eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
784 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
سوره بقره (آیه ۲۵۰) وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَآ أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (٢٥٠) ترجمه آیت الله مکارم شیرازی و هنگامی كه در برابر (*جالوت*) و سپاهیان او قرارگرفتند گفتند: «پروردگارا! پیمانه شكیبایی و استقامت را بر ما بریز! و قدمهای ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعیّت كافران، پیروز بگردان!(۲۵۰) تفسیر نور - حجت الاسلام قرائتی پیام‌ها: 1- همیشه و به خصوص در جبهه‌ها، دعا همراه با حركت لازم است، نه دعا به جای حركت. «بَرَزُوا لِجالُوتَ ... رَبَّنا أَفْرِغْ ...» 2- صبر و پیروزی، ملازم یكدیگرند. در اثر صبر، ظفر آید. «صَبْراً ... وَ انْصُرْنا» 3- دعاهای خود را با «ربّنا» آغاز كنیم. «رَبَّنا أَفْرِغْ ...» 4- در شداید، انسان به صبرِ بسیار محتاج است. «افرغ» به معنای نزول فراوان است. كلمه «صبراً» نیز در قالب نكره آمده است كه نشانه‌ی صبر بزرگ است. 5- پشت سر گذاشتن امتحانات و موفقیّت در آنها شما را مغرور نكند، باز هم از خداوند استمداد نمائید. «ثَبِّتْ أَقْدامَنا» 6- وظیفه‌ی انسان، حركت و تلاش است، امّا پیروزی به دست خداست. «رَبَّنا ... وَ انْصُرْنا» 7- پیروزی در جنگ، زمانی با ارزش است كه هدف رزمندگان برتری حقّ بر باطل باشد، نه برتری یكی بر دیگری. «وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْكافِرِینَ» @rahighemakhtoom
📌 11 اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟ چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي اي آنکه در حجابت درياي نور داري من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟ برعکس چشمهايم چشمي صبور داري از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟ در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟ 🌷🌷🌷 @rahighemakhtoom
آیت_الله_جوادی_آملی.jpg
96.6K
از صدرالدين قونوي نقل شده است كه هيچ كس معصيت نمي‌كند الاّ در حال شرك اين هم كه در آيه فرمود: ﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ﴾ تنها مصداقش آن نيست كه در نورالثقلين و ساير تفاسير روايي آمده است كه به حضرت عرض كردند چگونه اكثر مؤمنين مشرك‌اند چون ظاهر اين آيه اين است كه اكثر مردمِ با ايمان اهل شرك‌اند ﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم﴾ يعني اكثر اين مؤمنين مشرك‌اند فرمود همين كه مي‌گويند «لولا فلان لهلكتُ» اگر فلان كس نبود ما شفا پيدا نمي‌كرديم مشكل ما حل نمي‌شد خب اين شرك است ديگر يا تعبيرات ديگري كه مي‌گويند اول خدا دوم فلان كس, خدا اوّلي نيست كه دومي داشته باشد كه ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ﴾ اين يك شركِ مرموز و مستوري است كه متأسفانه در خيليها هست. درس خارج تفسیر.تفسیرسوره انبیاء @rahighemakhtoom
إِنَ‌ شَانِئَکَ‌ هُوَ الْأَبْتَرُ (و بدان) دشمن تو قطعاً بریده‌نسل و بی‌عقب است! بدون شکّ، دشمن کینه‌توز تو بی‌خیر و برکت و بی‌نام و نشان خواهد بود. نکته ها و پیام ها: * تاکیدهای مکرر در آیه"اِنَّ"،"کَ"،"هو"نشان دلداری و اطمینان بخشی یقین آور به پیامبر است که مبادا از سخنان او ناراحت شوی ،دشمن تو خود بی نام و نشان است. * یکی از دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله آن حضرت را نسل بریده و آینده اورا خالی از نام و نشان خواند. * تداوم نسل پیامبر اسلام از طریق فاطمه سلام الله علیها پوچی پندار دشمنان آن حضرت را در مورد قطع نسل ایشان بر ملا ساخت. * خداوند،کسی که با زخم زبان به پیامبر صلی الله علیه و آله ایشان را ابتر خواند دارای آینده ای خالی و عاری از هرگونه خیر و برکت و یاد نیک معرفی کرد.(هو الابتر-بیانگر حصر اضافی که هو تاکید مطلب را می رساند یعنی همان سرزنش کننده خودش بی خیر و برکت و بی نام و نشان است.) نکته مهم: قطع ذکر و نام نیک لزوما به معنای نداشتن فرزند نیست زیرا چه بسا فرزندانی که مایه نام نیک پدر نشوند و او همچنان ابتر بماند. @rahighemakhtoom
☀☀☀ * عاص بن وائل دشمن پیامبر و فاقد نیکنامی بود * گسترش آوازه پیامبر و بقای نام نیک او و مهجور ماندن نام دشمنان دین در تاریخ بشارت خداوند به آن حضرت و از خبرهای غیبی قرآن است. * دشمنان پیامبر اسلام محروم از خوش نامی و نام ماندگار . یادآوری: شان نزول مخصص آیه نیست و آن را محدود نمی کند. @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
از صدرالدين قونوي نقل شده است كه هيچ كس معصيت نمي‌كند الاّ در حال شرك اين هم كه در آيه فرمود: ﴿وَمَا
خود ائمه فرمودند كه اين طور نگوييد عرض كردند چطور بگوييم, فرمود بگوييد خداي سبحان خواست از اين راه مشكل را حل كند خدا به وسيلهٴ فلان شخص خواست حل بكند , خدا به وسيلهٴ دعا و نماز و توسّل به اهل بيت خواست حل بكند اين مي‌شود توحيد آن‌كه بيده الأمر است خداي سبحان است دستور داد خودش فرمود: ﴿وَاسْتَعِينُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ﴾ , خودش فرمود: ﴿وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ﴾ اين دعاهايي هم كه به ما گفتند اقرار به گناه وسيله است, اعتقاد به توحيدِ خدا وسيله است «وجعلتُ الإقرار بالذنب إليك وَسيلتي», «وجعلتُ ربوبيّتك وسيلتي» اين در مناجات شعبانيه هست در ادعيه‌هاي ديگر هست خداي سبحان فرمود نماز را وسيله قرار بدهيد ﴿اسْتَعِينُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ﴾ روزه را وسيله قرار بدهيد, ولايت اهل بيت را وسيله قرار بدهيد, توبه را وسيله قرار بدهيد, اقرار را وسيله قرار بدهيد اينها را به طور كلي ذات اقدس الهي در قرآن فرمود, مصاديقش هم در روايات اهل بيت فرمودند آ‌ نوقت آن وهّابي خيال مي‌كند كه ـ معاذ الله ـ كسي غير خدا را مستقلّ بالذّات مي‌داند خب اين فرق حق و باطل است, @rahighemakhtoom
انسان بدون بال به مقصد نمي‌رسد. فرمود شفيع هر کسي بال اوست؛ منتها اين بال را مشخص کردند. فرمود: «لَا شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَة»؛[1] ما که معصوم نيستيم لغزش داريم اشتباه علمي داريم اشتباه عملي داريم مي‌لغزيم، يک شفيع مي‌خواهيم يک بال مي‌خواهيم که وقتي افتاديم با آن بال پرواز کنيم. ائمه فرمودند توبه بال انسان است: «لَا شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَة»، اگر کسي لغزيد و بعد توبه کرد، مي‌تواند پرواز کند؛ اما اگر همچنان به لغزش خود ادامه داد يا بي‌تفاوت بود و بالي تهيه نکرد، اين در بين راه مي‌ماند. در اين مسافرت قدرت پرواز ندارد، «لَا شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَة». اگر کسي اين راه‌ها را طي کرد، لغزش‌هاي او زياد بود و نتوانست بال بزند و به مقصد برسد، آن‌گاه ائمه(عليهم السلام) و شفعاي ديگر، قرآن بهترين شفيع است، اهل بيت بهترين شفيع هستند، تا برسد به بيان نوراني ائمه(عليهم السلام) که فرمود: «و آخر من يشفع ارحم الراحمين». آن آخرين بالي که به انسان مي‌دهند گذشت خداست. آخرين شفيع «ارحم الراحمين» است. @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-17 📓 د- قرآن خود در معناى وحى و نبوت چه مى‌گويد؟ آنچه كه از قرآن مجيد به دست مى‌آيد اين است كه اين كتاب آسمانى از راه وحيى كه به پيغمبراكرم صلى الله عليه و آله شده به دست آمده است و وحى يك نوع تكليم آسمانى‌ (غيرمادى) است كه از راه حس و تفكر عقلى درك نمى‌شود بلكه با درك و شعور ديگرى است كه گاهى در برخى از افراد- به حسب خواست خدايى- پيدا مى‌شود و دستورات غيبى يعنى نهان از حس و عقل را از وحى و تعليم خدايى دريافت مى‌كند، عهده‌دارى اين امر نيز نبوت ناميده مى‌شود. @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-18 براى روشن ساختن اين مطلب (مطلب فوق)از تذكر و بيان مقدمات زيرين ناگزيريم: ✅ 1- نوع‌هاى گوناگون زندگى‌ نوع‌هاى گوناگونى كه در اين جهان مشهود مى‌باشند هريك از آنها اعم از جاندار و غيرجاندار در وجود و پيدايش خود غايت و هدفى دارد كه از آغاز پيدايش به سوى آن متوجه و روان مى‌باشد و به تناسب هدفى كه دارد در ساختمان وجودى خود با قوا و ابزارى مجهز است كه مبدأ و منشاء فعاليت‌هاى ويژه آن نوع است. فعاليت‌هايى كه آن را به هدف خود نزديك و بالأخره پيروز مى‌كند چنان كه خداى متعال مى‌فرمايد: رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌ « طه، آيه 50 » خداى ما كسى است كه به هر چيز آفرينش ويژه آن را داد سپس (به سوى منافعش) راهنمايى كرد. باز مى‌فرمايد: الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى* وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‌« سوره اعلى، آيه 2 و 3» كسى كه آفريد پس درست كرد و كسى كه اندازه داد پس راهنمايى كرد. @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-18 و نيز نوع انسان از اين كليت- 🔹 قانون هدايت عمومى- 🔹 مستثنا نيست و در زندگى خود هدفى دارد كه به سوى آن متوجه و با تجهيزاتى مجهز است كه با آن متناسب است و پيروزى او دريافتن هدف خود كمال و سعادت اوست و شكست و نوميدى او از وصول آن نقض و شقاوت و بدبختى اوست و با راهنمايى آفرينش به سوى هدف و غايت خود هدايت مى‌شود، خداى متعال در هدايت‌ خصوص انسان مى‌فرمايد: إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً* إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» «انسان آیات 2و3» به درستى ما انسان را از نطفه امشاجى كه پيوسته زير ابتلا و آزمايش بود آفريديم پس او را شنوا و بينا كرديم ما او را به راه راست راهنمايى كرديم سپاس‌گزار باشد يا ناسپاس. و باز مى‌فرمايد: مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ* ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ «عبس آیه 20» انسان را از نطفه آفريده اندازه‌گيرى كرد- يا برايش اندازه قرار داد- پس از آن راه را برايش آسان كرد- هموار نمود. @rahighemakhtoom
سوره حج (آیات ۱۰-۱۱) ذَٰلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ (١٠)وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ (١١) (و به آنان می‌گوییم:) این در برابر چیزی است كه دستهایتان از پیش برای شما فرستاده؛ و خداوند هرگز به بندگان ظلم نمی‌كند!(۱۰) بعضی از مردم خدا را تنها با زبان می‌پرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است)؛ همین كه (دنیا به آنها رو كند و نفع و) خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا می‌كنند؛ اما اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد، دگرگون می‌شوند (و به كفر رومی‌آورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست داده‌اند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشكار است!(۱۱) واژه ها: «حَرْفٍ»: لبه. کناره. «یَعْبُدُ اللهَ عَلی حَرْفٍ»: مراد متزلزل و مذبذب بودن در پذیرش فرمان یزدان و ایمان به اسلام است. انگار چنین فردی بر لبه چیزی قرار گرفته است و با تکان مختصری از مسیر خارج می‌شود، و یا این که در جنگی که درگرفته است خویشتن را به کناری می‌کشد و در اطراف و جوانب میدان می‌جنگد، تا اگر پیروزی نصیب لشکریان شد، با ایشان بماند، و اگر ترس شکست و احتمال بلائی در میان بود، فرار بکند. «إِطْمأَنَّ بِهِ»: ثابت و استوار می‌ماند بر باور و عقیده‌ای که ظاهراً پذیرفته است. ماندگار می‌ماند به سبب آن. «فِتْنَةٌ»: بلا و مصیبت. امتحان و آزمایش. @rahighemakhtoom
«إِنقَلَبَ عَلی وَجْهِهِ»: بازگشت می‌کند. از ایمان برمی‌گردد و به کفر می‌گراید نكته‌ها: شاید به خاطر آن كه ظلمِ كم نیز از خداوندِ عادل، ظلمِ بسیار محسوب می‌شود، در آیه‌ی شریفه، كلمه‌ی «ظلام» آمده است. پیام‌ها: 1- خداوند عادل است و قهر یا مهر او نتیجه‌ی عملكرد ماست. «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ» 2- دیگران را عامل گناه و خلاف خودمان ندانیم، كه هرچه هست از خودماست. «قَدَّمَتْ یَداكَ» 3- ایمان بعضی‌ها موسمی و سطحی است و حوادث تلخ و شیرین آن را تغییر می‌دهد. وَ مِنَ النَّاسِ‌ ... 4- حساب عقیده و عملی كه بر اساس منطق است، از حساب فراز و نشیب‌های مادّی جداست. (دین را برای نان نخواهیم) فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ ... 5- انسان در معرض هجوم حوادث تلخ و شیرین است. أَصابَهُ‌ ... أَصابَتْهُ‌ 6- فقر و ناملایمات وسائل آزمایشند. «أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ» 7- ارتداد و بازگشت از راه خداوند، قهر شدید الهی و عذاب دوزخ را به دنبال دارد. «انْقَلَبَ عَلی‌ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ» @rahighemakhtoom
قسمت ۱ 🍁 ترجمه آيات سوره عادیات 🍁 ✳️ تفسیر المیزان 💠بنام خداوند بخشنده بخشايشگر💠 قسم به اسبانى كه (سواران در جهاد كفار تاختند تا جايى كه) نفسشان به شماره افتاد1⃣ و در تاختن از سم ستوران بر سنگ آتش افروختند2⃣ و (بر دشمن شبيخون زدند تا ) صبحگاهان آنها را به غارت گرفتند3⃣ و گرد و غبار ( از ديار كفار ) برانگيختند4⃣ و سپاه دشمن را همه در ميان گرفتند5⃣ كه انسان نسبت به پروردگارش كافر نعمت و ناسپاس است6⃣ و خود او نيز بر اين ناسپاسى البته گواهى خواهد داد7⃣ و هم او بر حب مال دنيا سخت فريفته و بخيل است8⃣ آيا نمیداند كه روزى (براى جزاى نيك و بد اعمال) از قبرها برانگيخته میشود؟9⃣ و آنچه در دلها (از نيك و بد پنهان است همه را پديدار مى سازد0⃣1⃣ محققا آن روز پروردگار بر (نيك و بد) كردارشان كاملا آگاه هست (و به ثواب و عقابشان مى رساند)1⃣1⃣ @al_mizan @rahighemakhtoom
قسمت ۲ 🍁 بيان آيات سوره در تفسیر المیزان🍁 ✅اين سوره درباره انسان و نعمت هاى پروردگارش و شديدش نسبت به سخن مى گويد، و نتيجه مى گيرد با اينكه خير خلق شد، و با اينكه خير را مى دهد، اگر انجام ندهد بر خدا ندارد، بلكه خدا بر او حجت دارد، و به به حسابش مى رسند. ✅اين سوره به سوگندهاى اولش در نازل شده، چون از آن سوگندها جمله (والعاديات ضبحا) است، كه به بيانى كه مى آيد اين است كه مراد از آن سربازان و مجاهدين در جنگ است، و همه مى دانيم كه  اسلامى در واقع شده، و اصولا مساله بعد از تشريع شد، رواياتى هم كه از طرق از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) رسيده اين نظريه است، چون در آن روايات آمده كه اين سوره درباره (عليه السلام) نازل شده، آن زمانى كه به ذات السلاسل رفته بود. و نيز بعضى از روايات وارده از طرق اهل آن را تأييد مى كند. @almizan @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-19 ✅ امتياز انسان در پيمودن راه زندگى‌ امتيازى كه گروه جان‌دار موجودات جهانى از گروه بى‌جان دارند اين است كه فعاليت جانداران فعاليت علمى است و كارهاى خود را از راه درك و شعور انجام مى‌دهند . 🔹 و انسان در عين‌حال كه با ساير جانداران در فعاليت علمى شريك است امتيازى نسبت به ديگران دارد و آن اين است كه انسان با عقل و خرد مجهز است يعنى در كارهايى كه برايش امكان فعاليت هست به مجرد امكان فعاليت به انجام عمل نمى‌پردازد 🔹 بلكه خير و شر و نفع و ضرر كار را مى‌سنجد در صورتى كه نفعش غالب آيد به كار مى‌پردازد و اگر ضررش بيشتر بود خوددارى مى‌كند و در هر كارى كه انجام مى‌دهد به حسب تشخيصى كه داده از حكم عقل خود پيروى مى‌كند 🔹 و عقل نيز در جايى كه نفع بى‌مزاحم ديد حكم به لزوم فعل خواهد نمود و در جايى كه ضرر خالص يا ضرر مزاحم ديد حكم به لزوم ترك صادر خواهد كرد ✳ (البته منظور ما از حكم و قضاوت عقل اين است كه ضرورى بودن فعل يا ترك را درك كند اما دعوت به سوى فعل يا ترك و خواستن يكى از آن دو در حقيقت كار عاطفه و احساسى است كه عقل روى خواست آن عمل درك را انجام مى‌دهد و نفع بى‌مزاحم فعل را تصديق يا تكذيب مى‌كند آرى چون اين درك‌ها اعتبارى و قراردادى است درك و قضاوت و حكم در آنها يكى است، دقت كافى شود). ✳ @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-20 ✅ نوع انسان به چه معنا اجتماعى است؟ 🔹 در اين كه نوع انسان در خارج اجتماعى است و پيوسته در حال اجتماع و دسته‌جمعى زندگى مى‌كرده و مى‌كند و افراد دست به دست همديگر داده با تعاون به رفع حوايج مى‌پردازند ترديدى نيست، 🔹 ولى آيا اين تعاون و همدستى را به مقتضاى طبع اولى مى‌خواهد و از اول مايل است كه فعاليت‌هاى خود را آميخته با ديگران انجام دهد و از مجموع محصول كار به حسب وزن اجتماعى كه دارد براى خود سهم بردار؟ 🔹 آنچه ما مى‌يابيم اين است كه طبيعت شخصى انسان حوايج و نيازمندى‌هايى دارد و عواطف و احساساتى نيز دارد كه با خواست‌هاى گوناگون خود قوا و ابزار خود را به كار مى‌اندازد و در اين مرحله از نيازها و خواست‌هاى ديگران بى‌خبر است. @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-21 ✅ اجتماعی بودن انسان 🔹 انسان براى رفع نيازمندى‌هاى خود از همه‌چيز استفاده مى‌كند، 🔹 در راه وصول به مقاصد خود از بسايط و مركبات زمين كمك مى‌گيرد 🔹 اقسام نباتات و درخت‌ها را از برگ و ميوه گرفته تا ساقه و ريشه و انواع حيوانات و محصولات وجود آنها را به مصرف نيازمندى‌هاى خود مى‌رساند و همه را استخدام نموده از فوايد وجود آنها بهره برده نواقص خود را با آنچه به دست آورده تكميل مى‌كند. ✳✳ آيا انسانى كه حالش اين است و هرچه پيدا مى‌كند در راه منافع خود استخدام نموده از نتايج وجودش‌ استفاده مى‌كند، وقتى كه به همنوعان خود رسيد احترام گذاشته رويه‌اى ديگر پيش خواهد گرفت و از راه صفا دست تعاون و همكارى به سوى آنها دراز كرده و در راه منافع‌شان از بخشى از منافع خود چشم خواهد پوشيد؟ نه هرگز. @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-22 ✅ اجتماعی بودن انسان 🔹 انسان از يك طرف نيازمندى‌هاى بى‌شمار خود را كه هرگز به تنهايى از عهده برآوردن همه آنها نخواهد درآمد حس مى‌كند و امكان رفع بخشى از آن نيازمندى‌ها را به دست همنوعان ديگر خود درك مى‌نمايد 🔹 و از طرف ديگر مشاهده مى‌كند كه نيرويى كه وى دارد و آرزوها و خواستهايى كه در درون وى نهفته است ديگران نيز كه مانند وى انسان هستند دارند و چنان كه از منافع خود دفاع مى‌كند و چشم نمى‌پوشد ديگران نيز همين حال را دارند. 🔹 اين جاست كه اضطراراً به تعاون اجتماعى تن مى‌دهد و مقدارى از منافع كار خود را براى رفع نيازمندى به ديگران مى‌دهد و در مقابل آن مقدارى كه براى رفع نيازمندى‌هاى خود لازم دارد از منافع كار ديگران دريافت مى‌كند. 🔹 و در حقيقت وارد يك بازار داد و ستد عمومى مى‌شود كه پيوسته سرپاست و همه گونه لوازم زندگى در آن به فروش مى‌رسد. 🔹 و در نتيجه محصول كار جامعه روى هم ريخته مى‌شود و هريك از افراد به حسب وزن اجتماعى خود يعنى به مقدار ارزش كارى كه به جامعه مى‌دهد از محصول نامبرده سهم مى‌برد و با سهمى كه برده نيازمندى‌هاى زندگى خود را رفع مى‌نمايد. @rahighemakhtoom
📚 وحی و نبوت در قرآن-22 ✅ اجتماعی بودن انسان 🔹 ( پس)مقتضاى طبع اولى انسان كه منافع خود را مى‌خواهد اين است كه ديگران را در راه منافع خود استخدام كند و از بهره كار ايشان استفاده نمايد و تنها از راه اضطرار و ناچارى است كه به اجتماع تعاونى تن مى‌دهد. ✅ اين مسئله از مطالعه حال كودكان بسيار روشن است، زيرا كودك هر چه دلش مى‌خواهد بى‌چون و چرا و به طور گزاف درخواست مى‌كند و درخواست خود را با گريه تأكيد مى‌نمايد و كم‌كم كه با بالا رفتن سن به صحنه اجتماع نزديك‌تر و به اوضاع‌ آشناتر مى‌شود از تقاضاهاى گزافى خود تدريجاً چشم مى‌پوشد تا كاملًا وارد جامعه شده گزاف‌گويى را به شكلى فراموش مى‌نمايد. 🔹🔹 گواه ديگر مطلب اين كه عادتاً مى‌بينيم كه هر وقت انسان قدرتى كه فوق قدرت ديگران باشد به دست آورد بى‌محابا به اجتماع تعاونى و لوازم آن پشت‌پا زده به استخدام افراد مى‌پردازد و منافع كارشان را بدون عوض به خود اختصاص مى‌دهد. 📚 خداى متعال در اشاره به اين اجتماع تعاونى مى‌فرمايد: نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا « زخرف، آيه 32 » ما در زندگى دنيا مايه زندگى‌شان را در ميان‌شان قسمت كرديم و برخى از ايشان را بر برخى ديگر درجاتى تفوق داديم تا برخى از ايشان برخى ديگر را مسخر سازد. ✳ آيه كريمه اشاره مى‌كند به حقيقت اجتماع تعاونى انسان كه در آن هر يك از افراد در بخشى از مايه زندگى به ديگران فايق مى‌باشد و در نتيجه افراد با درجات مختلفى متفاوتند و هريك از ايشان در آنچه فايق است ديگران را مسخر خود ساخته و اعمالشان را به نفع خود برمى‌گرداند و در نتيجه افراد مانند تار و پود جامه به هم بافته شده يك واحد اجتماعى را تشكيل مى‌دهند. 🔹 و باز مى‌فرمايد: إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ « ابراهيم، آيه 34 » به درستى انسان ستمگر است. إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا « احزاب، آيه 72 » زيرا او ستمگر و نادان بود. @rahighemakhtoom
قسمت ۳ 🍁 بیان آیه 1⃣ سوره عادیات🍁 ✳️ تفسیر المیزان وَالعادياتِ ضَبحا1⃣ 🔹كلمه ( ) از مصدر ( ) است، كه به معناى دويدن به است، و كلمه ( ) به معناى است كه از نفس زدن در حين دويدن شنيده مى شود، و آنچه در ذهن همه و معروف در بين اهل لسان است، اين است كه اين كلمه در اسبان بكار مى رود، هر چند كه بعضى كرده اند كه اين صدا براى بسيارى حيوانات ديگر نيز دست مى دهد، و به هر حال معناى آيه اين است كه: سوگند مى خورم به اسبان تيزتك، كه نفس نفس مى زنند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى گفته اند: مراد از آن است، كه صاحبان خود را در روز از مشعر به منى مى برند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ديگر گفته اند: مراد شتران سربازان و در راه خدا است. ولى كه در آيات بعدى براى عاديات ذكر كرده با اين قول كه عاديات را به شتران معنا كرده اند نمى سازد. ________________________________ 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) 🌹🌹🌹🌹🌹 کانال قرآنی رحیق مختوم 👇👇👇 @rahighemakhtoom
✅اگر کسي ـ خداي ناکرده ـ خود را در آنچه که در تالار تشريح مي‌بيند، ببيند و تمام خواسته‌هاي درماني‌اش را از آزمايشگاه موش بخواهد، اين چگونه آيه سوره مبارکه «مائده» را درمان کند؟ ✅در اين آيه فرمود بعضي‌ها يک بيماري دارند تا يک مشکل داخلي پيدا شد، فوراً ارتباط با خارج برقرار مي‌کنند و به آنها اطلاع مي‌دهند و از آنها کمک مي‌گيرند. فرمود اينها کساني‌ هستند که ﴿يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَي أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَي اللّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَي مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ﴾ فرمود آنهايي که مريض هستند تا مشکلي پيدا شد، فوراً خارج! مي‌گويند شايد اوضاع داخلي برگردد، آنها بيايند ما چرا رابطه خودمان را با آنها قطع بکنيم؟! فرمود اينها مريض‌ هستند. ✅ اين بيماري را که با آزمايشگاه موش نمي‌شود حلّ کرد. اين با عزت و استقلال و با بيان نوراني حضرت امير حلّ مي‌شود. ✅حضرت فرمود: «لَا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ»؛ ستم را جز ملّت فرومايه کسي تحمّل نمي‌کند. ✅بعد هم فرمود: «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ»؛سنگ را از آنجا که آمد برگردان، به کسي سنگ نزن؛ اما سنگ‌خور هم نباش. اين علي است! قرآن و عترت، قرآن و عترت، يعني همين! فرمود به کسي سنگ نزنيد؛ اما «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ»، اين بيان نوراني حضرت است در نهج. سنگ را از آن جايي که آمد برگردانيد، همين! درس تفسیر سوره معارج @rahighemakhtoom
🕙درنگ تامل سه چیز است که اجازه ترک آن به احدی داده نشده: ❶⇐ «یکی وفای به عهده» که اجازه نداری خلاف عهد کنی، چه طرفت خوب باشد چه بد باید به عهدت وفا کنی ❷⇐ «دوم ادای امانت» اگر کسی چیزی پیش تو به امانت گذاشته، چه طرف خوب باشد و چه بد، باید امانت را بدهی. ❸⇐ «سوم خوبی کردن به پدر و مادر» چه پدر و مادر خوب و چه پدر و مادر بد. باید به پدر و مادرت احسان کنی. 📚 از بیانات آیت الله مجتهدی (ره) " @rahighemakhtoom
🍁 بیان آیات 2⃣ و3⃣ سوره عادیات🍁 ✳ تفسیر المیزان فَالمورياتِ قَدحا2⃣ 🔹كلمه ( ) اسم از مصدر ( ) است، كه به معناى برون كردن (از سنگ ) است، و كلمه ( ) به معناى زدن به است وقتى گفته مى شود: (قدح فاورى ) معنايش اين است سنگ و چخماق را به كوبيد، و بيرون آورد. و منظور از اينكه را توصيف كرده به (موريات قدحا) اين است كه اين اسبان در هنگام دويدن در زمين جرقه هايى از نعلهايشان به سنگ زمين بيرون مى جهد. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى ها گفته اند: مراد از ( ايراء) جنگندگان در ميدان جنگ است. ديگر گفته اند: منظور آتش است. ديگر گفته اند: منظور است كه آتشها مى افروزد، و با پاره سخت و ناهنجار خود ها مى انگيزند، ليكن اين اقوال سخنانى است. 🍁🍁🍁🍁🍁 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) @rahighemakhtoom
🍁 بیان آیات 3⃣ سوره عادیات🍁 ✳ تفسیر المیزان فَالمُغيراتِ صُبحا3⃣ 🔹كلمه ( ) جمع اسم فاعل از باب افعال ( ) است، و (اغاره ) و همچنين (غاره ) به معناى هجوم بردن بر به طور ناگهانى است، و اين جمله كه به و مجازاً صفت قرار گرفته، در واقع صفت سوارگان است، و معنايش اين است كه: سوگند مى خورم به سوارگان كه در هنگام و بر دشمن هجوم مى آورند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى گفته اند: مراد از ، شترانى است كه سوارگان خود را در روز از مشعر به منى مى آورند، هم همين است كه از حركت نكنند تا آفتاب روز طلوع كند، و اغاره در اينجا به معناى غارت بردن ، بلكه به معناى است. ولى اين تفسير از اين نظر كه ظاهر كلمه اغاره است درست نيست. 🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) @rahighemakhtoom
✅هیچگاه از بزرگی و امکانات و تبلیغاتشان نترسید و کنار نکشید... مگر اینکه برای اجرای تاکتیکی جدید، کمی عقب بکشید! 🔴وگرنه جهنم، مکان ظهور غضب پروردگار عالم، منتظر شماست... ♦️ جهانی و داخلی در چشمانمان بزرگ نباشد، همه نابودشدنی هستند... 💠 @rahighemakhtoom