🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤
🥀شهید_مدافع_حرم #سید_مجتبی_ابوالقاسمی
🏴شرمنده ام که از غم زینب سلام الله علیها نمرده ام!
💐تمام قد رو به رویم ایستاده بود
نزدیک رفتم و سلام کردم ...
جواب سلامم را داد ....
پرسیدم : سیدجان!به آنچه خواستی رسیدی؟
آن نتیجه ای را که دنبالش بودی گرفتی؟!
💠نگاهی به من انداخت و گفت :
🥀((آره ! اما شرمنده ام که خیلی
دیر از غم زینب (س) مُردم،
کاش دست خودم بود و خیلی
زودتر از اینها از غم زینب(س)
میمردم...))🕊
ازخواب بیدار شدم ،
این جمله سید بدجور دلم را تکان
داده بود .🖤
✏️راوی:علی ساقی(همرزم شهید)
📚منبع:کتاب سید زنده است
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
8شهریور سالروز تولد شهید مسعود عسگری😍
شادی روحش صلوات🌸
•.╔═.🍃🕊.════♥️══╗
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
#عطر_نماز❣
💥نماز اساسى ترین رشته ى الفت و عالى ترین عامل محبّت بین بندگان و حضرت حقّ است.
💥نماز نورِ دل و صفاىِ قلب و روحِ جان و سلامت روان و فروغ ذات عباد صالح خداست.
#حی_علی_الصلاه📿
#التماس_دعای_فرج🤲
اذان صبح به افق اهواز
5:28♥️🕊
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از 🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
1_937038773.mp3
1.82M
روز 134 ام
عزیزان شهدا ! 😊
🌹 دعای عهد فراموش نشه
اگه نخوندی تا قبل ظهر
وقت داری
________________
اگر چهل روز 0⃣4⃣خوندی
ان شاء الله از یاران امام زمان🌹 عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهی بود
و ان شاء الله حضرت رو زیارت😍 خواهی کرد
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از 🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
14.000.000 صلوات
نذر تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
برای شرکت در این نذر و ختم صلوات
بر روی لینک زیر کلیک کنید
و تعداد صلوات های خود را روزانه تا 14000 صلوات ثبت کنید.
اینجا کلیک کنید و ثبت کنید
در صورتی که امکان مشاهده ندارید
حداقل تعداد 500 عدد را به
خادم الشهید
@jamandehazsoada
اطلاع دهید.
لطفا به اشتراک بگذارید...
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🔰 #شرح_در_عکس | #مرکز_طراحان_راهیان_نور
🌟 پاهای برهنه...
🔻عملیات بدر بود و در هنگام عقب نشینی از یکی از مواضع ، سید همه ی نیروها را به عقب فرستاد. خودش مانده بود و چند نفر دیگر از بچه های اطلاعات عملیات و دیدبانی و تخریب لشکر که مثل او نمی رفتند .
دو آرپی جی 7 به دست گرفت و یک گونی پر از موشک آرپی جی و یکی از بچه ها را با خود برد به جلو . آتش از زمین و آسمان می بارید و در هر لحظه ده ها گلوله خمپاره و توپ قلب زمین را می شکافت. ولی همه ی این ها برای او اهمیتی نداشت .
پوتین هایش را در آورد تا گل و لای جزیره او را معطل نکند. چندین تانک را به هوا فرستاد و عاقبت با اصرار ، فرماندهی لشکر و یقین به این که تمام نیروها به عقب رسیده اند ، او نیز – گرفته و محزون – به عقب آمد. او عاقبت در کربلای 5 به شهادت لبخند زد.
کتاب زخم های خورشید – صص 133-132
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🌟 چشمک ...!
🔻 شهید ناصرکاظمی رابطه روحی ویژه ای با مادرش داشت. مادر ناصر تعریف میکرد: یک شب وقتی ناصر مهمانم بود صحبت از شهادت او پیش آمد با هم راحت بودیم و این حرفها اذیتمان نمیکرد به اوگفتم باید به من قول بدهی اگر شهید شدی در سرازیری قبر بهم چشمک بزنی. گفت: قول میدهم قول مردانه.
🚩 شهید که شد وقتی داشتند توی قبر میگذاشتنش با زحمت خودم را به بالای سرش رساندم و گفتم: ناصر، مادر، قولت که یادت نرفته عزیزِ مادر؟ خدا میداند همان موقع چشمانش یک بار باز و بسته شد. همه شاهد این ماجرا بودند و صدای صلوات و تکبیر قطعه 24 را پُر کرد. من از پسرم راضی هستم او تا لحظه آخر هم پای قولش ایستاد.
✍🏻خاطره ای از شهید ناصر کاظمی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]