eitaa logo
رحمت آبادی ها
73 دنبال‌کننده
149 عکس
367 ویدیو
74 فایل
(اللهم عجل لولیک الفرج) https://eitaa.com/joinchat/109248564Cdd0264d996 ارتباط با خادم: @rezazaer
مشاهده در ایتا
دانلود
م حسین غم حسین از ازل سرشته شد با گلم نشسته مرغ دلم به روی بام حسین گهی ز هستم کند گهی خدا پرستم کند اگر که مستم کند زلال جام حسین کسی که از مهر او گرفته است آبرو سزد که دعوی کند منم غلام حسین به غلام سیاهش ،اباعبدالله الحسین علیه السلام، فرمود: برو به زندگیت برس، گفت در خوشی کنار شما بودم، کجا برم، می خوام بدنم که بوی بد میده ،سیاهه، فدات بشه، به پای ارباب افتاد ،مقابل لشکر صدا زد، امیری حسین و نعم الا میر، افتاد روی خاک، چشم وا کرد دید سرش در دامن حسینه، جان داد، دعایش کرد خدا بوی بد بدنش را به بوی خوش، مبدل کن آنقدر تیر زدن، بدن خشک شد یک عده حسین را نشانه گرفتن، می رفت روبلندی صدا می زد الله اکبر، زینب آروم میشد ،میزد به قلب لشگر، آنقدر تیر زدن، بدن خشک شد یکی نیزه به پهلو زد. بلند مرتبه شا هی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد خیمه ها محاصره شد ،تیر به گلوی حسین زدند، شمشیر به کتف چپ، از رو اسب با گونه راست افتاد، سنان از پشت سر یه نیزه زد بیرونکشید، می گفت مال خودمه، یه نیزه به سینه زد، تیر به گلو، شمر گفت :کار رو تموم کن ،خولی اومد، سنان اومد ،نتونستن ،اخنس هم دید نمی تونه، شمر خودش رفت او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل خودم دیدم که صحرا لاله گون شد پر از انا الیه راجعون شد خودم دیدم سرش را می بریدند او می نشست و من می نشستم او روی سینه من در مقابل او می دوید من مرغ عشق حیدرم افتاده ام کنج قفس خون ریزد از بال و پرم بالا نمی آید نفس پهلو شکسته در خون نشسته وا غربت وا غربتا او می کشید و من می کشیدم او خنجر از کین من آه از دل شما برای چه کسی گریه می کنید ؟ نقل می کنند : در کشور بحرین ، زنی تنها یک فرزند داشت ، نامش محمد بود . تمام امید مادر بود . خیلی به این پسر علاقه مند بود ، اتفاقاً پسر از دنیا رفت ، مادر داغ دیده روزها می آمد کنار قبرش ، گریه و ناله می کرد . اما یک روز هنگام رفتن به قبرستان ، یاد مصائب امام حسین افتاد به خودش گفت : غم و اندوه من ، مقابل مصائب حسین ناچیز است . آخر وقتی پسرم از دنیا رفت بدنش سالم بود ، تشنه لب نبود ، مردم کمک کردند ، غسل دادند ، کفن و تشییع نمودند . اما عزیزان فاطمه را کربلا با لب تشنه کنار شط فرات شهید کردند ، وقایع کربلا را به یاد می آورد گریه می کرد ، تا رسید به قبرستان ، دید قبرستان خالی است ،فقط یک زن نزدیک قبر قرزندش نشسته ، گریه می کند ، خانم شما برای چه کسی گریه می کنید ؟ زن در جواب گفت : برای پسر تو گریه می کنم ، داغ مادر (محمد)تازه شد با گریه گفت : چرا برای فرزند من گریه می کنی ؟ در جوابش گفت : شما برای فرزندان من گریه می کردی من هم برای فرزن تو گریه می کنم 1 1. حکایاتی از عنایات حسینی ، ص 76 ، ره توشه راهیان نور ، ص 358 ، محرم 1378 . لحظات آخر عمر نظام رشتی ای از ازل به مهر تو دل آشنا حسین وی تا ابد لوای عزایت به پا حسین امواج اشک از سر هفت آسمان گذشت وقتی که کردجسم پاک تودر خون شنا حسین حسرت برم به مختصری که آخرین نفس روی تو دیده و خنده زد و گفت یا حسین لحظات آخر عمر نظام رشتی بود وضو می گیرد ، این عاشق ابی عبدالله به دخترش می گوید : دخترم دستت در دست من باشد هر وقت من سید الشهدا را زیارت کردم دست تو را فشار می دهم مرا بلند کن که من جلوی حضرت خوابیده نباشم . لحظاتی می گذرد ناگهان دست دخترش را فشار می دهد با بصیرت کامل به حضرت سلام می کند و از دنیا می رود . خون تو آب غسل و کفن گرد رهگذر تشییع توست زیر سم اسبها حسین هر کسی از دنیا برود بدنش را تشییع می کنند ، دفن می کنند خانواده اش را دلداری می دهند اما کربلا،عجب تشییعی کردند پسر فاطمه را ، عصر عاشورا ده نفر داوطلب شدند با سم اسبها بر بدن مطهر حسین تاختند . سپس آمدند کوفه نزد ابن زیاد جایزه گرفتند. تلِّ زینبیه بمیرم برای آن لحظه ای که زینب آمد بالای بلندی ، دید یک عده دارند با شمشیر حسینش را می زنند یک عده دارند با نیزه می زنند ، کماندار با تیر می زند ، آنهایی که حربه ای ندارند دامن هایشان را پر از سنگ کردند بر عزیز فاطمه می زنند . زینب دستهایش را روی سر گذاشت صدا زد : وامحمدا ، واعلیا، وااُماه ، واحسینا ، از تلِّ زینبیه ، زینب صدا می زد حسین با قامتی خمیده زینب صدا می زد حسین هر جا به هر بهانه ، زینب صدا می زد حسین در زیر تازیانه ، زینب صدا می زد حسین بتول علی نما ای بتول علی نما ، زینب
دومین عصمت خدا زینب علی دیگر و حسین دگر آفرید از تو کبریا زینب حقّ اُخت الحسین بودن را خوب آورده به جا زینب کعبه نهضت حسینی را مروه عباس و تو صفا زینب کودکان در مسیر کوفه وشام به تو دارند التجا زینب زیر زنجیر و تازیانه بود ذکرشان یا حسین و یا زینب یک زن و اینهمه جوانمردی مرحبا بر تو مرحبا زینب1 امروز دلها را ببریم حرم زینب ، انشاء الله یک روزی کنار حرمش اشک بریزید . امروز از چشمانت بخواه برای زینب گریه کند ، زینب اُم المصائب است ، پیغمبر بشارت داده برای آن چشمی که برای زینب گریه کند . فرمود : پاداش او همچون کسی است که برای حسن و حسین گریه می کند .2 هر وقت دلش می گرفت سر از محمل بیرون می آورد ، می شنید از بالای نیزه یک آقایی دارد قرآن می خواند هی صدا می زند : «وَسَیَعلَمُ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»3 گاهی هم صدا می زند : «أَم حَسِبتَ أَنَّ أَصحابَ الکَهفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِن آیاتِنا عَجَباً»4 قربان قرآن خواندنت برادر ، برادر با قرآن خواندنت رفع تهمت از ما کر دی ، آخر به ما خارجی می گفتند . آی گریه کنندگان امام حسین ، دلها بسوزد یک وقت هم سر از محمل بیرون آورد دید یک نا نجیبی با سنگ پیشانی برادرش را می زند همه صدا بزنید یاحسین ... 1. سید رضا مؤید. خصایص زینبیه ،ص 155 .ش 3. شعراء ، آیه 227 . 4. کهف، آیه 9 . ای هلال یک شبه زینب قربان حسین گشته قربانی دوست گردید تمام هستی فانی دوست جان داد و سر بریده اش بر سر نی پیمود ره و کرد ثنا خوانی دوست منزل به منزل طی طریق می کنید این قافله ، تا رسیدند دروازة کوفه ، همه کوفیان هلهله می کنند ، همه شادمانند ، اما عزیزان پیغمبر همه داغدار ، شماتت و تهمت و تهمت مردم دل اهل بیت را بیشتر خون می کند . می گویند اینها خارجی اند . اما سر بریده شروع می کند به قرآن خواندن (أُ م حَسِبتَ أَنَّ الکَهفِ وَ الرَّ قِیمِ کانُوا مِن آیا تِِنا عَجَباً ) 1 مردم اینها خاندان پیغمبرند . این سر بریده ای که قرآن می خواند سر حسین ، ناگهان زینب به سخن آمد . صدا زد ای هلال یک شبه زینب ،عزیز برادر ، هر چه با تو تکلم می کنم جواب زینب نمی دهی حسینم جواب این دختر کوچکت را بده . ببین چگونه خیره خیره به سر بریده ات نگاه می کند . روضه ی خاص هر روضه ای از روضه های کربلا خوانده بشود، مداح یا واعظ می گوید، انشاءالله این روضه را یک شب کنار قبرش بخوانیم. اما تنها روضه ای که خیلی سخت است و نمی شه کنار قبرش خواند، روضه ی آقا علی اکبر (علیه السّلام) است، مخصوصاً اینکه شب جمعه باشد. آخر پیش بابا روضه ی جگرگوشه را نمی خوانند، نباید به زخم نمک زد. لذا علی اکبر (علیه السّلام) از آن لحظه ای که از بابا آب تقاضا کرد و بابا نتونست به او آب بدهد، ناراحت بود. لحظه های آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سیراب شدم، شاید بتواند ناراحتی بابا را کم کند. همیشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روی دامن پسرش باشد، گاهی محتضر می خواهد جان بدهد، می بیند جان از بدنش نمی رود، چشم به راهه، بعضی ها می گند چشم به راه پسرشه، می خواد بار آخر پسر را ببیند تا پسر می آید، سر بابا را به د امن می گیره، پدر راحت جان می دهد. اما خدا نیاره پدر سر بالین پسر بیاید … . منبع:کتاب گلواژه های روضه داغ اولاد داغ اولاد از سخت ترین مصیبت هاست. هنگامی که پیامبر پسرشان را از دست دادند، همه کارشان را خودشان کردند، صورتش پوشیده است، اما گفتند: او را در قبر نمی گذارم و فرمود: علی جان! تو او را در قبر بگذار. مردم گفتند: معلوم است که حرام است کسی پسرش را دفن کند، فرمودند: نه حرام نیست بلکه طاقت دیدن بدنش را نداشتم. اما در کربلا صورت علی اکبر (علیه السّلام) نهان نبود، امام حسین (علیه السّلام) از صورت او خاک و خون پاک می کرد. نقل از شیخ جعفر شوشتری منبع:کتاب گلواژه های روضه آروزی پدر پدر وظیفه اش تو خانواده با مادر فرق می کنه، پدر می خواد از پسر مرد بسازه، لذا جلوه ی جلالیّه و قهریّه در وجود اوست، نباید بچه سست بار بیاد، لذا همه ی عشقش را نمی تونه نشون بده، کم کم پسر به سن بلوغ می رسد، دیگر پدر و پسر یکدیگر را دیر می بوسد، وقتی به سن جوانی رسید، پدر با خودش می گوید، انشاءالله وقتی خواست مسافرت برود می بوسمش، وقتی سربازی بره می بوسمش، از سفر برگشت می بوسمش، شب عروسی می بوسمش، دنبال بهانه می گردد. بعضی ها می گند شاید به این دلیل بود، وقتی علی اکبر (علیه السّلام) جنگ کرد، برگشت سمت ابی عبدالله (علیه السّل
ام)، صدا زد: بابا تشنگی مرا دارد می کشد. چون آقا دلش برای بوسه کردن علی تنگ بود، دنبال بهانه می گشت علی را ببوسد. فرمود: علی جان ! دهانت را باز کن، زبان در دهان علی گذاشت، شاید هم می خواست علی سیراب شود، اما علی اکبر (علیه السّلام) دید زبان بابا از او خشک تر است، لذا خجالت کشید، رفت طرف میدان، دیگه علی از آب دم نزد. یک مسئولیت بزرگ روی دوش جوان است، جوان دوست دارد اگه مریض شد، بابا نفهمه، اگه زمین خورد، زخمی شد، بابا ناراحت نشه، علی اکبر با خودش می گه بابا من را ببین طاقت نداره، ناراحت می شه. منبع:کتاب گلواژه های روضه لبیک یا حسین (علیه السّلام) امشب علی اکبر (علیه السّلام) با یک دست عنان اسب رو گرفته، غرق خونه، یه دست به سوی ما دراز کرده می گه بیایید، پدرم غریبه، شما هم لبیک بگویید، اگه حسین (علیه السّلام) برای رفتن به میدان برای همه بهانه می گرفت، از علی اکبر (علیه السّلام) هیچ بهانه ای نگرفت. منبع:کتاب گلواژه های روضه آخرین روضه مرثیه سرای اهلبیت بود. پسرش می گه دیدم دم جون دادن، بابام پاهاش را جمع می کنه، دیدم هی پاهاش را جمع می کنه، بعدها خوابش را دیدم، از او پرسیدم، بابا چی شد؟ پاهات را جمع کردی؟ گفت: پنج تن اومده بودند، دیدم دم جون دادن، پیغمبر اومد، امام حسین (علیه السّلام)، امام حسن (علیه السّلام)، و … فرمود: عمری روضه خوندی، می خوای دم آخر چیکار کنی؟ می خوای روضه ی آخرت رو بخونی، پرسیدم: آقا ! کدام روضه ؟ فرمودند: روضه ی علی اکبرم را بخوان، گفتم: از کجاش بخوونم، فرمود: از اون جایی بخوون که پسرم از بالای اسب بر زمین افتاد. رسیدم بالا سرش … نه تیغ شمر مرا می کشد، نه نیزه ی خولی زمانه کشت مرا، لحظه ای که داغ تو دیدم شفاعت علی اکبر (علیه السّلام) مرحوم آیت الله کوهستانی (ره) می فرمودند: آنقدر حضرت علی اکبر (علیه السّلام) شفاعت می کند که نوبت به امام حسین (علیه السّلام) نمی رسد. مرحوم آیت الله العظمی ملاعلی معصومی همدانی (ره) می فرمودند: عصمت انبیاء و ائمه لازم و واجب است اما زینب کبری (سلام الله علیها) و اباالفضل العباس (علیه السّلام) و نیز علی اکبر (علیه السّلام) هم معصوم بودند. با این تفاوت که عصمت آنها واجب نبود. بر قله ی پارسایی، ص ۲۹۲، ثارالله، ص ۲۲۰ منبع:کتاب گلواژه های روضه دو بدنی که ابا عبدالله به خیمه نیاورد!! مرحوم آیت الله فلسفی می فرمود: امام حسین (علیه السّلام) (روز عاشورا) دو تا بدن را نیاورده است، هر دو را هم عذر شرعی داشته است، یکی بدن اباالفضل العباس (علیه السّلام) و یکی هم بدن حضرت علی اکبر (علیه السّلام) است، چرا؟ چون اسائه ی ادب به بدن می شد، جنازه ی مسلمان هم، محترم است نباید اسائه ی ادب بشود. مقتل فلسفی، ص ۵۷ سه ناله و سه صدا مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری (ره )می فرماید۱ : وقتی که علی اکبر بر زمین قرار گرفت در آن لحظه سه ناله و سه صدا یک دفعه بلند شد : صدای اوّل : صدای علی اکبر بود لحظات آخر صدا زد : یا اَبَتاه عَلَیکَ مِنّی السلام … (سلام تودیع ) صدای دوّم : صدای امام حسین بود ، وقتی در خیمه صدای ناله علی اکبر را شنید بی اختیار ، عزیز فاطمه فرمود یا بُنَیَّ قتلوک . صدای سوّم : که در آن حال بلند شد صدای زینب بود که صدا می زد : وا حبیباه ، یا اُخیّاه وَ ابنَ اُخیّاه (وای برادرم ، وای پسر برادرم ).
ایمان است. یاس عرفان، ص 161 منبع:کتاب گلواژه های روضه دستگاه امام حسین (علیه السّلام) مرحوم آیت الله العظمی بهاء الدینی می فرمودند: معترض افرادی که وابسته ی به امام حسین (علیه السّلام) هستند نشوید نباید به دستگاه امام حسین (علیه السّلام) اهانت بشود، این عزاداری ها احیاکننده ی نماز و مسجد است. سیری در آفاق، ص 243 منبع:کتاب گلواژه های روضه صله به حضرت زهرا سلام الله علیها آمد خدمت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: می خواهی مادر ما(حضرت زهرا سلام الله علیها) را یاری کنی؟ می خواهی به مادر ما صله بدهی؟ هر چه می توانی برای حسین (علیه السّلام) گریه کن ... منبع:کتاب گلواژه های روضه اشک بر حسین (علیه السّلام) به هیچ کدام از اعمال ما امیدی نیست نه نمازمون، نه روزه هایمان، ... نقل کرده اند آیت الله مرعشی را با آن زهد و تقوا پسرش در عالم رویا دید، از اوضاع و احوال بعد از مرگ پرسید، او گفت: اوضاع و احوال خراب بود، حساب و کتاب سخت بود، فقط یک چیز به درد من خورد، آن هم اشک برای امام حسین (علیه السّلام) ....منبع:کتاب گلواژه های روضه فضلیت گریه امام موسی کاظم (علیه السّلام) فرمودند: اگر گریه کنندگان بر آن مظلوم (امام حسین (علیه السّلام)) می دانستند چه اجرهایی به آنها داده می شود هر آینه آرزو می کردند که تا نفس آخر عمر در گریه و ناله برای آن بزرگوار باشند. البکاء للحسین ص 80 منبع:کتاب گلواژه های روضه اسیری حضرت زینب سلام الله علیها از آیت الله سیبویه سئوال شد: کدام یک از روضه هاست،که دل شمارو بیشتر می سوزونه؟فرمودند:(اسیری بی بی ،"صلّی الله علیک یا اباعبدالله"،از مرحوم آقا شیخ جعفر شوشتری،رفع الله درجاته نقل شده،ایشان فرموده بودند دو مصیبت،دو غصه بود،که امام حسین و کشت،آقا رو از پا انداخت،یکی غصه تشنگی بچه ها و یکی غصه اسیری عیال بود،این دو مصیبت،واین که آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف،خون گریه می کنه،مال همین اسیری عمه شون حضرت زینب سلام الله علیهاست،اینم،بعضی ها می گن ،امام زمان ارواحنا فداه می گن:یا جدا،اگه اشک چشمم تمام بشود،خون گریه می کنم،من می گم،نه،امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از اول خون گریه می کنه،از اولش خونه.) دفن امام حسین علیه السلام امام زین العابدین(ع) داخل قبر شد. بدن پاره پاره حسین(ع) را گرفت تا در میان قبر بخواباند. بنی اسد هم دور قبر ایستاده اند. امام زین العابدین(ع) می خواهد صورت بابایش را ببوسد، اما دید حسین(ع) سر ندارد، یک وقت دیدند صدای ناله آقا داخل قبر می آید. وقتی نگاه کردند دیدند آقا خم شده و لبهایش را به رگهای بریده گذاشته است. آی حسین! حسین! حسین! اللهم صل علی محمد و آل محمد، بحق الحسین یا الله! منزل خولی نصف شب زن خولی بلند شد. یک وقت دید صحن خانه اش روشن است. خدایا! من که روشنایی نداشتم پس این روشنایی از کیست؟ از کجاست؟ دیدم تمام این روشنایی ها از مطبخ است. آمد طرف مطبخ دید تمام این روشنایی ها از تنور است؛ آمد سر تنور دید یک سر بریده روی خاکسترهاست. ای سر پر خون زکجا آمدی نیمه شب خانه ما آمدی دوید سر بالین شوهرش گفت: آی مرد! مردم مسافرت می روند یک هدیه و تحفه ای برای زن و بچه هایشان از سفر می آورند اما تو مسافرت رفته ای و برایم سر بریده آورده ای؟ بگو بدانم این سر برای کدام آقاست که این همه نورافشانی دارد؟ گفت: آی زن! این سر بریده حسین (ع) است. این زن خیلی منقلب شد، نصف شب دوید بیرون از خانه، صدا زد: آی همسایه ها بیایید حسین مهمان من است. آی حسین! حسین! حسین!... اللهم صل علی محمد و آل محمد. داد از غریبی عمر سعد دستور داد یک عده عرب آمدند و محمل ها را بستند. یک وقت دستور داد: حالا بروید زن ها را سوار کنید. تا جلو آمدند که زنها را سوار کنند، زینب صدا زد: شما مردها به ما نامحرمید. ما به شما نامحرمیم. کنار بروید ما خودمان دو تا خواهریم این زن و بچه را سوار می کنیم. تمام زن و بچه را این دو خواهر سوار کردند حالا همه نگاه می کنند ببیند این دو خواهر چه می کنند؟ یک وقت دیدند زینب(س) خواهرش را صدا کرد. حالا همه نگاه می کنند ببینند زینب فاطمه(س) چه می کند؟ یک وقت دیدند زینب(س) صدا زد: وا غربتاه! وا حسیناه! ای داد از غریبی! خواهر است، کنار بدن برادر است اگر گریه نکند چه کند؟ جا داشت یک عده بیایند دلداریش بدهند، به او تسلیت بگویند و از بدن حسین (ع) جدایش کنند. چه کردند؟ بمیرم زینب را کتک زدند. مبریدم، نزنیدم در این دشت مرا کاری هست گر چه گل نیست ولی زمن گلزاری هست اللهم صل علی محمد وآل محمد بحق الحسین و عترته یا الله!
جلسه صد و هشتاد و هشتم گاهی به جای نرمش، باید تندی نمود۱ http://ahsandl.ir/name31/manshour188.mp4
جلسه صد و هشتاد و نهم گاهی به جای نرمش، باید تندی نمود۲ http://ahsandl.ir/name31/manshour189.mp4
جلسه صد و نودم گاهی جای دارو و درد عوض می شود. http://ahsandl.ir/name31/manshour190.mp4
جلسه صد و نود و یکم گاهی جای ناصح ودغلکار عوض میشود. http://ahsandl.ir/name31/manshour191.mp4
Movafaqiat.03 [Low quality].mp3
7.1M
راه موفقیت جلسه سوم
Movafaqiat.04 [Low quality].mp3
15.06M
راه موفقیت جلسه چهارم
لینک راه موفقیت در چهار جلسه در کانال https://eitaa.com/monibapp/1505