eitaa logo
کانال صوتی راهی به سوی بهشت۱
2.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
514 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
باسلام رفع ودفع نقص در نماز👆
✨﷽✨ ‍✅"عذاب شمر" ✍علامه امینی می فرمودند: مدتها فکرمی‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهداعلیه السلام را چگونه به او می‌دهد؟ تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمودند : این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی کردند : که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست. کوزه‌ها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین علی علیه السلام باز گردم. ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهداعلیه السلام است. وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطره‌ای شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزه‌ها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزه‌ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی‌اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت. هرچه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند. به حضور امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد، اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌼 : من علمای بسياری را درک كردم ،از امام خمينی گرفته تا آيت الله بروجردی و آيت الله شاه آبادی و آيت الله حایری و ...و اگر بخواهم در يک كلام نصيحت تمام بزرگان را بگويم، می گويم: اگر دنيا و آخرت می خواهيد ، اگر رزق و روزی می خواهيد و در يک كلام اگر همه چيز می خواهيد بخوانيد. 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
🦋🦋🦋🌷🦋🦋🦋 *👌🏻حکایت بسیار زیبا* *مردی ساده چوپان شخصی ثروتمند بود* *و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت میکرد* *یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت* *میخواهم گوسفندانم را بفروشم چون میخواهم به مسافرت بروم* *و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم* *پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد* *چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت* *چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید* *در آن روستا که چوپان زندگی می کرد مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند* *هنگامی که وعده سفرش فرا رسید، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد* *چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند* *لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد* *تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت:* *با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟* *چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن.* *تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند.* *اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت* *تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد* *هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند* *صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت* *در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد* *تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟* *مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند* *و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند* *آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند* *هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته ی آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد* *چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟* *چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود* *تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت* *خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی* *در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد* *این معنی روزی حلال است* *الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان* *و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده* *دوستان این قصه ها برای آموختن ودرس گرفتن است ساده از کنار آن* *عبور نکنیم بخوانید وتآملی کنید و نشر دهید تا دیگران هم استفاده کن...* 🍃🌺 📚@Dastan 📚
‏فیلم از طرف یاغفار
🤔 ❔موقعی که امام زمان ظهور کند یاران امام چطور خودشان را به او می رسانند با چه وسیله ایی ❗️❗️ 💠💠 👌یاران امام زمان علیه السلام به دو دسته یاران و یاران تقسیم می شوند . ❕یاران خاص امام عصر علیه السلام که نقش پرچم داری و را برای حضرت ایفا می کنند ، سیصد و سیزده تن به عدد یاران پیامبر گرامی در جنگ بدر می باشد . 🔶امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « آنان که در بسترهایشان یافت نمی شوند و در مکه حضور می یابند سیصد و سیزده مرد به تعداد جنگاوران بدرند ، و آنان یاوران قائم اند » 📚الغیبه نعمانی ص313 _ بحار الانوار ج52 ص323 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « گویی قائم را بر منبر کوفه می بینم که سیصد و سیزده یاورش به تعداد جنگاوران بدر دورش را گرفته اند و اینان پرچمداران و حاکمان خداوند بر آفریدگانش در زمین هستند » 📚کمال الدین ج2 ص673 ❕اما تعداد یاران امام زمان علیه السلام بسیار بیشتر از این تعداد است . ❕از امام صادق علیه السلام سوال شد که چه تعداد با قائم خروج می کنند ، آنان می گویند همراه او به تعداد بدر خروج می کنند یعنی سیصد و سیزده مرد ؟ 👌امام پاسخ داد که او جز با جمعیتی نیرومند خروج نمی کند و جمعیت نیرومند کمتر از ده هزار تن نیستند » 📚کمال الدین ج2 ص654 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « هنگامی که قائم ظهور کند و به درون کوفه بیاید خداوند هفتاد هزار انسان راستین را از پشت کوفه بر می انگیزد تا از همراهان و یاوران او باشند » 📚بحار الانوار ج52 ص390 👌در نقل های دیگر آمده است که تمام شیعیان و ارادتمندان امام عصر علیه السلام از یاران ایشان می باشند ؛ 📚تفسیر عیاشی ج1 ص66 _ بحار الانوار ج52 ص291 👌با توجه به آنکه امامان گرامی ما ، خصوصا امام مهدی علیه السلام دارای قدرت طی الارض بودند و اسباب و ابرها مسخر آنها بوده و می توانستند به اذن الهی در مدت زمانی کوتاه مسیر طولانی را طی کنند . 📚بحار الانوار ج39 ص136 باب 80 _ بحار الانوار ج27 ص32 باب 14 👌یاران خاص ایشان نیز با استفاده از قدرتی که امام مهدی علیه السلام دارند ، از دو طریق خود را به امام می رسانند ؛ 1⃣از طریق طی الارض که به تعبیر روایت شبانه از بسترگاهشان ناپدید می شوند و صبحگاهان در نزد امام علیه السلام هستند ؛ ❕امام زين العابدين عليه السلام فرمود ؛ «آنان كه از بسترشان ناپديد مى‏ شوند، سيصد و سيزده مرد به تعداد جنگاوران بدر هستند كه صبح ‏هنگام در مكّه اند و آن، همان سخن خداوند متعال است: «هر كجا باشيد، خداوند، همه شما را [گرد] مى‏آورد» و آنان، ياران قائم اند». 📚كمال الدين یک جلدی ص 654 ، الغيبة، نعمانى ، ص 313 👌امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « سخن خداى- تبارك و تعالى-: «هر كجا باشيد، خداوند، همه شما را [گرد] مى‏ آورد»، مقصودش ياران قائم اند كه سيصد و ده و اندى مرد هستند. به خدا سوگند، آنان گروهى معدودند. به خدا سوگند در يك ساعت مانند ابرهاى پاييزى گرد هم مى‏ آيند». 📚الكافى ج 8 ص 313 👌و فرمود ؛ « در حالى كه در محراب‏ها و بسترهايشان در شرق و غرب زمين هستند و گوش همه آنها صداى او را با يك بانگ مى‏ شنود و به سويش مى ‏آيند و در چشم به هم زدنى، همگى پيش رويش، ميان ركن [حجر الأسود] و مقام [ابراهيم‏] حاضر مى ‏شوند » 📚مختصر بصائر الدرجات ص 179- 182، بحار الانوار ، ج 53 ص 7. 2⃣از طریق سوار شدن بر ابرها که ممکن است کنایه از یک سیر فضایی با یک مرکب سریع السیر باشد که خداوند اسبابش را در اختیار امام مهدی علیه السلام و یارانش قرار داده است . ❕امام صادق عليه السلام فرمود ؛ «هنگامى كه به امام [مهدى عليه السلام‏] اذن داده مى ‏شود خداوند، را با نام عبرى‏ اش مى ‏خواند و سيصد و سيزده ياورش مانند ابرهاى پاييزى به گِردش فرا هم مى‏آيند و آنان پرچمداران او هستند. برخى از آنها شب از بسترشان ناپديد مى‏ شوند و صبح در مكّه هستند و يكى از آنها روز ديده مى ‏شود كه ميان ابرها سير مى ‏كند و نام او و نام پدرش و هويت و تبارش شناخته شده است». راوی می گوید گفتم: فدايت شوم! كدام يك ايمانش بيشتر است؟ فرمود: «كسى كه روز، ميان ابرها سير مى‏ كند و آنان، ناپديد شدگان اند و اين آيه در باره آنها نازل شده است: «هر كجا باشيد، خداوند، همه شما را [گرد] مى ‏آورد». 📚الغيبة، نعمانى ص 312 ح 3، تفسير العيّاشى ، ج 1 ص 67 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
باسلام ادب توحیدی6👆
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
باسلام شرح متن نشانه منتظران 👆