دارمـَت دوسـت به حــدۍ کـہ خـدا میـدانــد!🖤

خدا‌با‌خَلقِ‌حِیدَر‌جِلوه‌ےِخود‌را‌نِشان‌دادِه پَس‌اَز‌آن‌یاعَلے‌گَفتہ‌بِہ‌آدَم‌روح‌و‌جان‌داده هو¹¹⁰

خب بسم الله بریم واسه شروع این..

و تو همان کلید کربلای مایی رقیه(: ³¹⁵

میخوام یه #رُوضِه کوچولو براتون بگم... از خانوم سه ساله ...

نصفه شب میشه یهو حضرت زینب میبینن که یکی اون تَه خرابه ها داره گریه میکنه داره جیغ میزنه و طبق روایات دارن دونه دونه موهاشونو میکشن ...

بعد میان جلوتر میگن این کیه ؟ چرا اینطوری داره گریه میکنه ...؟ حضرت زینب میرن جلوتر میبینن که خواهرشون اُم کلثومِ

میرن جویاِ احوال می‌شن و میپرسن چیشده خواهرم ؟ حضرت ام کلثوم میگن : قبل از اینکه #رُقیه_جان به شهادت برسه یکم پیش... ازم درخواست کمی نون کرد و من گفتم #رُقیه_جان امشب غذامو دادم به بچه های دیگه فردا شب بیا غذامو بهت بدم ...

و الان که خبر شهادت #رُقیه_جان رو شنیدم ؛ دارم آتیش میگیرم آخه قرار بود امشب من غذامو بهش بدم و الان دیگه نیست ... #رُقیه_جان گُشنهِ به شهادت رسید و من حتی نتونستم غذامو بهش بدم...💔

کودک ولی برای همیشه به خواب رفت وقتی که دید قصه بابا به «سر» رسید...³¹⁵

کلی سِتاره رو زمین کِشیدم چه فایده وَقتی ماهَ مو ندیدم...💔 یِکی بود ؛ بود یکی نبود اون شبی که #دخترت گم شده بود توی صَحرا جز خُدا هیچکی نَبود #رُقیه بود عَمو نبود ...

گر دُخترکی پیش #پِدر ناز کُند گرهِ کَربُ و بَلایِ همه را باز کُند :)))