eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
787 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 ✅اصل دوازدهم 📃همراهی با قرآن ایمنی دهنده از وحشت‌های دنیوی است. ◽️قَالَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ علیه السلام لَو مَاتَ مَن بَينَ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ لَمَا استَوحَشتُ بَعدَ أَن يَكُونَ القُرآنُ مَعِي وَ كَانَ علیه السلام إِذَا قَرَأَ مالِكِ يَومِ الدِّينِ يُكَرِّرُهَا حَتَّى كَادَ أَن يَمُوت ◽️امام سجاد علیه السلام فرمودند: اگر همه مردم كه مابين مشرق و مغرب هستند بميرند من از تنهايى هراس نكنم پس از آنكه قرآن با من باشد، و آن حضرت علیه السلام شيوه‏اش اين بود كه هر گاه مالِكِ يَومِ الدِّينِ را ميخواند آنقدر آن را تكرار مي‌كرد كه نزديك بود بميرد. ⏪امام سجاد برایم گفتند که : ☑️با قرآن وحشتی در دنیا نیست. ☑️با قرآن تنهایی ملالی نیست. اگر همه عالم مرا رها کنند، با قرآن تنها نیستم. 👈🏾امام سجاد درباره قرآن برایت چه گفتند؟ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب ادب فنای حضرت آیت الله جوادی آملی ج6 در تفسیر کبیره (16) ⏪3. نمونه هايي از نمازهاي كامل ⏪4. عبادت هاي بي بديل ◽️سخن درباره نماز علي (عليه‌السلام) همانند ديگر فضايل آن حضرت فراوان است كه به ذكر چند نمونه بسنده مي كنيم: 📂أ. «هشام بن عروه» از پدرش «عروة بن زبير»[ درباره دشمني عروة بن زبير با اميرمؤمنان (عليه‌السلام) ر. ك: ادب فناي مقربان، ج 5، ص 266.]چنين نقل مي كند: روزي در مسجد رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم نشسته بوديم كه از اعمال اهل بدر و بيعت رضوان سخن به ميان آمد. «ابودرداء» گفت: آيا بي رغبت ترين مردم به مال دنيا، وَرِع ترين و كوشاترين آن ها در عبادت را به شما معرفي كنم؟ گفتند: كيست؟ گفت: اميرمؤمنان علي بن ابي طالب [(عليه‌السلام)]. با اين سخن همه حاضران از وي رو برگرداندند. ◽️آن گاه يكي از انصار به ابودرداء گفت: سخني گفتي كه هيچ كس آن را نپسنديد! ابودرداء گفت: چيزي مي گويم كه ديدم، پس هر يك از شما نيز هرچه (از ديگران) ديده است، بازگو كند. شاهد بودم كه علي بن ابي طالب [(عليه‌السلام)] از دوستانش جدا و وارد نخلستان شد و به گونه اي از من دور گشت كه او را گم كردم. در حالي كه با خود مي گفتم به منزلش رفته است، صدايي محزون گوشم را نوازش كرد كه چنين مي گفت: إلهي! كم من موبقة حملتَ عنّي فقابلتَها بنعمتك و كم من جريرة تكرمتَ عن كشفها بكرمك! إلهي! إن طال في عصيانك عمري و عظم في الصحف ذنبي فما أنا مؤمل غير غفرانك و لا أنا براج غير رضوانك![ خدايا! چه معصيت هايي كه از من ديدي ولي با نعمت خود با آن مقابله كردي! چه جرائم و لغزش هايي كه از من ديدي و با كرم و لطف خود آن را آشكار نكردي! خدايا! عمر من در عصيان تو گذشت و در صحيفه هاي اعمال گناهانم سنگين شد؛ ليكن آرزويي جز غفران تو و اميدي جز رضوان تو ندارم!] ◽️صدا مرا به خود مشغول كرد و به دنبال خود برد؛ ناگهان ديدم علي بن ابي طالب [(عليه‌السلام)] است. بي آنكه خود را به وي نشان دهم لختي درنگ كردم. ديدم ركعاتي در آن دل شب نماز گزارد و سپس به دعا و گريه و شكايت به درگاه خدا روآورد. از جمله در مناجات خود گفت: إلهي! اُفكّر في عفوك فتهون عليّ خطيئتي ثمّ أذكر العظيم من أخذك فتعظم عليّ بليّتي ثمّ قال: آه! إن أنا قرأت في الصحف سيئةً أنا ناسيها و أنت محصيها فتقول: خذوه فيا له من مأخوذ لاتنجيه عشيرته ولاتنفعه قبيلته يرحمه الملأ إذا اُذن فيه بالنداء؛ ثمّ قال: آه! من نار تنضج الأكباد والكلي. آه! من نار نزاعةً للشوي. آه! من غمرة من ملهبات لظي! [ خدايا وقتي در عفو تو تأمل مي كنم خطاهايم را سبك مي انگارم و آن گاه كه به ياد شدت عذاب و گرفتار كردنت مي افتم، بدبختي هايم را بزرگ مي بينم! آه! از آن هنگامي كه گناهي را در صحيفه اعمالم بخوانم كه من آن را فراموش كرده و تو شمارش گر آن باشي و به فرشتگان عذاب بگويي كه او را بگيريد، چنان گرفتني كه عشيره اش وي را نجات