💢 عصر جدید، تمیزتر از خنداننده شو!
🔘 #نقد_و_نظر | نگاهی به استنداپ های فصل دوم عصرجدید
✍️ #فاطمه_سادات_رضوی_علوی
«...اما او بیشتر از اینکه یک کمدین باشد، بازیگر است و توانایی اجرا دارد. ترنم کاظمی در خنداندن مخاطب موفق نبود و شاید بشود گفت همین سه چراغ سفید را به خاطر تسلط بالا روی متن و حضور خوب روی صحنه در تناسب با سن کمش دارد. وگرنه متن استنداپ او مصداق بارز حرفهای گندهتر از دهن زدن بود و از این منظر بسیار توی ذوق میزد. متن کاظمی هیچ سنخیتی با سنش نداشت ...»
🌐 متن کامل را اینجا بخوانید: b2n.ir/asrejadid-standup
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 #شعر_طنز | تولد سر قبر
🔘 جشن تولد 50 سالگی قبرستان
✍️ #امین_شفیعی
🌐در سایت راه راه| b2n.ir/ghabr
«گذر کردم ز قبرستان کمی پیش»
بدیدم جمع مسئولان خوش فیش!
یکی شمع تولد فوت می کرد
یکی هم خامه میمالید بر ریش
به جای گریه و زاری سر قبر
به سرحد بناگوش آمده نیش
برای ثبت آن تدبیر کمیاب
یکی با دوربینش گشته آفیش
فقط کم بود استنداپ نماید
حسنْ ریوندی و فرهاد آییش
تمام زامبیان، ارواح، اجنه،
از این موجودها در خوف و تشویش
درِ گوش یکیشان گفتم این راز:
دو تُن شن در سرت! قدری بیاندیش!
برای عبرت است این سنگ بازار
که این جا آخرین تخت است و بالیش
برای پارتی و قرتی گری هم
برو آنتالیا یا لااقل کیش
اگر عمری بسازی کاخ و مرقد،
نخواهی برد اینجا یک کفن بیش!
«جهان دون است» این را گفته حافظ
نزاع از بهر آن زشت است! درویش!
شبیه کودکی لوس است دنیا
که هرشب می کند در پوشکش جیش
📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 #طنز | لنگ لعنتی کامبیز
🔘 برجام زده از ریسمون سیاه و سفید میترسه!
✍️ #امین_صالحی
🌐 در سایت راه راه:
چنگیز همینطور که خودش را باد میزد گفت: داداش گرمه ها!
کامبیز که روزنامه دستش بود گفت: میگن مملکتو فروختن به چین.
چنگیز گفت: عرق داره میره تو چشمم!
کامبیز گفت: دوباره شروع کردی؟
چنگیز گفت: آخه این لُنگ لعنتی چیه که نمیزاری برش دارم صورتمو پاک کنم؟
کامبیز نگاهی به لنگ انداخت که روی قاب عکس انداخته شده بود و چیزی نگفت.
چنگیز با عصبانیت زیر لبی چیزی زمزمه کرد. کامبیز با قلدری گفت: چی گفتی؟
چنگیز با عصبانیت جواب داد: گفتم بسوزه پدر اعتیاد و بی پولی، وگرنه…
کامبیز گفت: وگرنه چی؟
چنگیز دیگر کفری شد و مثل گربه پرید بالا و لنگ را از روی قاب عکس برداشت، هر دو خشکشان زد. داخل قاب عکس، کامبیز نشسته بود توی یک ماشین مدلبالا. یک دستش اسکناس هزارتومانی گرفته بود و یک دستش دلار.
چنگیز گفت: چقد عوض شدی داداش؟ ماشین مال خودت بود؟ الان کجاس؟
کامبیز روزنامه را انداخت روی میز و با بیحوصلگی، آه کشید.
چنگیز یکدفعه چهرهاش عوض شد، رعشه ریزی به جانش افتاد و با بغض گفت: تو هم منو نشناختی داداش؟
کامبیز گفت: مگه تو غیر از یه مفنگیِ زیقی چیز دیگهای هم هستی؟
چنگیز همینطور که سرش را به نشانه تایید تکان میداد، دست برد توی جیب پیراهن چرک و بزرگش و یک عکس درآورد و جلوی صورت کامبیز گرفت، عکس یک جوان گولاخ بود که تیشرت پرچم آمریکا پوشیده بود و داشت طبل میزد.
کامبیز، بیتفاوت یک سیگار از کشوی میزش درآورد و گفت: ولی مملکتو دارن میفروشن به چین.
📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 #گرافیک_طنز | عقل جن!
✍️ #سید_مهدی_موسوی
🌐 نسخه با کیفیت تر را در سایت راه راه ببینید: b2n.ir/aghl
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 #شعر_طنز| چینچای
✍️ #سوده_سلامت
🌐 در سایت راه راه: b2n.ir/chinchi
ترکمنچای است یا عقد اخوت؟ آفرین!
ضد استقلال و آزادی و حتی ضد دین
بی اجازه رفتهای با هرکه پیمان بستهای؟
کشور بی دینِ بی …بی…بی آهان سوسیالِ چین؟
کیش را هم میفروشی و ابوموسی و قشم
میشود ایران پر از سرباز چینی همچنین
با همین اخلاق گند چشمآبیها بساز
چشمبادامی مرض دارد، کوویدش را ببین
واردات جنس بنجل را خودم حل میکنم
چیزهای دیگرش جیز است و بحران آفرین
از خلیجت نفت نفروشی تنشزایی کنی
ناوها را هم نترسانی، نکن دیگر کمین
هر کلاهی خواستی برجام از آن بهتر است
پارگیها را رفو کردم نباشی شرمگین
از یوان اژدها شاید شوی آتش پرست
دست رد باید زدن بر پول نحس مشرکین
قدردانی کن که آمریکا تبرک کرده است
میگذارم یک دلار نو کنار هفت سین
از صمیم قلب کردم آرزوی بهترین
تا که اهلیتر شوی در دست من ایران زمین
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 #کاریکاتور | تاب بیار!
✍️ #سید_محمدجواد_طاهری
🌐 نسخه با کیفیت تر را در سایت راه راه ببینید: b2n.ir/tab_biar
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
🎉 به مناسبت روز ازدواج سایت طنز و کاریکاتور راه راه به روز شد!
امروز در سایت راه راه، چند طنز ازدواجی! بخونید، یک کاریکاتور و یک ویدیو شعرخوانی طنز با موضوع ازدواج ببینید و اگر اهل کتاب خواندن مخصوصا کتاب طنز هستید، نقد کتاب «چگونه با پدرت آشنا شدم» رو مطالعه کنید.
👇
🌐 rahrahtanz.ir
📣 داره میسوزه!
صد و بیست و هفتمین شماره ضمیمه طنز راه راه در روزنامه ی #وطن_امروز منتشر شد.
آنچه در این شماره خواهید خوانید:
⭕️ جیغ بزن لعنتی
⭕️ پست پست پست مدرنیسم
⭕️ نه به اعدام، آری به خاشقجی خاشقجی
⭕️ اعدام کیلو چند؟
⭕️ ژن نامرغوب
⭕️ یکی از تیرانا
و کاریکاتورها و دوبیتی های جذاب و خواندنی!
این ضمیمه طنز رو ازینجا باز کنید😁👇
🌐 b2n.ir/RAHRAH127
📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 #شعر_طنز | در جست و جوی نیمه گمشده
🔘 بداهه جمعی شاعران راه راه
✍️ #احد_ارسالی ، #طاهره_ابراهیم_نژاد ، #فهیمه_انوری ، #محمدحسین_رحیمی ، #محمود_حسنی_مقدس ، #مهدی_امام_رضایی ، #یاسر_پناهی_فکور ، #
🌐 در سایت راه راه: b2n.ir/bedahe_zezdevaj
هیچ آدمی اندازه ی بنده عذب نیست
با این حساب اصلا اگر گِریَم عجب نیست
در بازی “با سر پریدن بین مرغان”
بین رفیقانم کسی جز من عقب نیست
دایم به ذکر ربِّ هَب لی زوجهً خوب!
جز این دعایی بر لبم هر روز و شب نیست
مال و جمال دختران خیلی مهم است
دیگر از این پس دوره ی اصل و نسب نیست
مد گشته بوتاکس و ژل و اکستنشن و لاک
اما کسی دنبال خط و خال لب نیست
هر جا که من رفتم برای خواستگاری
گفتند:نه!…آیا که این دور از ادب نیست؟
(جوراب جان! قبل از رجب، زن میستانم
روز پدر اصلا مگر ماه رجب نیست؟)
اینهم برای زن گرفتن شد بهانه
هیچ آدمی،مثل عذب،فرصت طلب نیست
باید بگیرم همسری خوب و خداجو
در دین ما واجب تر از این مستحب نیست
وزن و قد و اندام و این ها هم مهم نیست
بنده ملاکم متر و باسکول و وجب نیست
آن دلبری را که نظر کردم بگیرم
تولید ایران است بیروت و حلب نیست!
از اهل ایمان است لکن در عروسی
فتوا دهد یک ذره دیم دام رام طرب نیست!
خواهم سمرقند و بخارا را ببخشم
صد حیف دیگر خال هندو روی لب نیست!
گفتم به او بانو! برای خانه سازی
در جیب زار و خسته ام پولِ حلب نیست
با این گرانی جای شیرینی و شربت
باشد زمان عقد ما خرما عجب نیست
مهریه را کی داده است و کی گرفته؟
امید دارم بانویم اهل رکب نیست!
گفتم برایش جان دهم قابل ندارد
دیدم که او حتی برایم اهل تب نیست
از ازدواجم تا کنون نیمش ردیف است
من طالبم دلبر ولی اهل طلب نیست!
زن نظم بخشِ زندگی بوده همیشه
سردرگمی هایِ من آری بی سبب نیست
🗓 #هفته_ازدواج
📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
📣 داره میسوزه...
🔺محمود احمدی نژاد: من که گفتم با هم دوست باشیم...
