#روایت_انسان 🔰برج های به خاک نشسته من فکر می‌کنم خدا که با کسی مشکل شخصی ندارد، پس چرا بعضی‌ها را بد جور خار و ذلیل می‌کند؟ درست است که آن بعضی‌ها همه مسیر زندگی‌شان را در حال دشمنی با خدا بودند اما خب، خدا که مثل ما نیست بخواهد برای خنک شدن دلش، بعضی‌ها را بد جوری عذاب کند. حدس می‌زنم خدا می‌خواهد به ما نشان بدهد قصه از چه قرار است. می‌خواهد بگوید نمرود با همه ادعایش از پس پشه‌ای برنیامد، فرعون که ادعای خدایی داشت در آب غرق شد و گروهی هم مثل قوم عاد که برج‌های بلندمرتبه داشتند، با طوفانی تبدیل به غبار شدند. 👈و شاید که ما هم فرعونی در درون داشته باشیم و هنوز میدان بروز و ظهورش را نیافته باشیم!

👈👈توجه،توجه،توجه با سلام و عرض تسلیت شهادت سالار شهیدان از تمامی دوستان عزیز خواهش می کنم در این نظر سنجی حتما شرکت کنند. 👈همت کنید دستی برسونید خدا خیرتون بده ...فقط ۳۰ ثانیه وقت بگذارید..‌. یا علی 👇👇👇 https://EitaaBot.ir/poll/z4sv9

#تفسیر_کوتاه 📜نکته ها و پیام های #سوره_بقره آیات ۱۵۵تا ۱۶۹برگرفته از تفسیر تخصصی #المیزان و تفسیر ساده #نور 🖥کاری از پایگاه جنبش فرهنگی منادیان فتح 🎙استاد سید حامد #غضنفری 🌷زندگی تون با برکت و شادی ماندگار🌷 «ورود به محفل قرآنی رحیق»

#روایت_حسین 🎇یک نمایش میدانی علیه حضرت ابالفضل العباس در این یادداشت سراغ بزرگ‌ترین نمایش میدانی کربلا رفته‌اند. . پ.ن: استفاده از این متن‌ها حتی بدون ذکر منبع هم مجاز است. «ورود به محفل قرآنی رحیق»

🎇شکست نتیجه #تفرقه و عدم پیروی از #امام_جامعه امام على عليه السلام: دشمن بزودی بر شما چیره میشود زیرا آنها در باطل ،خود اتحاد دارند ولی شما در حق خودتان تفرقه دارید شما رهبر خود را نافرمانی میکنید و آنان مطیع رهبر خودشان هستند ،آنان در شهرهای خودشان درستکارند در شهرهایتان فاسد هستید. 📚خطبه ۲۵ نهج البلاغه پ ن: هشدار رهبر معصوم که هم اکنون آن را به همه وجود درک می کنیم. «ورود به محفل قرآنی رحیق»

🟢 رسول خدا(ص) و اهتمام به مشورت 🔹برای هیچ کس مثل رسول خدا(ص) زمینه استبداد و دیکتاتوری فراهم نبود ولی او هرگز استبداد در امور اجتماعی نمی‌ورزید و کوشش می‏‌کرد مردم را به دموکراسی عادت دهد. داستانها از مشورت‌های رسول خدا هست. رأی و نظر و فکر و عقیده مردم را محترم می ‏شمرد، با آنها تبادل نظر می‌کرد با اینکه با عالَم وحی متصل بود. 🔸 یک وقت یکی از بازاری‌ها گفت: به اتفاق عده ‏ای رفتیم به حضور یکی از مراجع برای کاری. آن مرد بزرگوار یک کلمه گفت که همه ما خاموش شدیم. گفت: اول بگویید که آمده‌اید از من دستور بگیرید یا آمده‌اید دستور بدهید. ما ساکت و بلاجواب ماندیم. 🔹 من بعد از شنیدن این قصه با خود گفتم: ای کاش می‌گفتند که آخر، شق ثالثی هم هست و آن اینکه آمده‌ایم با هم تبادل نظر و مشورت بکنیم. 📝 یادداشت‌های استاد مطهری، ج‏۹، ص۱۳۹ #مشورت #شهید_مطهری «ورود به محفل قرآنی  رحیق»