیتهرانی
اذان ظهـر بہ افق اهـواز
13:16
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]