🔺صادق زیبا کلام: در واقع چیزی در آمریکا آتش نگرفته بلکه دمایش بالاتر رفته
🔺ترامپ: علاوه بر مریم رجوی من هم از اونا خوردم، دیگه بسه!
🔺بیژن زنگنه: خودش میسوزه، تموم میشه!
🔺راننده تاکسی نیویورک: ناوها رو آتیش میزنن تا قتل جورج فلوید رو فراموش کنیم.
🗞صفحهی تیتریک طنز راه راه در روزنامه وطن امروز
✅ نسخه کامل را از اینجا بخوانید:
b2n.ir/RAHRAH127
📍کانال سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 #طنز | محض رضای دخترو
🔘 نگاهی جامعهشناسانه به یک ترانهی آنورآبی
✍️ #اعظم_محمدی
🌐 در سایت راه راه: b2n.ir/taraneh
با نگاهی دوباره به برخی آثار موسیقیایی که روزگاری از شدت بیربط بودن ابیاتش میخندیدیم و جز برای افراد بلرزون کارایی نداشت و مقایسهی آنها با شرایط فعلی جامعه متوجه میشویم که یا فرهنگ بلرزونها به تمام جامعه تسری یافته یا آنها هم که نمیلرزیدند با دیدن قیمتها به لرزه افتادهاند. با بررسی این آثار متوجه نگاه بلند و روبه جلوی شاعران این ترانهها میشویم. از جمله این ترانهها، ترانهی معروف«محض رضای دخترو» میباشد.
آنجا که شاعر در ابتدا میگوید:
ای خداااا،ولُم کنیییین
از همان ابتدا شاعر تکلیف مارا مشخص کرده و ما متوجه تشویش و سرگردانی جوان در مقابله با مشکلات برسر راه ازدواج میشویم تا جاییکه که بهخدا پناه برده و متواری میشود.
وی در ادامه میگوید:
سیِ دختِ هاجرو، خودمه تو گل میپلکونوم
محض رضای دخترو، خودمه تو گل میپلکونوم
در این بیت دختر هاجر خانم نماد تمام دخترانی است که رسما پسر مردم را اسبیکه به شاهزاده سواری میدهد تصور کردهاند و به کمک مادرشان(هاجرخانم) قصد نابود کردن طرف را دارند تا جایی که پسر بینوا حتی حاضر میشود برای جلب رضایت آنها در گل غلت بزند(که این آپشن هم به دلیل شیوع ویروس کرونا فعلا امکان پذیر نیست). این در حالیست که هاجر خانم خودش یادش رفته شب عروسیاش پشت خانهشان باران جرجر میآمد!!
چند شوه ای خدایا خواب یاروم میبینُم، میبینُم از مو دوره، تو چشام خواب ندارُم
این بیت اشاره به کابوسهای شبانهی جوانان دارد. کابوس دلار، مسکن، مخارج عروسی و هزاران بدبختی دیگر که جوان را دچار سندروم خواب بیقرار کرده است به گونهای که همزمان که خواب یارش را میبیند از دوریاش خواب ندارد! که خوب این خودش نشانهی گرگیجه گرفتن جوان مورد نظر در مقابل مشکلات است و باعث اختلال خواب در وی شدهاست!
در فراز دیگری از این ترانهی پرمفهوم شاعر این اثر بدیع میفرماید:
ظهر تابستون نشستُم،قلم و کاغذ به دستُم
که این نشان دهندهی تسلیم شدن جوان در برابر خواسته های خانواده عروس و آوردن قلم و کاغذ برای نوشتن شرط و شروط آنهاست. در اینجا ظهر تابستان اشاره دارد به گرمای ناشی از جوش آوردن مغز جوان بیچاره در برابر شرط و شروطها!
و در ادامه شاعر میگوید:
گل بودم و خار شدم، شیر بودم بخار شدم!
در اینجا جوان که مغزش از شروط ازدواج با دختر هاجر خانم از کار افتاده و به دست پرفسور سمیعی هم ریست نمیشود میگوید: من مگه خار دارم؟ من مگه کاکتوسم که این همه شرط و شروط برای من میگذارید؟ من وقتی اومدم خواستگاری شیر بودم الان خر هم نیستم.چه خبرتونه؟ چه خبرتووونه؟ مغزم بخار کرد. با دلار ۲۱ تومنی گِل هم نمیتونم پیدا کنم توش بپلکم چه برسه به لباس عروس ۲۰ میلیونی و خونهی نوساز کلید نخورده ۱۵۰ متری و عروسی تو تالار لاکچری…
و لذا جوان فریاد زنان درحالیکه میگوید: ای خدااا ولُم کنین
قاطی کرده و در کوچه ها میدود و میخواند:
له ته لیتو لی ته لیتو، له ته لیتو لی ته لیتو
🗓 ویژه ی #هفته_ازدواج
📍 سایت راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 #کاریکاتور |غول طلا
✍️ #مهدی_نظری
🗓 ویژه #هفته_ازدواج
🌐 نسخه با کیفیت تر را در سایت راه راه ببینید: b2n.ir/606310
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir