eitaa logo
کانال صوتی راهی بسوی بهشت۲
1.2هزار دنبال‌کننده
374 عکس
392 ویدیو
2.1هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
33.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 آیت الله العظمی جوادی آملی : 🏴روضه سوزناک شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔹@h_khoban_ir
  مجله  موعود  خرداد 1387، شماره 88  شطیطة نیشابوری نویسنده : 51 مرحوم آیت الله سیّد محمّد باقر مجتهد سیستانی ـ پدر بزرگوار مرجع عالی قدر شیعه حضرت آیت الله العظمی حاج سیّد علی سیستانی (حفظه الله تعالی) برای آنکه به محضر مقدّس امام زمان(عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را در چهل جمعه، هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ایشان در این ارتباط فرموده اند: در یکی از جمعه های آخر، ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانة نزدیکِ به آن مسجدی که در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم، می تابید. حال عجیبی به من دست داد، از جای برخاستم و به دنبال آن نور، به درِ آن خانه رفتم. خانه ای کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن نور عجیبی می تابید. در زدم. وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم که حضرت ولی عصر(ع) در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند، ضمناً در آن اتاق جنازه ای را دیدم که پارچة سفیدی روی آن کشیده بودند. وقتی که من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت به من فرمودند: چرا این گونه دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟ مثل این باشید (در حالی که اشاره به آن جنازه می کردند) تا من خود به دنبال شما بیایم. بعد فرمودند: این بانویی است که در دوران بی حجابی (کشف حجاب رضاخانی) هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند.1 مرحوم علّامة شهید سیّد محمّد تقی موسوی اصفهانی(ره) در مکیال المکارم آنجا که بخشی اندک از حقوق و مراحمِ آن حضرت را نسبت به شیعیان برمی شمارد می نویسد: [امام عصر(ع) در تشیع جنازة شیعیان حاضر می شود] و دلیلِ بر این مطلب را حکایت بانوی بزرگوار و پرهیزگاری به نام «شطیطة نیشابوری» می داند که امام کاظم(ع) بر سر جنازة او در نیشابور حاضر شدند و بر پیکر او نماز گذاردند و در پایان مراسم، به هنگام بازگشت فرمودند: من و امامان دیگر باید که بر جنازه های شما حاضر شویم، در هر جا که از دنیا بروید، پس تقوای خدا را در خود حفظ کنید. صاحب مکیال المکارم با عنایت به این سخن امام کاظم(ع) که با «باید» تأکید شده و همچنین حکایتِ بانوی بزرگوار «بی بی شطیطه» که در ادامه خواهد آمد، بر این باور است که امام زمان(ع) از سرِ لطف و بزرگواری، حتماً بر جنازة دوستان و شیعیان خالص خود حاضر می شوند و برای آنان طلب رحمت می کنند و بر آنان نماز می گذارند.2 از آن جایی که حکایت بی بی شطیطه با داستان و حکایتی که در آغاز مقاله از زبان پدر آیت الله العظمی سیستانی آمد مشابهت هایی دارد. در اینجا مختصرِ این روایت را از مکیال المکارم و ریاحین الشریعه می آوریم و در پایان به چند نتیجه و برداشتِ آن اشاره می کنیم. امید که برای همة دوستداران امام زمان(عج) آموزنده و خصوصاً برای جامعة زنان این کشور راهگشا باشد. این حکایت و روایت را مرحوم علّامة مجلسی در بحارالانوار3 در باب معجزات حضرت موسی بن جعفر(ع) از مناقب ابن شهر آشوب4 و همچنین محدّث بزرگ سیّد هاشم بحرانی در مدینة المعاجز و همچنین قطب راوندی در خرائج و نیز شیخ حرّ عاملی در اثبات الهداة5 آورده که مختصرِ آن چنین است: شیعیان نیشابور، در زمان امامت امام کاظم(ع) جمع شده و شخصی به نام محمّد بن علی نیشابوری ـ معروف به ابوجعفر خراسانی ـ را انتخاب کردند تا به مدینه برود و حقوق شرعی و هدایای شیعیان آن سامان را خدمت امام هفتم(ع) تقدیم کند. آنها سی هزار دینار، پنجاه هزار درهم، مقداری جامه و پارچه را به همراه دفتری مُهر و موم شده که در آن هفتاد ورق که در هر یک صورت مسئله ای شرعی نوشته شده بود، به او سپردند و به وی گفتند: هر گاه خدمت امام رسیدی، سؤالات و دفتر را به آن حضرت تسلیم نما و فردا صبح آنها را بازپس گیر. اگر دیدیی که مُهر و مُومِ دفتر شکسته نشده، خودت مُهر آنها را بشکن و ببین که آیا امام بدون شکستن مُهر و مُوم، پاسخ سؤالات را داده است یا خیر؟ اگر پاسخ آنها را بدون شکستِ مُهر و موم دفتر، داده و نوشته است، بدان که او همان امام است و ایشان شایستة اَخذ اموال می باشند وگرنه اموال را به ما برگردان . [شیعیان خراسان با این آزمون می خواستند امام حقیقی را شناخته و به او یقیین کنند و بدین وسیله فریب مدّعیان دروغین امامت را نخورند] در هنگام حرکت نمایندة نیشابوریان ـ محمّد بن علی نیشابوری ـ بانوی بزرگواری به نام شطیطه که از پارسایان و زاهدان زمان خود بود، به نزد ایشان آمده، مبلغ یک درهم به همراه یک قطعه پارچه به او داد و گفت: «ای اباجعفر! در حالِ من، از حقِّ امام، این مقدار تعلّق گرفته، این را خدمت امام برسان». محمّد بن علی نیشابوری به او گفت: «من خجالت می کشم که این وَجه ناقابل را خدمت امام دهم». شطیطه گفت: «خداوند از حق خجالت نمی کشد» [منظور آنکه حقوق امام را، اگر چه اندک، باید پرداخت] آنچه بر ذمّة من است، همین است. می خواهم در حالی خدا را ملاقات کنم که چیزی از حقِّ امام، در گردن من نباشد». نمایندة نیش