نمي دهند و قبيله اش وي را نفعي نمي بخشند! اگر اجازه فرياد زدن به او داده شود [چنان فرياد خواهد زد كه ] همگان بر او ترحم كنند. آه از آتشي كه جگر و احشا را بريان مي كند! آه از آتشي كه دست و پا و پوست سر را مي بَرَد! آه از عذاب ها و دردها و رنج هاي برخاسته از شعله هايي كه زبانه مي كشد!] ◽️سپس در گريه فرو رفت. ناگهان ديدم صدا و حركت او قطع شد. با خود گفتم كه بر اثر بيداري زياد خوابش برده است؛ خوب است كه براي نماز صبح بيدارش كنم. به سراغش رفتم، ديد مانند چوب خشكي افتاده است. حركتش دادم، تكان نخورد. گفتم: (اِنّا لِلّهِ واِنّا اِلَيهِ رجِعون)[ سوره بقره، آيه 156.] ◽️به خدا سوگند علي بن ابي طالب [(عليه‌السلام)] مرد؛ آن گاه به منزلش آمدم تا خانواده اش را از مرگ وي خبر دهم. فاطمه [(عليهاالسلام)] گفت: در چه حالي بود و قصه چيست؟ ماجرا را گفتم. گفت: اي ابودرداء! او نمرده است، بلكه اين حالت همان مدهوشي اي است كه از ترس خدا براي وي رخ مي دهد؛ آن گاه آب آوردند و بر سر و روي او پاشيدند تا به حالت عادي بازگشت. به من كه مي گريستم نگريست و گفت: اي ابودرداء! گريه ات براي چيست؟ گفتم: از كاري كه با خود مي كردي. گفت: اگر مرا ببيني در حالي كه به حساب فراخوانده شدم و همه مجرمان به عذاب خود يقين پيدا كرده اند و فرشتگان خشمگين و شعله هاي خشن مرا احاطه كرده است و در مقابل مَلِك جبار ايستاده ام و دوستانم مرا تسليم كرده و اهل دنيا بر من ترحّم مي كنند و در مقابل كسي خواهم بود كه هيچ چيز بر او مخفي نمي ماند، بيش از حالا بر من خواهي گريست. در پايان ابودرداء گفت: به خدا سوگند! هيچ يك از اصحاب رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم را اين چنين نديدم. [الامالي، صدوق، ص 72 ـ 73، مجلس 18، ح 9؛ بحار الانوار، ج 41، ص 11 ـ 12، ح 1.] 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
💢 دوستی در دنیا دو قسم است. ▫ قرآن کریم فرمود که دوستی دنیایی، آن‌طوری که اهل جامعه در دنیا زندگی میکنند یا با روابط زندگی میکنند یا با ضوابط، کار دنیا همین‌طور است. ▫ با ضوابط زندگی میکند؛ یعنی اگر به چیزی نیازمند است میخرد، میفروشد، اجاره میکند و با عقود مضاربه ای مشکل خودش را حلّ میکند، اینها ضوابط زندگی است و اگر نشد با روابط زندگی میکند! کسی پدر است، کسی پسر است، کسی سالمند است یا کسی فرزند کوچک دارد، اینها با روابط خانوادگی تأمین میشوند؛ اینها به نحو «مُنفَصِلة مَانِعةُ الخُلُوّ» است که جمع را شاید. ▫ در دنیا این اصول حاکم است؛ یعنی ضوابط و روابط. ⏪ در آخرت نه ضوابط دنیایی حاکم است و نه روابط؛ لذا به صورت نفی جنس فرمود: روزی است که ﴿لاَ بَیْعٌ فِیهِ وَ لاَ خُلَّةٌ﴾،مرفوع بودن آن برای تکرار این «لام» است؛ یعنی نفی جنس است. ▫ این «بیع» کنایه از مطلق ضوابط تجاری است و آن ﴿خُلَّةٌ﴾ هم کنایه از مطلق روابط اجتماعی است. ▫ در آن روز هیچ‌کس به داد کسی نمیرسد و هر کسی مهمان عمل خودش است! به مسکن احتیاج هست، به لباس احتیاج هست، به غذا احتیاج هست، به آب احتیاج هست به میوه احتیاج است، احتیاج برای انسان هست که نه با ضابطه میتواند تهیه کند و نه با رابطه؛ ضابطه نیست، چون ﴿لاَ بَیْعٌ فِیهِ﴾؛ رابطه نیست، چون ﴿لاَ خُلَّةٌ﴾؛ دوستی و «رحامت» و امثال آن نیست: ▫ ﴿یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ﴾،پس ما تنها میآییم: ﴿کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَرْداً﴾؛ هر کسی ره‌توشهٴ خودش را باید بیاورد. حالا که چنین شد، میماند مسئلهٴ دوستی و دشمنی؛ دوستی در دنیا دو قسم است: یک دوستی است که ظاهر آن دوستی است و باطن آن هم دوستی است؛ مثل ارادت به اهل بیت(عَلَیهِمُ السَّلام) و علاقهٴ مؤمنین نسبت به هم که یکدیگر را کمک میکنند. ▫ اما یک سلسله دوستی هاست که ظاهر آن دوستی است و باطنش دشمنی است؛ مثل همان ظاهر «کِبر» و باطن «صِغَر»، ظاهر «عزّت» و باطن «ذلّت»، این ظاهرش دوستی است! اینها دو تایی دوست هم هستند، برای یکدیگر بی‌جا امضا میکنند، برای یکدیگر شهادت بی‌جا میدهند و برای یکدیگر کارهای حرام انجام میدهند، کارهایشان این‌طور است، می‌گویند چون این شخص دوست من است. ▫ پس این «خُلّة» و دوستی، ظاهر آن دوستی است و باطن آن عداوت است؛ زیرا هر دو برای یکدیگر خلاف شرع انجام میدهند، اگر هر دو برای یکدیگر خلاف شرع انجام میدهند، این «خُلّة=دوستی» ظاهر آن «خُلّة=دوستی» است و باطن آن عدوات است، این یک اصل؛ قیامت ظرف ظهور باطن است، هر چه حق است و باطن است ظهور میکند، این دو؛ لذا ﴿الأخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ﴾.... 📼 درس تفسیر سوره زخرف جلسه 23 آیت الله 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 امنیت پایدار 🔹 نظام اسلامی از آن جهت كه با همه نظام ‌ها فرق دارد، در همه عناصر محوری هم با آنها فرق دارد. جریان از برجسته ‌ترین عناصر یك تمدّن است; زیرا ملّت ، نه توان آن را دارد كه خود را اداره كند، نه قدرت آن را دارد كه بیگانه را دریابد. برای تأمین امنیت باید اضطراب‌ زدایی كرد یا نگذاشت این لرزه و لرزش و اضطراب و استرس راه پیدا كند یا اگر ـ خدای ناكرده ـ این لرزش نفوذ كرد، راه درمان آن را بیان كند. اسلام در همه زمینه ‌ها پیام سازنده‌ ای دارد، مكتب ‌های دیگر فاقد هستند كه اسلام واجد آن دو عنصر است؛ مكتب ‌های دیگر نه دل مایه درونی دارند و نه پشتوانه بیرونی؛ امّا در پیروان اسلام هم دل مایه درونی هست، هم پشتوانه بیرونی. ملّتی كه دل مایه درونی دارد آرام است، ملّتی كه بیرونی دارد، آرام‌ تر است؛ امّا دیگران فاقد این دو عنصر محوری‌ می ‌باشند و سرّش هم آن است كه ممكن است آنها تصریح نكنند و نام مكتب ‌هایی كه آهنگین است را برای خود انتخاب كنند، ولی اینها گرفتار یك مغالطه‌ هستند؛ اینها به جای اینكه انسان را خلیفه خدا و جانشین خدا بدانند، جایگزین خدا می ‌دانند؛ این تفكّر هم دل مایه درونی و هم پشتوانه بیرونی را از اینها گرفته و می‌ گیرد. اینها نمی ‌دانند كه انسان را خدا آفرید، خدا اداره می ‌كند، خدا اینها را از دنیا به برزخ كوچ و هجرت می ‌دهد و در قیامت اینها را به حسابرسی دعوت می‌ كند. این تفكّر اومانیسمی از دیرزمان بوده است؛ منتها اصطلاح آن بعداً پدید آمد؛ در قرآن كریم از تفكّر منحوس اومانیسمی ‌چنین یاد می ‌كند: ﴿أَ فَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ﴾،[2] آن ‌كه می‌ گوید من هر چه را که بیاندیشم همان حق است، این تفكّر اومانیسمی است؛ آن ‌كه می ‌گوید من هر چه بخواهم انجام می ‌دهم، او تفكّر اومانیسمی دارد؛ امّا آن ‌كه می‌ گوید هر چه آفریدگار من گفت همان حق است، این تفكّر دینی دارد و آن ‌كه می ‌گوید هر چه خدای من خواست، همان را اطاعت می ‌كنم، این تفكّر خلافتی دارد. قرآن كریم از آن گروه چنین یاد كرده است: ﴿أَ فَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ﴾. 🔸بنابراین انسان دو قسم است یا جایگزین خداست یا جانشین خدا؛ آن ‌كه جانشین خداست، دو عنصر محوری دارد كه او را آرام می ‌كند و آن ‌كه جایگزین خداست، فاقد هر دو محور است؛ لذا هماره در است که یا به شرق می‌ تازد یا به غرب می‌ تازد یا به این كشور حمله می ‌كند یا حمله آن كشور را به عنوان گزینه روی میز و مانند آن نگه می ‌دارد. 🔹 بنابراین عنصر محوری در نظام اسلامی، دل مایه درون و پشتوانه بیرون است كه با تفكّر خلافت این اصل است؛ این دو شاخه، شجره طیبهٴ این اصل‌ هستند؛ آن تفكّر خلافتی، دل مایه را از یك سو و پشتوانه را از سوی دیگر تأمین می‌ كند، امّا تفكّر اومانیسمی هم از دل مایه درون تهی است و هم از پشتوانه بیرون تهی و در پایان این جمله نورانی قرآن كریم یاد ما باشد كه امنیت بدون حرفی پوچ است! [1]. سوره جاثیه، آیه23. 📚 پیام به همایش امنیت در نظام اسلامی ـ ستاد کل نیروهای مسلح تاریخ: 1394/03/16 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۱۰۱ ـ ۱۰۰ 💢اعمال ارزش دارد الی بايد فکر نکند که اگر جمعی در کنار اولياء خدا، يا در مکان های خوب و مقدّس هستند، خوبند. زيرا گاهی ممکن است آنها باشند، چنان که بعضی از عرب هايی که در و در کنار اکرم صلی الله عليه و آله بودند بودند و جمعی هم از و با خدا را از خود راضی کردند و آنها هم از خدای تعالی راضی بودند. بنابراين خوبی، نيکوکاری است. نه آنکه با جوار با خدا بخواهد خود را خوب معرفی کند. 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
انفال ۷.mp3
14.04M
7 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑️ ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین.التماس دعا 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت6:نکات کلی تفسیر آیات 1تا10 سوره عبس عَبَسَ وَ تَوَلَّى «1» أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‌ «2» وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى «3» أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى‌ «4» أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‌ «5» فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى «6» وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى «7» وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعى‌ «8» وَ هُوَ يَخْشى‌ «9» فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى «10» چهره درهم كشيد و روى بر تافت. از اينكه نابينايى به سراغ او آمد. و تو چه دانى، شايد او در پى پاكى و پارسايى باشد. يا پند گيرد و آن پند سودش بخشد. امّا كسى كه خود را بى‌نياز مى‌بيند. پس تو به او مى‌پردازى. با آنكه اگر پاك نگردد، بر تو چيزى نيست. و امّا كسى كه شتابان نزد تو آمد، در حالى كه از خدا مى‌ترسد، تو از او تغافل مى‌كنى و به ديگرى مى‌پردازى. 📝نکته ها ◽️بر اساس روايات اهل سنّت، شخصى به نام عبداللّه بن امّ مكتوم كه فردى نابينا بود، به مجلس پيامبر وارد شد، در حالى كه آن حضرت با بزرگان قريش همچون ابوجهل و عُتبه جلسه داشت و آنان را به اسلام دعوت مى‌كرد. او كه نابينا بود و حاضران را نمى‌ديد، مكرّر از پيامبر مى‌خواست كه قرآن بخواند تا او حفظ كند. لذا نوعى كراهت و ناراحتى در چهره آن حضرت ظاهر شد. در اينجا بود كه آيات اوليه سوره عبس نازل شد و آن حضرت را مورد عتاب و سرزنش قرار داد. ◽️البتّه در آيات مورد بحث، دلالت روشنى بر اينكه شخص عبوس كننده، پيامبر بوده است وجود ندارد و روايات اهل سنّت، آن را مطرح كرده است. امّا در روايتى كه از امام صادق عليه السلام رسيده، اين آيات در شأن مردى از بنى اميّه نازل شده كه در محضر پيامبر بوده و به هنگام ورود ابن مكتوم، چهره درهم كشيد و روى بگرداند. ◽️مرحوم سيّد مرتضى در كتاب متشابه القرآن، روايات اهل سنّت را مردود دانسته و با استناد به ديگر آيات قرآن مى‌فرمايد: خداوند اخلاق پيامبر را ستوده و درباره او فرموده است: «إِنَّكَ لَعَلى‌ خُلُقٍ عَظِيمٍ» تو داراى خلق نيكو و بزرگوارانه هستى ودر دو مورد آن حضرت را به تواضع در برابر مؤمنان سفارش نموده است: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ» ، «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» ◽️علاوه بر آنكه اگر پيامبر چنين اخلاقى داشت، بر اساس آيات ديگر قرآن، اصولًا در تبليغ توفيقى نداشت. چنانكه خداوند خطاب به پيامبرش مى‌فرمايد: «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» اگر تندخو و خشن بودى، مردم از اطراف تو پراكنده مى‌شدند. ◽️ده آيه انتقاد به خاطر چهره درهم كشيدن و عبوس كردن در برابر نابينايى كه براى او خنده و ترشرويى فرقى ندارد، نشان دهنده حساسيت اسلام در برخورد با طبقه محروم است.مراد از «مَنِ اسْتَغْنى‌» يا بى‌نيازى مالى است كه باعث مى‌شود شخص خود را برتر ازديگران بداند و يا بى‌نيازى از ارشاد و هدايت است كه شخص، ديگران را گمراه و منحرف ببيند. البتّه جمع ميان هردو نيز ممكن است، يعنى شخص در اثر ثروت زياد، گرفتار غرور شده و به سخن حق ديگران گوش فراندهد. ◽️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت6:پیام های کلی تفسیر آیات 1تا10 سوره عبس 📝پیام ها 1- نقص عضو نشانه نقص شخصيّت نيست. (احترام نابينايان و معلولين و افراد ناقص الخلقه لازم است.) «عَبَسَ وَ تَوَلَّى أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‌» 2- ارزش اخلاق به خاطر كمال ذاتى آن است، نه خوشايند ديگران. (نابينا كه عبوس كننده را نمى‌بيند تا شاد يا ناراحت شود.) «عَبَسَ وَ تَوَلَّى أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‌» 3- اسلام با روحيه استكبار و تحقير ديگران مخالف است. «ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى» 4- به ظاهر افراد نمى‌توان قضاوت كرد. (گاهى نابينا، از افرا بينا طالب‌تر است) الْأَعْمى‌ ... لَعَلَّهُ يَزَّكَّى‌ 5- ميزان پذيرش افراد جامعه متفاوت است. در برابر ارشاد و دعوت پيامبر، گروهى تزكيه مى‌شوند و گروهى در حدّ تذكّر سود مى‌برند. «يَزَّكَّى أَوْ يَذَّكَّرُ» 6- تذكّر دادن، بى نتيجه نيست و اثر خود را مى‌گذارد. «يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى‌» 7- اصل، ايمان انسان‌هاست نه ثروت و سرمايه آنها. أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‌ أَمَّا مَنْ‌ ... يَخْشى‌ 8- پيامبر مسئول ارشاد مردم است نه اجبار آنان. «وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى» 9- احساس بى‌نيازى محكوم است. جمله‌ «أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‌» در مقام انتقاد است. 10- احساس بى‌نيازى و خود را كامل و بى نياز دانستن، سبب محروم شدن از تزكيه است. مَنِ اسْتَغْنى‌ ... أَلَّا يَزَّكَّى‌ 11- طبقه محروم با سرعت به سراغ اسلام مى‌آيند. «جاءَكَ يَسْعى‌» 12- خشيت درونى با تلاش و حركت بيرونى بايد توأم باشد. «يَسْعى‌ وَ هُوَ يَخْشى‌» 13- راه خودسازى، درك محضر پيامبر و يا استاد ربّانى است. «جاءَكَ يَسْعى‌» 14- در شيوه تبليغ برخورد دوگانه با فقير و غنى جايز نيست. «فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى‌- فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى» ◽️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(106) 🔅🔅🔅 ✅آیه 3 - الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلوه و مما رزقنهم ينفقون 💢 لطايف و اشارات 8- وجه ترتب انفاق بر اقامه نماز وجه ترتب انفاق (مما رزقناهم ينفقون) بر اقامه نماز (و يقيمون الصلوه) در آيه مورد بحث آن است كه حب مال و جاه و بخل و منع طبع، جلوگير انفاق است و تنها نمازگزاران راستينند كه جان خود را از اين قيود رهانيده، قدرت انفاق دارند. خداى سبحان مى فرمايد: (واذا مسه الخير منوعا # الا المصلين)؛ نمازگزاران واقعى از گزند هلوع بودن مصونند، از اين رو به دنبال آن مى فرمايد: (والذين فى اموالهم حق معلوم # للسائل والمحروم)، بنابراين، اقامه نماز سهم موثرى در بخل زدايى دارد. 🏾ادامه دارد... 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
(45) 🔆🔆🔆 14. زمینه سازی وسپس اعلام موضع فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ الَّيْلُ رَءَا كَوْكَبًا قَالَ هَاذَا رَبىّ‏ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الاَفِلِينَ(76/انعام) هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید، ستاره‌ای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» امّا هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروب‌کنندگان را دوست ندارم!» ☑ يكى از شيوه‏ هاى استدلال، اظهار همراهى با عقيده‏ى باطل و سپس ردّ كردن آن است. «هذا رَبِّي» ☑ بيدار كردن فطرت‏ها، فعال كردن انديشه‏ ها و توجّه به احساسات، از بهترين شيوه‏ هاى تبليغ وکارفرهنگی است. «لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ» ☑ معبود، بايد محبوب و عبادت بايد عاشقانه باشد، روح دين، عشق است.