📖 داستان لینالونا به نویسندگی خانم کلر ژوبرت برای گروه سنی "ب" نوشته شده است. در این داستان تخیلی زیبا نویسنده سعی کرده ارزش و مفهوم #حجاب را در قالبی کودکانه به مخاطب کودک خود عرضه کند و به نظر میرسد که قلم او از عهده این کار به خوبی و زیبایی و روانی برآمده است. تصویرگری این کتاب را نیز خود خانم ژوبرت با مهارت و رنگبندی دلنشین و چشم نواز انجام داده است.
🔖 در بخشی از این کتاب میخوانیم :
🕊 چند روز پیش یک دوست از آسمان برای من رسید. مثل توی داستانها. لب حوض نشسته بودم و توی دفتر خاطراتم مینوشتم. یک دفعه پرنده بزرگی کنار من نشست. اندازه یک قو بود، شاید هم بزرگتر و یک آدم کوچولو پشتش نشسته بود. خیلی عجیب بود، مگر نه؟
- آدم کوچولو پایین پرید و گفت : سلام.
- موهای آبی سیخ سیخی داشت و اخم هایش توهم بود. گفتم : سلام! تو از کجا آمدی؟!
- آدم کوچولو جواب نداد. دفترم را نشان داد و گفت : چی چی مینویسی؟ برایم میخوانی؟ دفترم را بستم و گفتم شاید : نه نمیشود، #خصوصی است!
(کتاب لینالونا / صفحه 6)
🆔 @rahpouyan_school
💐 به بهانه #روز_دختر
🧕 دخترم!
سعی کن به گونهای حرکت کنی که خلق خدا را گرفتار حالتها و رفتارت نسازی و آنها را اسیر ننمایی؛ که اگر کسی آلوده شد، این آلودگی دامان تو را میگیرد و تورا رها نمیسازد.
#حجاب؛ یعنی همین دقت در برخورد، که آلوده نشوی و آلوده نسازی؛ که اسیر نشوی و اسیر ننمایی.
💡 حجاب، فقط این نیست که زن خود را بپوشاند؛ که زن و مرد، هر دو باید در این دنیایی که راه است و میدان حرکت است و کلاس و کوره است، سنگ راه نباشند و دیگران را در خود اسیر نسازند و چشمها و دلها را نگه ندارند و در دنیا نمانند...
📚 نامههای بلوغ، استاد صفایی حائری
🆔 @rahpouyan_school