eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
784 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 198 پیام های حضرت به همایش ها و کنگره های گوناگون علمی دینی فرهنگی و سیاسی شامل ناب ترین معارف دینی 🔅🔅🔅 📈 برش هایی از پيام به مناسبت بزرگداشت يكصدمين سال تولد علامه طباطبائي(ره) ✅ اصل پنجم. تفسير هر متني مبتني بر شناخت محدوده آن متن از يك سو و پرهيز از اختلاف و تخلف از سوي ديگر است. تفسير متن مطلق از منظر مقيد يا تفسير متن مقيد از ديدگاه مطلق كامياب نخواهد بود؛ چه اينكه اگر برخي از اجزاي متن طبق روش مطابق با آن متن تفسير شود و بعضي با روش موافق با متن بيگانه، اعم از خود مفسّر يا ديگران، و همچنين تفكيك كردن اجزاي متن واحد به اخذ بعضي و طرد بعض ديگر روا نيست. 📜 قرآن كريم از آن جهت كه ابدي است؛ يعني واجد كليّت و دوام بوده،همگاني و هميشگي است و از سوي ديگر، دعواي ميزان عام بودن دارد، لازم است مفسر تمام آراي راجع به جهان بيني و مبدأ و منتهاي عالم و راه بين آغاز و انجام را بر قرآن مجيد عرضه بدارد و حق و باطل آن را طبق ميزان آسماني تشخيص دهد. البته اين كار مربوط به مكاتيبي است كه تا عصر مفسّر مطرح شده اند و اما آراي ديگري كه هنوز طرح نشدند، عرضه آنها بر قرآن مجيد به عهده خردورزان آينده است. 📜 بنابراين عرضه مكاتب بر وحي آسماني محتاج چند تفسير صحيح است اوّلاً، و تطبيق غير جانب دارانه آراي ديگران با فتواي خداست ثانياً، و آماده دريافت فيض فائق وحي بودن است ثالثاً. ⏪ امّا مطلب اوّل، اگر متن غير قرآني به دقت تفسير نشود و مراد گوينده به طور صحيح به ترازوي وحي وارد نگردد، پاسخ راست يا داوري عادلانه صورت نمي پذيرد، ⏪ و امّا مطلب دوم تطبيق جانب دارانه نتيجه غير عالمانه و نا عادلانه را بر روش عالمانه و عادلانه ترجيح دادن است كه دور از ساحت صحابه تفسير ناب است. ⏪ امّا مطلب سوم، قرآن به منزله فنّ عروض شاعران يا منطق حكيمان و متكلّمان نيست كه صرفاً كالاسنج باشد نه كالا بخش، بلكه وحي الهي گذشته از توزين هر مكتبي كه با او سنجيده شود و اظهار نظر درباره صواب و خطا بودن آن و انجام سِمَت مهمّ قضاي عادلانه درباره آنها، سهم به سزايي در تعليم و ارشاد دارد كه در مكاتب ديگر يافت نمي شود و براي ارزيابي آن عطاي زايد، ميزاني را ارائه كرده و موزوني را عطا مي نمايد، زيرا خداي سبحان گذشته از آنكه قرآن را به عنوانِ «ميزان» معرفي كرد؛ (الله الّذي انزل الكتاب بالحقّ و الميزان) [سوره شوري، آيه 17.]و (و انزلنا معهم الكتاب و الميزان) [سوره حديد، آيه 25.]، آن را به عنوان مُهَيْمِن ستود؛ يعني هَيْمَنه و نفوذ و سلطه وحي الهي بر ساير كتاب هاي آسماني، چه رسد به كتاب هاي بشري، ايجاب مي نمايد كه قرآن هم سطح با ساير مكاتب نباشد، بلكه چيزهاي حقي كه در آنها است، امضا نمايد؛ (مصدّقاً لما بين يديه من الكتاب) [سوره مائده، آيه 48.]و مطالبي كه در آنها نيست و به منزله تكميل و تتميم آنها محسوب مي شود، افاضه نمايد؛ (و يعلّمكم ما لم تكونوا تعلمون) [سوره بقره، آيه 151.]، يعني خداوند توسّط قرآن كريم مطالبي به شما مي آموزد كه هرگز توان عالم شدن آنها را نداريد. 🌹🌹🌹 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 198 پیام های حضرت #آیت_الله_جوادی_آملی به همایش ها و کنگر
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 199 پیام های حضرت به همایش ها و کنگره های گوناگون علمی دینی فرهنگی و سیاسی شامل ناب ترین معارف دینی 🔅🔅🔅 📈 برش هایی از پيام به مناسبت بزرگداشت يكصدمين سال تولد علامه طباطبائي(ره) 📜 تعبير (مالم تكونوا تعلمون) غير از تعبير ما لا تعلمون است، ويژگي هيمنه قرآن به اين است كه هم قابليت هاي موجود را شكوفا مي كند اولاً، و هم قابليّت مفقود را موجود مي نمايد ثانياً، آنگاه برابر آن فيض عطا مي نمايد ثالثاً؛ چاره‌ي آن دل عطاي مبدلي است دادِ او را قابليت شرط نيست بلكه شرط قابليت دادِ اوست دادْ لُبّ و قابليت هست پوست قابلي گر شرط فعل حق بدي هيچ معدومي به هستي نامدي [مثنوي معنوي، دفتر پنجم، ابيات 1537 ـ 1542.] 📜 آنچه مهم است عنايت به ظرفيت قابليت است؛ يعني جان ملكوتي انسان قابل توسعه ظرفيت و استعداد و صالح براي افاضه قابليّت هست، به طوري كه مي تواند با عنايت الهي فقير گردد، آن گاه از مبدء مغْني و مقْني غنا و قُنْيه دريافت نمايد؛ آن يكي فيضش گدا آرَد پديد وان دگر بخشد گدايان را مزيد نشان صلوح دل براي توسعه قبول و شرح صدر اين است: گوشه بي گوشه دل شه رهي است تابه لا شرقي و لا غربي مأيست البته بعد از چنان توسعه قابلي مي توان بحر پيما شد؛ هر پري بر عرض دريا كي پرد تا لَدُن علم لدنّي پي برد[همان،دفتر سوم، بيت 1125.] 📜 تفسير متن مُهَيْمن بدون هَيْمَنه مفسّر ميسور نخواهد بود، چون هَيْمَنه مفسّر از ناحيه قرآن كريم به وي رسيده است، لازم است او پيام قرآني را برباورهاي پيشين خود و ديگران ترجيح دهد؛ يعني هم مهيمن بر آراي شخصي خود باشد و هم بر افكار صاحبانِ مكاتب. 📜 علاّمه طباطبائي(قدس‌سرّه) اين توفيق را يافت كه مكاتب ديگران را درباره هستي شناسي و نيز معرفت شناسي امينانه و عادلانه بررسي كند، آنگاه بر وحي فراگير و غير مرهون به زمان و مكان عرضه نمايد و به دور از اعتساف و كژراهه روي، مطالب ديگران را با عرض بر قرآن ارزيابي كرده و با شاهين وحي، به حيات و ممات مكاتب متنوع راه يابد و به حق يا باطل بودن آنها فتوا دهد. چنين مفسّر مهيمني آگاه است كه تمام دانش هاي پيشين در صورت صواب، براي توسعه ظرف و گسترش قابليّت است تا پيام وحي بهتر ادراك گردد و هرگز مباني مقبول قبلي كه قلمرو تأثير آنها فقط در محدوده شرح صدر و بسترسازي است نه بيش از آن، به جاي مظروف قرار نمي گيرد، تا مفسّر آهنگ خويش را در اي قافله غيب تلقي مي كند و جريان خود محوري و انسان مداري به جاي حق محوري و وحي مداري قرار گيرد. ⏪ سرّ لزوم صَمْت براي سالك و راز كم گويي و آرام بودن حضرت استاد(قدس‌سرّه) را مي توان در آنچه گذشت، جست وجو نمود؛ بر بند دهان زيرا، دريا خمشي خواهد ورني دهن ماهي پر گفت و زبانستي[ديوان شمس تبريزي] اگر اين پيام بي درنگ به مشهد تبريزيان شتافت، نه براي مقبول طبع شدن صاحب بصران آذري است، بلكه تأدّبي بيش نخواهد بود؛ بگذار تني ها را، بشنو اَرني ها را چون سوخت مني ها را، پس طعنه گه «لن» ني تن را تو مبر سوي شمس الحق تبريزي كز غلبه جان آنجا، جاي سرسوزن ني[ديوان شمس تبريزي.] ايا تبريز اگر سرّت شدي محسوس هر حسّي غلام خاك تو سنجر، اسيرت كيقبادستي[ديوان شمس تبريزي.] 🌹🌹🌹 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
57 🔅🔅🔅 ☑ قرآن و پلورالیزم 📐 «پلورالیزم دینی» در لغت، به معنای كثرت‌گرایی و مقصود از آن در فلسفه دین، پذیرش حقانیت ادیان مختلف است، طرفداران نظریه «كثرت‌گرایی دینی» برای اثبات مدعای خود،‌ ظواهر برخی از آیات قرآن كریم را مورد استناد قرار داده‌اند تا به این وسیله نظریه خود را به قرآن تحمیل نمایند.[1] 👈 در این جا به برخی از ادعاهای آنها، و نقد و تحلیل مستندات قرآنی پلورالیست‌ها می‌پردازیم: ⏪ 1ـ اشتباه اساسی پلورالیست‌ها در استناد كثرت‌گرایی دینی به قرآن از غفلت یا نادیده انگاشتن اصول و روش‌های تفسیر قرآن سرچشمه می‌گیرد، و در واقع به اصول علم تفسیر توجه نكرده‌اند. كه عبارتند از: 🔹 1ـ در نظر گرفتن قرائت صحیح؛ 🔹 2ـ توجه به مفاهیم كلمات در زمان نزول؛ 🔹 3ـ در نظر گرفتن قواعد ادبیات؛ 🔹 4ـ در نظر گرفتن قراین؛ 🔹 5ـ مبنا بودن علم و علمی؛ 🔹 6ـ در نظر گرفتن انواع دلالت‌ها؛ 🔹 7ـ احتراز و دوری جستن از ذكر بطون برای آیات؛ یعنی مفسر نباید بر اساس آراء بشری و استحسانات ذوقی، مطالبی را به عنوان معانی باطنی آیات كریمه بیان نماید چون قلمرو تفسیر و حیطه كار مفسر، فهم معانی ظاهری قرآن است. 📜 گوهر و جان نظریه «پلورالیزم» این نكته است، كه حقیقت دین و اسلام، همان تسلیم می‌باشد؛ ولی این كه در قالب آیین خاصی مانند؛ یهود یا مسیح و یا اسلام، تحقق پیدا كند، تأثیری در ماهیت آن نمی‌گذارد![2] ⏪ ادامه دارد... 🍀🍀🍀 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 57 #گفتگو #مقالات #تفسیر_قرآن #پلورالیزم #فهم_قرآن 🔅🔅🔅 ☑ قرآن و پلورالیزم 📐 «پلو
58 🔅🔅🔅 ☑ قرآن و پلورالیزم ⏪ دلیل اول تكثرگرایان: از منظر كثرت‌گرایان «اسلام» معنای عام (یعنی تسلیم مطلق به خدا) دارد، كه شامل تمام ادیان می‌شود، رهاورد این باور آن است كه تمام ادیان بر صراط مستقیم هستند، اینان به آیات سوره (بقره، 127)، (آل عمران، 19و85)، (یونس، 84) و... تمسك كرده و تلاش می‌كنند كه حقانیت ادیان متعدد را استنتاج نمایند. 📁 درباره ارزیابی و نقد دلیل نخست كثرت‌گرایان تذكر چند نكته ضروری می‌‌نماید. ⏪ 1ـ در این كه اسلام به معنای تسلیم و خضوع است تردیدی نیست، ولی نكته اساسی توجه به معانی استعمالی آن در قرآن كریم است. با تأمل در آیاتی كه در آنها واژه اسلام آمده می‌توان سه معنا را نتیجه گرفت: ▪ أ) تسلیم و خضوع در برابر خدا؛▪ ب)معنای تكوینی و به معنای انقیاد و تأثر جبری و تكوینی موجودات از امر الهی است (مثل سوره آل عمران، آیه 83) كه تسلیم و اسلام تمامی اهل آسمان‌ها و زمین به معنای انقیاد و فرمانبرداری تكوینی آنان از امر الهی است، چون تسلیم اجباری و از روی كراهت (كرهاً) با معنای خضوع ناسازگار است.[3]▪ ج: چنان كه در (سوره مائده، آیه 3) بر شریعت پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ واژ‌ه اسلام اطلاق شده است. ▫ تكثر و اختلاف در معانی «اسلام» در قرآن می‌فهماند كه در تفسیر آن نباید انحصارگرا بود، و در همه آیات، اسلام را به معنای تسلیم مطلق یا آیین خاص تفسیر كرد؛ بلكه باید تفسیر مطابق اصول و قواعد زمانی و تفسیری باشد.[4] ⏪ 2ـ اسلام امت‌های پیشین را تأیید می‌كند و این مطابق انحصارگرایی در معنای اسلام است، كه البته در نامگذاری امت‌های پیشین به اسلام، تردیدی نیست؛ ولی نكته مهم بقا و استمرار حقانیت آنان با ظهور اسلام است و افزون بر این آیات فراوان دیگری خلاف آن را اثبات می‌كنند. ⏪ 3ـ كثرت‌گرایان با نادیده انگاشتن آیات بعد و قبل در حقیقت دست به تحریف كلام الهی زده‌اند.[5] ⏪ 4ـ پلورالیست‌ها برای تأیید نظریه خویش به تحریف كلام و نظر مفسران بزرگ روی آورده‌اند كه در واقع نه تنها اصول و قواعد تفسیری را رعایت نكرده‌اند، بلكه حفظ امانت‌داری را نیز به دست غفلت سپرده‌اند. ⏪ ادامه دارد... 🍀🍀🍀 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
نساء 47.mp3
16.81M
47 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به پناه ببریم. ☑️ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام @rahighemakhtoom
حشر آیات 18 تا آخر و طارق، فجر، حمد، و بقره محمد صدیق منشاوی.mp3
3.24M
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد الشیخ محمد صدیق منشاوی 🕑 زمان:53دقیقه 📈حشر، طارق، فجر، حمد و بقره 👈 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. التماس دعا🙏 @rahighemakhtoom
📌لطفاصفحه نورانی قرآنی رحیق را دنبال فرمایید . 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2952462340C4011b8cfbf @rahighemakhtoom
برداشت از آیه ۴۰ 📌وفای به یکی از وسائل رسیدن به کمالات یادآوری نعمتهای الهی، تشکر کردن از پروردگار و وفای به تعهّدات، به خصوص تعهّداتی که در عالم «ذر» یا عالم «» با خدای تعالی کرده و ترسیدن از عقاب الهی است. زیرا اگر انسان در دنیا به عهدش که با خدای تعالی داشته نکند خدا هم به عهدی که با بشر نموده وفا نخواهد کرد‌. @rahighemakhtoom
📌فرزندان امید 🔹 ما فرزندان امید هستیم؛ یعنی خدای سبحان فرمود: ﴿لاَ تَقْنَطُوا﴾؛[1] برگردید من بر می ‌گردانم. برگشتید، فوراً برمی‌گردانم، برگردید! با «یا الله» برگردید! ما همین امروز برگردیم هم اقتصاد ما بر می ‌گردد، هم فرهنگ ما بر می‌ گردد. چگونه برگردیم؟ خیلی از چیزها بود که به وسیله انقلاب برای ما تفسیر شده، قبل از انقلاب واقعاً یعنی واقعاً نمی‌فهمیدیم که یعنی چه، انقلاب برای ما حل کرد. 🔹 در یکی از روایات دارد که وجود مبارک حضرت در جبهه جنگ بود، کسی به حضرت عرض کرد که ای کاش برادر من با ما بود! حیف این جاست که ما به این مقام رسیدیم، داریم با کفار می‌ جنگیم، این برادرم نیست! حالا میدان جبهه است، حضرت فرمود: «أَ هَوَی‏ أَخِیكَ‏ مَعَنَا»؛ خط فکری برادرت با ماست؟ عرض کرد بله. فرمود در تمام ثواب ما شریک است.[2] ما این را سخنرانی کردیم، ولی نفهمیدیم چه می‌خواهد بگوید! نوشتیم، ولی نفهمیدیم! امام فرمود، اما نمی ‌فهمیدیم. این شخص در خانه‌ اش و در شهر خود دارد زندگی می ‌کند، در تمام ثواب این جبهه‌ ها شریک است، یعنی چه؟ واقعاً نمی ‌فهمیدیم انقلاب که شد فهمیدیم. الآن دو روحانی یا دو دانشگاهی یا یک روحانی و یک دانشگاهی، حالا همشهری‌ هستند؛ یکی از دو نفر رسیدند به یک سمتی، این یکی دستش به سمت نرسید؛ اگر این یار و یاور او باشد، دیگر در آن شهر و در آن روستا و در آن منطقه هیچ مشکلی پیش نمی ‌آید، کار پیشرفت دارد، ترقی دارد؛ اما اگر کارشکنی شروع شد [مشکل ایجاد می شود]. حالا الآن فهمیدیم که اگر این آقا ثوابش بیش از او نباشد، کمتر نیست. حالا دو روحانی ‌اند درس خوانده، یکی شده امام جمعه، این یکی نشد؛ او را دعا بکند، در نماز جمعه ‌اش شرکت بکند. دو دانشگاهی ‌اند او شده وکیل، این نشد؛ او را یاری کند. فرمود اگر خط فکری ‌اش با ماست، در تمام ثواب‌ های ما شریک است. ما خودمان را نخواهیم راحت هستیم. گفت: تا فضل و عقل بینی بی‌ معرفت نشینی ٭٭٭ یک نکته ‌ات بگویم خود را مبین که رستی[3] همین! 🔹 مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی را خدا رحمت کند! آن وقتی که در شورای عالی قضایی بودیم به اتفاق مرحوم موسوی اردبیلی یک سفر استانی داشتیم، رفتیم آذربایجان که ایشان هم به اردبیل سری بزنند. بعد از اردبیل، یک بخشی داشت به نام گِرمی، منطقه‌ ای است؛ آن جا هم رفتیم سری بزنیم. آن جا برادران سپاهی و اینها بودند، ما دیدیم یک تابلوی بزرگی آن جا هست که کلمه «مَن» خیلی درشت روی آن نوشته شده است، بعد روی آن ضربدر زده که «من» تمام شد. اگر این ضربدر باشد، ما راحت هستیم، وگرنه داشتن رهبر خوب یک طرف قضیه است. اگر ـ خدای ناکرده ـ ما به این فکر باشیم که من باشم او نباشد، او باشد من نباشم، منتظر باشم که او چه وقت پایش لغزید که من هم پای دیگرش را بگیرم، رهبر اگر علی بن ابی ‌طالب هم باشد صد درصد شکست است! این نمی‌شود! ولی همیشه راه باز است. 🔹 این حرف‌ ها امید آور است نه یأس ‌بخش، برای اینکه همیشه راه باز است، دو لنگه ‌اش هم باز است! آن جا هم نیست، همین ‌جاست. همین که آدم تصمیم بگیرد عوض بشود، همین ‌جاست! [1]. سوره زمر، آیه53. [2]. نهج البلاغة (للصبحی صالح), خطبه12؛ «فَقَدْ شَهِدَنَا وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْكَرِنَا هَذَا أَقْوَامٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ سَیرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ یقْوَى بِهِمُ الْإِیمَانُ». [3]. دیوان حافظ، غزل434. 📚 دیدار اعضای حزب مؤتلفه اسلامی با حضرت استاد تاریخ: 1396/11/04 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa @rahighemakhtoom
. ☑️سیاست مفید 📄آن نوع سیاست می‌تواند برای حال بشریت مفید باشد که هدفی عالی‌تر از آنچه که جامعه با عوامل جبری به آنها رسیده و بر مبنای آن حرکت می‌کند، ارائه کند. 📄جامعه‌ای که بر مبنای عوامل جبر مادی در موقعیتی قرار می‌گیرد، توجیه چنین جامعه‌ای بر مبنای دیگر عوامل جبری، شبیه به جابه‌جا کردن و ایجاد تغییر در چند عدد آجر یا جانداران بی‌عقل و وجدان است. برای فهم این اصل می‌توانیم از وضع زندگی یک فرد نیز بهره‌برداری کنیم. 📄اگر یک فرد از انسان بدون اینکه صیانت ذاتی و مدیریت زندگی خود را با روش هدف‌داری به جریان بیندازد، قطعی است که مانند یک وسیلۀ ناآگاه و بی‌اختیار تحت سلطه و تصرف عوامل قوی‌تر، در این دنیا حرکت خواهد کرد. 📄او همان طبلی است که در مرکز تقاطع راه‌های حوادث قرار گرفته است که هر حادثه و هر شخص و هر عاملی که از راه می‌رسد، دستی بر او می‌کوبد و می‌رود. اگر یک انسان بخواهد مانند طبل در این دنیا زندگی نکند و هویتی مستقل داشته باشد و بگوید: «من هستم»، باید برای خود هدفی عالی‌تر از پدیده‌های زندگی معمولی حیوانی - که صدای او را جبراً درمی‌آورند - پیدا کند. 📄جامعۀ انسانی هم که متشکل از افراد است، اگر برای حیات خود هدفی نداشته باشد، یا اگر سیاست نتواند برای زندگی اجتماعی او هدفی عالی‌تر در مسیر تکامل آن تعیین کند، نه تنها برای جامعه کاری نکرده است، بلکه باعث رکود و عقب‌افتادگی مردم جامعه شده است. 📚جعفری، محمدتقی، مجموعه آثار ۱۳- فلسفۀ اخلاق، تعلیم و تربیت، ص ۶۹ @rahighemakhtoom
آیت الله العظمی جوادی آملی : انسان از یک عامل کثرت به نام طبیعت و یک عامل وحدت به نام روح ماوراء طبیعت تشکیل یافته، که اگر جنبه طبیعی خود را فربه نماید، جز اختلاف و نزاع چیزی نمی‏یابد و اگر جنبه ماوراء طبیعی خویش را تزکیه کند، از گزند هرگونه درگیری مصون و به شهد مسالمت و صفا کامیاب می‌گردد.http://ensani.ir/fa/article/journal-number/6616/%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87-%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7-1388-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-6@rahighemakhtoom
🔰نقش ايمان در رشد «وَالعصر اِن الانسان لَفى خُسر، الاالّذينَ آمنوا» در تمام دوره‌ ها انسان در خسارت است مگرآنهايى كه به هدفى و به عشقى رسيده‌ اند و به آن سو گرويده‌ اند. انسان مادامى كه هدفى ندارد آهسته آهسته راه مى‌ رود و مى‌ لنگد و حتى مى‌ نشيند و مى‌ پوسد، اما هنگامى كه كارى پيدا كرد حتى تا حد توالت رفتن و به مستراح رسيدن، آن وقت سرعت مى‌ گيرد و مى‌ شتابد و از تمام امكاناتش بهره مى‌ گيرد. هدف ‌ها و گرايش‌ ها، ما را از ركود و احتكار نجات مى‌ دهند، اما اين كافى نيست؛ چون پس از احتكار، جهنم اسراف در سر راه است. هر هدفى تا اندازه ‌اى استعداد ما را به كار مى‌ كشد و سرمايه‌ هاى ما را بارور مى‌ كند، بايد در انتخاب هدف سنجيد و انديشيد تا هدفى بيابيم كه تمام استعدادهاى ما را بارور كند و تمام نيروهاى نهفته و پاهاى پنهان ما را بيرون بكشد. انسان به خاطر معشوق مى ‌دود، هر چقدر معشوق عظيم‌ تر و ارزنده‌ تر باشد ناچار حركت و كوشش‌ اش و در نتيجه سود او زيادتر خواهد شد. بايد در انتخاب هدف سنجيد كه به سوى چه كسى رو بياوريم، به سمت چه هدفى بگرويم و به چه مقصدى مؤمن شويم. ايمان؛ يعنى گرايش، گرايش به سوى چى؟ آيا به سوى كسى و چيزى كه كمتر از ماست يا عالى ‌تر از ماست؟ گرايش به سوى پست‌ تر و يا برابر، يا اسراف است و يا ركود، يا انحطاط است و يا احتكار. پول، قدرت، شهرت، رياست و خلاصه دل و خلق و دنيا و شيطان، اينها مى ‌توانند هدف ما باشند، اما اين هدف ‌ها چيزى ندارند و استعدادهاى شكفته شده ما را به بن ‌بست مى ‌رسانند و در لجن مى ‌كشند. علی صفایی حائری
📌شرافت و عزت مؤمن 🔹 «قَالَ قَالَ النَّبِی (صَلِّی اَللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) لِجَبْرَئِیلَ عِظْنِی»؛ وجود مبارک پیغمبر به جبرئیل (سلام الله علیهما) فرمود مرا موعظه کن، چون انسان یک چیزی را که می داند، وقتی از دیگران بشنود یک اثر مضاعف دارد. «فَقَالَ» جبرئیل به وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) گفت «عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مَیتٌ»؛ به حضرت عرض کرد هر چه می خواهی زندگی بکنی، بر فرض عمرشما ادامه داشته باشد، پایان آن مرگ است. 🔹 «عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مَیتٌ وَ أَحْبِبْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مُفَارِقُهُ»؛ هر چه را می خواهید دوست داشته باشید، ولی بدان که روز فراق می رسد، این محبوب دیگر با شما نیست! 🔹 «وَ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مُلَاقِیهِ»؛ هر کاری که می خواهی بکنی آزاد هستی، ولی بدان یک روزی درگیر همان عمل هستی و سرانجام آن را می بینی. 🔹 آخرین جمله این است که «شَرَفُ الْمُؤْمِنِ قِیامُهُ بِاللَّیلِ وَ عِزُّهُ كَفُّهُ عَنْ أَعْرَاضِ النَّاسِ»؛[1] شرافت مومن در نماز شب است و عزّت او در این است که با آبروی مردم بازی نکند. [1] . الخصال (ابن بابویه)، ج1، ص7. 📚 درس خارج فقه نکاح ـ جلسه 33 تاریخ: 1394/10/02 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa @rahighemakhtoom
برداشت از آیه ۴۴ 📌تقوی و هدایت الی اللّه باید علاوه بر آنکه مردم را به نیکی می‏ کند و آنها را به می‏ رساند خودش را فراموش نکند و از روی کتاب و راهنمائی‏های پیشوایان به هدایت خود و دیگران بپردازد...‌‌ https://eitaa.com/joinchat/2952462340C4011b8cfbf @rahighemakhtoom
🕓📖🕚 📜ترک کردن و بی اعتنایی به قرآن جائز نیست. احترام قرآن باید حفظ شود. 🌹 بعضی قرآن را درون میز تلویزیون میگذارند و پاهای خود را سمت آن دراز کرده و فوتبال تماشا میکنند. قرآن باید در جای محترم قرار داده شود و خوانده شود. @ahkameshirin @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (146) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6) 📌 بحث روايي ✅ 4 ـ پلي بر فراز جهنّم يا راهي در متن دوزخ ▪ عن مفضّل بن عمر، قال: سئلت أبا عبدالله (عليه السلام) عن الصراط فقال: «...وهما صراطان: صراط فى الدنيا وصراط فى الآخرة، فأمّا الصراط فى الدنيافهو الإمام المفترض الطاعة من عرفه فى الدنيا واقتدي بهداه مرّ علي الصراط الذى هو جسر جهنّم فى الآخرة ومن لم يعرفه فى الدنيا زلّت قدمه عن الصراط فى الآخرة فتردّي فى نار جهنّم»[ نورالثقلين، ج1، ص 21.]. ▪ عن رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) قال: «يرد الناس النار ثم يصدرون بأعمالهم فأوّلهم كلمع البرق ثم كمرّ الريح ثم كحضر الفرس ثم كالراكب ثم كشدّ الرجل ثمّ كمشيه»[ بحار، ج8، ص249.]. 👈 اشاره: راه بهشت و جهنّم، دو راه در عرض هم نيست، بلكه دو راه در طول هم است و براي رسيدن به بهشت چاره اي جز عبور از جهنّم نيست: (وإنْ منكم إلاّ واردها كان علي ربّك حتماً مقضيّاً ثمّ نُنجّي الذين اتّقوا ونَذَرُ الظالمين فيها جِثيّاً) [سوره‌ي مريم، آيات 71 ـ 72. تعبير كانَ علي ربّك به اين معناست كه خداوند فعلي از افعال خود را بر فعل ديگر حاكم كرده است؛ مانند: كتب ربّكم علي نفسه الرّحمة (سوره‌ي انعام، آيه‌ي 54) كه حكمت الهي زمامدار و حاكم رحمت اوست وگرنه چيزي بر خداي سبحان حكومت ندارد و او زير پوشش قضا و حكم هيچ موجودي نيست. آنچه هست، افعال خداي سبحان است كه برخي زير پوشش برخي ديگر است و در اين گونه موارد نيز اوصاف فعليه را مي شود به فاعل نسبت داد.]؛ حكم قطعي و بي تغيير الهي است كه همه به جهنّم وارد شوند. آنگاه خداي سبحان پرهيزكاران را از آتش رهانيده، ستمگران را به زانو نشسته در جهنّم قرار خواهد داد. 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
برشی از کتاب گرانسنگ #تفسیر_تسنیم_جلد_اول(146) #کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری) #تفسیر_قر
برشی از کتاب گرانسنگ (147) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6) 📌 بحث روايي ✅ 4 ـ پلي بر فراز جهنّم يا راهي در متن دوزخ 📐 مفسران اختلاف دارند كه ورود همگان به دوزخ به معناي دخول است يا اِشراف و چون در مواردي «ورود» به معناي اِشراف آمده است مانند: (ولمّا ورد ماء مديَن) [سوره‌ي قصص، آيه‌ي 23.] 📜 در قصه‌ي حضرت موسي (عليه السلام) و (فأرسلوا واردهم فأدلي دلوه) [سوره‌ي يوسف، آيه‌ي 19.]در مورد نجات حضرت يوسف (عليه السلام) از چاه برخي گفته اند: مراد از ورود، اِشراف است. ▪ ورود به معناي اشراف باشد يا دخول[برخي از روايات به روشني «ورود» را به «دخول» تفسير كرده است. ر.ك مجمع البيان، ج5، ص525؛ درّالمنثور، ج4، ص280 و 281؛ كشاف، ج2، ص520.]، به هر تقدير جهنّم بر سر راه بهشت است و بهشتيان پس از عبور از جهنّم وارد بهشت مي شوند و اما دور بودن بهشتيان از جهنّم كه در آيه‌ي كريمه‌ي (أولئك عنها مُبعَدون) [سوره‌ي أنبياء، آيه‌ي 101.]آمده است، ممكن است مربوط به بعد از ورود و گذر از جهنّم باشد. 📁 عبور بهشتيان در قيامت از آتش، ضمن اين كه بازتاب نظام زندگي دنياست، اين ثمره‌ي نيكو را دارد كه موجب مزيد شكر بهشتيان خواهد شد؛ زيرا آنان با عبور از دوزخ در مي يابند كه از چه مرحله‌ي پرخطر و مقطع هولناكي رسته اند: «إن الله لايدخل أحداً الجنة حتي يطلعه علي النار وما فيها من العذاب، ليعلم تمام فضل الله عليه وكمال فضله وإحسانه إليه فيزداد لذلك فرحاً وسروراً بالجنة ونعيمها... »[ بحار، ج 8، ص 250.]. 📁 پيمودن صراط حق در دنيا نيز مستلزم گذر از آتش و زير پا گذاشتن آن است؛ زيرا صراط مستقيم راهي آسان و دور از جهنّم نيست، بلكه اطراف آن را سراسر، آتش احاطه كرده است و چون صراط مستقيم همان دين است كسي كه راه دين را طي نكند از صراط مي افتد؛ منتها اگر ارتباطش با صراط كاملاً گسسته و گسيخته شود ديگر توان ادامه راه را ندارد، ولي اگر رشته ارتباطش كاملاً قطع نشده، دوباره به آن بر مي گردد. پس ترك حكم خدا همان سقوط درآتش است و از اين رو قرآن كريم حرام خواري را آتش خواري مي داند: (إنّ الّذين يأكلون أموال اليتامي ظُلماً إنّما يأكلون في بطونهم ناراً وسَيَصلون سعيراً)[ سوره‌ي نساء، آيه‌ي 10.]. گرچه انسان در دنيا اين حقيقت مستور را احساس نمي كند، ولي در قيامت همين حقيقت به صورت باز و روشن ظهور مي كند و به خوبي مشهود خواهد شد. 📁 صراط مستقيم در دنيا به صورت دين و اولياي آن، يعني پيامبران و امامان معصوم(عليهم السلام) ظهور مي كند و در آخرت به صورت پلي بر روي جهنّم است و غصب مال يتيم نيز در دنيا با عنوان «حرام» بيان مي شود و در آخرت به صورت «شعله» عيان مي گردد. پس تبهكاران و حرام خواران هم اكنون در آتشند و سخني كه خداي سبحان با كافران و تبهكاران دارد نظير سخني است كه سرپرستِ كودك با كودك نافرمان دارد كه: اگر به آتش دست بزني هم اكنون مي سوزي؛ نه مانند سخن پزشك با بيمار ناپرهيز كه: اگر به اين توصيه ها عمل نكردي، پس از مدّتي با خطر روبرو خواهي شد. 📁 اميرالمؤمنين (عليه السلام) در نامه اي براي سلمان، آلوده شدن به دنيا را به مسموم شدن با زهر كشنده‌ي مار تشبيه مي كند: «أما بعد فإنما مثل الدنيا مثل الحيّة ليّن مسّها، قاتل سمّها» [نهج البلاغه، نامه‌ي 68.]؛ دست زدن به دنيا همانند لمس مار سمّي است؛ منتها مسموم شدگان به وسيله‌ي دنيا، بر اثر تخدير احساس درد نمي كنند، ليكن وقتي پرده برداشته شد مي بينند كه از پيش مسموم شده بودند و از مسموميّت خود غافل بودند: (لقد كنت في غفلة من هذا فكشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم حديد) [1]و روشن است كه غفلتْ فرع بر وجود مغفولٌ عنه است. بنابراين، راهيابي به بهشت مستلزم زير پا گذاشتن معاصي و گذر از جهنّم است. 📝 تذكّر: اختلاف نحوه‌ي عبور از صراط در قيامت، بازتاب نحوه‌ي پيمودن صراط مستقيم در دنياست؛ آنان كه در دنيا صراط مستقيم را به آساني و با رغبت پيمودند، آن جا نيز همانند برقي جهنده از آن مي گذرند؛ اما اگر در دنيا، گاهي پايبند ديانت و زماني هم به دنبال راههاي انحرافي بودند صراط آخرت را اُفتان و خيزان طي مي كنند. 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 18 : پیام ها ی تفسيری آیه 9سوره اعلی فَذَکِّرْ إِنْ‌ نَفَعَتِ‌ الذِّکْرَى‌ 🔹 «إِنْ»: اگر. زمانی که. حتماً و قطعاً (نگا: قاسمی). این واژه می‌تواند شرطیّه بوده و جواب آن مدلول (فَذَکِّرْ) باشد، و یا به معنی (إِذْ) باشد (نگا: آل‌عمران / . یعنی زمانی که احساس شود، موقعیّت مناسب، و شنوندگان آمادگی پذیرائی حق را دارند، اندرز بجا و سودمند خواهد بود (نگا: ق / ). یا این که به معنی (قَدْ) و برای تحقّق باشد. یعنی قطعاً اندرز سودمند خواهد بود (نگا: ذاریات / ). «الذِکْری»: پند و اندرز ✅ ۱ - پیامبر(ص)، مأمور موعظه و زنده نگه داشتن تعالیم الهى در اذهان مردم (فذکّر) 🔹 «تذکیر» (مصدر «ذکّر») به معناى موعظه کردن است (قاموس)، ذکر و حفظ به یک معنا است; جز این که حفظ به فراگیرى نظر دارد و ذکر به حضور در ذهن. (مفردات) ✅ ۲ - فراگرفتن قرآن و حفظ آن و دارا بودن تسهیلات خدا دادى، پیامبر(ص) را از شرایط لازم براى ارشاد مردم برخوردار ساخته بود. (سنقرئک فلاتنسى ... و نیسّرک للیسرى . فذکّر) 🔹 حرف «فاء»، فرمان ارشاد و تذکر را بر آیات پیشین تفریع کرده است. در آن آیات، از توانمندى پیامبر(ص) بر قرائت، حفظ و پى گیرى آسان تعالیم قرآن سخن به میان آمده بود. بنابراین وجود آن ویژگى ها، مقدمه لازم براى اقدام به تذکر است. ✅ ۳ - آگاهى و توانایى، دو شرط لازم در ارشاد مردم (سنقرئک ... نیسّرک ... فذکّر) ✅ ۴ - هدف از نزول قرآن بر پیامبر(ص)، توجّه دادن به مردم و نصیحت کردن آنان است. (سنقرئک ... فذکّر) ✅ ۵ - لزوم موعظه و ارشاد مردم، مشروط به سودمند بودن آن است. (فذکّر إن نفعت الذکرى) 🔹 «ذکرى» اسم مصدر براى «تذکیر» است (قاموس)، این کلمه نسبت به کلمه «ذکر»، مبالغه بیشترى دارد. (مفردات) حرف «ان» یا براى اشتراط حقیقى به کار رفته است و یا مراد از آن تشکیک است. برداشت یاد شده ناظر به احتمال نخست است. 🔹 گفتنى است که مراد از «نفع» در آیه شریفه، اعم از اتمام حجت است; بنابراین تذکرى که اتمام حجت باشد داراى نفع بوده و فرمان «ذکّر» شامل آن مى شود; ولى در مورد کسانى که بر آنان اتمام حجت شده، شرط وجوب موعظه، تأثیرگذار بودن آن است. ✅ ۶ - پیامبر(ص)، در مورد کسانى که پند و اندرز به آنان بیهوده است، تکلیفى ندارد. (فذکّر إن نفعت الذکرى) ✅ ۷ - لزوم ارشاد تمام مردم، هر چند امیدى به پندپذیرى برخى از آنان نیست. (فذکّر إن نفعت الذکرى) 🔹 چنانچه مراد از «إن»، تشکیک باشد، جمله «إن نفعت الذکرى» قید «ذکّر» نخواهد بود; بلکه جمله معترضه اى است که تعریض به وجود افراد تذکرناپذیر در بین مردم دارد. مفاد آیه در این احتمال این است که باید همه مردم را ارشاد کرد ولى مگر تذکر سودى دارد؟! این تعبیر علاوه بر اظهار یأس از سودمندى تذکر براى گروهى از مردم، بر نکوهش آنان نیز دلالت دارد. 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 19 : پیام ها ی تفسيری آیه 10سوره اعلی ✅ سَيَذَّکَّرُ مَنْ‌ يَخْشَى‌ ✅ ۱ - کسانى که عظمت خداوند را احساس کرده و از او هراس دارند، در پذیرش موعظه هاى پیامبر(ص) درنگ نمى کنند. (سیذّکّر من یخشى) 🔹 «خشیت» ترسى است که آمیخته با احساس عظمت باشد(مفردات راغب). «سیذّکّر» در اصل «سیتذکّر» بوده است و حرف «سین» در آن بر نبود تأنّى و تأخیر در پذیرش تذکر دلالت دارد. ✅ ۲ - لزوم خداترسى و تأثیرپذیرى از پندهاى قرآن و هراس از فرجام ناهماهنگى با تعالیم آن (سنقرئک ... فذکّر ... سیذّکّر من یخشى) ✅ ۳ - خشیت، عاملى مؤثر در پیدایش پندپذیرى براى انسان است. (سیذّکّر من یخشى) ✅ ۴ - آگاه ساختن اهل خشیت به معارف قرآن، آسان و بى نیاز از تحمل رنج و ناراحتى است. (سنقرئک ... و نیسّرک للیسرى . فذکّر ... سیذّکّر من یخشى) ✅ ۵ - فرجام بى اعتنایى به پیام هاى قرآن، هراس انگیز و هولناک است. (سنقرئک ... فذکّر ... سیذّکّر من یخشى) 🔹 خشیت و ترس از خداوند، به معناى هراس از مجازات هاى او در صورت روى گردانى از تذکرات قرآنى است. ✅ ۶ - عاقبت اندیشان و اهل خشیت، تأثیرپذیر از تذکرات و پندهاى قرآن (فذکّر ... سیذّکّر من یخشى) ✅ ۷ - تعالیم قرآن، براى انسان هاى پندپذیر سودمند است. (إن نفعت الذکرى . سیذّکّر من یخشى) 🔹 مراد از جمله «سیذکّر...» - به قرینه «إن نفعت الذکرى» (در آیه قبل) - «سیذکّر و ینتفع» است; یعنى، پذیرش پند قرآن، ملازم با سود بردن از آن است. ✅ ۸ - مبلّغان و نصیحت کنندگان مردم، نباید انتظار تأثیر فورى داشته و با گذشت اندک زمانى، مأیوس شوند. (فذکّر ... سیذّکّر) 🔹 حرف «سین» در «سیذکّر»، وعده به انجام یافتن تذکر پس از مدتى کوتاه است. 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom
59 🔅🔅🔅 ☑ قرآن و پلورالیزم ⏪ دلیل دوم تكثرگرایان: از جمله آیاتی كه به آن استناد می‌كند سوره مائده، آیه 48، است كه می‌فرماید: «... برای هر یك از شما (امت‌ها) شریعت و راه و روش قرار داده‌ایم. و اگر خدا می‌خواست شما را یك امت قرار می‌داد، ولی (خواست) تا شما را در آن چه به شما داده است بیازماید. پس در كارهای نیك بر یكدیگر سبقت گیرید...» 📁 نقد و بررسی: مفسران در طول چهارده قرن، برای تفسیر آیه مذكور تفاسیر گوناگونی عرضه داشته‌اند كه وجه اشتراك تمام آنها دلالت نكردن این آیه بر تأیید ادیان دیگر است. علامه طباطبایی _ رحمه الله _ با تحلیل بر مسأله نسخ سایر ادیان توسط آیین اسلام می‌گوید: «مقصود از «امه واحده» در آیه مذكور وحدت و یكنواختی استعدادها و بسترهای پذیرش شرایع در بین انسان‌هاست به این معنا كه اگر خداوند می‌خواست، می‌توانست زمینه‌ها و استعدادهای انسان‌ها را یكدست و یكنواخت بیافریند تا آنها را از ابتدا تا انتها، تنها قابلیت و شایستگی یك شریعت را داشته باشند، و در این فرض، سخن از تكثر و تكامل شریعت به میان نمی‌آمد. ولی خداوند چنین نكرد، بستری فراهم آورد تا انسان رو به رشد و تكامل نهد و این با صرف اختلاف در مناطق جغرافیایی یا زبانی و نژادی میسر نمی‌شود، بلكه راه آن اختلاف به حسب گذشت زمان و بالندگی استعدادهای آدمی در پذیرش شریعت كامل است تا بدین سان قدم به عرصه امتحان بزرگ الهی بگذارد»[6] ⏪ دلیل سوم تکثر گرایان: به ادعای كثرت‌گرایان؛ قرآن از «صراط مستقیم» به صورت مطلق و نكره سخن می‌گوید، چنانكه می‌فرماید: «..انك علی صراط مستقیم»[7]؛ «... همانا تو بر راهی راست قرار داری». و آیات 4، سوره یس، نحل، 121، فتح 2 و... استناد نمودند. این به این معناست كه تمام ادیان صراط‌المستقیم هستند. 📁 نقد و بررسی: این دلیل یكی از ضعیف‌ترین ادله آنهاست، كه دارای كاستی‌های زیادی است. اشكال اساسی آن، توجه نكردن آنها به مفهوم «صراط مستقیم» در قرآن است. در حالی كه مقصود از صراط مستقیم حقیقت دین ـ یعنی تسلیم به امر الهی ـ است؛ چنانكه بعضی از آیات معرفت ربوبی همراه با تعبد و عبادت حق را «صراط مستقیم» معرفی می‌كند «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»[8] و این كه مرا پرستید، این است راه راست». ▪ در برخی دیگر آیات صراط به خود خداوند اضافه شده است.[9] و در برخی دیگر «صراط مستقیم» به معنای هدایت در مقابل ضلالت به كار رفته است.[10] ▪ بنابراین، حقیقت صراط مستقیم همان عبودیت الهی و التزام به دین آسمانی است.[11] ▪ افزون بر آنچه گذشت «صراط مستقیم» الهی از زمان نخستین پیامبر همواره با تطور زمان و استعداد پیامبران و امت‌ها رو به تكامل نهاده است. ⏪ ادامه دارد... 🍀🍀🍀 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom