eitaa logo
کانال صوتی راهی بسوی بهشت۲
1.2هزار دنبال‌کننده
374 عکس
392 ویدیو
2.1هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حدیث های جعلی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادامه حدیث های جعلی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مائده آیه۱_۶
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادامه مائده آیه۱_۶
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادامه مائده۲
کانال صوتی راهی به سوی بهشت: سوره انشقاق، آیه ۶ تا ١۵ – لقاءالله  آیت‌الله جوادی آملی یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ ( انشقاق – 6)   تفسیر سوره انشقاق جلسه 1 (1398/10/15) ‏ ‏یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ (6) فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ (7) فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسیراً (8) وَ یَنْقَلِبُ إِلی‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً (9) وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ (10) فَسَوْفَ یَدْعُوا ثُبُوراً (11)وَ یَصْلی‏ سَعیراً (12) إِنَّهُ کانَ فی‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً (13) إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ (14) بَلی‏ إِنَّ رَبَّهُ کانَ بِهِ بَصیراً (15)﴾. ‏     ﴿یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ﴾ این ﴿یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ﴾ می‌تواند طلیعه امر باشد بنا بر اینکه آن ﴿إِذَا﴾ ظرف باشد و منصوب باشد به «أذکر»؛ می‌تواند جواب این شرط باشد بنا بر اینکه ﴿إِذَا﴾ شرط باشد و مطابق با سور قبلی هم باشد.   ﴿یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ﴾ خطاب به انسان می‌کند که روز حساب که فرا می‌رسد تو به لقای خدا می‌رسی و نزدیک می‌شوی. تعبیری در قرآن کریم است که ﴿هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ﴾،[13] یک تعبیر دیگری هم در قرآن است که ﴿أُولئِکَ یُنادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ﴾، تعبیری هم الآن است که شما آن روز به لقاء الله بار می‌یابید.   مستحضرید که اضافه دو قسم است: یک اضافه «متوافقه الاطراف» یک اضافه «متخالفه الاطراف». اضافه «متوافقه الاطراف» اضافه‌ای است که طرفین آن از یک سنخ هستند، دو تا برادر کل واحد، أخ یکدیگر هستند «بلا امتیازٍ»؛ یعنی زید برادر عمرو است عمرو هم برادر زید، اگر زید أخ عمرو است عمرو هم یقیناً أخ اوست، این اضافه «متوافقه الاطراف» است. یک قسم اضافه «متخالفه الاطراف» است مثل پدر و پسر؛ آن أب این است این إبن اوست. در زمان و زمین اضافه‌ها غالباً «متوافقه الاطراف» است یعنی اگر دیوار شرقی نزدیک دیوار غربی است دیوار غربی هم قریب به آن است بعید نیست، اگر دیروز به امروز نزدیک است امروز هم به دیروز نزدیک است؛ اینها اضافه‌های متوافقه الاطراف هستند. ولی قُرب و بُعد این چنین نیست در همه جا اگر «الف» نزدیک به «باء» بود «باء» هم نزدیک به «الف» باشد. دو نفر که بصیرند، این زید کنار عمرو است قریب به عمرو است، عمرو هم کنار زید است قریب زید است؛ اما اگر یکی بصیر باشد و دیگری نابینا، آن بصیر به این نابینا نزدیک است این نابینا از آن بصیر دور.   بی‌دلی در همه احوال خدا با او بود ٭٭٭ او نمی‌دیدش و از دور خدا را می‌کرد[14]   یک بصیر و یک اعمی که کنار هم نشسته‌اند این بصیر به آن اعمی نزدیک است ولی آن اعمی از این بصیر دور است، این برادرش است که از سفر برگشت کنار اوست، او همچنان می‌گوید که برادرم چنان است و از دور برادرا می‌کند!   