کار فرهنگی باید عشق به خدا را در دل ها ایجاد کند«لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ» 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ضرورت جهانی بودن فکر دینی تا کسی های جهان را نشناسد؛ نداند حکمای غرب چه می گویند، چه می گویند، چه می گویند، شمال چه می گویند، جنوب چه می گویند که نمی تواند را فخر آنها قرار بدهد! فرمود: شما موظف اید قرآن را کنید. کسی که از حرم تا جمکران، از جمکران تا حرم می کند؛ این ممکن است جهانی حرف بزند، ولی قمی فکر می کند! فرمود: شما جهانی حرف بزنید، جهانی فکر بکنید، ببینید در فرمود: (هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون)؛ این کار (رضوان الله تعالی علیه) بود. اگر چنانچه کسی بخواهد _ ان شآء الله _ را طی کند و این راه را و این نام را زنده نگه دارد، باید جهانی حرف بزند و جهانی فکر بکند. 🔷️ ر.ک سوره توبه / آیه ۳۳ ✅ پیام به همایش بین المللی (نقش اندیشه های عرفانی امام خمینی (ره) در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران ) _ قم ؛ بهمن ۱۳۹۹ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۱۰۶ ـ ۱۰۲ 📌مرحله الی اللّه بايد به دو موضوع که ظاهراً از خاطره ها رفته ولی از دستورات اسلام است، در مرحله متوجّه باشد: اول آنکه: بايد به کوتاهی های خود در امر نزد استادش(ولی خدا) اعتراف کند تا استادش بتواند دستورات را صحيح و کامل به او بگويد. دوم آنکه: از اعمالش بدهد تا از گناهان پاک گردد و شود و مورد خاص خدای تعالی و رسولش واقع گردد، پيدا کند و خدای تعالی توبه اش را بپذيرد. 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
💢دنیا کسی را سیر نمی کند! ...دنیا را که گفتند: ﴿لَعِبٌ وَ لَهْوٌ﴾، فرمود ما بازیگر نیستیم: ﴿مَا بَیْنَهُمَا لاَعِبِینَ﴾ و دنیا هم ﴿لَعِبٌ وَ لَهْوٌ﴾؛ «لَعِب» بودن و اینکه دنیا بازیچه است، گفتند «لَعِب» از همین لُعاب دهان مشتق است. لُعاب دهان هم که طوری نیست تا کسی با آن بتواند عطش خود را برطرف کند، این فقط همین مقدار است که مختصری از لب و لثه را تَر کند، لُعاب همینطور است؛ فرمود کلّ دنیا همینطور است! اینطور نیست که حالا کسی که تشنه است دنیا او را سیراب بکند، دنیا فقط لعاب است. فرمود ما بازیگر نیستیم؛ ولی دنیا بازیچه است! قبلاً هم جمع بین این دو طایفه گذشت، دنیا را «الله» آفرید و دنیا هم که ﴿إِنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ﴾! فرمود اینها اسباب بازی است و ما هم بازیگر نیستیم! الآن این صنعتگرانِ ماهرِ هنرمندِ حکیم، این اسباب بازیها را می سازند، اگر چه خود این هنرمندان بازیگر نیستند؛ ولی کودک را به بازیگرفتن حکمت است، تا چند لحظه بازی بکند و در سایه آن رشد بکند. فرمود ما بازیگر نیستیم. بلکه شما که کودکان هستید، شما را چند لحظه بازی میگیریم که خیلی خسته نشوید؛ مثل هیأت مدیره یک دبستان یا دبیرستان که میگویند چهار ساعت بحثهای علمی، یک ساعت هم بازی. هیأت مدیره بازیگر نیست، بلکه حکیمانه برنامه ریزی می کند. نوجوان و جوان را به بازی گرفتن حکمت است تا خسته نشود، آن چهار ساعت را درس بخواند و این یک ساعت را بازی میکند که ترمیم بشود. فرمود ما شما را به بازی گرفتیم، ما بازیگر نیستیم: ﴿مَا بَیْنَهُمَا لاَعِبِینَ﴾، ولی ﴿إِنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ﴾. 📼درس تفسیر سوره زخرف جلسه 26 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
39 🔅🔅🔅 💢مثَل باران و سنگ صاف 3 (یَّاءَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَتُبْطِلُواْ صَدَقَتِکُم بِالْمَنِّ وَالاْذَی کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَآءَ النَّاسِ وَلاَیُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الاْخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَاءَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لا یَقْدِرُونَ عَلَی شَیْءٍ مِّمَّا کَسَبُواْ وَاللَّهُ لاَیَهْدِی ا لْقَوْمَ ا لْکَفِرِینَ) . (بقره / 264.) ((ای کسانی که ایمان آورده اید ! بخششهای خود را با منّت و آزار باطل نسازید ! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم ، انفاق می کند و ایمان به خدا و روز رستاخیز نمی آورد ؛ و (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن (قشر نازکی از) خاک باشد ؛ (و بذرهایی در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد (و همه خاکها و بذرها را بشوید ! ) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند . آنها از کاری که انجام داده اند ، چیزی به دست نمی آورند و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند)) . 🗓نکته ها : ⏪1- معنای منّت و آزار در اوّل آیه مورد بحث ، قرآن کریم خطاب به مؤ منان می فرماید : (یَّاءَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ) و در پایان آیه می گوید : (وَاللَّهُ لاَیَهْدِی ا لْقَوْمَ ا لْکَفِرِینَ) آن خطاب و این عتاب هشداری است به مؤ منان که منّت و آزار در انفاق از صفات ریاکاران و کافران می باشد و افراد با ایمان باید از این خوی زشت بر حذر باشند . از این آیه استفاده می شود که شرط قبولی اعمال ((نیّت خالص )) است و هر یک از ((منّت )) ، ((اذیّت )) ، ((ریا)) و ((کفر)) ، باقصد قربت منافات دارد . ◽️مراد از منّت نهادن در انفاق این است که وقتی به مستمندی انفاق کردی ، به او بگویی : آیا من به تو کمک و نیکی نکردم ؟ ! و منظور از اذیّت این است که سخنی بگویی که فقیر رنجش پیدا کند ؛ مثلاً : به او بگویی : بیا این پول را بگیر ، خدا مرا از دست شما راحت کند ، یا روی ترش کنی و یا او را سرزنش نمایی . ◽️از رسول خداصلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت شده که فرمود : ((مَنْ اءَسْدی إِلی مُؤْمِنٍ مَعْرُوفاً ثُمَّ اَذاهُ بِالْکَلامِ اءَوْ مَنَّ عَلَیْهِ فَقَدْ اءَبْطَلَ اللّهُ صَدَقَتَهُ ؛ هر کس به مؤ من (فقیری انفاق ) نیکویی کند ، سپس او را با سخنی برنجاند ، یا بر او منّت نهد ، خداوند اثر صدقه (و انفاق ) او را باطل می کند و هیچ پاداشی به او نمی دهد))(69) . ◽️سعدی در گلستان به نقل از عرب می گوید : ((جُدْ وَلاتَمْنُنْ لاِنَّ الْفائِدَةَ علَیْکَ عائِدَةٌ ؛ یعنی ببخش و منّت منه که نفع آن به تو باز می گردد)) . درخت کرم هر کجا بیخ کرد گذشت از فلک شاخ بالای او گر امید داری کزو بر(70)خوری به منّت منه ارّه بر پای او(71) =============== 69-تفسیر منهج الصادقین ، ج 2، ص 125. 70-((بر)) میوه . 71-کلّیات گلستان سعدی ، باب هشتم در آداب صحبت و تربیت ، ص 268. 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب ادب فنای حضرت آیت الله جوادی آملی ج6 در تفسیر کبیره (17) ⏪3. نمونه هايي از نمازهاي كامل ⏪4. عبادت هاي بي بديل 📂ب. «ضرار بن ضمره ليثي» كه پس از شهادت اميرمؤمنان (عليه‌السلام) با اصرار معاويه به بيان حالات معنوي و عبادت هاي او پرداخت، صحنه اي را ترسيم كرد كه اشك از ديدگان پليد طاغوت شام و اولين پادشاه اموي [قلتُ لسفينة: إنّ بني اُمية يزعمون أنّ الخلافة فيهم، قال: كذب بنوا الزرقاء، بل هم ملوكٌ و أول الملوك معاوية (تاريخ الخلفاء، ص 185، في نبذ من اخبار معاوية).]جاري شد. ضِرار كه گويا طاقتش تمام شده بود با ديدگان گريان و اشك آلود مجلس را ترك كرد. ▫️سردسته تبهكاران اموي با حالتي رشك آلود به اطرافيان خود گفت: آيا كسي از شما حاضر است در فقدان من اين گونه وصفم كند؟ يكي از حاضران گفت: الصاحب علي قدر صاحبه. [كنايه از اينكه ميزان مدح و ثناي دوستان و همراهان انسان هماهنگ با قدر و منزلت خود اوست] ◽️به نقل شارح معتزلي كسراي عرب خطاب به ضرار گفت: خدا رحمت كند ابوالحسن را. آري، او اين گونه بود كه تو ستودي: فبكي معاوية و قال: رحم الله أباحسن، كان والله كذلك. [ارشاد القلوب، ج 2، ص 25؛ بحار الانوار، ج 41، ص 121. نيز ر. ك: ص 15.] 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✅اصل سيزدهم 📃با مراجعه به قرآن مي‌توان به اخبار همه هستي و آنچه مورد نياز انسان است دست يافت. ◽️قَالَ أَبُو عَبدِ الله علیه السلام : إِنَّ العَزِيزَ الجَبَّارَ أَنزَلَ عَلَيكُم كِتَابَهُ وَ هُوَ الصَّادِقُ البَارُّ فِيهِ خَبَرُكُم وَ خَبَرُ مَن قَبلَكُم وَ خَبَرُ مَن بَعدَكُم وَ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ الأَرضِ وَ لَو أَتَاكُم مَن يُخبِرُكُم عَن ذَلِكَ لَتَعَجَّبتُم‏ (كافي، ج‏2، ص 599؛ همان، ترجمه مصطفوى، ج‏4، ص )400 ◽️امام صادق علیه السلام: راستى كه عزيز جبّار كتاب خود را بر شماها فرو فرستاده و او است كه راستگو و نيكخواه است، در كتاب او است گزارش شما و گزارش هر كه پيش از شما و گزارش هر كه پس از شماست و گزارش آسمان و زمين و اگر بيايد نزد شما كسى كه شما را از آن گزارش دهد، هر آينه به شگفت آييد. ⏪امام صادق برایم گفتند که: ☑️تو با داشتن قرآن با تمام هستی آشنا می شوی. ☑️علم تو با اتصال به قرآن نامحدود می شود. ☑️همه محتاج علم اند و علم حقیقی از نزد قرآن است. 👈🏾از کلام امام چه آموختی؟ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
💢 خط مقدم فداکاری 🔹 ذات أقدس الهی به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود در قوس نزول هر چه که باید به تو بگویم بودی، بالاتر از صادر اول، تعبیر لطیف ‌تر و دقیق ‌تر و نمکین‌ تر بودی که به تو دادیم، اما در قوس صعود که باید بروی ﴿أَ لَمْ یجِدْكَ یتیماً فَآوی‏ ٭ وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ﴾؛[1] تو یک کودک یتیم بی‌ سرپرست بودی که ما تو را بالا آوردیم. 🔹 ما هم این چنین هستیم! هستیم، تمام تلاش و کوشش ما این است که ضعف خود را بفهمیم و به بارگاه الهی عرض کنیم که ما ضعف آوردیم. حرف لطیف جناب حکیم سنایی این است که اگر چنانچه انسان بخواهد به بارگاه الهی برود با دست پُر باید برود، یک؛ چیزی ببرد که آن جا نباشد، دو؛ نبودن آن عین کمال باشد نه نقص، این سه؛ و آن عجز و بندگی است که خدایا من عجز و بندگی آوردم به بارگاه تو! 🔹 اگر بگویی خدایا من تحصیل کردم علم فراهم کردم، مال فراهم کردم، خیر کردم، جوابش این است که همه را که ما به تو دادیم! اگر قارونی فکر بکنی و بگویی من این کار را کردم، من این مال را فراهم کردم، من این کار را کردم، می‌گویند اینها را که ما به تو دادیم، تو چه آوردی؟ لذا حرف حکیم سنایی این است: روی گردآلود برزی او كه بر درگاه او ٭٭٭ آبروی خود بری گر آبروی خود بری[2] خدایا! ملت ما و جامعه ما، ملت‌ های دیگر و جوامع دیگر، آوردند. این ویروس را نشناخته بر ما تازاندند. جهل ما نه چیز دیگر! جهالت ما نه چیز دیگر! پیش‌بینی نکردن ما نه چیز دیگر! این بیماری را به سراغ ما آورد. این کرونا را ما نشناختیم و هنوز هم درست نمی ‌شناسیم. 🔹 این بزرگان ما، این اطبّای ما، این سروران ما، این عزیزان ما، این ما که الآن در خطّ مقدم فداکاری برای تأمین سلامت جامعه هستند، تو را به عزّت خود اینها را حفظ بکن، یک؛ افکار اینها را هدایت بکن به تشخیص این ویروس، دو؛ افکار اینها را راهنمایی کن به تشخیص داروی معالج صد درصد این ویروس، سه؛ این افکار را به جهانیان منتقل بکن، چهار؛ جوامع بشری را مهمان نظام جمهوری ایران اسلامی بکن، پنج؛ چه عیب دارد که از کشور ما، از وطن ما، از این آب و خاک که ما مهمان این آب و خاک هستیم و از این آب و خاک برخاستیم، مدیون این آب و خاک هستیم، از این سرزمین رشد کردیم و به برکت قرآن و عترت به این بارگاه رسیدیم به جوامع دیگر برسد که دست ما باز باشد دیگران در کنار سفره ما باشند! این دعاها اولین دعای کادر بیمارستان ما، دانشگاه ما، جامعه پزشکی و پزشکان ما ـ إن‌ شاء الله ـ باشد، این دعا را خدا هیچ وقت رد نمی ‌کند! [1]. سوره ضحی، آیات6 و7. [2]. سنایی، دیوان اشعار، قصیده شماره185. 📚 پیام موضوعی تاریخ: 1399/01/16 🔅 تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۱۱۰ ـ ۱۰۷ 💢 الی بايد بيشتر از هر چيز از و بين بترسد. زيرا خدای تعالی مسجدی را که جمعی از برای تفرقه بين مسلمانان درست کرده بودند، ضرار گذاشته و دستور خراب کردنش را داده است. بنابراين بايد خود را از صفات پاک کنند و اعمالشان را بر اساس انجام دهند تا خدای تعالی آن پاکان را دوست داشته باشد و آنها را با خاص خود فرمايد. 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
سوره النساء.mp3
4.89M
۴ 📌بررسی کوتاه سوره نساء کاری از مدرسه تعالی 📼استاد هانی چیت چیان 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom