eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
784 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برداشت از آیات ۵۲ ـ ۵۱ 📌استاد و راهنما 📄 الی اللّه باید همیشه زیر سایه استاد و راهنمایی که از طرف پروردگار برای او تعیین شده باشد و از فرمان او چه در حضور و چه در غیاب تخطی نکند، از انحرافاتی که به او تلقین شده دوری کند و به خود نکند که اگر این کارها را کرد و سپس نمود تعالی او را خواهد کرد به شرط آن که از تشکر کند و ممنون پروردگارش باشد.. @rahighemakhtoom
📌 استقامت 🔹 ﴿إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلاَ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لاَ هُمْ یحْزَنُونَ﴾، اینها بركت های معنوی است، بركت های مادی را هم در آیه شانزده سوره مباركه جن بیان كرده ﴿وَ أَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَینَاهُمْ مَاءً غَدَقاً﴾. مرحوم بوعلی را خدا رحمت كند! ابن‌سینا یك رساله ‌ای نوشته به نام رسالة البر، مهمترین كتاب ایشان در فلسفه همان الاهیات شفاست، ایشان هم در الهیات شفا این فرمایش را دارند هم در آنجا گفتند من در این زمینه یك رساله جداگانه نوشتم، فرمود «هؤلاء المتشبهة بالفلاسفة»؛ فرمود اینها متفلسف ‌اند نه فیلسوف! آن كه می‌ گوید نماز استسقاء چه اثری دارد؟! آن ‌كه می‌ گوید دعای باران چه اثری دارد؟! آن ‌كه نمی‌تواند ثابت كند بین عبادت مردم و آمدن باران اثری ندارد او كه فیلسوف نیست! این شخص متفلسف است. فرمود ما در این زمینه رساله نوشتیم که دعا اثر دارد، قربانی اثر دارد؛ این را اكثر تعبیر كردند نه همه، فرمود درست است در بین كارهای مردم بعضی از كارهاست كه قابل دفاع نیست، خب بالأخره عوام چهارتا خرافات هم دارند، فرمود اكثر كارهایی كه مسلمان ها می ‌كنند قابل دفاع است! اینها سنت هایی است که از طرف رهبران الهی به اینها رسیده است. نگویید صدقه چه اثری دارد! نگویید صله رحم چه اثری دارد! نگویید نماز استسقاء چه اثری دارد! نگویید نماز باران چه اثری دارد! نگویید ما اگر خوب بودیم چه كار به این توده ابری [دارد] كه از كنار دریای مدیترانه می ‌آید دارد! بالأخره او یك راهنمایی دارد و بین ما و او یك پیوند ناگسستنی است، چون همه ﴿إِلَیهِ رَاجِعُون هستیم، ﴿وَ هُمْ دَاخِرُونَ﴾هستیم و مانند آن. فرمود «و اعلم أن أكثر ما یقربه الجمهور و یفزع إلیه و یقول به فهو حق»، البته در دست مردم چهارتا كار عوامی غیر قابل دفاع هم هست. 🔹 خب همین آیه سند است، اینهاست كه حكیم پرور است ﴿وَ أَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَینَاهُمْ مَاءً غَدَقاً﴾، حالا گاهی انسان مضطر می‌ شود و نماز استسقاء هم می‌ خواند، ولی نیازی به نماز استسقاء نیست، اگر نیاز بود خب برای ما واجب می‌كرد! فرمود شما مستقیم باشید مأموران ما می‌ دانند چقدر باران به شما بدهند، چقدر آب به شما بدهند، چقدر هوای آزاد به شما بدهند، شما این را هدر ندهید! پس استقامت هم بركات ظاهری دارد، هم بركات باطنی دارد، هم فرشته ‌ها نازل می ‌شوند، هم باران نازل می‌ شود، هم معارف قرآنی تأمین می ‌شود؛ منتها هم علمای شیعه نقل كردند، هم علمای سنی نقل كردند، هم مرحوم ابوالفتوح رازی نقل كرده است، هم قرطبی در جامع خود ذكر كرده، هم در بیان السعاده آمده از ابن عباس نقل كردند كه به وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) عرض كردند كه «مَا اَسْرَعَ اِلَیكَ اَلشَّیب» چرا زود پیر شدی؟ فرمود «شَیبَتْنِی هُودُ وَ الْوَاقِعَةُ». 🔹 قرطبی از ابوعلی سری نقل می‌كند كه من وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را در عالم رویا دیدم ـ گرچه خواب حجت نیست، ولی خب شواهدی آن را تأیید می ‌كند ـ حضرت را خواب دیدن به حضرت عرض كردم شما كه فرمودی سوره هود مرا پیر كرده منظورتان كدام آیه است؟ فرمود اینكه خدای سبحان دستور دارد ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَكَ این من را پیر كرده، برای اینكه من چقدر باید جان بكنم تا همراهانی داشته باشم كه خلاف نكنند! به اینها بگویم بالأخره آنچه كه رهزن شماست نه برای شما می ‌ماند نه شما برای او می‌ مانید، خودتان را ارزان نفروشید! این بازیگری های دنیا شما را ارزان نخرد! من به تك تك اینها باید سفارش بكنم، لحظه لحظه باید دنبال اینها باشم كه آن جا اشتباه نكنید، آن جا باهم درگیر نشوید، آن جا دنبال هوس نروید، یك كاری كه زید دارد می ‌كند تقویتش كنید، كارهای خیر فراوان است شما یك كار دیگر انجام بدهید، من در لحظه لحظه باید دنبال اینها بروم، این مرا پیر كرده است. فرمود آنچه كه من را پیر كرده همان است كه فرمود ﴿وَ مَنْ تَابَ مَعَكَ﴾. 🔹 گرچه در طلیعه سوره مباركه هود این مطلب اشاره شده که سیدنا الاستاد این را نقل می ‌كند و بعد می‌ فرماید در بحث روایی ما خواهیم گفت كه این جمله نمی ‌تواند عامل پیری حضرت باشد، برای اینكه وجود مبارك حضرت فرمود «شَیبَتْنِی هُودُ وَ الْوَاقِعَةُ»، در روایت دیگر فرمود سوره واقعه هم من را پیر كرده و در سوره واقعه كه اصلاً سخن از امر به استقامت نیست! معلوم می‌ شود آنچه كه پیر كننده است یاد معاد است كه مشترك بین این دو سوره است و قیامت هم روزی است كه آدم را پیر می‌ كند كه ﴿یوْماً یجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیباً﴾، این در طلیعه بحث سوره مباركه هود گفته شد، این فرمایش فرمایشِ خوبی است؛ ولی منافات ندارد كه هم این عامل پیری باشد كه بالأخره توان‌ فرساست، هم آن عامل. @rahighemakhtoom
🌷🌷🌷 📎همراهان عزیز، یکبار با خودمون خلوت کنیم و منصفانه تأمل کنیم که چرا دیندارترین های ما با کتاب اصلی دین، با قانون اساسی دین، با مهمترین برنامه الهی ارتباط چندانی ندارن. چطور مدعی دینداری هستیم اما با متن دین آشنا نیستیم. 📐آیا این نوع دینداری ما دچار برخی نواقص نیست و یک جایی به ما و جامعه ما ضربه نمی زنه؟! اگر صلاح دونستید، این دغدغه ها رو منتشر کنید. @rahighemakhtoom
. گاهی برای نابود ساختن تلخی‌های صفات زشت، شیرین‌ترین داروها تلخ‌ترین اندرزهاست. از زمانی که موضوع هدف اعلای زندگی از میان انسان‌ها رخت بربست؛ و از هنگامی که خنده‌ها و آرایش‌های صوری و خوشگذرانی‌های «اپیکور»ی، جای تکامل روحی و سیر به سوی منازل اعلای انسانیت را گرفت؛ از وقتی که شهرت‌پرستان و هوازده‌های متفکرنما، بایستگی‌ها و شایستگی‌های روحی انسان را به باد مسخره گرفتند، و پیرایش (آرایش) سرخاب و سفیداب را به وارستگی‌های روحی مقدم داشتند، نتیجه این شد که تعلیم و تربیت‌ها نیز صورتی مسخره به خود گرفت! ناز کشیدن و به‌به گفتن به هنگام تعلیم و تربیت، «انسان» ایجاد نمی‌کند، بلکه مخاطب را مغرور عواطف حیوانی گوینده کرده، او را وادار می‌کند همان وضع موجودش را منطقی و شایسته‌ترین وضع ممکن بداند! آیا با این آفرین و احسنت و «به‌به»های بی‌مورد، وقیح‌ترین جنایت را به روح تشنۀ افراد مورد تعلیم و تربیت روا نمی‌داریم؟ آیا انسان که تمام مغز و روان و قلبش، از مربیان مطالبۀ جهش و تکامل می‌کند و برای رسیدن به توانایی جهش و مراحل كمال احتیاج به گذشت‌ها و تعدیل فعالیت‌های غرایز حیوانی دارد، می‌تواند با «به‌به» و ناز و غمزه به مطلوب خود برسد؟ جعفری، محمدتقی، مجموعه آثار ۱۳- فلسفه اخلاق، تعلیم و تربیت، ص ۱۴۷ @rahighemakhtoom
نساء 50.mp3
16.49M
50 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به پناه ببریم. ☑️ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام @rahighemakhtoom
☑️ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام @rahighemakhtoom
(عین.صاد) 💢عمل صالح ادامه به حق ⏹مؤمن براى انتخاب شكل‌هاى مبارزه‌اش، ملاك‌هايى دارد و نورهايى دارد. هدف او و شرايط او و دشمن او شكل مبارزه او را مشخص مى‌كنند. ⏪1. گاهى هدف ايجاد رعب است، گاهى كنار زدن يك فرد است و گاهى عالى‌تر، تا سطح شكوفا كردن استعدادهاى انسانى. چون او به منابع انسانى بيش از منابع زيرزمينى مى‌انديشد به شكوفايى و بارورى آنها همت گماشته است. هر چقدر هدف حكومتى بالاتر بيايد، هر چقدر از امنيت و رفاه، از پاسدارى و پرستارى فراتر برود، ناچار شكل مبارزه پيچيده‌تر مى‌شود. ⏪2. همين‌طور دشمن و طرف مبارزه در شكل مبارزه اثر مى‌گذارد. ⏪3. همان‌طور كه شرايط و موقعيت‌ها در شكل آن اثر دارند. مى‌بينيم كه فريادگر است اما نه در زمان ابوبكر و عمر، بلكه در زمان عثمان كه خلق به خستگى رسيده‌اند و به وازدگى دست داده‌اند. و مى‌بينيم كه ابوذر فريادگر است نه ديگران، كه ابوذر زبانش تيز شده و حمايت گرديده است؛ چون آسمان بر راستگوتر از ابوذر سايه نينداخته. 🔹 و سازندگى و رشد دادن و عمل صالح و رشد كردن، ادامه هستند و دنباله عشق به حق. ، بيكار نيست. هر كس به حق رسيد، به حق مى‌رساند. درخت زنده، شاخ و برگ و ميوه دارد. به حرف آنهايى كه مى‌گويند دلت پاك باشد، فريب مخور. دلِ پاك، عملِ پاك مى‌سازد. درخت زنده بار مى‌آورد، مگر اين طور نيست؟و عاشق حق از يك سو عمل مى‌آورد و شاهكار مى‌آفريند و از يك سوى ديگر همراه و همكار؛ چون در راه، درگيرى‌هايى هست كه به تنهايى نمى‌توان با آنها روبه‌رو شد. ⏹و عاشق حق به اندازه عشقش شكيبايى دارد و و . آنچه صبر و سازندگى و عمل را پايه مى‌گذارد، است و حب اللّه است، كه: «وَالَّذينَ آمَنُوا اَشَدُّ حُبَّاً للّه ». استاد علی صفایی حائری کتاب رشد ص ۵۷ 🔅🔅🔅 ☑️ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام @rahighemakhtoom
🔹 آن که منتظر راستین امام عصر (عج) است، بر اثر تخلق به اخلاق الهی گرد حرام نمی گردد و جانش به گرد معصیت غبار نمی گیرد و می کوشد در انجام دادن واجب و دوری از معصیت که در رأس آموزش های فرعی اسلام است، قصور و تقصیر روا ندارد. 🔹 واجبات را عمل و از حرام ها دوری کند و فراخور توان خویش به انجام دادن مستحب و ترک مکروه نیز اهتمام ورزد؛ و چون چنین کند، مطلوب مولای خویش را به انجام رسانیده و مستحق عنایت خاص و نگاه تشریفی امام خویش و سایر عترت طاهره (علیهم السلام) خواهد شد. 📚 امام مهدی موجود موعود ص 186 @rahighemakhtoom
✅یک آیه یک نکته: وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُم بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ و موسی به قومش گفت: ای قومِ من، شما به خاطر اینکه گوساله را برای پرستیدن انتخاب کرده ‏اید قطعا به خود ظلم نموده‏ اید. پس توبه کنید و به سوی خالقتان برگردید. پس خودتان را بکشید. این کار شما نزد خالقتان برایتان بهتر است، پس خدا توبه شما را پذیرفت، قطعا او همان توبه ‏پذیر مهربان است. (، آیه ۵۴) ☘☘☘ 📌برداشت از آیه ۵۴ مرحله الی اللّه در مرحله اول باید به ‏هایی که به خود کرده اقرار کند و آنچه در دل خود از بت پرستی‏ها و دیگران پرستی‏ها، انجام داده پشیمان شود و بلکه خود را از بین ببرد تا پروردگارش که تواب و است او را بپذیرد... @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 20 : پیام ها ی تفسيری آیه 11سوره اعلی ✅ وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى‌ 🔹 «یَتَجَنَّبُهَا»: به ترک آن خواهد گفت. از آن کناره‌گیری خواهد کرد. ضمیر (هَا) به (الذِّکْری) برمی‌گردد. 🔹 «الأشْقی»: بدبخت‌ترین. بدبیارترین. یعنی کسی که اندرز قرآنی و قوانین الهی را در گوش نگیرد، بدبخت‌ترین مردم است. ✅ ۱ - تنها کسانى خود را از تذکرات قرآن، دور نگه مى دارند که تیره بخت تر از دیگران و گرفتار دشوارترین فرجام اند. (و یتجنّبها الأشقى) 🔹 «أشقى» اسم تفضیل از ماده «شقاوت» است. ریشه اصلى این کلمه بر سختى کشیدن دلالت دارد و نقطه مقابل سهولت و سعادت است (مقاییس اللغة). ذکر این کلمه - خالى از قید زمان و مکان و متعلق - سبب شده است که بر هر نوع تیره بختى در دنیا و آخرت، قابل تطبیق باشد. آیه بعد، نوع اخروى آن را بیان داشته است. ✅ ۲ - مخالفان قرآن، با زحمت خود را از تأثیر تذکّرات آن، دور نگه مى دارند. (و یتجنّبها) 🔹 باب تفعّل - که فعل «یتجنّب» از آن باب است - بر تکلّف دلالت دارد. این فعل بیان گر آن است که تذکرات قرآنى، با فطرت انسان ها ملایمت و مناسبت کامل دارد; به گونه اى که مخالفان، باید براى دور ماندن از تأثیرات آن، خود را به زحمت اندازند. ✅ ۳ - قرآن، داراى تأثیرى قطعى بر هر کس که خود را از تذکّرات آن محروم نسازد. (و یتجنّبها الأشقى) 🔹 گزینش فعل «یتجنّب» (کناره گیرى مى کند)، نشانگر این نکته است که آنچه مانع تأثیر قرآن در مخالفان است، کناره گیرى آنان است; نه ناتوانى قرآن از تأثیر در مردم. ✅ ۴ - محرومان از خشیت الهى، شقى ترین افراداند. (من یخشى ... الأشقى) 🔹 تقابل دو گروه «اهل خشیت» و «اهل شقاوت»، بیانگر این است که در نگاه قرآن، «شقاوت» نیز مانند «خشیت»، حالتى نفسانى و هر یک ملازم با نبود دیگرى است. ✅ ۵ - خداترسان و پندپذیران، سعادتمنداند. (سیذّکّر من یخشى . و یتجنّبها الأشقى) 🔹 این آیه با آیه قبل، داراى «احتباک» (از وجوه بلاغت) است; یکى از «خشیت» سخن گفته و دیگرى از «شقاوت» و بیان نقطه مقابل هر یک را به قرینه بودن دیگرى موکول کرده است; بدین معنا که اهل خشیت، نقطه مقابل «شقاوت»; یعنى، سعادت را دارند و اهل «شقاوت» گرفتار نقطه مقابل «خشیت»; یعنى، گستاخى هستند. ✅ ۶ - شقاوتمندان، در برابر خداوند و پیام هاى قرآن، گستاخ و بى پروایند. (سیذّکّر من یخشى . و یتجنّبها الأشقى) ✅ ۷ - پیامبر(ص)، تا زمانى موظف به ابلاغ قرآن به مخالفان است که آنان، راه هاى آگاهى به آن را بر خود نبسته اند. (فذکّر ... سیذّکّر من یخشى و یتجنّبها الأشقى) 🔹 منافع تذکر - که در این دو آیه بیان شده است - یکى پندپذیرى اهل خشیت و دیگرى بروز عکس العمل اهل شقاوت است. از آن جا که واکنش شقاوتمندان، اعراض بوده و تذکر مجدد به آنان سودى ندارد، تکلیف «فذکّر» نیز ساقط مى گردد. ✅ ۸ - تیره بختان در روى گردانى از تعالیم قرآن، درنگى نکرده و شتابزده خود را از آن دور مى سازند. (سیذّکّر ... و یتجنّبها الأشقى) 🔹 فعل «سیذکّر» در آیه قبل، تصمیم اهل خشیت بر پذیرش تذکرات قرآن را، به دور از شتاب زدگى و همراه با درنگ و تأمل، معرفى کرد و در این آیه فعل «یتجنّب» - بدون حرف «سین» - درباره شقاواتمندان آمد تا بر عجولانه بودن واکنش آنان دلالت کند. ✅ ۹ - شقاوت، داراى مراتب است. (الأشقى) 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 21 : پیام ها ی تفسيری آیه 12سوره اعلی ✅ الَّذِي‌ يَصْلَى‌ النَّارَ الْکُبْرَى‌ 🔹 «یَصْلی»: وارد آتش می‌گردد و بدان می‌سوزد 🔹 «الْکُبْری»: بزرگترین. ✅ ۱ - کسانى که از تذکرات قرآن، فاصله گرفته، آن را نپذیرند، به بزرگ ترین و سوزان ترین آتش ها، گرفتار شده و در آن باقى خواهند ماند. (و یتجنّبها الأشقى . الذى یصلى النار الکبرى) 🔹 زجاج گفته است: «صلى»; یعنى، ملازم و همراه شد (لسان العرب) و «صلى النار»; یعنى، حرارت آتش را به سختى چشید. (قاموس). «کبرى»; یعنى، بزرگ تر و بزرگى آتش به گستردگى و افروخته تر بودن آن است. ✅ ۲ - آتش آخرت، بسى دامنه دارتر و سوزاننده تر از آتش دنیا است. (النار الکبرى) 🔹 مراد از «النار الکبرى» ممکن است تمام آتش هاى آخرت باشد. در این صورت سنجش آن با آتش دنیا، مورد نظر خواهد بود. ✅ ۳ - فرجام شقاوتمندان، گرفتارى به آتش دوزخ است. (و یتجنّبها الأشقى . الذى یصلى النار الکبرى) ✅ ۴ - پذیرش تذکرات قرآن و خشیت و هراس در برابر خداوند، مایه رهایى از آتش دوزخ (سیذّکّر من یخشى . و یتجنّبها الأشقى . الذى یصلى النار الکبرى) 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 22 : پیام ها ی تفسيری آیه 13سوره اعلی ✅ ثُمَ‌ لاَ يَمُوتُ‌ فِيهَا وَ لاَ يَحْيَى‌ 🔹 «لا یَمُوتُ ...»: مراد این است که شخص دوزخی در میان مرگ و زندگی دست و پا می‌زند. ✅ ۱ - گرفتاران آتش دوزخ، هرگز نخواهند مرد. (ثمّ لایموت فیها) ✅ ۲ - براى اهل دوزخ، مرگ مطلوب تر از وضع موجود آنان است. (ثمّ لایموت فیها) ✅ ۳ - اهل دوزخ، هرگز لذت زندگى را نخواهند چشید. (و لایحیى) مراد از نفى حیات - به قرینه «لایموت» - نفى حیات مطلوب است. ✅ ۴ - باقى ماندن جهنمیان، در حالتى که نه مرگ است و نه زندگى نامیده مى شود، از سوختن در آتش براى آنان دشوارتر است. (ثمّ لایموت فیها و لایحیى) 🔹 حرف «ثمّ»، براى تراخى رتبى است و بیان مى کند که آنچه بعد از آن آمده، در مقایسه با قبل از آن قابل توجّه تر است. ✅ ۵ - آتش دوزخ، عذابى جاودانه است و اهل شقاوت در آن مخلّداند. (ثمّ لایموت فیها و لایحیى) 🔹 مراد از «لایحیى»، نفى حیات مطلوب است که نجات از آتش، مصداق بارز آن مى باشد. در این صورت قید «فیها»، اختصاص به «لایموت» خواهد داشت. بنابراین دوزخیان، نه در آتش مى میرند و نه از آن بیرون مى آیند. 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 23 : پیام ها ی تفسيری آیه 14سوره اعلی ✅ قَدْ أَفْلَحَ‌ مَنْ‌ تَزَکَّى‌ 🔹 «قَدْ أَفْلَحَ»: قطعاً نجات یافته است و رستگار گردیده است. «تَزَکّی»: خود را پاکیزه داشت. زکات داد ✅ ۱ - انسان هاى پاک، درست کار و تلاش کننده در مسیر رشد و کمال، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست یافته، همواره در خوبى خواهند ماند. (قد أفلح من تزکّى) 🔹 «فلاح»; یعنى، ظفر یافتن و دستیابى به مقصود (مفردات راغب) و نیز به معناى «فوز»، «نجات» و «باقى ماندن در خیرات» است (قاموس). 🔹 فعل «تزکّى» از باب تفعل است و بر تکلّف (تلاش براى تزکیه) دلالت دارد. این فعل از مشتقات «زکاء» یا «زکاة» است. «زکاة»; یعنى، درستى و درستکارى (مصباح) و به دست آوردن چیزى که مایه پاکى شود (مفردات) 🔹 و «زکاة»; یعنى، پاکى، رشد و نموّ، برکت و ممدوح بودن. (نهایه ابن اثیر) ✅ ۲ - مردمان تذکّرپذیر و اهل خشیت، انسان هایى پاک، و رستگارند. (سیذّکّر من یخشى ... قد أفلح من تزکّى) 🔹 مصداق مورد نظر از «من تزکى» - به قرینه آیات پیشین - همان مصادیق «من یخشى» است. ✅ ۳ - کسانى که انفاق کرده و زکات مال خود را ادا کنند، انسان هایى صالح و نجات یافته اند. (قد أفلح من تزکّى) 🔹 برخى از لغت دانان، فعل «تزکّى» را به معناى «تصدق» مى دانند. (لسان العرب) ✅ ۴ - خودسازى و پاک سازى خویش از وابستگى به دنیا، مایه نجات و صلاح است. (قد أفلح من تزکّى) 🔹 تزکیه در آیه - به قرینه «بل تؤثرون الحیاة الدنیا» در آیه بعد - شامل پاکى از علاقه به دنیا نیز مى باشد. 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 24 : پیام ها ی تفسيری آیه 15سوره اعلی ✅ وَ ذَکَرَ اسْمَ‌ رَبِّهِ‌ فَصَلَّى‌ 🔹 «إسْمَ»: نام. مراد از یاد کردن نام خدا، یاد خدا در دل و ذکر او به زبان است 🔹 «صَلّی»: نماز گزارد. خشوع و خضوع کرد . «ذَکَرَ ... فَصَلّی»: الله اکبر را بگوید و به نماز ایستد. ✅ ۱ - به زبان آوردن نام خداوند، درست کارى و مایه نجات است. (قد أفلح من ... و ذکر اسم ربّه) 🔹 ذکر دو نوع است: ذکر با قلب و ذکر با زبان (مفردات راغب) و مراد از آن در آیه شریفه - به قرینه کلمه «اسم» - ذکر با زبان است. ✅ ۲ - ذکر اوصاف خداوند و توجّه همیشگى به آنها، از آثار تزکیه است. (تزکّى . و ذکر اسم ربّه فصلّى) 🔹 شناخت اسم، بدون شناخت مسمّى حاصل نمى شود (مفردات راغب) و نمى توان تکلم به الفاظى را که ذهن براى آن معنایى تصور نکرده است، «ذکر اسم» نامید. بنابراین یاد نام هاى خداوند، ملازم با یاد محتواى آنها است که بر ویژگى هاى او دلالت دارند. عطف این آیه بر «تزکّى» در آیه قبل، بیانگر مقدمه بودن تزکیه براى «ذکر اسم» است. ✅ ۳ - توجّه به جلوه هاى ربوبیت خداوند، وادارسازنده انسان به عبادت و ذکر خدا و جارى ساختن نام او بر زبان است. (و ذکر اسم ربّه) ✅ ۴ - لزوم ذکر نام خدا پیش از نماز (ذکر اسم ربّه فصلّى) ✅ ۵ - به جا آوردن نماز پس از ذکر نام خداوند، مایه رستگارى است. (قد أفلح من ... ذکر اسم ربّه فصلّى) ✅ ۶ - یاد نام و اوصاف خداوند، سوق دهنده انسان به عبادت و نماز است. (و ذکر اسم ربّه فصلّى) ✅ ۷ - نمازگزاران، در صورتى رستگاراند که از تزکیه و یاد خدا برخوردار باشند. (قد أفلح من تزکّى . و ذکر اسم ربّه فصلّى) ✅ ۸ - ذکر نام خدا و روى آوردن به نماز، نشانه پندپذیرى از قرآن، ترس از خداوند و مایه دورى از آتش دوزخ است. (سیذّکّر من یخشى . و یتجنّبها الأشقى . الذى یصلى النار ... قد أفلح من ... فصلّى) ✅ ۹ - نماز، یاد خداوند و ذکر نام او است. (و ذکر اسم ربّه فصلّى) 🔹 حرف «فاء» ممکن است بر ترتیب بین یاد خدا و نماز دلالت کند و نیز مى تواند تفصیل پس از اجمال باشد. در صورت دوم، نماز مصداق بارز یاد خدا خواهد بود. برداشت یاد شده، ناظر به این احتمال است. 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
📌موانع فهم قرآن در بیان مفسر بزرگ قرآن کریم 📃 فهمیدن قرآن، احكام دین، دستورات الهی و معارف اسلامی لذیذ هست، ولی مانعی دارد؛ زرق و برق دنیا، جاه دنیا، مقام دنیا، تعریف و تمجید دنیا و محرومیت های دنیا اینها مانع است. هم داشتن مانع است و هم نداشتن؛ آن كه دارد مغرور و فریب خورده است، آن كه ندارد محزون و غمگین است، یا مغرور است یا مغموم، در هر دو حال توان یادگرفتن ندارد. ما قبل از هر چیز باید دست و بال قلبمان را از این غل ها باز كنیم. یك انسان بسته در قفس دیدگاهش محدود است، او فقط در و دیوار قفس را می ‌بیند. هر روز ممكن است این قفس را رنگ كنند، آن مرغ هایی كه بیرون در فضای باز پرواز می ‌كنند، این مرغ اسیر در قفس را سرزنش می ‌كنند كه قفس رنگ كردن ندارد! ما كه در قفس دنیاییم، هر روز داریم دنیا را رنگ می ‌كنیم؛ آنها به ما می‌ خندند كه قفس رنگ كردن، كار آدم عاقل نیست. 📃 برای اینكه دست و بالمان باز بشود، باید پیام كسانی را كه آزاد اندیش ‌اند بشنویم. قرآن كریم پیام مردم آگاه اعم از زن و مرد را چنین بیان می کند: هم زنان آگاه، هم مردان آگاه! می ‌فرماید وقتی قارون با آن زیورش از منزل بیرون آمد، افراد ناآگاه می‌ گفتند ﴿یا لَیتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِی قارُونُ﴾؛[1] ای كاش ما هم مثل قارون از تمكن مالی برخوردار بودیم، این حرف افراد ناآگاه؛ اما ﴿وَ قالَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیلَكُمْ ثَوابُ اللّهِ خَیرٌ﴾[2] فرمود طبقه آگاه از برادران و خواهران، آنها به طبقه ناآگاه می‌ گفتند وای بر شما! زر و زیور قارون خیر نیست، ثواب خدا خیر است. ثواب یا از «ثوب» است یعنی پارچه، انسان كاری كه انجام می ‌دهد كه با او پارچه می ‌بافد بعد همان پارچه را می پوشد، چه اینكه هر كاری كه انجام می‌ دهد مثل آن است كه درختی را آبیاری كند، میوه همان درخت را می‌ چیند. اگر باغ خار است خود كشته ‌ای ٭٭٭ وگر پرنیان است خود رشته ‌ای[3] آن جا هیچ كسی را پارچه نمی‌ دهند، لذا یك عده در قیامت برهنه محشور می ‌شوند، پارچه را انسان باید با تار و پود اعمال خود فراهم بكند، «ثوب» را همین جا باید ببافد، این در صورتی است كه ثواب از «ثوب» باشد. 📃 اما اگر ثواب با همان ریشه لغوی «مثاباً» و «مثابةً» باشد كه خدا می ‌فرماید ﴿وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثابَةً لِلنّاسِ﴾[4] ما كعبه را برای مردم «مثابه» یعنی مرجع قرار دادیم، ثواب مرجع است، جایی است كه انسان به او بر می ‌گردد، ما به او رجوع می‌كنیم و مهمان همان خواهیم بود؛ هر كسی به محصول كار خود برمی‌ گردد. ذات اقدس الهی در قرآن كریم می‌ فرماید مردم آگاه اعم از زنان و مردان، به طبقه ناآگاه می ‌گفتند ﴿وَیلَكُمْ ثَوابُ اللّهِ خَیرٌ﴾. خب اگر این حال شد، یعنی ما فهمیدیم آنچه كه پیش خدا هست عزیز است خیر است و زرق و برق دنیا وسیله ‌ای بیش نیست که برای ما است نه ما برای او، این مانع را برطرف می ‌كنیم، با اشتیاق درس می‌ خوانیم، با اشتیاق درس می ‌گوییم، با اشتیاق كتاب مطالعه می‌ كنیم، با اشتیاق كتاب می‌ نویسیم، خود را از بند می‌ رهانیم و دیگران را هم آزاد می ‌كنیم. تنها مانع علم همین دست و و پا گیری این مقامات دنیاست یا زرق و برق دنیاست یا القاب است یا مدرك هست یا جاه است یا شهرت است، همه اینها مانع است. [1]. سوره قصص، آیه79. [2]. سوره قصص، آیه80. [3]. شاهنامه فردوسی، فریدون، بخش20. [4]. سوره بقره، آیه125. 📚 سخنرانی در جامعة الزهرا تاریخ: 1374/02/12 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (149) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌 گزيده تفسير ◽ صراط مستقيمى كه مطلوب عبد سالك است، راه كسانى است كه خداى سبحان به آنان نعمتهاى معنوى عطا كرده است و آنان نه مورد غضب خدايند و نه گمراه. ◽ اينان همراه پيامبران، صديقان، شهيدان و صالحانند كه خداوند نعمت نبوت، صدق، شهادت و صلاح را به آنان بخشيده و بهترين همسفران رهپويان صراط مستقيم هستند. ◽ صراط مستقيم يكى بيش نيست كه هدايت شدگان، آن را به استقامت مى پيمايند و ديگران گژراهه مى روند؛ در نظام هستى چند راه وجود ندارد و هرگز كجراهه آفريده نشده است و از اين رو اگر انسان گمراه نبود، نه كجراهه اى بود و نه ضلالت و غضب. ◽ از سوى خداوند جز خير نازل نمى شود و غضب و گمراه ساختن او كيفرى است، نه ابتدايى. 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (150) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌 تفسير ▫ انعمت: ماده ن ع م مشتقات فراوانى دارد كه به اصل واحدى باز مى گردد و معناى آن اصل واحد خوشگوارى زندگى و نيكو بودن حال طيب العيش و حسن الحال ) است و در مقابل آن بؤ س است كه به معناى مطلق شدت و تنگناست و چون ضر، يعنى شرى كه متوجه شى ء مى شود از مصاديق بؤ س است و موجب سلب آن گوارايى و زوال نيكويى است گاهى در مقابل نعمت به كار مى رود: و لئن اءذقناه نعماء بعد ضراء مسته ليقولن ذهب السيئات عنى (سوره هود، آيه 10) و گرنه ضر در مقابل نفع است. ▫ نعمة بر وزن فعلة، اسم نوع است و بر نوع خاصى از نعمت دلالت مى كند و مصاديق آن فراوان و گوناگون است: و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها (سوره نحل، آيه 18)، و اءسبغ عليكم نعمه ظاهرة و باطنة (سوره لقمان، آيه 20) و نعمة بر وزن فعله مصدر است و مانند نعومة به معناى نيكويى حال است: و زروع و مقام كريمَ و نعمة كانوا فيها فاكهين (سوره دخان، آيات 26 27) ذرنى و المكذبين اءولى النعمة و مهلهم قليلا (سوره مزمل، آيه 11) ▫ انعام كه به معناى ايصال نعمت به غير است، تنها در مواردى به كار مى رود كه دريافت كننده نعمت با شعور باشد؛ با اين كه آنچه به موجود فاقد شعور مى رسد و ملايم طبع آن است نيز نعمت است. سر اين اختصاص آن است كه موجود متنعم با شعور قدرت تشخيص امور سودمند از زيانبار را دارد و غير او فاقد چنين تميز و تشخيصى است. (التحقيق، ج 12، ص 178؛ الميزان، ج 11، ص 81) 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
نساء 51.mp3
15.56M
50 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید. 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. ☑️ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام @rahighemakhtoom
(عین.صاد) 📌 عوامل رشد 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
(عین.صاد) 📌 عوامل رشد آنها كه در راه‌اند و همكارند، يكديگر را سفارش مى‌كنند بر حقى كه به دست آورده‌اند و بر صبرى كه بايد به دست بياورند، اين نقش يك نقش سفارشى و اضافى بر نقش ثابت ايمان و عشق است. آيه از نقش ايمان در سازندگى به طور كلى صحبت كرد، كجا؟ در كلمه «وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» و اين است كه به يك مسأله عالى‌تر اشاره مى‌كند و آن نقش سفارش و تواصى و گفت‌وگوى همراهان و همكاران است. بر حساب طبيعى بايد بگوييم: آنها كه به حق مى‌رسانند و آنها كه شكيبايى مى‌آفرينند، نه آنها كه بر حق و صبر سفارش مى‌كنند، اما بر اساس يك ديد دقيق‌تر كه سازندگى و شكيبايى را از آثار ايمان مى‌بيند، اين گونه تعبير نمى‌كند، بلكه تعبير عوض مى‌شود؛ «وَ تَواصَوا بِالحَقِّ»، به حق يكديگر را سفارش مى‌كنند، «وَ تَواصَوا بِالصَّبر» و به صبر يكديگر را مى‌خوانند. اين تواصى يك عامل ديگرى است كه ته مانده استعدادها را به جريان مى‌اندازد. آنچه از خسارت كلى انسان جلوگيرى مى‌كند و آنچه كه تمام رشد را به دست مى‌دهد دو عامل است؛ يكى ايمان كه زيربناى كار و همكار و استقامت در كار است و آفريدگار اين هر سه و ديگرى مؤمن است كه با تذكرها و تواصى‌ها، غفلت‌ها را مى‌سوزاند و استعدادها را به جريان مى‌اندازدو اين تذكر و سفارش، تنها پس از اين زمينه ايمان و عشق مفيد است، كه: «فَذَكِّر فَاِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤمِنين ». جرقه‌ها هنگامى مفيد هستند كه سوخت‌ها متراكم و فشرده باشند. هنگامى كه چند قطره بنزين متراكم بشود و در جاى خود بنشيند، با يك جرقه بارهاى سنگين را به حركت مى‌اندازد و به مقصد مى‌رساند، اما يك درياى بنزين رها و آزاد بر فرض بسوزد، كارى از پيش نمى‌برد و يك دنيا جرقه بر فرض بزند، حركتى نمى‌آورد. تذكرها و سفارش‌ها و جرقه‌ها براى مؤمن‌ها و فشرده شده‌ها و به راه رسيده‌ها مفيد است و آنها را پيش مى‌برد؛ «فَذَكِّرْ فَاِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤمِنين». يادآورى براى اينها سود مى‌دهد و ته مانده استعدادها را به جريان مى‌اندازد. استاد کتاب رشد ، ص 54 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
✅ یک آیه یک نکته: وَ ظَلَّلْنا عَلَيْکُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوي‏ کُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ(57) و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم و «من» [ شیره مخصوص و لذیذ درختان ] و «سلوی» [ مرغان مخصوص شبیه کبوتر ] را بر شما فرستادیم ( و گفتیم: ) «از نعمتهای پاکیزه ای که به شما روزی داده ایم بخورید!» ( ولی شما کفران کردید! ) آنها به ما نکردند بلکه به خود می نمودند. برداشت از آیه ۵۷ 📌 به نفس پروردگار متعال همه‏ گونه نعمت به انسان داده و به هیچ وجه به کسی نکرده و سر سوزنی در ذاتش نبوده بلکه است که خودش به خودش می‏ کند و از راهنمایی‏ های صد در صد صحیح الهی سرپیچی می‏ نماید... @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله 📌 زنجیرِ آداب و عادات باطل 📁 آيه «إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِي إِلَي الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ» ... لازم نيست غل آهني باشد، همان خوي استكباري، همان «مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ» و مانند آن، اين سدّي است، اين ها گذشته را نمي‌بينند، آينده را نمي‌بينند؛ يك انسان خودمدار همين است. 📁گرچه در قيامت به اين صورت در مي‌آيند كه «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٭ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ»، اما در دنيا همين رذايل اخلاقي مي‌تواند غُل باشد. 📁اگر در بخشي از آيات قرآن كريم دارد «أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَي قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»، بعضي از دل‌ها واقعاً قفل است، حرف در آنها اثر نمي‌كند؛ اين حقيقت است، مجاز نيست... فرمود واقعاً قلب يك عدّه قفل است، حرف در آنها اثر نمي‌كند ... 📁يا «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَي قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ»؛ یك وقت انسان دستش با خاك و امثال خاك آلوده است رِيْن مي‌گيرد، غبار مي‌گيرد، چرك مي‌گيرد؛ يك وقت گناه، قلب را آلوده مي‌كند، چركين مي‌كند ... 📁در سوره مبارکه «اعراف» گذشت كه انبياء آمدند تا دست و پاي مردم را باز كنند، مخصوصاً وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) ... «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِندَهُمْ فِي التَّورَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ» 📁آن قوانين و آداب و عادات باطلِ دست و پاگير، اين غُل روي گردن اينهاست، انبياء آمدند اين را بردارند. 📼 درس تفسیر قرآن /سوره یس، آیات 13 الی 22 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom