eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
784 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
✅داشتن، کمال نیست! ✅ساده‌زيست بودن، شرف دنيا و آخرت است. حضرت آیت الله ✅شرط آسایش خانواده و رفاه جامعه 🔸در روايات ما هست كه وقتي كسي دستشويي رفته، يك سلسله فرشته‌هايي هستند كه سرش را خَم مي‌كنند مي‌گويند بهترين نعمت يك ساعت با تو بود، تو اين را به اين صورت در آوردي! اين سيب و گلابي و موز و اينها را تو به اين صورت در آوردي! اين خجالت دارد! اين در روايات هست اينها را بايد ديد. 🔸مال چيز خوبي است كه قوام مملكت است ... فقير را كه فقير مي‌گويند نه براي اينكه مال ندارد ... نداشتن مال يعني فقدان مال؛ فقير را فقير مي‌گويند براي اينكه ستون فقراتش شكسته است. 🔸چون انسانِ ندار قدرت مقاومت ندارد به او مي‌گويند فقير؛ چون ملت گرسنه قدرت ايستادگي ندارد به او مي‌گويند فقير ... فرمود جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَاماً 🔸قيام مردم، مقاومت مردم، ايستادگي مردم بر اساس توانمندي آنهاست؛ اگر كسي گرفتار فقر مالي باشد ستون فقرات او شكسته است و قدرت قيام ندارد، مال چيز خوبي است، خدا از آن به خير ياد كرده. 🔸اما آن بيان نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) اين است كه شما تحليل كنيد كه ثروتمند بودن و مرفّه بودن آيا كمال است يا كمال نيست؟ ... 🔸فرمود اگر بگوييد كمال است بايد بگوييد انبياء(عليهم السلام) كه ساده‌زيست‌ترين مردم عالَم بودند و اين ثروت را نداشتند خدا اين كمال را به آنها نداد؛ چه كسي جرأت مي‌كند كه بگويد كمالي را خدا به انبياء نداد؟ ... پس معلوم مي‌شود داشتن، كمال نيست. 🔸قصص انبياء را هم نقل مي‌كند ... فرمود بالأخره اين داوود با اينكه رهبر انقلاب بود وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ ... اما با زنبيل‌فروشي داشت زندگي مي‌كرد... 🔸اين حرف را ما نمي‌توانيم بنويسيم، نمي‌توانيم روي منبر بگوييم، چون از ما قبول نمي‌كنند، ولي از علي قبول مي‌كنند ... فرمود حالا كه اين است، نتيجه‌اش اين است كه اگر كسي ثروتمند بود بايد بفهمد كه خدا او را تحقير كرده است! 🔸مگر اين حرف را مي‌شود در جامعه گفت؟ آن‌كه وضع مالي‌اش خوب است و مرفّهانه به سر مي‌برد مورد اهانت خداست! 🔸اين حرف را از ما قبول نمي‌كنند چون خود ما مبتلاييم، ولي ما از علي قبول مي‌كنيم. 🔸حتماً اين را در نهج‌البلاغه مراجعه بفرماييد، فرمود: «أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهَانَ غَيْرَهُ حَيْثُ بَسَطَ الدُّنْيَا لَهُ» ... 🔸اين بايد از خود حوزه شروع بشود، از دانشگاه شروع بشود؛ ساده‌زيست بودن، شرف دنيا و آخرت است. 🔸[با ساده زیست بودن دیگر] نه طلاقي در پيش است، نه آن فضيلت فرزندپروري را انسان از دست مي‌دهد، نه مشكلات ديگر در پيش است. 🔹برگرفته از درس تفسير قرآن /سوره احزاب، آيات25 الي 29/ ▪️قرآن همراهست و هم راه همواره با قرآن باشیم. @rahighemakhtoom
📌 فرزندان امام باقر علیه السلام 🔸 امروز چون اول ماه رجب و طبق بعضی از نقل ها زادروز میلاد امام پنجم (سلام الله علیه) است سخن را از آن حضرت آغاز می‌ كنیم. میلاد وجود مبارك امام باقر (سلام الله علیه) براساس یك پیشگویی معجزه گونه وجود مبارك رسول خدا تنظیم شد. جابر بن عبدالله انصاری كه از اصحاب رسول خداست، وجود مبارك حضرت به او فرمود جابر بعد از من یكی از احفاد و نوه ‌های من به نام محمد باقر است، او را كه دیدی سلام مرا به او برسان و او امام پنجم شیعیان است،[1] هم تو بدان و هم به دیگران اعلام بكن كه وجود مبارك مهدی (ارواحنا فداه) از اعقاب و احفاد همین حضرت است.[2] 🔸 چند معجزه در همین یك جمله نورانی رسول خداست: اولاً علم غیب دارد به تعلیم الهی كه در چه سالی وجود مبارك امام باقر به دنیا می ‌آید، نام مباركش هم محمد هست و لقب پرافتخارش هم باقر است؛ یعنی شكافنده علوم و از طرفی هم وجود مبارك مهدی (ارواحنا فداه) كه امام حی و حاضر ماست از فرزندان همین امام باقر است؛ یعنی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) كه مادر امام حسن و مادر امام حسین است، از طرف ذات اقدس الهی به رسول خدا (علیهم الصلاة و علیهم السلام) اعلام شده است كه این ائمه از وُلد وجود مبارك سیدالشهدا هستند، حسینی ‌اند، از فرزندان ابی عبدالله هستند و وجود مبارك امام مهدی (ارواحنا فداه) از نتیجه‌ های سیدالشهدا (سلام الله علیه) هست تا سادات بنی الحسن خیال نكنند كه این مقام به آنها می‌ رسد، همه اینها را وجود مبارك پیامبر به اذن الهی به اصحابشان فرمودند. 🔸 عمده آن است كه فرمود بدان و به اینها هم اعلام بكن كه مهدی موعود (سلام الله علیه) از فرزندان امام باقر است. این معجزه‌ ها را كه جابر بن ‌عبدالله انصاری از وجود مبارك رسول خدا تلقی كرده بود و عمر طولانی هم كرده بود و در اواخر هم نابینا شده بود، در كوچه ‌های مدینه كه راه می‌ رفت همه ‌اش می‌ گفت كه كجاست باقر؟ كجاست باقر؟ تا اینكه دوران كودكی آن حضرت را درك كرد و او را بغل كرد و بوسید و سلام پیامبر به او رساند و این جمله‌ ها را هم گفت، در حالی كه خودش نابینا شده بود. [1] . الامالی(للصدوق)، ص353؛ «...إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ ذَاتَ‏ یوْمٍ‏ لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِی یا جَابِرُ إِنَّكَ سَتَبْقَى حَتَّى تَلْقَى وَلَدِی مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ الْمَعْرُوفَ فِی التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ فَإِذَا لَقِیتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ...». [2] . الامالی(للطوسی)، ص500. 📚 دیدار جمعی از مسئولان كمیته امداد با حضرت استاد تاریخ: 1384/05/16 🆔 @rahighemakhtoom
📌 هماهنگی ولایت و قرآن عنصر محوری ولایت از منظر حضرت امام باقر(ع)، عَرْضِ هویّت خود بر قرآن حکیم است، زیرا آن محقّق علوم انبیا به جابربن‌یزید جُعفی چنین فرمود: «واعلَم بأنّک لا تکون لنا ولیّاً... ولکن اِعْرضْ نفسک علی کتاب الله فان کنتَ سالکاً سبیلَه زاهداً فی تزهیده راغباً فی تَرْغیبه خائفاً مِن تخویفه فأثبتُ و أبْشِر».[2] از این بیان نورانی بر می‌آید که بهترین راه برای معرفت نفس که دقیق‌ترین معرفت پروردگار است، توزینِ هویتِ انسانی خویش بر میزان اکبر یعنی قرآن کریم است، چنانکه لازم‌ترین روش برای تشخیصِ صحّت و سُقمِ حدیث، عَرض آن بر قرآن مجید است تا مخالف آن طرد شود و غیر مخالف پذیرفته گردد. از این ضابطِ فاخر برمی‌آید که تنها محورِ تحقیق در جهاد اکبر که قلمرو آن فقه اکبر است و در جهاد اصغر که حوزة آن فقه اصغر است، ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است که با ثَقَل اکبر یعنی قرآن کریم سنجیده شود تا نه با آن مخالف باشد و نه مختلف، چون وحی الهی از هر نقص، مُنزّه و از هر عیب، مُبرّاست. بنابراین همان ‌طوری که بر مُحدِّث و فقیه لازم است در محضر قرآن مجید باشند، بر ولیّ و حکیم نیز واجب است که از ترازویِ قسطِ خدا آگاه باشند تا شناسنامه قرآنی پیدا کنند و فرزند صالح این کتاب باشند تا بتوانند در مطافِ ولایتِ معصومان(ع) طواف کنند و از زمزم آنان بنوشند و خَلْف مقام آنها اطاعت نمایند. خلاصه آنکه کلام نورانی امام پنجم(ع): «لا غِنیٰ کغِنی النفس... و لا معرفة کمعرفتک بنفسک»[3] باید در پرتو عَرض بر قرآن تفسیر ‌شود. 📝 پاورقی: [2]. تحف‌العقول، ص284، وصیت امام باقر(ع) به جابرجُعفی. [3]. تحف‌العقول، ص286، وصیت امام باقر(ع) به جابرجُعفی. ▪قرآن همراهست و هم راه همواره با قرآن باشیم. @rahighemakhtoom
📌 دنیا راه است و آخرت مقصد مَظهر اسمِ باقیِ خداشدن و صِبغة وجه‌اللّهی یافتن و از آفتِ زوال و اُفْت فنا مصون ماندن، کمال مرغوب است نه نقص مهروب؛ لیکن عمده، تحقیقِ حقیقت بقا و بی‌حقیقت بودن بقا در دنیاست. آنچه از منظر حضرت امام باقر(ع) استنباط می‌شود این است که نباید بین دارالغرور و دارالقرار اشتباه کرد، زیرا دنیا راه است و آخرت، مقصد و شهودِ جمال و جلالِ خدا مقصود. کسی که فقط به راه دلبسته باشد حتماً هدف آفرینش را فراموش کرده است و چون معاد، همان عود به حضور مبدأ و رجوع به ساحت اوست، نسیان معاد، فراموشی مبدأ را به همراه دارد؛ شاید به همین جهت است که امام پنجم(ع) فرمود: «... لا مَعْصِیةَ کحُبِّ البقاء».[4] آنچه از قرآن کریم برمی‌آید تأیید کلام نورانی پنجمین امام معصوم(ع) ماست: ﴿یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ﴾؛[5] ﴿مَا أَظُنُّ أَن تَبِیدَ هذِهِ أَبَداً﴾؛[6] ﴿لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ﴾.[7] [4]. تحف‌العقول، ص286، وصیت امام باقر(ع) به جابرجُعفی. [5]. سورهٴ همزه، آیهٴ 3. [6]. سورهٴ کهف، آیهٴ 35. [7]. سورهٴ ص، آیهٴ 26. ▪قرآن همراهست و هم راه همواره با قرآن باشیم. @rahighemakhtoom
📌 پیوند ناگسستنیِ قرآن و عترت ▪ هماهنگی قرآن و عترت، همان پیوند ناگسستنیِ وجود علمی و عینی اسمای حسنای خداست. آنچه در آغاز آفرینش رخ داد نموداری از این پیوند عریق است یعنی نه اسمای پروردگار بدون آدم که متعلِّم راستین آنها و نمونه بارز مظهریّت آنهاست اثربخش است و نه انسان کاملی چونان آدم بدون فراگیری عینی آنها صاحب کرسیِ خلافت الهی و مَسجودٌ‌ له فرشتگان می‌شد. ▪ آنچه در عصر حضرت ختمی‌نبوّت(ص) پدید آمد نمونة کامل این ربط وثیق است یعنی نه قرآن بدون ولایت معصومان(ع) مصداق عینیِ ﴿یَهْدِی لِلَّتی هِیَ أَقْوَمُ﴾[8] است و نه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بدون قرآن، سببِ کمال دین و تمام نعمت و رضایتمندی خدا نسبت به اسلام خواهند بود. آنچه در قرآن با وجود علمی، محقّق است، در خاندان نبوّت و امامت با وجود عینی متحقّق است، چنانچه حضرت امام باقر(ع) به فقیه اهل بصره، قتاده فرزند دعامه فرمود: «إنّما یَعْرِفُ القرآنَ مَنْ خوطَبَ به».[9] اهتمام آن حضرت(ع) به انسجام متینِ قرآن و عترت را می‌توان در رهنمود آن امام معصوم(ع) به تنها راه نجات جستجو کرد که چنین فرمود: «فَلَقِّنوا مَوْتاکم عِند الموتِ شهادةَ أن لا إله إلاّ الله و الولایة».[10] ▪ با این بیان، سرّ اهتمام ویژة حُمران‌بن‌أعین برای اثبات ولایتمداری خویش روشن می‌شود، زیرا وی به امام باقر(ع) که بهره‌های علمی از آن حضرت بُرد عرض کرد من با خدا عهد کردم که از مدینه خارج نشوم تا شما به من خبر دهید که آیا از شیعیان شما هستم، آن حضرت فرمود: «نَعَم فی الدنیا و الآخرة».[11] ▪ از همین جهت است که سراینده معروف، کمیت، بعد از خواندن قصیده‌ای که ـ «یک بیت از آن قصیده به از صد رساله بود»[12] ـ مدح آن ذوات قدسی یعنی اهل بیت وحی بود، از دریافت جایزه کلان به درخواست پیراهن آن حضرت مفتخر شد[13] و آنچه از بدن نورانی معصوم خلع می‌شود و به ولایتمدار داده می‌شود، لقب پرافتخار «خَلْعت» می‌گیرد وگرنه پارچة نو هر چند گران‌بهاتر باشد، هرگز بهایِ خَلعت و جمال و جلالِ آن را ندارد. [8]. سورهٴ اسراء، آیهٴ 9. [9]. الکافی، ج8، ص312؛ بحارالأنوار، ج46، ص350. [10]. الکافی، ج3، ص123؛ بحارالأنوار، ج46، ص333. [11]. رجال الکشّی، ص176؛ بحارالأنوار، ج46، ص338. [12]. دیوان حافظ، غزل 214. [13]. مناقب آل أبی‌طالب، ج4، ص197؛ بحارالأنوار، ص46، ص333. ▪قرآن همراهست و هم راه همواره با قرآن باشیم. @rahighemakhtoom
📌 علم امام باقر(ع) چگونه بود؟ ▪ انسان کامل معصوم همانند حضرت امام باقر(ع) علوم فراوانی را به برکت وحی نبوی(ص) و به عنوان علم‌الوراثه نه علم‌الدراسه عالِم شده است و نظیر پدران بزرگوار خود نه تنها از دیگران بی‌نیاز بود بلکه چونان اَجداد کِرام خویش، مرجعِ علمی همه محقّقان بوده است. ▪ ابوبصیر که از شاگردان معروف آن امام معصوم(ع) است نقل کرد که امام به وی فرمود حَکَم بن عُتَیبه از افرادی است که خداوند درباره آنها گفت: «﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ﴾[14] فَلْیُشَرِّقِ الحَکَمُ وَلْیُغرِّبْ أما و الله لا یُصیبُ العلمَ إلاّ مِن أهل بیتٍ نَزَل علیهم جَبرَئیلُ»[15] یعنی اگر حَکَم به مشرق سفر کند یا به مغرب هجرت کند (یا به شمال و جنوب کوچ نماید) هرگز علم صائب، نصیب او نمی‌شود مگر آنکه از خاندان وحی باشد. از غیر مجرای وحی، دانش صحیح و کامل، بهره کسی نمی‌شود و اگر از انبیای گذشته نیز مطلب درستی به ‌جا مانده باشد، محصولِ نزول وحی الهی است. ▪ لازم است از جهت معرفت‌شناسی عنایت شود که عقل در برابر نقل است نه در قبال وحی، زیرا هرگز معرفتِ مفهومی و حصولی، عدیلِ معرفت عینی و حضوری نخواهد بود و شناختِ خطاپذیر، مَثیلِ معرفتِ معصومانه نیست و ادراکِ نظری، شبیه عرفانِ بصری نمی‌باشد و علم مُلکی را نرسد که معادلِ معرفت ملکوتی باشد. [14]. سورهٴ بقره، آیهٴ 8. [15]. الکافی، ج1، ص339 و 400؛ بحارالأنوار، ج2، ص91. ▪قرآن همراهست و هم راه همواره با قرآن باشیم. @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرز امام جواد علیه السلام بسیار مجرب نماز حرز امام جواد که باید خونده بشه یا خودتون یا به نیابت کسی براتون بخونه دوتا دورکعت مثل نماز صبح بعد از حمد 7مرتبه آیت الکرسی 7مرتبه سوره شمس 7مرتبه ایه 18ال عمران 7مرتبه سوره لیل 7مرتبه توحید دوستان التماس دعا @rahighemakhtoom
📌 سایه کار خیر 🔸 در قرآن کریم دو تا تثبیت ما داریم؛ یک عده در راه حَسَن و یک عده هم در راه قبیح. آنها که کار خیر می ‌کنند، تعبیر قرآن کریم این است که ثواب ‌هایی هم می ‌برند که آثار فقهی دارد؛ حالا اگر زکات واجب بود که ثواب خاص خودش را دارد، صدقه مستحب بود ثواب مخصوص خودش را دارد، که این کار فقهی است که فقیه از آن یا وجوب می ‌فهمد یا استحباب، ثواب را هم استفاده می ‌کند. یک بحث اخلاقی است و آن این است که اگر کسی کار خیری در جامعه انجام داد، این ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾؛[1] این کاری به مسئله فقه ندارد، این مسئله اخلاقی است. 