پس این گونه از اضافه‌ها «متوافقه الاطراف» نیست. ذات اقدس الهی اضافه‌اش «متوافقه الاطراف» نیست خدا «بکل شیء قریب» است ﴿هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ﴾؛ اما یک عده ﴿یُنادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ﴾ اینهایی که نابینا هستند کور هستند ﴿لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتی‏ فِی الصُّدُورِ﴾[15] این دور است وقتی نمی‌بیند و انکار دارد و مانند آن این دور است. فردا به لقای او می‌رسد این اضافه «متخالفه الاطراف» می‌شود «متوافقه الاطراف»؛ منتها قُرب درجاتی دارد: یکی نظیر وجود مبارک حضرت است که ﴿دَنَا فَتَدَلَّی﴾[16] نصیبش می‌شود، یکی نزدیک او می‌شود جلال او را می‌بیند نه جمال او را؛ لذا نسبت به جمال او همچنان دور است نسبت به جلال او، جهنم را، فرشته‌هایی که عذاب می‌آورند دستورات عذاب را کاملاً می‌بیند اما رحمت را بهشت را اولیای الهی را آن صبغه جمال الهی را هیچ نمی‌بیند. او در عین حال که به لقای الهی می‌رود به لقای جلال الهی می‌رود آنها که مؤمن‌اند به لقای جمال الهی می‌روند منتها هر کسی در حدّ خودش اما آنهایی که کافر بودند به لقای جلال الهی می‌روند.   در بخش‌های پایانی سوره مبارکه «طه» گذشت که یک عده را در قیامت فرمود: ﴿وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمی﴾‌‎[17] ما اینها را کور محشور می‌کنیم، اینها در قیامت اعتراض می‌کنند: ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی‏ أَعْمی‏ وَ قَدْ کُنْتُ بَصیراً﴾[18] خدایا من در دنیا بصیر بودم بنا شد هر طور در دنیا بودیم اینجا محشور شویم ولی اینجا کور هستم؛ خدای سبحان فرمود: ما هیچ تغییری در تو ندادیم همان جوری که تو در دنیا بودی همان جور محشور کردیم؛ ﴿کَذلِکَ﴾ یعنی ﴿کَذلِکَ﴾! ﴿کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذ لِکَ الْیَوْمَ تُنْسی﴾[19] تو در دنیا چه کاره بودی؟ فقط مراکز فساد و بی‌حجابی و اینها را می‌دیدی با مسجد و حسینیه و حرم و دین و اینها کاری نداشتی، اینه
ا را که نمی‌دیدی آنها را هم می‌دیدی؛ الآن بهشت و اولیا و اهل بیت و اینها را نمی‌بینی جهنم را می‌بینی، جهنم را نشانش می‌دهند ﴿أَ فَسِحْرٌ هذَا أَمْ أَنتُمْ لاَ تُبْصِرُونَ﴾،[20] ﴿رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَ سَمِعْنَا﴾[21] همین کورها می‌گویند؛ کور محشور نمی‌شود. این ﴿کَذلِکَ﴾ بار عمیق علمی دارد یعنی هر طوری که بودی ما همان گونه محشور کردیم، در دنیا کجا را می‌دیدی؟ الآن هم همان جا را می بینی معارف خدا و اهل بیت و قرآن و اینها را که نمی‌دیدی، الآن هم بهشت و اولیای الهی را نمی‌بینی. با فساد بودی الآن هم فساد را می‌بینی. این ﴿رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَ سَمِعْنَا﴾ برای همین کورهایی است که فقط فساد را می‌دیدند آنجا ذات اقدس الهی در همان زمین و زمان که اینها جهنم را می‌بینند می‌فرماید ﴿أَ فَسِحْرٌ هذَا﴾ شما که در دنیا می‌گفتید اینها سحر و جادو و کهانت و شعر و خیال‌بافی و ارتجاع است این چیست پس؟   بنابراین اینها که ملاقات می‌کنند اضافه‌های اینها «متخالفه الاطراف» است، اضافه بصیر و اعمی «متخالفه الاطراف» است نه «موافقه الاطراف». اگر بصیر کنار اعمی نشسته اعمی کنار بصیر نشسته یکی به دیگریی نزدیک است یکی از دیگری دور است، خدا همین طور است، او ﴿هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ﴾ هست اما یک عده که ـ معاذالله ـ اهل انکار هستند ﴿یُنادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ﴾.   در اینجا هم می‌فرماید افراد که این چنین هستند تفصیل می‌دهیم اگر مؤمن باشند دوستان مؤمن دیگری، ملائکه‌ای، اولیای الهی در بهشت منتظر اینها هستند اینها اهل آنها هستند به اهلشان مسروراً برمی‌گردند اما آنها که کافر بودند ملحد بودند کاری با دین نداشتند، یک سلسله کفاری بودند که ﴿الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ﴾[22] اینها کسانی‌اند که هر کدامشان وارد جهنم شدند دیگری را لعن می‌کنند ﴿کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّهٌ لَعَنَتْ أُخْتَها﴾[23] این می‌گوید تو باعث شدی او می‌گوید تو باعث شدی در دنیا دوست یکدیگر بودند در محفل قمار و غیر قمار باهم بودند ﴿الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ﴾ اینها ﴿کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّهٌ لَعَنَتْ أُخْتَها﴾ هر کدام وارد جهنم شدند دیگری را لعن می‌کنند که تو باعث شدی. این به اهلش برنمی‌گردد مسروراً چون این ﴿کانَ فی‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً﴾ این در دنیا با عده‌ای بود که مسرور بود بزن بکوب داشت اما الآن فقط جای تلخ را باید ببیند.   پس متنی است به نام ﴿إِنَّکَ کادِحٌ إِلی‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ﴾ بعد شرحی است که بعضی‌ها جلال الهی را می‌بینند بدون جمال، آنها از دیدن جهنم مصون هستند بعضی‌ها جلال الهی را می‌بینند از جمال الهی محروم‌اند از دیدن اولیای الهی و بهشت و مؤمنین محروم هستند این ﴿إِنَّکَ کادِحٌ إِلی‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ﴾ متن است و آن وقت شرح می‌دهد این «فاء» برای تشریح است ﴿إِنَّکَ کادِحٌ إِلی‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ﴾ در عین حال که در سوره مبارکه «مطففین» گذشت که ﴿إِنَّهُمْ عَن رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ﴾[24] اینها جمال الهی را که نمی‌بینند اینها با اینکه جهنم را می‌بینند و کفار را می‌بینند ﴿عَن رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ﴾ فقط جلال الهی را می‌بینند قهر الهی را می‌بینند ﴿إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمینَ مُنْتَقِمُونَ﴾[25] را می‌بینند چون دنیا هم همین طور بود، در دنیا خانه او را که نمی‌دیدند خانه کفر را می‌دیدند اینجا هم همین طور است.   فرمود: ﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ﴾ این شرح آن متن است، ﴿فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسیراً﴾ قبلاً هم این روایت به عرض شما رسید در ذیل آیه‌ای که روز قیامت روزی است که پنجاه هزار سال است ظاهراً این جلسه تفسیر در منزل زید بن أرقم بود یا در خانه‌ای بود که زید بن أرقم این سؤال را از حضرت کرد که «مَا أَطْوَلَ هَذَا الْیَوْمَ»؛ چون جلسه خصوصی حضرت هم جلسه تفسیر بود، این طور نبود که حالا مثلاً جلسه به حرف عادی بگذرد یا سؤالات علمی می‌کردند و حضرت جواب می‌داد یا ساکت بودند حضرت شروع می‌کردند به معارف الهی. عرض کرد که «مَا أَطْوَلَ هَذَا الْیَوْمَ» چه روزی؟ یک روز پنجاه هزار سال است؟ حضرت فرمود: «وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ» این پنجاه هزار سال برای مؤمن به اندازه «صَلَاهٍ مَکْتُوبَه»[26] است یک نماز ظهر مثلاً چهاررکعتی با نوافل چقدر است؟ حداکثر پانزده دقیقه. او معطلی ندارد برای چه معطل باشد؟ آن کسی که دنبال کار مردم نبود یا اختلاسی بود این را معطل بکن آن را معطل بکند، اینجا بگوید ندارم آنجا بگوید ندارم تا یک مشکلی برای جامعه پیش بیاید آنجا معطل است وگرنه مؤمن برای چه چیزی معطل باشد؟ فرمود: «وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ» این برای مؤمن «مِنْ صَلَاهٍ مَکْتُوبَه» است.   بنابراین آنچه در این قسمت ذکر می‌شود تفصیل آن متن است. ﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ ٭ فَسَو
ْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسیراً ٭ وَ یَنْقَلِبُ إِلی‏ أَهْلِهِ﴾ البته در بعضی از قسمت‌ها دارد که ﴿أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ﴾ این ﴿أَلْحَقْنَا﴾ اگر منظور اهل دنیا باشد یقیناً این آیه آن را نمی‌خواهد بگوید چرا؟ برای اینکه آنجا دارد که ﴿أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ مَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِم مِن شَیْ‏ءٍ﴾[27] بعضی‌ها وقتی بهشت رفتند، ما نوه‌های آنها فرزندان آنها ذراری اینها را به آنها ملحق می‌کنیم مثلاً در باغی باشند، لذت بیشتری ببرند و بدانند که این ﴿قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً﴾[28] آنجا اثر کرده است، این الحاق است؛ اما اینکه دارد که ﴿وَ یَنْقَلِبُ إِلی‏ أَهْلِهِ﴾ معلوم می‌شود که قبلاً آنها بودند پس معلوم می‌شود این اهل آن اهل دنیا نیست فرشتگان‌اند مؤمنین‌اند اولیای الهی‌اند که اینها اهل او هستند.   فرمود: ﴿وَ یَنْقَلِبُ إِلی‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً ٭ وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ﴾ یا دست چپ او ﴿فَسَوْفَ یَدْعُوا ثُبُوراً﴾؛ می‌گوید مرگ بر من هلاک بر من، درخواست مرگ می‌کند، ولی مرگی در کار نیست چون مرگ مرده است در روایات ماست که در خود قیامت مرگ به صورت «کبش املح» ظهور می‌کند[29] مرگ یعنی انتقال یعنی دگرگونی مرگ می‌میرد انسان ثابت می‌شود، مرگی در عالم نیست، هر کسی به نتیجه اعمال خود می‌رسد.   فرمود: ﴿وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ﴾؛ در بخشی از آیات دیگر دارد که بعضی‌ها نامه اعمالشان را وراء ظَهرشان می‌دهند اینها که ﴿نَبَذَ … کِتَابَ اللّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ‏﴾[31] حرف‌های اولیای الهی را پشت سر می‌اندازند نامه اعمالشان را از پشت سر به آنها می‌دهند حالا چگونه باید دست دراز کند بگیرد خودش باید بفهمد؛ اینها یا دست چپشان می‌دهند یا پشت سرشان ﴿فَسَوْفَ یَدْعُوا ثُبُوراً﴾ می‌گوید مرگ بر من، تقاضای مرگ می‌کند اینکه تقاضای مرگ می‌کند برای اینکه راحت بشود در حالی که مرگی در کار نیست. «ثبور»؛ یعنی مرگ. ﴿وَ یَصْلی‏ سَعیراً﴾ آتش افروخته و گداخته را او سوخت و سوز دارد. قبلاً هم ملاحظه فرمودید بین ﴿یَصْلی﴾، ﴿صَالُواْ النّار﴾[32] اینها با ﴿تَصْلِیَهُ جَحِیمٍ﴾[33] فرق می‌کند. ﴿تَصْلِیَهُ﴾ که مصدر باب «تفعیل» است آن شدت و کثرت و مبالغه را نشان می‌دهد بعضی‌ها در قسمت‌هایی روسوزی دارند بعضی روسوزی و درون‌سوزی دارند؛ حالا افراد درجات کفرشان یا درجات نفاقشان یا درجات فسقشان فرق می‌کند یک عده ﴿یَصْلَی النَّارَ الْکُبْرَی﴾[34] هستند یک عده ﴿تَصْلِیَهُ جَحِیمٍ﴾اند درون‌سوزی و روسوزی آن ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَهُ ٭ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الأفْئِدَهِ﴾[35] برای همه نیست؛ آنکه الحاد دارد اعتقاد فاسد دارد کفر براندازی دارد این از درون او شعله می‌جوشد، این ﴿تَصْلِیَهُ جَحِیمٍ﴾ است اما آنهایی که نه، سوخت و سوز دارد این ﴿یَصْلی﴾ است، امید اینکه مثلاً شفاعتی وسیله‌های دیگری باشد برای او ممکن است فرض بشود. ﴿وَ یَصْلی‏ سَعیراً﴾ چرا؟ برای اینکه خوش‌گذارن بود در دنیا کاری با ما نداشت کاری با دین نداشت. ﴿إِنَّهُ کانَ فی‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً ٭ إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ ٭ بَلی‏ إِنَّ رَبَّهُ کانَ بِهِ بَصیراً﴾ این خیال می‌کرد که انسان می‌پوسد و مرگ هم آخر خط است و خبری نیست و با عیش و خوشی و چیز باطل می‌گذراند. «حارَ» یعنی «رجع»؛ فکر نمی‌کرد که برمی‌گردد به «الله» ولی باید بداند که ذات اقدس الهی به او بصیر است. «أعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا».   «و الحمد لله رب العالمین»
با سلام افرادی که فایل های صوتی سلونی رادنبال میکنند حتماً این مباحث رامطالعه نمایند
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلونی۷۷
🏴 دین پویا ▪️ چه كسی گفته دخیل ببند؟! چه كسی گفته ثواب دارد؟! توسل به ائمه (علیهم السلام)، توسل به قرآن، شفاعت خواستن از اینها، اینها است، اما این كُهنه را به این ضریح بستن مدرك قرآنی دارد؟! مدرك روایی دارد؟! كسی گوش نمی ‌كند! ▪️ این عَلَم و این آهن سرد را كه می ‌بینید عده زیادی بلند می ‌كنند، چه كسی گفته این كار را بكنید؟! كدام آیه است؟! كدام روایت است؟! به چه دلیل این كار را می‌ كنیم؟! همان آثار جاهلی را با به خورد عده‌ ای دادند، هر چه شما می‌ خواهید مبارزه كنید، می بینید مقدورتان نیست! دینی كه در آن دخیل است، دینی كه در آن عَلَم است، آن دین عامل پویایی نیست؛ دینی كه از سیاست جداست، كاری به سیاست ندارد، با همراه است، آن دین نیست. آپارات: https://aparat.com/v/rCXpD 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1385/11/03 🆔 @a_javadiamoli_esra