#بررسیهای_قرانی
#صراحت_و_قاطعیت_قرآن
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 صراحت و قاطعیت قرآن(قسمت دوم)
بحث از صراحت و قاطعیت قرآن، یك بحث درون دینی است، لذا در آیینه آیات و روایات قابل بررسی است
▪️ این صحیفه مهیمن(قرآن) با تمام بطون و تأویلها و با همه ظهور و تنزیلهایش نزد انسان كاملی چون علی ـ علیه السّلام ـ مشهود است؛ زیرا از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسیده است كه یكی از مصادیق بارز آیه شریفه «قل كفی بالله شهیداً بینی و بینكم و من عنده علم الكتاب»؛[9] برادرم علی بن ابیطالب است و چون معارف قرآن به طور تمام و كمال نزد علی بن ابی طالب است، معلوم میشود علم آن حضرت به معارف قرآنی از قبیل علم حصولی نیست، بلكه از سنخ علم حضوری و شهودی است و از آن جهت كه قرآن كتاب تدوینی خداست و جهان خارج كتاب تكوینی اوست و این دو صحیفه كاملاً هماهنگ است، به طوری كه اگر كل قرآن به صورت آفرینش تكوینی تمثل یابد همین جهان مشهود خواهد شد و جهان مشهود اگر به صورت كتاب تدوینی تجلی كند، همین قرآن كریم میشود، پس كسی است كه به همه ابعاد قرآن علم شهودی دارد به اسرار و رموز جهان تكوینی نیز علم حضوری دارد.
▪️ بنابراین، قرآن كریم برای عدهای رؤیت شهودی كه برتر از درایت عقلی و رؤیت نقلی است قایل است و بدون تردید حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و سایر امامان ـ علیهم السّلام ـ از بارزترین مصداقهای واجد شرط رؤیت شهودی قرآن هستند.[10] پس از جهت صراحت، قرآن شریف:
✅ 1. برای همه مردم «عربی مُبین»[11] است، یعنی برای همه مردم فصیح و روشن است.
✅ 2. كلّ قرآن، برای عموم مردم از صراحت برخوردار نیست.
✅ 3. كل قرآن، از نظر علم حضوری برای «راسخان علم» از صراحت برخوردار است.
▪️ امّا از جهت قاطعیت:
از جهت قاطعیت، قرآن شریف هم برهان قاطع است و هم از قاطعیت برخوردار است. هر جا رسالتش ایجاب كند كه با پدیدههای اجتماعی با مطالب و با شخصیتها، با قاطعیت برخورد نماید، با جدیت و قاطعیت برخورد مینماید و در قاطعیت از صراحت لازم برخوردار است. هر جا پای ارزشها و «خط مرزها» به میان آید، قرآن شریف با قاطعیت تمام با پدیدههای اجتماعی و شخصیتهای حقیقی و حقوقی برخورد مینماید. به رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ كه در مقام رسالت، از شخصیت حقوقی برخوردار است هم با قاطعیت تمام هشدار میدهد و با «ابی لهب» هم با قاطعیت تمام برخورد مینماید. چون قرآن شریف، نه نسبت به پدیدههای اجتماعی تردید و ترس دارد و نه مصلحت اندیشی میكند. از این جهت در اوج اخلاق و عرفان و ادب قرآنی، در موارد لزوم قاطعانه با پدیدههای اجتماعی و شخصیتها برخورد می كند:
✅ 1. در مورد «ابی لهب» میفرماید: «تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ»؛[12] دستان ابی لهب زیان كردو او زیان كار شد. بریده باد دو دست ابی لهب. مرگ و ننگ بر ابی لهب در دنیا وآخرت.
✅ 2. در مورد رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید: « وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالَْیمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ»؛[13] و اگر برای ما سخنانی میبست، دست راستش را میگرفتیم، سپس شاهرگش را قطع میكردیم.
✅ در جای دیگر میفرماید:
«وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ...»؛[14] یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد مگر آن كه از از آیین آنها پیروی كنی؛ بگو هدایت الهی هدایت است؛ و اگر پس از دانشی كه بر تو فرود آمده است، از خواستههای آنان پیروی كنی، در برابر خداوند یار و یاوری نداری.
✅ 3. در برابر وسوسه گران و بهانه جویان هم با قاطعیت برخورد میكند و میفرماید:
«و چون آیات ما كه روشن است و شیوا است، بر آنان خوانده شود، ناامیدواران به لقائمان به پیامبر میگویند قرآنی غیر از این بیاور؛ یا این را تغییر ده؛ بگو مرا نرسد كه از پیش خود تغییر دهم؛ جز از وحیای كه به من میرسد، از چیزی پیروی نمیكنم؛ من اگر از پروردگارم نافرمانی كنم، از عذاب روز سهمگین میترسم.»[15]
▪️ از این قبیل آیات، فراوان است و هیچ مانعی بر سر راه قرآن شریف وجود ندارد كه جلوی قاطعیت قرآن شریف را بگیرد. هراس از تنهایی، جو سازیها، ترس و آزمندی، وابستگیهای عاطفی و... هیچ كدام جلوی قاطعیت قرآن را نمیگیرد.
🔅🔅🔅
📝 فضای مجازی برای متدینین یک کار فرهنگی مقدس است با انگیزه پاک و با وضو بخوانیم و بنویسیم.
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
#بررسیهای_قرانی
#صراحت_و_قاطعیت_قرآن
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 صراحت و قاطعیت قرآن(قسمت سوم و پایانی)
بحث از صراحت و قاطعیت قرآن، یك بحث درون دینی است، لذا در آیینه آیات و روایات قابل بررسی است
✅2. امّا صراحت و قاطعیت قرآن از منظر روایات
▪️قرآن كریم، كه بیان كننده دین الهی است، و امام معصوم ـ علیه السّلام ـ كه قرآن ناطق و قرآن ممثّل است هر دو صراط مستقیماند و هر دو هدف واحدی را دنبال میكنند.
▪️امام علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «انا القرآن الناطق» و «انا كلامُ الله الناطق»]؛ من قرآن و سخن گویای خداوند هستم. یعنی ایشان در معرفی قرآن میفرماید: «و انّ القرآن ظاهرُهُ انیقٌ و باطِنُهُ عمیقٌ...»؛ ظاهر قرآن زیباست، باطن آن ژرف ناپیداست. عجایب آن سپری نگردد و غرایب آن به پایان نرسد؛ و تاریكیها جز بدان زدوده نشود.
در جای دیگر میفرماید:
«ذلك القرآنُ فاستنطقُوهُ و لن یَنطِقَ و لكن اخبرُكم عنهُ اَلا انّ فیه علمَ ما یأتی، وَ الحدیث عن الماضی...»؛آن كتاب خداست قرآن، از آن بخواهید تا سخن گوید و هرگز سخن نگوید. امّا من شما را از آن خبر میدهم، بدانید كه در قرآن علم آینده است و حدیث گذشته است. درد شما را درمان است، و راه سامان دادن كارتان در آن است.
▪️امام علی ـ علیه السّلام ـ در راستای كلام خدا، از جهتی قرآن را كتاب آشكار و روشن میداند كه فهمش برای عموم آسان است و ازجهت دیگر قرآن را عمیق و دریای بیكران میداند كه فقط «راسخان در علم» به عمق آن دسترسی دارند. از این جهت صراحت قرآن برای عموم مردم و صراحت قرآن برای راسخان در علم روشن میشود و مؤید همان توضیحاتی است كه در رابطه با صراحت قرآن در قرآن گذشت.
▪️در رابطه با قاطعیت قرآن هم میفرمایند:
«و كتاب خدا، قرآن، در میان شما سخنگویی است كه هیچ گاه زبانش از حق گویی كند و خسته نیست، همواره گویاست؛ خانهای است كه ستونهای آن هرگز فرو نمیریزد؛ و صاحب عزتی است كه یارانش هرگز شكست ندارند.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «همانا قرآن باز دارنده و فرمان دهنده است. به بهشت فرمان دهد و از دوزخ باز دارد.»
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده است: قرآن راهنمای گمراهی است و بینایی از هر كوری است، و سبب گذشت از لغزشها است. روشنی در هر تاریكی است، در پیش آمدها (و بدعتها) پرتوی است و نگاهدارنده از هر هلاكتی است و رهجویی در هر گمراهی است و بیان كننده هر فتنه و اشتباهی است، و انسان را از دنیا (ی پست به سعادتهای) آخرت رساند و در آن است كمال دین شما، و هیچ كس از قرآن رو گردان نشود جز به سوی دوزخ.»
در این راستا روایات بسیاری وجود دارد كه بررسی همه آنها در این مختصر، مقدور نیست.
☘️☘️☘️
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
#بررسیهای_قرانی
#عدم_تعارض_در_آیات_قرآن
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 عدم تعارض در آیات قرآن(بخش اول)
«افلا یتدبرون القرآن و لو كان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافاً كثیراً» (نساء / 82)
ترجمه: آیا درباره قرآن نمیاندیشند كه اگر از ناحیه غیر خدابود اختلافات فراوانی در آن مییافتند.
▪ بعضی شبهه میكنند و میگویند آیات قرآن كریم در مواردی با یكدیگر تعارض دارند، بدین صورت كه خداوند یك كار و فعل را گاهی به فعل كار نسبت میدهد، و گاهی میگوید كار آن فاعل است ولی با اذن خداوند است، و گاهی نیز میفرماید: این كار، فعل آن فاعل نیست بلكه كار خداوند است.
🔹 به طور مثال در موضوع قبض ارواح و توفّی انفس، در آیهای میفرماید: «فكیف اذا توفتهم الملئكه یضربون وجوهم و ادبارهم» (محمد / 27) یا این كه میفرماید: «قل یتوفكم ملك الموت الذی و كلّ بكم» (سجده / 11) در این گونه از آیات، قبض ارواح نیكان و بدان را به فرشتگان و ملك الموت نسبت میدهد.
▪ در آیات دیگری این فعل، به ملائك نسبت داده شده با این وصف كه آنان رسولان الهی هستند و به اذن او جان مردم را میگیرند مانند (حتی اذا جاء احدكم الموت توفته رسلنا و هم یفرّطون) (انعام / 61).
و در نهایت در آیات دیگری با ظرایف كلامی، قبض ارواح را به خود نسبت میدهد: «و هو الذی یتوفاكم باللیل» (انعام / 60) یا این كه «الله یتوفی الانفس حین موتها» (زمر / 42).
🔹 این تفاوت ها در سراسر آیات قرآن به چشم میخورد، مثلا در یكی از آیات خطاب به رسول خود میفرماید:
«و ما رمیت اذ رمیت و لكن الله رمی» (انفال / 17) یعنی آن گاه كه تو ای رسول ما تیر انداختی، تو نبودی بلكه خدا بود كه تیر انداخت. در این آیه در عین حال كه تیر اندازی را به آن حضرت نسبت میدهد (اذ رمیت) آن را با عبارت (و ما رمیت) و نیز (و لكنّ الله رمی) از آن حضرت نفی میكند.
مشابه این تفاوتها در مسئله اعجاز پیامبران الهی هم آمده كه گاهی به طور مطلق به خود آنها بدون تقیید به اذن خدا نسبت داده شده است و گاهی به آنها همراه با اذن خداوند و گاه نیز حصر در خداوند شده است.
▪ اكنون سؤال و اشكال در این است كه آیا این تفاوتها و اختلاف و تعارض درونی آیات قرآن نیست؟
🔹 پاسخ شبهه آن است كه خدای سبحان بر اساس نظام علّی و معلولی، هر موجودی را كه میآفریند، اثر ویژهای را نیز به او میدهد و این اثر برای او حقیقی است و اسنادش به آن موجود، اسنادی حقیقی است. یعنی آتش واقعا میسوزاند و یخ حقیقتاً خنك میكند و دیگر موجودات نیز همگی آثار واقعی خاص خود را دارند، امّا در عین حال كه اثر هر موجودی مربوط به خود اوست، همه این موجودات عوامل و كارگزاران خدا و مجرای ربوبیت مطلقه رب العالمین و وجهی از وجوه فعلیه و اسمی از اسمای فعلیه خدایند. نه این كه موثراتی باشند مستقل كه اثردهی آنها در عرض ربوبیت الهی باشد، زیرا فرض صحیح ندارد كه ربوبیت خداوند نامحدود باشد و در عین حال، در كنار این ربوبیت مطلقه و نامحدود، اشیاء و مخلوقاتی باشند كه تحت این ربوبیّت مطلقه نباشد و در وجود خود و اثر گذاری خود مستقل باشند. اگر ربوبیّت خداوند نامحدود است، دیگر جایی نمیماند كه خالی از ربوبیت حق باشد و موجود دیگری آن را پر كند.
▪ با این تحلیل، آن چه را كه با نظر ابتدایی مستقل میپنداشتیم، با نظر دقیق عقلی، غیر مستقل و وابسته به ربوبیت الهی مییابیم در این صورت همه موجودات وجه الله و جُندالله و سپاه و ستاد و مردات و مجلای او هستند: «للهُ جنودُ السموات و الارض» (فتح / 4). هیچ چیزی در جهان نیست جز این كه مأمور ذات اقدس الهی است.
▪ البته خدای سبحان از طریق اسباب، ربوبیت خود را اعمال میكند، در این باره حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «ابی الله ان یجری الاشیاء الّا باسبابها» (بحار، ج 2، ص 90) یعنی سنت خداوند بر آن است كه افعال و اشیاء را به وسیله اسبابشان به جریان بیندازد. و از این جهت است كه خداوند در عین آن كه فعل واثری را به فاعل آن نسبت میدهد، استقلال را از آن سلب كرده، خود را تنها فاعل جهان معرفی میكند.[معارف قرآن، مصباح یزدی، انتشارات در راه حق، قم، 1368، ج 1 و 3، ص 451.]
☘☘☘
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
#بررسیهای_قرانی
#عدم_تعارض_در_آیات_قرآن
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 عدم تعارض در آیات قرآن(بخش دوم)
▪ خدای سبحان از طریق اسباب، ربوبیت خود را اعمال میكند، در این باره حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «ابی الله ان یجری الاشیاء الّا باسبابها» (بحار، ج 2، ص 90) یعنی سنت خداوند بر آن است كه افعال و اشیاء را به وسیله اسبابشان به جریان بیندازد. و از این جهت است كه خداوند در عین آن كه فعل واثری را به فاعل آن نسبت میدهد، استقلال را از آن سلب كرده، خود را تنها فاعل جهان معرفی میكند.
✳ معرفت نفس، راهگشای معارف
نمونه این مسئله را میتوان به وضوح در نفس خود دریافت كه «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» (غرر الحكم، ج 5، ص 194) شناخت نفس و روح انسان، در بسیاری از معارف الهی راه گشاست و بلكه بهترین راه شناخت اسمای جلال و جمال الهی همان معرفت نفس است.
▪ انسان دارای قوای تحریكی و ادراكی بیشماری است. هم حواس ظاهری دارد و هم حواس باطنی، و هم نیرویی كه این حواس را تعدیل میكند. اكنون اگر فعلی را یكی از قوای انسانی انجام داد و اثری از آن قوه صادر گردید، در عین حال كه آن فعل و اثر، مستند به آن حسّاسه و قوه است، مستند به خود انسان نیز هست، یعنی اگر به عنوان مثال گفته شود كه چشم شخص میبیند، در عین حال گفته میشود كه خود شخص میبیند، و این هر دو نسبت درست و صحیح است، زیرا هر اثری كه مربوط به قوهای از قوای نفس انسان است، در حقیقت مربوط به خود نفس هم هست، چون نفس است كه مدیر و مدبر آن قواست.
▪ البته قوای نفس غیر از اعضای بدن است، و چشم و گوش بدن، غیر از قوه باصره و سامعه است. آن چه با نفس انسان بدون واسطه ارتباط دارد و از شئون او محسوب است همان سامعه و باصره است كه گوش و چشم جسمانی، از ابزار آنهاست. بنابراین، ممكن است كاری را به دو فاعل نسبت داد و هر دو نسبت درست باشد ولی به شرط این كه دو فاعل، در عرض یكدیگر نباشند، بلكه یكی در طول دیگری و در احاطه او باشد، مانند روح انسان كه محیط و مدیر و مدبّر قوای خود است.
▪ از این رو اگر خدای سبحان فاعلیّت آثار خاص را گاهی به خود اشیای مخصوص، و گاهی به خودش نسبت میدهد مانند نسبت فعلی است كه گاهی به یكی از قوای نفس نسبت میدهیم و گاهی میگوییم، فلان قوه نفس با تدبیر نفس این كار را میكند و گاهی میگوییم خود نفس این كار را میكند... .
☘☘☘
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
#بررسیهای_قرانی #عدم_تعارض_در_آیات_قرآن #امکان_فهم_قرآن #معارف_قرانی #آموزه_های_قرآنی 🔅🔅🔅 📌 ع
#بررسیهای_قرانی
#عدم_تعارض_در_آیات_قرآن
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 عدم تعارض در آیات قرآن(بخش پایانی)
▪ بنابر آن چه گذشت، تفاوت تعابیر در آیات، در كمال هماهنگی صورت پذیرفته است و شبهات ناظر به اختلاف و تنافی آیات در اثر عدم تعمق در آیات الهی و معارف قرآن كریم است...
🔹 به عبارت دیگر، تعارض حقیقی میان آیات قرآن وجود ندارد، چرا كه سخن خداست، و در سخن خدا تعارض معنی ندارد، بلكه بعضی گویای بر بعض دیگر است و بعضی دلیل و شاهد بر بعضی دیگر میباشد... .
🔹 بنابراین، آن چه از تعارض در آیات به نظر قاصر ما میآید، تعارض ابتدایی و ظاهری است،كه یا اساساً توهمی، بیش نبوده است... . و یا از ظواهر دو دسته آیات ناشی میشود كه میان آنها جمع عرفی با توجه به خصوصیات قرآن وجود دارد كه دارای محكم و متشابه، مطلق و مفید، عام و خاص، مجمل و مبین، ناسخ و منسوخ، حاكم و محكوم، وارد و مورود و غیره میباشد و باید محكم اصل قرار گیرد و ظواهر متشابه متناسب با معانی لغوی و كاربرد عرفی و وجوه مختلف كاربرد در قرآن و محتوای آیه محكم معنی شود. و در موارد دیگر نیز دلیل مقید، خاص، مبین، ناسخ، حاكم وارد و غیره اصل قرار میگیرد و آیات مقابل آنها در پرتو اصلشان معنی میگردد، كه شمول دلیلِ مطلق و عام، محدود و شمول محكوم، محدود یا توسعه، و ابهام مجمل، مرتفع، و زمان عمل به منسوخ، منتفی، و زمان عمل به مورود، مقید به عدم تحقق موضوع دلیل وارد میگردد.مثال:
▪ 1. آیه (الی ربّها ناظره) در سوره قیامت متشابه است كه در پرتو آیه محكم (لا تدركه الابصار و هو یدرك الابصار) در سوره انعام معنی میشود كه مقصود یا نظر به رحمت خداست و یا رؤیت قلبی نه بصری را نظر دارد.
▪ 2. آیه مطلق یا عام: «... و لكن یضل من یشاء و یهدی من یشاء» (نمل / 93) در نظر ابتدایی جبر الهی و عدم اختیار انسان در امر هدایت و ضلالت را مطرح میكندكه در پرتو آیه مقید (بقره / 26) و نظائر آن معلوم میگردد كه مقصود ضلالت از پس فسق ظلم و كفر است كه با اختیار از انسان سرزده است.
(یضل به كثیرا و یهدی به كثیرا و ما یضل به الا الفاسقین) (بقره / 26)، و یا «انّ الله لا یهدی القوم الظالمین» (انعام / 144). این آیات در واقع از سخن قطعی خدا سخن میگوید كه در برابر اعمال اختیاری انسان، مطرح می گردد.
🌿🌿🌿
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
#بررسیهای_قرانی
#معیار_های_تفسیر_معتبر
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 معیارهای تفسیر معتبر
(قسمت اول)
📒 مقدمه:
قرآن كتاب آسمانی و نازل شده از طرف خداست و در عین حال به زبان عربی و به طبق قواعد دستوری آن نازل شده است پس برای فهم قرآن و بیان مقاصد آن لازم است شرایطی را رعایت كنیم، كه این شرایط دو دسته است:
⏪ الف) شرایط مربوط به شخص تفسیر كننده قرآن.
⏪ ب) شرایط مربوط به خود تفسیرتا تفسیری كامل و صحیح و معتبر انجام شود.
🔸 هر چند میتوان، مفسر دارای شرایط را، یكی از اركان تفسیرمعتبر به حساب آورد چون تفسیر فرد غیرمتخصص از قرآن حتماً یك تفسیر كامل و معتبر نمیباشد (مگر اتفاقاً و با احتمال ضعیف همانطور كه احتمال بدهیم یك انسان غیرمتخصص در علم فیزیك بتواند قانون نسبیت انشیتین را توضیح دهد و حتی آن را ابطال كند)
▪ پس معیارهای تفسیر معتبر عبارتند از:
1⃣ 1 . مفسر دارای شرایط آن تفسیر را بیان كند: یعنی فردی متخصص در علم تفسیر میتواند نظر دهد، كه مراد هر آیه قرآن چیست. همانطور كه در جهان امروز بیان هر غیرمتخصص در یك رشته علمی را نمیپذیرند، و حتی در بعضی موارد جرم محسوب میشود (مثل این كه شخصی كه پزشك نیست اگر اقدام به معالجه و یا عمل جراحی بنماید مجرم است، اگر چه اتفاقاً عمل او منجر به بهبودی بیمار شود) اما شرایط مفسر را در مبحث آینده ذكر میكنیم.
2⃣ 2 . پیروی از روش صحیح در تفسیر قرآن:
چون روشهای تفسیری گاهی ناقص و گاهی كامل است و بعضی روشها صحیح و موجب كشف مراد آیه است و بعضی روشها نادرست و حتی موجب انحراف در تفسیر قرآن است (مثل تفسیر به رأی) كه این موضوع را در مبحث روشهای تفسیر مورد بررسی كامل قرار خواهیم داد. پس یك تفسیر وقتی معتبر است، كه از كانال صحیح گذشته و با روش صحیح استخراج شده باشد و به دست ما برسد.
3⃣ 3 . رعایت عناصر مطلوب در تفسیر:
چنانچه در نتیجهگیری از معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر بیان كردیم؛ تفسیر مطلوب باید دارای این عناصر باشد:
⏪ الف) كشف و پردهبرداری از ابهام یك لفظ یا آیه بكند.
⏪ ب) مقاصد كلام وگوینده آن را واضح نماید.
⏪ ج) تفسیر بیان است پس قرائت قرآن یا علم تجوید و صحیح خوانی قرآن و ترجمه كلمه به كلمه قرآن (تحتاللفظی) و حتی تدبر و تفكر در آیات كریم (فهم قرآن)، تفسیر محسوب نمیشود، چون هیچكدام بیان نیستند پس لازم است كه فهم ما از آیات قرآن (كه كشف از مقاصد آن میكند) به صورت نوشتار یا گفتار درآید تا تفسیر بر آن اطلاق شود.
🌿🌿🌿
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
#بررسیهای_قرانی
#معیار_های_تفسیر_معتبر
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 معیارهای تفسیر معتبر
(قسمت دوم)
▪ نكته:
عبور تفسیر از كانالهای خاص كه در علم تفسیر قرار دادهاند لازم است، كه بعضی شرایط اثباتی و بعضی نفی است، كه در ادامه به اهم آنها اشاره میكنیم هر چند بعضی لازمه بعضی هستند.
✅ 4 . تفسیر قرآن نباید منافات با سنت قطعی (خبر متواتر یا خبر واحد محفوف به قرائن) داشته باشد، چون پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه ـ علیهم السلام ـ مبین قرآن هستند.
🔸 در مورد این شرط علماء تفسیر تعبیرات مختلفی دارند، كه برای نمونه چند عبارت از آنها میآوریم:
مرحوم شیخ طوسی(ره) (وفات 460 ه.ق) میفرماید: «واعلم ان الروایه ظاهره فی اخبار اصحابنا بأن التفسیر القرآن لایجوز الا بالاثر الصحیح عن النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ و عن الائمه ـ علیهم السلام ـ الذین قولهم حجه كقول النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ و ان القول فیه بالرأی لایجوز.[1]
بدان كه طبق ظاهر روایات كه اصحاب (از پیامبر و ائمه) نقل كردهاند، تفسیر قرآن جایز نیست، مگر به وسیله روایات صحیح از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و از ائمه ـ علیهم السلام ـ كه قول آنها حجت است مثل قول پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و گفتار در مورد قرآن طبق نظر شخصی جایز نیست.
🔸 دركلام شیخ طبرسی در مجمعالبیان كلمه نص صریح دارد[2] (لایجوز الا بالاثر الصحیح و النص الصریح) و همین مطلب را صاحب قاموس القرآن تأكید میكند، بعد از آنكه فرمود تفسیر به معنی ایضاح و تبیین است گوید: «تفسیر قرآن نیز از این معنی است كه مراد خدا را بیان و روشن میكند، و آن اگر مبتنی بر قرآن و سنت قطعی باشد یعنی قرآن را با قرآن و حدیث مقطوع تفسیر كند درست و صحیح است»[3]
▪ نكات:
⏪ اولاً آیا خبری كه قرآن را تفسیر میكند میتواند واحد صحیح باشد، كما این كه ظاهر كلام تبیان و مجمع همین است، یا حتماً باید قطعی (متواتر یا محفوف به قرائن باشد) این مطلب مورد نزاع و بحث است كه بعداً متعرض آن خواهیم شد[4]
⏪ ثانیاً بحث مهم در اینجا این است كه آیا كدام یك از این دو جمله صحیح است؟
🔸 الف) تفسیر قرآن باید موافق روایات معتبر باشد.
🔸 ب) تفسیر قرآن نباید مخالف روایات معتبر باشد.
ظاهر كلام مرحوم شیخ طوسی در تبیان و شیخ طبرسی در مجمع[5] (كه عین كلام تبیان را آورده است) همان جمله اول (الف) است چنانچه میگوید:
«و اعلم ان الروایه ظاهره فی اخبار اصحابنا بأن تفسیر القرآن لایجوز الا بالاثر الصحیح عن النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ و عن الائمه ـ علیهم السلام ـ الذین قولهم حجه كقول النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ.[6] لكن با تأمل در كلام ایشان ظاهر میشود، كه منظور آنها ردّ تفسیر به رأی بوده است لذا در ذیل كلام میفرماید: «بل ینبغی أن یرجع الی الادله الصحیحه اما العقلیه او الشرعیه من اجماع علیه او نقل متواتر به عمن یجب اتباع قوله...»[7]
🔅 پس در نظر ایشان منبع تفسیر مختص به روایت نیست تا بگوئیم تفسیر قرآن حتماً باید موافق روایات معتبر باشد بلكه قرآن نباید مخالف روایت معتبر قطعی باشد هر چند روایات در كنار عقل و... از منابع تفسیر است.
🌿🌿🌿
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
#بررسیهای_قرانی
#معیار_های_تفسیر_معتبر
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 معیارهای تفسیر معتبر
(قسمت سوم)
▪ نكته:
عبور تفسیر از كانالهای خاص كه در علم تفسیر قرار دادهاند لازم است، كه بعضی شرایط اثباتی و بعضی نفی است، كه در ادامه به اهم آنها اشاره میكنیم هر چند بعضی لازمه بعضی هستند.
✅ 5 . تفسیر قرآن بدون پیشداوری (و پیشفرضهای غیرضروری): در تفسیر هر كلامی احتیاج به پیشفرضهای ضروری است كه غالباً كسی به آنها توجهی ندارد، مثل اینكه «این كلام گوینده عاقل بوده است و از گفته خود هدفی داشته است و ظهور آن حجت است مگر آن كه قرینهای بر خلاف آن آورده شود».[8]
🔸 لكن بعضی پیشفرضها هستند كه ممكن است در معنی اثر گذارد، در حالی كه گوینده سخن با توجه به اصاله الظهور (فهم عرفی از الفاظ و تركیبهای زبان رایج) سخن گوید، ولی ممكن است مفسر آن را بدون هیچگونه قرینهای یه یك معنی كه موافق پیشفرضهای خاص اوست تفسیر كند.
🔸 لذا در شرایط مفسر بیان شد كه مفسر باید افكار و عقاید شخصی و تمایلات خود را بر معنی كلام تحمیل نكند؛ به عبارت دیگر نباید كلام دیگران برخواسته خود تطبیق كند، زیرا این تفسیر به رأی است كه شرعاً حرام است و در نظر عقلاء هم مذموم است، لذا تفسیری معتبر است كه با ظهور و نصوص كلام گوینده هماهنگ باشد (مگر آن كه بوسیله یك قرینه قطعی یا روایت قطعی، معنی خلاف ظاهری را به گوینده نسبت دهند.) و اگر یك مفسر اعتقادات مذهبی خاص خود و یا نظریهای علمی كه مورد پسند اوست را بر آیهای تحمیل كند، و سعی در تطبیق آنها (بدون شاهد و موافقت ظاهر لفظ بماید) این تفسیر معتبر نخواهد بود.[9]
✅ 6. تفسیر یك آیه نباید مخالف با آیات دیگر قرآن باشد؛ در این مورد لازم است كلمه مخالف را توضیح دهیم كه منظور چیست؟
▪ الف. مخالف گاهی به معنای ناهماهنگ میآید كه با اصل مطلب قابل جمع عرفی است مثلاً یك معنی خاص با یك معنی عام با هم مخالف هستند، لكن قابل جمع عرفی هستند به این صورت كه عام را با خاص تخصیص بزنیم (و تقلید نیز چنین است).
🔸 مثال: همه انسانها باید روزه بگیرند، همه مریضها نباید روزه بگیرند...
جمع این دو جمله ناسازگار و مخالف به این است كه بگوئیم: همه انسانهای غیر مریض باید روزه بگیرند.
▪ ب. مخالف گاهی بمعنی متناقض و متضاد میآید كه دو جمله طوری با هم مخالف باشند كه قابل جمع عرفی نباشد، در این صورت ناچاریم یكی را قبول و دیگری را رد كنیم چون از لحاظ منطقی در دو جمله متناقض، صدق یكی مستلزم كذب دیگری است.
🔸 مثال: همه انسانها باید روزه بگیرند ـ همه انسانها نباید روزه بگیرند.
اكنون آنچه در عنوان مخالف قرآن ملحوظ است همان معنی دوم (متناقض) است و الا تخصیص آیات قرآن با همدیگر یك امر طبیعی است كه در همه زبانهای دنیا رایج است و لذا در روایات زیادی وارد شده كه حتی اگر روایتی مخالف قرآن بود آن را قبول نكنید (و یترك ما خالف حكمه حكم الكتاب و السنه).
🔸 و اگر حال روایات اینگونه باشد حال تفسیر روشن است كه آنچه مخالف نصوص و ظواهر قرآن است مخدوش است. و اعتبار ندارد چون تفسیر قرآن نمیتواند ناقض و تكذیب كننده خود قرآن باشد.
🌿🌿🌿
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
#بررسیهای_قرانی
#معیار_های_تفسیر_معتبر
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 معیارهای تفسیر معتبر
(قسمت پایانی)
▪ نكته:
عبور تفسیر از كانالهای خاص كه در علم تفسیر قرار دادهاند لازم است، كه بعضی شرایط اثباتی و بعضی نفی است، كه در ادامه به اهم آنها اشاره میكنیم هر چند بعضی لازمه بعضی هستند.
✅ 7. تفسیر قرآن نباید مخالف حكم قطعی عقل باشد.
چون پیامبران حجت ظاهری و عقل حجت باطنی است پس اگر عقل انسان یك حكم قطعی داد كه تمام عقلاء آن را بپذیرند شرع هم آن را میپذیرد و از همین روست كه میگویند: كلما حكم به العقل حكم به الشرع (هر چه را عقل به آن حكم كند دین هم آن حكم را میكند) البته بالعكس این قاعده هم صحیح است چون هر چه را شارع مقدس حكم میكند، عقل هم حكم میكند (البته در مورد این قاعده معانی دیگری هم شده است) لكن گاهی عقل انسان نمیتواند آن مطلب را درك كند، چون عقل انسان در حال رشد و تحول است و ممكن است با پیشرفت علوم بشری آن را دریابد، و لذا بسیاری از دستورات بهداشتی اسلام و قرآن با گذشت زمان مورد قبول همه دانشمندان علم پزشكی قرار گرفت با این كه در محیط جاهلیت عرب كه این احكام در آن عصر نازل شد عقل انسان آن روزگار از درك آنها عاجز بود.
______________
[1] . تفسیر تبیان، ج اول، ص 4.
[2] . مجمع البیان، ج اول، ص 13.
[3] . قاموس قرآن، ج 5، ماده فسر، ص 175، نوشته سیدعلیاكبر قرشی.
[4] . در مبحث منابع تفسیر، منبع سوم مفصل بحث خواهیم كرد.
[5] . تفسیر مجمعالبیان، ج اول، ص 13.
[6] . مقدمه تفسیر تبیان، شیخ طوسی(ره)، ص 4، ج اول.
[7] . مقدمه تفسیر تبیان شیخ طوسی(ره)، ج اول، ص 4.
[8] . به علاوه تفسیر قرآن با فرض وحی بودن قرآن و قابل تفسیر و فهم بودن آن ممكن است.
[9] . برای توضیح بیشتر به كتابهای تفسیر آیات مشكله ص 293 و مبانی و روشهای تفسری ص 209 مراجعه شود.
🌿🌿🌿
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ
💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom
#بررسیهای_قرانی
#منابع_تفسیر
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 منابع تفسیر(1)
▪ منبع از ریشه «النَّبْع» (جوشش آب) به معنای جایی است كه چشمه از آن میجوشد و منابع آب محلهای خارج شدن آن از زمین است[ترتیب كتاب العین، جمهره اللغه، معجم مقائیس اللغه (ذیل همین واژه).]. سرچشمه و منشأ هر چیزی را نیز منبع آن میگویند[معجم الوسیط، فرهنگ سیاح (ذیل همین واژه).]. منابع تفسیر، به اموری اطلاق میشود كه اطلاعات و دادههایی كه با مفاد آیه یا آیههایی تناسب محتوایی دارد در اختیار مفسّر قرار میدهد و معانی آیات و مفاد واژگان به كار رفته در آن را روشن میكند، بنابراین، كلیه اموری كه مفسّر، معارف ناظر به مفاد آیات را ـكه به نحوی در روشن شدن آن تأثیر دارندـ از آنها به دست میآورد، منبع تفسیر به شمار میآید؛ به عنوان مثال، وقتی گفته میشود قرآن منبع تفسیر است، بدان معنا است كه در بین آیههای آن مطالبی یافت میشود كه ارتباط محتوایی با آیات دیگر دارد و در روشن شدن مفاد آن آیهها به مفسّر كمك میكند.
▪ بحث از منابع تفسیر، كه در كتب علوم قرآن با عناوین «مآخذ تفسیر»[ البرهان فی علوم القرآن، ج 2، ص 156.] و «مصادر تفسیر»[ الصغیر، محمّد حسین علی، المبادی العامه لتفسیر القرآن الكریم، ص 53.] نیز از آن یاد شده است، یكی از مباحث مهم روششناسی تفسیر است. توجه به منابع تفسیر سابقهای بس طولانی دارد و اصولاً همزمان با نزول قرآن مطرح بوده است، ولی تدوین این منابع به صورت مستقل و تعیین حد و مرز هر یك و بحث و بررسی مستقل در باب آن، در زمانهای متأخر از عصر نزول صورت پذیرفته و به رغم بحثهای نسبتاً مفیدی كه مطرح شده است، هنوز نیازمند تلاش جدّی و تعمیق بیشتری است.
منابع تفسیر، ارتباط تنگاتنگی با (قواعد تفسیر) دارد. قواعد تفسیر، تعیینكننده محدوده منابع تفسیر است؛ یعنی با توجه به این نكته كه در قواعد تفسیر لزوم مراجعه به قرآن، روایت، لغت و مانند آن ثابت میشود، در این جا از چگونگی دستیابی به آنها، روش استفاده و میزان اعتبار و اهمیّت هر یك سخن به میان میآید. از سوی دیگر، منابع تفسیر پیوند نزدیكی با علوم مورد نیاز مفسّر دارد؛ زیرا این علوم، مفسّر را در شناخت دقیق منابع یاری میرساند. به عنوان مثال، ممكن است مفسّری كه از علم رجال و درایه و اصول آگاهی ندارد، به خطا روایتی را كه به دلیل ضعف سند یا دلالت، فاقد شرایط لازم است، مورد استناد قرار دهد و بر اساس آن، فهمی نادرست از آیه را تفسیر آیه پندارد. در این مورد، استفاده نادرست مفسّر از منبع روایات، معلول عدم آگاهی وی از علوم مورد نیاز مفسّر است. از سوی دیگر، مشخص شدن منابع تفسیر در تعیین علوم مورد نیاز مفسّر تأثیر دارد؛ به عنوان مثال اگر روایات معتبر یكی از منابع تفسیر به شمار آید، علومی كه در شناخت اعتبار یا مفاد روایات مؤثّرند مانند علم رجال و علم درایه در قلمرو علوم مورد نیاز مفسّر قرار میگیرند. به هر حال، شناخت دقیق منابع تفسیر و میزان كارایی آن، نقش مهمی در تفسیر قرآن كریم دارد و این شناخت، ارتباط وثیقی با شناخت قواعد وعلوم مورد نیاز مفسّر دارد.
🔅🔅🔅
✅ قرآن همراه است و هم راه
✳همواره با قرآن باشیم
@rahighemakhtoom
✳️ جُستارهای قرآنی رحیق
#بررسیهای_قرانی #منابع_تفسیر #امکان_فهم_قرآن #معارف_قرانی #آموزه_های_قرآنی 🔅🔅🔅 📌 منابع تفسیر(1
#بررسیهای_قرانی
#منابع_تفسیر
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 ضرورت شناخت دقیق از منابع تفسیر(2)
شناخت صحیح و كامل هر موضوع، بستگی به میزان آگاهیای دارد كه از راههای مختلف درباره آن به دست میآید و هر اندازه در این راستا به منابع غنیتر و مطمئنتری دسترسی داشته باشیم، شناخت دقیقتری به دست میآوریم. بر این اساس، فهم و شناخت مقاصد و مفاهیم آیات قرآن كریم ـكه به زبان عربی و دارای معارف و احكام گوناگون استـ نیاز به منابعی دارد كه كوتاهی در گزینش مراجعه به آنها، سبب برداشت ناقص و ناروا از آیات میشود؛ چه بسا منابعی كه در دسترس و دارای اعتبار است و نقش مهمی در فهم مقاصد قرآن دارد، ولی بر اثر ناآگاهی از منبع بودن آن و یا ناتوانی در مراجعه بدان، متروك ماند و در نتیجه، بسیاری از نكتههای قرآنی مورد غفلت و یا سوء فهم قرار گیرد. به عنوان مثال اگر قرآن را یكی از منابع تفسیر بدانیم، درهای زیادی از معارف قرآن فراسوی مفسّر گشوده میشود و پاسخ بسیاری از پرسشهای مربوط به آیات ـكه از منابع دیگر به دست نمیآیدـ روشن میگردد. چنان كه اگر به روایتهای اهلبیت (ع) به عنوان یكی دیگر از منابع تفسیر مراجعه كنیم، مطالب فراوانی در تفسیر آیهها خواهیم یافت كه دست كم روشنگری و زمینه تفطن مفسّر به مقاصد آیات در زمینههای مختلف را فراهم میآورد. منابع تفسیر قرآن را میتوان در شش مقوله زیر دستهبندی كرد:
1. قرآن؛ 2. روایات معصومین؛ 3. منابع لغوی؛ 4. منابع تاریخی؛ 5. عقل؛ 6. دستاوردهای تجربی.
🔅🔅🔅
✅ قرآن همراه است و هم راه
✳همواره با قرآن باشیم
@rahighemakhtoom
#بررسیهای_قرانی
#قصه_های_قرآن
#امکان_فهم_قرآن
#معارف_قرانی
#آموزه_های_قرآنی
🔅🔅🔅
📌 نیكوترین قصّهها در قرآن كریم(1)
▪ قرآن كریم قصّههای فراوانی را ذكر كرده ولی این قصّهها نظیر قصّههای كتاب «كلیله و دمنه» نیست كه افسانههایی ساختگی باشد اگر چه ممكن است آن افسانهها را برای اهداف صحیحی ساخته باشند. داستانهای قرآن، ساختگی نیست بلكه واقعیاتی است كه در جهان گذشته رخ داده و هدف قرآن از آوردن آنها نیز سرگرم كردن مردم نیست، بلكه نتایج حقی در جهت هدایت و تعلیم و تزكیهی مردم از آن میگیرد و به همین جهت خدای سبحان قصّههای قرآن را «قصّههای حق» و «احسن القصص» (نیكوترین قصّهها) معرّفی میكند:
« وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ»[1]
یا: « نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ»[2]
🔸 ما به بهترین وجه قصههای حق را برای تو بازگو میكنیم، یعنی قصص قرآنی دارای دو ویژگی است:
🔹 اوّل آنكه حق است و به هیچ وجه بطلان در آن راه ندارد؛
🔹 دوم آنكه نقل آن و كیفیّت ارائهی آن به نحو احسن است نه آنكه قصههای قرآنی بهترین قصّه باشد، بلكه قصّه سرایی آن به بهترین سبك و نوع است.
🔸 نام موسای كلیم بیش از صد بار در قرآن كریم آمده ولی میبینیم كه آنچه به جریان تاریخی قصه و جزئیات داستانی آن حضرت بر میگردد اصلاً در قرآن نیامده است؛ مثلاً اینكه موسای كلیم در چه قرنی و در چه سال و ماه و هفته و روزی بود، اینها اصلاً ذكر نشده و هدف قرآن، ارائه معانی ومعارفی است كه در متن این داستانها نهفته و برای عبرت گیری مردم لازم است.
🔸 به همین دلیل گاهی قرآن درمیان قصهها، یكباره، قانون الهی را عرضه میكند، مثلاً در میان قصهی موسای كلیم و فرعون، سنّت الهی را چنین بیان میدارد: « ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَكُ مُغَیِّراً نِعْمَهً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»[3] یعنی خداوند تغییر روش نمیدهد و هرگز نعمتی را كه به فرد یا گروهی داد از او نمیگیرد مگر آنكه خودشان تغییر كنند و شایستگی برخورداری از آن نعمت را از دست دهند كه در آن صورت ممكن است نعمت از آنها گرفته شود.
ادامه دارد...
🔅🔅🔅
✅ قرآن همراه است و هم راه
✳همواره با قرآن باشیم
@rahighemakhtoom