دعای هفتم صحیفه سجادیه با نوای حاج صادق آهنگران ٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫ کانال ره پویان ولایت 👇👇👇 ┏⊰✾🎀✾⊱━━━━━┓ 🆔 @rahpoyane ┗━━━━━⊰✾🎀✾⊱┛

امیرالمؤمنین عليه السلام: في غُرورِ الآمالِ انقِضاءُ الآجالِ در فريب آرزوها، عمرها به پايان مى رسد... #غررالحكم #حدیث 6471 @rahpoyane

💬 سوال: آیا به وسایل و ابزار کار، که برای گذراندن امورات زندگی است (‌مثل چرخ خیاطی)‌ خمس تعلق می‌گیرد؟ ✅ پاسخ: 🍂 آیات عظام #خامنه ای و #مکارم: ابزار کار #خمس_دارد و به قیمتی که سر سال خمسی از شما خریداری می شود باید محاسبه شود. 🍂 آیت الله #سیستانی: سال اول خمس دارد به قیمتی که سر سال خمسی از شما خریداری می شود باید محاسبه شود. 🍂 ایت الله #شبیری: بله، حکم سرمایه را #دارد و متعلق خمس است مگر مقداری از سرمایه که با کمتر از آن زندگی در حدّ آبرو و شأن شخص اداره نمی شود. -------------- 📚منابع [1]. استفتاء از پایگاه اینترنتی آیت الله خامنه ای، کد استفتاء: nzrk252. [2]. استفتاء از پایگاه اینترنتی آیت الله مکارم، کد استفتاء: 9906100086. [3]. استفتاء از پایگاه اینترنتی آیت الله سیستانی، کد استفتاء: 1039733. [4]. استفتاء از پایگاه اینترنتی آیت الله شبیری، کد استفتاء: 82386 . @rahpoyane

مهدی جان،تو می آیی و شهیدان نیز بازمی گردند و روایت می کنی فتح نهایی را... 📝سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی @rahpoyane

زینب در دوران کودکی دو بار بیماری سختی گرفت که در بیمارستان بستری شد و خدا زینب را دوباره به من داد. زینب بین بچه‌هایم (7 بچه، 4 دختر و سه پسر) از همه سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمی‌گرفت🌸 زینب از همه بچه‌هایم به خودم شبیه‌تر بود صبور اما فعال بود. از بچگی به من در کارهای خانه کمک می‌کرد بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی می‌باشد، دنبال نماز و روزه و قرآن بود.  همیشه به شوهرم می‌گفتم از هفت تا بچه‌ام، زینب سهم من است انگار قلبمان را با هم تقسیم کرده بودیم.👌🏻❤ ✍️راوی مادر شهیده @rahpoyane

🔴🎥 ماجرای نوشابه اضافه خوردن شهید#حاج_حسین_خرازی 🔺فرماندهی که ۱۰ هزار نیرو زیر دستش بوده ولی در حد یک نوشابه اضافه هم از بیت المال نخواسته @rahpoyane

❣️🍃 یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت .🛵 یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند ، رسید به چراغ قرمز .🚦 ترمز زد و ایستاد . یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :   الله اکبر و الله اکــــبر ... نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب . اشهد ان لا اله الا الله ...😯   هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت 😂و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه ؟!🤔 قاطی کرده چرا ؟ !🙄 خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟ حالتون خوب بود که !😶 مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن .👀 من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه . به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !" همین!😔👌👏 🌸🍃"برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین” (شادی روحشون صلوات)🌸🍃 @rahpoyane

🍁🌧 ❣️برای تمام عمرت کافیه ،حتی اگه هزار سال باشه ....❣️ @rahpoyane