🔸 بارها به عرض شما رسید، اخلاق غیر از موعظه و سخنرانی است، اخلاق علمی است قوی ‌تر و غنی ‌تر و دقیق‌ تر از فقه. اخلاق غیر از موعظه است. اخلاق طب است، آن موعظه بهداشت است. موعظه خیلی سواد نمی ‌خواهد؛ کار بد نکنید بهشت بروید، این روایت این است، این روایت آن است؛ اما اخلاق این است که نفس را با تجرّد ثابت کند، قوای نفس را ثابت کند، چندین نیرو در درون انسان است ثابت کند، تجرّد آنها برزخی است یا عقلی، ثابت کند، روابط فرهنگی این قوا را با هم ثابت کند، چگونه می‌ شود که وهم و خیال با عقلِ نظر درگیر می ‌شوند و خروجی ‌اش آن سیزده قسم مغالطات منطقی است این را بررسی کنند، چون جبهه جنگ است. اینکه فرمود از جبهه اصغر آمدید به جبهه اکبر می ‌روید؛[2] در جبهه اکبر چه با چه می‌ جنگد؟ تا قوا را انسان نشناسد، مسئول اندیشه را نشناسد، مسئول انگیزه را نشناسد، درگیری قوا را نشناسد، نفس مسوّله چیست، نفس لوّامه چیست، نفس امّاره چیست؛ اینها نه با بنای عقلا حلّ می ‌شود نه با فهم عرف؛ اینها فنّ دقیقِ رقیقِ علمی اخلاق می‌ خواهد. 🔸 در قرآن کریم دارد کسانی که ﴿ینفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ﴾، اینها جنّات دارند، درجات دارند، این حکم فقهی است این درست است، بهشت به اینها می‌ دهیم کار ثوابی است؛ اما ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾؛ یعنی هر كس که كار خیری انجام می‌دهد، محال است که برای دیگری انجام بدهد. این سایه کار خیر است که به دیگری می ‌رسد، ولی اصل کار این است. اگر این درخت می‌ توانست از جای خود حركت كند برود كنار این نهر، یك سطل آب بردارد به پای خود بریزد، این درخت به چه كسی خدمت كرده است؟ می ‌گوید هر كار خیری که انسان انجام می ‌دهد، موقعیت خودش را تثبیت می ‌كند، دیگر در حوادث نمی ‌لغزد، دیگر مردّد نمی‌ شود، دیگر نه با چهارتا تكریم و یا چهارتا توهین از جا در نمی‌ رود. [1] . سوره بقره، آیه265. [2] . الکافی(ط ـ الإسلامیة)،ج5، ص12؛ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ النَّبِی ص بَعَثَ بِسَرِیةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِی الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْس‏». 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/10/07 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳در انتشار آموزه های ناب اسلامی بدون لینک یا با لینک تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
علوم اصطلاحى نعمت اوست ولى بى سوز عشقش نقمت اوست ترا انبار الفاظ و عبارات چه حاصل مى دهد غير خسارات چو نبود نور علم يقذف الله چه انبارى ز الفاظ و چه از كاه گل اندامى و جانت گند نازار ز بوى گند ناخلقى در آزار بكن از بيخ و از بن گند نارا مرنجان اينهمه خلق خدا را گمانت اينكه با خرج عبارات بكر و فر و ايماء و اشارات سوار رفرفستى و براقى ورم كردى و پندارى كه چاقى بدرآ خواجه از كبر و ريائى گدائى كن كه يابى كبريائى در اين درگه دل بشكسته بايد تن خسته دهان بسته بايد @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت7:نکته های تفسیر ی آیه 2 سوره قریش لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ ﴿١﴾ ✅ إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ ﴿٢﴾ ▪ «إِیلافِ»: بدل از إیلاف پیشین است. ▪ «رِحْلَةَ»: کوچ. مسافرت. مفعولٌ‌به است برای مصدر إیلاف. ▪ «الشِّتَآءِ»: زمستان. کوچ قریشیها در این فصل به سوی یمن بود. ▪ «الصَّیْفِ»: تابستان. در این فصل به شام بار سفر می‌بستند. ✅ ۱ - قریش، طبق عادتى دیرینه، در تابستان به مناطق خوش آب و هوا و در زمستان به نقاط گرمسیر مسافرت مى کردند. (إیلفهم رحلة الشتاء و الصیف) 🔹 «رحلة» (پیمودن راه بر راحله و مرکب)، مفعول «ایلاف» و ضمیر «ایلافهم» فاعل آن است. مراد از آن انس گرفتن قریش به کوچ، در دو فصل است. آنان در زمستان به یمن و در تابستان به شام، سفرهاى تجارتى انجام مى دادند. ✅ ۲ - قریش، نیازمند امنیت در مسیر ییلاق و قشلاق کردن خویش (لإیلف قریش . إیلفهم رحلة الشتاء و الصیف) ✅ ۳ - امنیت راه هاى کوچ زمستانى و تابستانى قریش، نعمتى الهى و سزاوار سپاس (إیلفهم رحلة الشتاء و الصیف) 🔹 در برداشت یاد شده، سوره «قریش» مستقل از سوره «فیل» دانسته شده است. در این صورت، این آیه مانند آیه قبل، مربوط به «فلیعبدوا» در آیه بعد خواهد بود; یعنى، حال که این ایلاف تداوم یافته است، قریش باید خدا را بندگى کنند. گفتنى است که التزام به بندگى به پاس نعمت، شکرگزارى آن است. ✅ ۴ - هجوم اصحاب فیل به مکه، کاروان هاى تجارتى قریش در تابستان و زمستان را با خطرى جدّى مواجه ساخته بود. (إیلفهم رحلة الشتاء و الصیف) ✅ ۵ - خداوند، با از میان بردن سپاه ابرهه، راه هاى کوچ زمستانى و تابستانى قریش را امنیت بخشید. (إیلفهم رحلة الشتاء و الصیف) ۶ - احترام کعبه و ساکنان مکه، نزد مردم در مسیر کاروان هاى قریش، مرهون ظهور حمایت خداوند از کعبه در «عام الفیل» (إیلفهم رحلة الشتاء و الصیف) 🔹 تأمین امنیت براى کاروان هاى قریش به وسیله نابود ساختن اصحاب فیل، مى تواند از آن جهت باشد که قبیله هاى بین راه، پس از حادثه فیل براى کعبه و قریش - که اهل حرم بودند - احترام ویژه اى قائل شدند. 🔻🔻🔻 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت8:نکته های تفسیر ی آیه 3 سوره قریش لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ ﴿١﴾ إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ ﴿٢﴾ ✅ فَلْيَعْبُدُوا رَبَ‌ هٰذَا الْبَيْتِ‌ ✅ ۱ - قریش، باید خود را به عبادت خداوند و بندگى نکردن غیر او، ملزم مى ساختند. (فلیعبدوا ربّ هذا البیت) ✅ ۲ - خداوند، مالک کعبه و مدبّر امور آن است. (ربّ هذا البیت) «ربّ»، در اصل به معناى «تربیت» است (مفردات) و به معناى مالک و مدبر نیز آمده است (لسان العرب). ✅ ۳ - مالکیت خداوند بر کعبه و سیطره ربوبیت و تدبیر او بر آن، برهان الزام قریش به عبادت او است. (فلیعبدوا ربّ هذا البیت) ✅ ۴ - فراهم آمدن زمینه مناسب از جانب خداوند، براى کوچ هاى زمستانى و تابستانى قریش، حجّتى کامل بر لزوم روى آوردن آنان به عبادت خداوند (لإیلف قریش . إیلفهم رحلة الشتاء و الصیف . فلیعبدوا) 🔹 «لام» در «لایلاف» چه متعلق به سوره «فیل» باشد و چه به «فلیعبدوا» (در این آیه) برداشت یاد شده استفاده مى شود. ✅ ۵ - عبادت خداوند، سپاس نعمت هاى او است. (لإیلف ... فلیعبدوا) 🔹 حرف «فاء»، لزوم عبادت را بر وجود نعمت «ایلاف» تفریع کرده است و هر کارى که انسان خود را به جهت داشتن نعمتى، موظّف به آن سازد، سپاس آن نعمت است. ✅ ۶ - سپاس قریش از خداوند در برابر نعمت امنیت، به پذیرش بندگى او بود. (ألم تر کیف فعل ربّک بأصحب الفیل ... فلیعبدوا) ✅ ۷ - «کعبه»، مظهر ربوبیت خداوند و نشانى گویا بر لزوم عبادت او است. (فلیعبدوا ربّ هذا البیت) ✅ ۸ - کعبه، بیتى شرافت مند و وابسته به خداوند (ربّ هذا البیت) اسم اشاره (هذا)، به قرینه سیاق براى تعظیم است. 🔻🔻🔻 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت9:نکته های تفسیر ی آیه 4 سوره قریش لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ ﴿١﴾ إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ ﴿٢﴾ فَلْيَعْبُدُوا رَبَ‌ هٰذَا الْبَيْتِ‌ ﴿3﴾ ✅الَّذِي‌ أَطْعَمَهُمْ‌ مِنْ‌ جُوعٍ‌ وَ آمَنَهُمْ‌ مِنْ‌ خَوْفٍ‌ ▪ «أَطْعَمَهُمْ»: خوراکشان داده است . ▪ «مِن جُوعٍ»: به جای گرسنگی. برای رفع گرسنگی. حرف (مِنْ) بدلیّه یا تعلیلیّه است ✅ ۱ - خداوند، قریش را از گرسنگى رهانید و مواد غذایى آنان را تأمین کرد. (الذى أطعمهم من جوع) 🔹 حرف «من» یا تعلیلى است و یا بدلى; یعنى، به دلیل گرسنگى یا به جاى آن. در هر دو صورت، بیانگر وجود زمینه گرسنگى در قریش است; به گونه اى که اگر خداوند آنان را اطعام نمى کرد، راهى دیگر نداشتند. ✅ ۲ - قریش، به دلیل تأمین تغذیه شان از سوى خداوند، ملزم به پرستش او بودند. (فلیعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع) ✅ ۳ - امنیت کعبه و کوچ زمستانى و تابستانى قریش، زمینه دست یابى آنان به مواد خوراکى بود. (إیلفهم رحلة الشتاء و الصیف . فلیعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع) ✅ ۴ - شکست اصحاب فیل، زمینه ساز گرفتار نشدن قریش، به فقر اقتصادى و گرسنگى فراگیر و جان فرسا (ألم تر کیف فعل ربّک بأصحب الفیل ... لإیلف قریش ... الذى أطعمهم من جوع) نکره بودن «جوع»، بر شدّت آن دلالت دارد. ✅ ۵ - مصرف طعام، باید به منظور از بین بردن گرسنگى و به دست آوردن توان عبادت باشد. (فلیعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع) 🔹 «من جوع»، بیانگر آن است که هدف از طعام، زوال گرسنگى است; نه آن که خوردن، همواره مطلوب باشد. 🔹 «فلیعبدوا» بیانگر هدف بودن عبادت براى طعامى است که از خداوند به انسان مى رسد. ✅ ۶ - خداوند، آذوقه و مواد خوراکى را در اختیار غیر یکتاپرستان نیز قرار مى دهد. (فلیعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع) امر به روى آوردن قریش به عبادت در «فلیعبدوا»، بیانگر آن است که آنان خدا را عبادت نمى کردند. ✅ ۷ - تأمین غذاى مردم، قبل از الزام آنان به بندگى خداوند، کارى است الهى و از میان برنده بهانه مخالفان در ترک عبادت (فلیعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع) ✅ ۸ - خداوند، قریش را در سفر و حضر، از امنیت کامل برخوردار ساخته و هراس آنان را از میان برد. (و ءامنهم من خوف) 🔹 به قرینه آیات پیشین، مراد امنیت در مراحل کوچ و نیز رفع خطر فیل داران و نظایر آنها، در شهر مکه است. ✅ ۹ - امنیت بخشیدن خداوند به قریش و از بین بردن ترس آنان، عبادت او را بر آنان الزامى ساخت. (فلیعبدوا ... الذى ... و ءامنهم من خوف) ✅ ۱۰ - امنیت قریش، مرهون وجود کعبه و امنیت آن بود. (ربّ هذا البیت ... و ءامنهم من خوف) 🔹 تعبیر «ربّ هذا البیت» به جاى «اللّه» - پیش از توصیف خداوند به پدید آورنده امنیت - نشانگر نقش کعبه در امنیت قریش است که قبایل عرب، آنها را اهل حرم دانسته و به آنان تعرض نمى کردند. ارتباط این سوره با سوره قبل، بیانگر نقش هلاکت اصحاب فیل، در پیدایش امنیت براى کعبه و در نتیجه براى قریش است. ✅ ۱۱ - شکست اصحاب فیل، ازمیان برنده زمینه تهاجم دیگران به مکه و برطرف سازنده ترس شدید قریش از دشمن (و ءامنهم من خوف) نکره بودن «خوف»، بر شدّت آن دلالت دارد. ✅ ۱۲ - امنیت، فراهم آورنده زمینه مناسب براى عبادت خداوند است. (فلیعبدوا ... و ءامنهم من خوف) ✅ ۱۳ - خداوند، براى غیر موحدان نیز از نعمت امنیت دریغ نمىورزد. (فلیعبدوا ... و ءامنهم من خوف) ✅ ۱۴ - تلاش براى ایجاد امنیت، پیش از تبلیغ خداپرستى، کارى الهى و از بین برنده بهانه مشرکان در ترک عبادت است. (فلیعبدوا ... و ءامنهم من خوف) ✅ ۱۵ - رفع گرسنگى و ناامنى از ساکنان مکه، در راستاى اعتلا و شکوفایى کعبه و از جلوه هاى ربوبیت خداوند است. (ربّ هذا البیت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف) «الذى»، وصف «ربّ» و بیانگر جلوه هاى آن است. ✅ ۱۶ - برخوردارى از غذا و امنیت، نعمتى است که سپاس آن، تنها عبادت خداوند است. (فلیعبدوا ربّ هذا البیت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف) 🔻🔻🔻 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از (69) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) 📌 بحث روايي ✅ 11 ـ ويژگيها و آثار حمد ▪ سرّ اين كه حمدْ پيمودن راه برزخ به قيامت را آسان مي كند، آن است كه انسانِ حامد و شاكر، خدا را وليّ نعمت خود مي داند و كسي كه ولي نعمت خود را به خوبي بشناسد، مي تواند او را حمد كند و او هرگز تفكر قاروني ندارد تا بگويد: (إنّما أوتيته علي علمٍ عندي)[ سوره‌ي قصص، آيه‌ي 78.]. ▪ كسي كه نعمت را از ناحيه‌ي غير خدا مي داند و طلبكارانه مي گويد: «با تلاش خود به آن رسيده ام»، گرچه به زبان «الحمد لله ربّ العالمين» بگويد، تنها حمد زباني دارد و روح او روح حامد نيست. بنابراين، كسي كه طلبكارانه نعمت را دسترنج خود مي داند، به حقيقت حمد نرسيده و وليّ نعمت خود را نشناخته است. ▪ دنيا گرايان پس از مرگ، همانند حال خواب، يك سلسله خاطرات دارند و بسياري از آنان از انتقال به جهاني ديگر آگاه نيستند وپس از شنيدن تلقين ميّت و مشاهده‌ي اموري، در مي يابند كه به عالم برزخ منتقل شده اند و چون حقيقتِ مرگ انتقال است و انسان وابستگيهاي فراواني به دنيا دارد، تا همه‌ي تعلقات خود را از دنيا قطع نكند وارد برزخ نمي شود. براي گسستن همه‌ي اين پيوندها نيز زماني طولاني لازم است. ▪ انسان شيفته‌ي دنيا همانند معتادي است كه در بازداشتگاه به سر مي برد، كه اعتيادش باقي است، ولي مواد مورد اعتيادش در دسترس او نيست و از اين رو به عذابي دردناك گرفتار است. انسان دنياگرا با قلبي آكنده از تعلق با دنيا وداع مي كند و اين علاقه تا مدتها او را مي سوزاند تا به تدريج و بر اثر اشتغال به عقبات برزخ، علاقه اش از دنيا بريده شود؛ زيرا آن جا راهِ درماني وجود ندارد. 🔸 د: حمد جايگاهي شرافتمندانه نزد گواهان قيامت به انسان مي بخشد. 🔸 ه: حمد عامل ترفيع انسان به اَعلي علّيّين، مايه‌ي روشني چشم و روسفيدي در قيامت است. از اين كلام بر مي آيد كه حمد، تنها گفتن «الحمد لله» و مانند آن نيست، بلكه حمد عقيده و اخلاق و عملي است كه اگر كسي به آن آراسته شد، به آن مقام رفيع مي رسد. حامد بايد هم با قلب و هم با زبان، خدا را ستايش كند و هم نعمتهاي الهي را شناخته، همه‌ي آنها را از خدا بداند و سپس آنها را در جاي خود صرف كند. 🔸 و: حمد عامل رهايي از عذاب دردناك آتش و رهيابي به جوار كريمانه‌ي حق است. 🔸 ز: حمد وسيله اي براي رقابت با فرشتگان و پيوستن به پيامبران در بهشت است. 🔸 ح: حمد عامل دستيابي انسان به طاعت، عفو، رضوان، و مغفرت حق است. 🔸 ط: حمد راهي به سوي بهشت لقاي حق، و نگهباني در برابر انتقامها و عقوبتهاي الهي و مايه‌ي ايمني از خشم خداوند است. 🔸 ي: حمد حاجز و مانعي در برابر عصيان و دستياري بر اداي حق خداست. 🔸 ك: حمد عامل عروج به اوج سعادتِ اوليا و پيوستن به سلك شهيدانِ راه خداست. 🔅 نكته: از لطايف دعاي حمد حضرت سيّد السّاجدين (عليه السلام) اين است كه با حمد آغاز و با حمد پايان مي پذيرد. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله العظمی 📌 شرط آسایش خانواده و رفاه جامعه 🔸اینکه به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود تو اُسوه‌ای، تنها برای نماز شب نیست، تنها برای آن روزه‌های مستحبّی و اعتکاف نیست. 🔸از یک طرف در آنها باید به پیامبر ائتسا و تأسّی کرد، در مسائل نظامی از یک طرف باید به آن حضرت تأسّی کرد، در مسائل خانوادگی هم باید به آن حضرت تأسّی کرد. 🔸وقتی وضع غنایم جنگی به مدینه آمد و توقّع همسران حضرت بالا رفت، آیه نازل شد که به آنها بگو یا دنیا یا آخرت!؛ می‌خواهید با من زندگی کنید وضع همین است، دنیا می‌خواهید بیایید من شما را طلاق بدهم، با طلاق جمیل آبرومندانه از من خداحافظی کنید، این می‌شود اسوه! ... 🔸ببینید گاهی این دانشجویان که می‌آیند ما از اینها سؤال می‌کنیم طلبه‌ای یا غیر طلبه؟؛ فضای دانشگاه یک فضای عَلوی و وَلوی و فاطمی است؛ شما می‌بینید دانشگاه است و اعتکاف، دانشگاه است و نمازهای شب، اینها آماده‌اند، منتها این حرف‌ها را ما باید عملاً به اینها منتقل کنیم که شرافت در ساده زیستن است. 🔸آن حرف را مخفیانه در جلسات خصوصی می‌شود گفت، اما در سخنرانی‌ها و جلسات عمومی بگوییم کسی که سرمایه‌دار است و مرفّه است مورد اهانت خدا و پیغمبر است، این خیال می‌کند تولید چیز بدی است. 🔸تولید، کمال و فضیلت است؛ قناعت در مصرف چیز خوبی است... 🔸فرمود: وَأَنکِحُوا الْأَیَامَی مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ 🔸فرمود شما ازدواج کنید، عائله من هستید! 🔸ما این آیات را باور نکردیم! فرمود اَیّم‌ها! بی‌همسرها! چه مردها چه زن‌ها ازدواج بکنید! اگر در این مسأله مشکلی دارید إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ... 🔹برگرفته از درس تفسير قرآن /سوره احزاب، آيات25 الي 29 🔻🔻🔻 🔳در انتشار آموزه های ناب اسلامی بدون لینک یا با لینک تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
با تو پیدایم26-11-98.mp3
14.6M
📌با تو پیدایم 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
DoaMaheRajab.mp3
5.66M
📌 این الرجبیون 🔆مناجات «خابَ الوافِدُونَ عَلى‏ غَيْرِک» 🔅دعای هر روز ماه مبارک رجب با نوای میثم مطیعی 🔻🔻🔻 🔳در انتشار آموزه های ناب اسلامی بدون لینک یا با لینک تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔳در انتشار آموزه های ناب اسلامی بدون لینک یا با لینک تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
056.mp3
6.64M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،(با لینک یا بدون لینک)مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله 📌 امام هادی(ع) امامت و ولایت را تفسیر کرده است حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی: 🔷وجود مبارک حضرت هادي و امام حسن عسکری (علیهما السلام)، گذشته از آن مشکلات سياسي که با آنها روبرو بودند يک بار سنگيني روي دوش آنها بود. آنها مي‌خواستند مردم را، امت اسلامي را، جامعه قرآني را با يک حقيقت تازه‌اي آشنا کنند و آنها را آماده کنند، بگويند امام دوازدهمی هست که کسي او را نمي‌بيند، يک غيبت کوتاه دارد، يک غيبت طولاني دارد، ممکن است هزارها سال طول بکشد. هاضمه بشر براي ادراک اين مطلب آماده نبود! 🔷الآن به لطف الهي از بس گفته شد جريان غيبت وجود مبارک حضرت براي ما حل شده است، وگرنه آن اوايل چه کسي مي‌فهميد يک کسي مي‌آيد هزارها سال در پرده غيبت است! تمام تلاش و کوشش امام نهم و دهم و يازدهم در اين بخش خلاصه مي‌شد تا مردم را آماده کنند که امام دوازدهم مي‌آيد و او را نمي‌بينيد و ممکن است قرن‌ها طول بکشد! این مساله بار سنگيني روي دوش امام هادي و امام عسکري(سلام الله عليهما) بود و اين بار را به مقصد رساندند. 🔷فقط قرآن کریم همسان و همتای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. قرآن، تفسیری دارد که مفسّران فراوانی به این نعمت نایل شدند اما ولایت، تفسیر می‌خواهد. 🔷آن روایت‌ها و جمله‌های کوتاه که امامت و ولایت را شرح می‌دهد آنها لازم بود ولی کافی نبود. وجود مبارک امام دهم امام هادی(ع) امامت و ولایت را تفسیر کرده است 🔷 این زیارت نورانی جامعه کبیر به منزله تفسیر امامت است. یعنی همان‌طوری که قرآن، احتیاج به تفسیر دارد امامت هم احتیاج به تفسیر دارد که هر کدام از ائمه(ع) یک آیه یا چند آیه قرآن را تفسیر کردند، ولی وجود مبارک امام هادی کلّ قرآن را تفسیر کرد، چون عترت و قرآن همتای هم هستند. 🖥با باز نشر مطالب ،(با لینک یا بدون لینک)مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله جوادی آملی 📌 برتر از خیرات 🖥با باز نشر مطالب ،(با لینک یا بدون لینک)مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom @rahighemakhtoom
🏴برتر از علوم حوزه و دانشگاه ▪️سالروز شهادت امام دهم حضرت امام هادی (علیه و علی آبائه الاطیبین و ابنائه الانجبین) را به پیشگاه ذخیره عالم تسلیت عرض می‌ كنم. یكی از بیانات نورانی امام دهم حضرت امام هادی (سلام الله علیه) این است كه فرمود: «خَيْرٌ مِنَ‏ الْخَيْرِ فَاعِلُهُ‏ وَ أَجْمَلُ مِنَ الْجَمِيلِ قَائِلُهُ وَ أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حَامِلُهُ».[1] این‌گونه از ذوات مقدس چون خودشان انسان كامل‌ اند، حرمت انسانیت را بیش از دیگران می‌ دانند و حفظ می‌ كنند. در عین حال كه كار خوب خوب است، در عین حال كه حرف خوب خوب است، در عین حال كه علم صحیح خوب است، اما صاحبان این اوصاف از این اوصاف بالاترند! در عین حال كه دانشگاه خوب است، در عین حال كه دانش خوب است، دانشمند از هر دو بالاتر است؛ این بیان نورانی امام هادی است. ▪️ در عین حال كه حوزه علمیه خوب است، در عین حال كه فقه و اصول و فلسفه و تفسیر خوب است، عالم به این معارف از همه این معارف بالاتر است؛ سرّش آن است كه انسان یك موجودی است ابدی، این موجود ابدی را ره‌ توشه ابدی تأمین می ‌كند. حوزه و دانشگاه آن مواد اولیه این زاد راه را فراهم می ‌كنند. یك وقت است كسی خودش را نشناخت، درسی خواند، مدركی گرفت و درسی گفت و بعد پوسید، چه از حوزه چه از دانشگاه! یك وقت است نه، كسی عالم شد ـ چه در حوزه و چه در دانشگاه ـ از پوست به در آمد، نه پوسید! نه به فكر مدرك بود، نه به فكر حقوق بود، نه به فكر باند بازی بود، نه به فكر جناح بازی بود، این انسان به دنیا آمد و انسان زیست و انسان مُرد. بیان نورانی امام هادی (سلام الله علیه) این است كه از هر حوزه علمیه‌ ای آن عالمانشان برترند، از هر دانشگاهی آن دانشگاهی و دانشور بالاترند «خَيْرٌ مِنَ‏ الْخَيْرِ فَاعِلُهُ‏ وَ أَجْمَلُ مِنَ الْجَمِيلِ قَائِلُهُ وَ أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حَامِلُهُ». [1]. نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص142؛ «خَيْرٌ مِنَ‏ الْخَيْرِ فَاعِلُهُ‏ وَ أَجْمَلُ مِنَ الْجَمِيلِ قَائِلُهُ وَ أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حَامِلُهُ وَ شَرٌّ مِنَ الشَّرِّ جَالِبُهُ وَ أَهْوَلُ مِنَ الْهَوْلِ رَاكِبُهُ». 📚 سخنرانی در جمع طلاب و دانشجویان تاریخ: 1386/04/24 🖥با باز نشر مطالب ،(با لینک یا بدون لینک)مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom 🆔 @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله العظمی ❇️ لیلة الرغائب شب رغبت هاست نه آرزوها! حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، ليلةالرغائب را شب رغبت برشمردند و بیان داشتند: 🔹 اميدواريم در ليلةالرغائب رغبت ما با رهبت ما هماهنگ باشد. هم از قهر و جلال خدا راهب باشيم، هم به مِهر و جمال خدا راغب باشيم؛ رغبت يعني ميل نه آرزو؛ 🔹ليلةالرغائب به معناي شب آرزوها نيست بلکه شب رغبت‌ها و گرايش‌ها و مجذوب‌شدن‌هاست. 🔹خداي سبحان جنّاتي دارد كه ما را به آنها ترغيب كرده و براي روح ما هم بهشتي دارد كه ما را به آن هم ترغيب كرده است. 🔹 در قرآن کریم آمده که مردان باتقوا یک بهشتي دارند (جَنَّاتٌ تَجْرِيْ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ که جنت جسم و بدن است، و يك بهشت ديگري هست كه آن براي روح ماست و اين را با واو عطف بيان نكرده، ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ آن جنّت براي روح و جان ماست كه نزد خدا قرار بگيريم! 🔹اوساط اهل ايمان، رغبتشان در ليلةالرغائب به [جنت جسمانی] است و اوحدي از اهل ايمان گذشته از اينكه آن بهشت را طالب هستند [جنت روحانی] را هم مورد رغبت و ميل و گرايش و انجذاب خود قرار مي‌دهند. 🔹 درباره چنين گروهي گفته مي‌شود: ﴿وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾ هم جنّت بدن است هم جنّت جان است هم لذّت روح است هم لذّت تن است كه ـ ان‌شاءالله ـ در ليلةالرغائب به اين رغبت‌ها بار ‌يابيم. 📚آرشیو درس اخلاق 🖥با باز نشر مطالب ،(با لینک یا بدون لینک)مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom 🆔 @rahighemakhtoom
🖥با باز نشر مطالب ،(با لینک یا بدون لینک)مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom