💢 منت خدای را عز و جل
🔘 سعدی و وام یارانه
✍ #مهدی_سلیمانی_نژاد
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: ۴۰ ثانیه | معادل زمان لازم برای گذاشتن گوشی به حالت پرواز
متن کامل را اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/022436
هر نفسی که فرو میرود مخل حیات است با رایحه سیر و چون بر میآید منقطع ذات است با ویروس کرونا، پس در هر نفسی دو نقمت موجود است(بوی سیر و کرونا) و بر هر نقمتی تختی واجب.
از دست و زبان که برآید
کز عهده ماسکش به درآید
باران رحمت بیحسابش هم از راه رسیده و گستره سیلِ خفنِ بیدریغش، همه جا زده کشیده و قلم عفوش بر صفحات خطای اهل زمین لغزیده تا جابهجایی گسلها و لرزش و تب و قرنطینه کرونا، خلق را به غلط خوردن کشانده که یا اللهی!
بنده همان به که زتقصیر خویش عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که بهجای آورد
صاحبدلان، لب و دهان و دندان و ینی در جیب ماسک مراقبت فرو برده و بیدلانِ بیماسک، خلعت و پیژامه و قبای پدر پاره کرده و خواهر از آن ماسکهای ماماندوز دوخته در طرح و رنگهای مختلف.
ای محتکر ماسکی که از خزانه غیب
گبر و ترسا ویروس خور داری
دوستان را کجا کنی محروم
توکه با دشمنان این نظر داری(اشاره به دزدیدن ماسکهای ایتالیا توسط آمریکا).
هرگاه یکی از بندگانِ گنهکارِ پریشانِ روزگار، دست انابت به امید اجابت به درگاهت بردارد، در وی نظر نکن تا دستش را با آب و صابون بشوید، اگر باز منا نمود و با تضرع و زاری دست دعا و انابت به درگاهت بلند کرد بازش نخوان! تا دستکش در دست کند، دعای بنده گنهکار را نالهکنان و وایتکس زده و دستکش پوشیده اجابت نما و حاجتش روا نما و امیدش را تدبیر کن که همی شرم دارد.
زانگه که تورا بر من مسکین نظر است
وام یک میلیونی یارانه عیشم را کامل و کیفم را کوک میکند.
یک شب تأمل ایام قبل از دریافت وام یک میلیونی یارانه را میکردم و بر عمر تلف کرده تاسف میخوردم و فحش گویان وسط کوچه دویدم و قرنطینه را شکستم و با سنگ سراچه دل بر در همسایه کوفتم که:
ای که پنجاه رفت و درخوابی هنوز
مگر این پنج را دریابی مگر نمیدانی وام میدهند(مقصود از پنج، یعنی وام یک میلیونی یارانه)
بعد از خوردن یک میلیون وام یارانه، مصلحت چنان دیدم که در نشمن عزلت نشینم و گوشی را سایلنت یا در حالت پرواز نهادم و دستگیره درب منزل بیانداختم تا هیچ طلبکاری نتواند که بزنگد یا دق الباب کند از پی طلبش.
زبان بریده بهکنجی نشسته صمُُ بکمُُ
به از، ازدست دادن یارانه
تا یکی از دوستان که در کجاوه انیس من بود و در حجره جلیس، به رسم قدیم نه از در درآمد، که از بالای درب کشید بالا و پرید و آمد! چندانکه نشاط ملاعبت کرد و بساط منقل گسترد و جوابش نگفتم، دست از جیب پیژامه بیرون نکردم، چندان که رنجیده گفت: لامصب زغال گر گرفته زود جوج بیاور، آگاهم از قبض نمودن وام یک میلیونی یارانه.
کنونم که امکان گفتار و فرار نبود، گوشی از حالت پرواز بهدر آورده و از سیمرع داری محل یک جوج سفارش داده تا با پیک به منزل بفرستند.
حالی که من این سخن بگفتم یارانه تمام گشته و باز دستکش در دست و زاری کنان، دست دعا بر درگاه حق بلند کرده از برای زودتر رسیدن یارانه بعدی.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 واست یه آشی بپزیم
🔘 در ستایش تبلیغات
✍ #ناهید_رفیعی
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۴۱ ثانیه | معادل زمان لازم برای سفارش یک قابلمه فلزی نچسب با قیمت باورنکردنی از تبلیغات😁
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/690837
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 کم روزنه
🔘 نامهنگاریهای وام ده میلیون ریالی
✍ #محمدحسین_صادقی
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۳۰ ثانیه | معادل زمان لازم برای دریافت وام ده میلیون ریالی پس از ارسال پیامک😶
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/715667
از اداره تخصیص
به اداره پرداخت
سلام. نسبت به پرداخت وام ده میلیون ریالی به تمامی سرپرستان یارانه بگیر اقدام نمایید. باتشکر.
از اداره پرداخت
به اداره تخصیص
سلام. با توجه به نبود علم غیب نسبت به اطلاعات این افراد، این کار مقدور نمیباشد.
از اداره تخصیص
به اداره پرداخت
سلام. ادای این کم روزنهها رو در نیارینا، یه نامه بزنین به ثبت احوال آمار دربیارین دیگه. با تشکر.
از اداره پرداخت
به ثبت احوال
سلام. نظر به دستور اداره تخصیص نسبت به پرداخت وام ده میلیون ریالی به هر سرپرست خانوار یارانه بگیر، لطف کنید اطلاعات سرپرستان خانوار را در تلگرام ارسال نمایید. رونوشت به اداره تخصیص.
از ثبت احوال
به اداره پرداخت
سلام. پس از بند دادن آب توسط وزارت بهداشت و لو رفتن اطلاعات مردم در فضای مجازی، میتوانید اطلاعات را خودتان از اینترنت دانلود کنید. رونوشت به اداره تخصیص و وزارت بهداشت همراه با پیوست خاک بر سرت.
از اداره پرداخت
به اداره تخصیص
سلام. خودت دیدی که! لطف نموده بودجه ای برای خرید اطلاعات خانوارها از منتشرکنندگان اینترنتی تخصیص دهید. با تشکر.
از اداره تخصیص
به اداره پرداخت
سلام. یعنی یه اطلاعات ساده رو نمیتونی بگیریا! میگیم هرکس وام میخواد پیامک بده. بودجه برای راه اندازی سامانه پیامکی تخصیص داده میشود.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 به چی اشاره نکن
🔘 مكالمه بانو تِنارديه و شهردار مادلن، درباره گم شدن 4.8 ميليارد دلار
✍ #بهزاد_توفیقفر
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۲۲ ثانیه | معادل زمان مکالمهی خانم تناردیه با ژانوالژان😃
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/330434
– الو…! ژان! آره منم، خانم تناردیه. چیه؟ دوروز قرنطینه موندی، دیگه مارو نمیشناسی؟! نه! زنگ نزدم حالتو بپرسم. به من چه؟ مگه من دکترم؟ یادته یه بار سبیل رو نوشته بودی سیبل! خودم برات درستش کردم؟ هیچ! همین الان گوشی رو وَرمیداری به این ژاول… همون بازرس ژاول… ژاور… حالا هرچی! بهش میگی اعلامیه بده که به هیچی اشاره نکرده. تو نمیفهمی اون به چی اشاره نکرده، ولی خودش میدونه به چی اشاره نکرده! پس به تو هم گفته؟! اونی که من شنیدم، صددرصد غلط بود! اصلاً کی گفته این پول گم شده؟ به جان کوزت، که می خوام دنیاش نباشه، یه کمش دست بچه برادرمه، میخواد خودنویس آبطلا بخره برای رسپشن مسافرخونه. یه خُردهاش رو هم دادیم به شوهرخواهرم که برامون پوست پیاز قرمز بیاره… برای رنگ کردن تخم مرغ عید دیگه! یه مبلغ جزئی هم به یتیم موندههای خالهام کمک کردم، کارآفرینی کنن… *دو کارتن رنگموی N3 و غذای حلزون و باقیاش هم این تناردیه داد دستِ شوهرخواهرِ ذلیل شدهاش که نمیدونم چیکارش کنه*… به هرحال گم نشده، ببین ژان! خب بابا… شهردار مادلن! ما امروز و فردا مسافرخونه رو میفروشیم، از این محل میریم، اونوقت تو میمونی و این ژاور بَدعُنق ها! برای تو بیست دقیقه هم کار نداره… پس میزنگی؟ مِرسی گُلم.. بوس بوس…
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 جمهوری آووکادوها
🔘 کیفیت مقامات در جهان اول
✍ #سمیرا_قرهداغی
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۸۰ ثانیه | معادل زمان لازم برای حظ کردن از کیفیت بیانات مقامات😑
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/470045
مشق نوشتن مقامات:
معلم: گفتم ۶۰بار از روی «تصمیم کاترین» بنویس. ورداشتی ششبار از «هنریک کجایی» که کوتاهتره نوشتی؟
شاگرد: عه چطوری تونستید بفهمید؟ خب فکر کردم به ریال گفتین. چرا میزنی حالا؟
معلم: چپکی که آویزونت کنم از کلاس، میفهمی ریال یه واحد پول آسیائیه و اینجا اِمریکاست.
شاگرد: ولی من قبلش با این کالیبر ۹میلیمتریِ هدیه تولدم…[صدای تیراندازی].
بلوغ مقامات:
مادر مقام مربوطه: فرزندم؛ پیاز و ویتامین ث و ۴ و ۵، همراه با امگا۳ و ج،چ،ح،خ، بخور سیبیلات زودتر دربیاد.
سروسامان گرفتن مقامات:
مادر عروس: خب آقا داماد چیکارهان؟
عمه داماد: عمه بگرده؛ سخنران انگیزشیه. و کتاب هم مینویسه. با موضوع «چگونه در خانه بخوابیم و خرپول شویم».
داماد؛ همزمان با کوبیدن کف دست به پیشانی: My God! حواسم نبود بجای زنگ۳، ۷ رو زدم اشتباه اومدیم. همیشه «ث و ۷ و ۴۸۳۸ و خانم دنیِلز» رو اشتباه میگیرم. میگم چهره همهتون آشناست! فکر کنم خواهر عروس یه مقدار از بنده باردار هم هستن. ما بریم یه دور بزنیم. شمام سیسال دیگه که رئیسجمهور شدم بیاید، بهتون حقالسکوت بدم پولدار شید.
جلسه رأی اعتماد مقامات:
رئیسجمهور: براتون وزیر آوردم، آووکادو! خودش بهتنهایی بلده تا ۹۹ بشمره. میتونه بصورت کاملا مستقل راه خونهش رو پیدا میکنه. قرمز و سبز چراغ راهنمایی، ترمز و کلاچ و نانسی پلوسی و سوزان رایسم از هم تشخیص میده.
مصاحبه خبری مقامات با محوریت کرونا:
خانم مشاور: این کرونای نوزدهم تاریخه. اولی نیس که هول ورتون داشته. من نمیفهمم جامعه پزشکی اینهمه مدت چه…[غیر قابل پخش]. اون رئیس سیاه بهداشت جهانی چطور…[همان]. ولی دلم خنک شد چینیا…[محتوای غیرانسانی].
واقعی: «کلیَن کانوی»؛ مشاور ترامپ گفت «این نوزدهمین کوید است و مثل کوید۱، نو نیست که نمیتوانید جمعش کنید» و خود را مضحکه خاص و عام و خانواده شوهرش کرد. گفتنیست کروناهای ۱ تا ۱۸، توهمات شخصی نامبرده است و این ویروس بهاحترام(!) سال شیوع، کوید«۱۹» نام گرفته است.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 چهل نامه خانگی رییس جمهور
🔘 آشنا میگوید یک بشکه آب سنگین تر است.
✍ #مهدی_سلیماننژاد
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۳۵ ثانیه | معادل زمان لازم برای تعویض دسته خراب پلیاستیشن توسط وزیر ارتباطات😃
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/261969
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 کتابی برای حاضرجوابها
🔘 معرفی کتاب
✍ #سمیه_قربانی
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۱۶۹ ثانیه | معادل زمان لازم برای درکِ اینکه چاخان همان دروغی است که دندان درنیاوردهاست.🤗
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/803747
عنوان کتاب کمی غلط انداز است و با تصویر طراحی شده روی جلد که شیطان را با پیژامه و شاخ و سبیل و غل و زنجیر نشان می دهد آدم را بیشتر کنجکاو می کند تا بالغتنامه شیطان، از نزدیک آشنا شود.
کتاب فرهنگ شیطان(The Devil’s Dictionary) اثر آمبروز بیرس(Ambrose Bierce) نویسنده شاخ طنز سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۹۱۱ میلادی از اوهایوی آمریکاست که معروفترین اثر دیگرش داستان «حادثه ای در پل اول کریک» است. بیرس، هم داستان نویس و هم روزنامه نگار و هم ویراستار بوده و به خاطر شغل نظامی اش هر چه می نوشت مثل گلوله تا مغز استخوان ملت را می سوزاند، به همین خاطر به او «بیرس تلخ» می گفتند. بیرس در نوشته هایش اهل مقدمه چینی نبود و سریع سراغ اصل مطلب می رفت و همین سبک بعدها از آب بندی به فیلم ها جلوگیری کرد. او سرانجام در سن ۷۱ سالگی مثل قصه داستانهایش که پر از مرگ و اشباح است، ناپدید می شود.
عنوان مجموعه «فرهنگ شیطان» در ابتدا «واژه نامه بدبین ها» بود که به دلیل تقلیدهای سرسام آوری که از این اسم صورت می گیرد، بیرس با تغییر نام کتابش به «فرهنگ شیطان» همه را قال می گذارد.
این کتاب بار اول توسط مهشید میر معزی با عنوان دایره المعارف شیطان از سوی انتشارات مروارید و یک بار دیگر توسط رضی هیرمندی (پژوهنده طنز) توسط انتشارات فرهنگ معاصر که ناشر تخصصی کتاب های فرهنگلغت است به چاپ رسیده است.
«فرهنگ شیطان» دو زبانه (انگلیسی و فارسی) است و مترجم تمام سعی خودش را کرده تا فارسی اش را تمیز در بیاورد و در هر صورت برای کسانی که معتقدند زیرنویس بهتر از دوبله فارسی معنی را می رساند بهانه خوبی است هر دو زبان را با هم بخوانند و کلاس بگذارند.
انسان های خلاق جهان اطراف خود را طور دیگری می بینند و همان طور هم بیان می کنند مثل عبید زاکانی خودمان که در «رساله تعریفات» به همین سبک واژه ها را توصیف کرده است. (اگر اطراف خود را طور دیگری نمی بینید سرتان را ازگوشی بیاورید بیرون احتمالا اصلا چیزی نمی بینید!)
به جز چهار پنج صفحه اول کتاب که شامل پیشگفتار می شود، ۲۴۶ صفحه بصورت خالص واژه نامه ای است که می توان روزانه چند کلمه را به عنوان قرص خلاقیت مصرف کرد. خواندن این کتاب برای نو طنزنویسان یا کهنه طنز نویسان یا جدی نویسان و خلاصه هر کسی که به چیز های معمولی چپ چپ نگاه می کند، توصیه می شود.قیمت این کتاب ۱۸۰۰۰تومان است.
چند نمونه را با هم بخوانیم:
اتمام حجت
در دیپلماسی به آخرین تقاضا قبل از سازش گفته می شود
آشنا
کسی که شناخت ما از او آن قدر هست که می توانیم از او قرض بگیریم اما آن قدر نیست که به او قرض بدهیم. نیز به معنای حد پایینی از دوستی است وقتی شخص مورد نظر بی پول و بی نام و نشان باشد و به معنای دوست صمیمی است هرگاه طرف مربوطه ثروتمند و سرشناس باشد
چاخان
دروغی که هنوز دندادن درنیاورده
نقرس
اصطلاح پزشکان برای درمان روماتیسم پولداران
مغز
دستگاهی که به وسیله آن فکر می کنیم فکر می کنیم
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 پادشاه دزدان دریایی – هوایی ایالات متحده کارائیب (ماسک دزدیده شده)
🔘 چگونه کرونا از راه دهان منتقل میشود؟
✍ #علی_پرتوی
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۱۲۰ ثانیه | معادل زمان لازم برای ماندن دستِ ویلترنر در پوست گردو😁
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/555955
کاپیتان جک اسپارو در مروارید سیاه خود که بخاطر پیشرفت علم آن موقع دیگر هواپیما شده بود و پرواز میکرد نشسته بود و این پایش را میانداخت روی آن پایش و هر کدام خسته میشد میانداخت روی آن یکی.
تا اینکه در کارائیب یک دفعه و بدون دلیل ویروسی به نام کرونا آمد. جک اسپارو که از این موضوع مطلع شد.
به خدمه هواپیما گفت نگران نباشید ما همیشه در دریا بودیم همیشه در قرنطینهایم و حتی ماسک و ماده ضد عفونی نمیخواهیم.
خدمه هم با یک هورا خوشحالی خود را در کردند و طبق روال قبلی جک پایش را گذاشت روی پایش. بعد از دو روز یکی از خدمه که بادبانها را میکشید عطسهای زد و یک تکه از بادبان را به قطر یک متر پاره کرد.
جک این دفعه فکرش خوب کار کرد و گفت باید ماسک بزنیم. جک از طریق کبوتر نامه بر به همتای خود در هواپیمای دیگری پیام داد که کمی ماسک برایش بفرستد و نوشت: درست است دزدیم ولی کمی مرام سرمان می شود، این نصف پول است بقیه بعد از تحویل می آید.
در این اثنا ویل ترنر که رفیق جون جونی جک بود و پا به پای جک چه جنگ ها و نبردهایی که نداشته است، دنبال ماسک بود و مردم ایالات متحده کارائیب هم داشتند تلف می شدند.
در بین راه با همان هواپیمایی که ماسکها را برای جک میبرد برخورد کرد. ویل که خودش یک رگ دزد دریایی داشت به ناخدای هواپیما چهار عدد سکه طلا (سکه هایی که حتی جک در خوابش هم آنها را نمی توانست بدست آورد) نشان داد و گفت دیدی؟ این ها همه مال توست؟ ناخدا هم گفت این همه ماسک را میبینی اینها هم مال توست. فقط جک ناراحت می شود، خودت از دلش دربیار. و ماسکها را تحویل داد و سکهها را گرفت.
جک که فقط خودش کرونا نگرفته بود و تب نداشت دوباره به همتای خود پیام داد «ماسک ها را خورده ای؟ چرا اینقدر دیر شد؟»
او هم ماجرا را برایش تعریف کرد. طی نامه بعدی که جک برایش فرستاد گفت یکی از سکه هایش را گاز بزن تا متوجه بشی پادشاه دزدان دریایی کیست البته آخرین چیزی است که می توانی گاز بزنی. او هم سکه را گاز زد و یک دفعه متوجه شد سکه را ضدعفونی نکرده است و گفت بچه ها کرونا گرفتم. خدمه گفتند به جهنم که کرونا گرفتی، سکه کج شد، طلا نیست. ما بدبخت شدیم، جک الان است که بیاید برایمان. اینگونه بود پادشاه دزدان دریایی – هوایی ایالات متحده کارائیب مشخص شد.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 جبران شکست بازی رفت
🔘 درباره مجموعه طنز《 نون خ 》
✍ #محمدرضا_شهبازی
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۱ دقیقه و ۲۰ ثانیه | معادل زمان لازم برای تغییر تاکتیک صدا و سیما بین دو نیمه⚽🏃
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/411579
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
🔴 *پزشکان بدون مغز*
آنچه در این شماره می خوانید:
پزشکان بدون مغز
دمپایی ابری در فضا
جای عملیات
موشک سسی
مرد آن بود که …
و… کاریکاتورها و استریپ های جذاب و دیدنی
۱۱۸ امین شماره طنز ویژه نامه راه راه، ۱۱ اردیبهشت در روزنامه وطن امروز منتشر شد.
این شماره ویژه نامه طنز رو از اینجا باز کنید😁👇
bit.ly/2KNrcQk
💢 جای عملیات
🔘 امضای جدیدترین تحریمهای آمریکا
✍ #بهزاد_توفیقفر
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۲۵ ثانیه| معادل زمانِ در هوا غلتیدن شن های تحریم شدهی بیابان توسط ترامپ در طول یک شبانه روز 🤔😁
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/259431
لیست جدید تحریمهای آمریکا منتشر شد. کارشناسان معتقدند، در این لیست که تنها یک گزینه دارد، فقط یک نام دیده میشود و برشمردند.
همزمان با سالگرد شکست سخت ارتش ایالات متحده در عملیات پنجه عقاب، اداره فدرال بانک مرکزی صندوق ملل پنتاگون (سیا)، لیست جدید تحریمهای این کشور را منتشر کرد. با امضای این لیست، شنهای بیابان طبس و هر شنی در هرجایی، مشمول تحریمهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، علمی و پزشکی آمریکا خواهد بود. این تحریمها که در نوع خود بیسابقه و حتی کمسابقه هستند، شعبه دیگری ندارند.
ترامپ، در مراسم امضای این تحریمهای جدید، ضمن فحش و فضیحت به همه رؤسای جمهور قبلی آمریکا از جورج واشنگتن تا اوباما، گفت: یا با اونا یا با ما! وی ادامه داد: ۴۰ سال است شنهای بیابان براحتی و برای خودشان این طرف و آن طرف میروند و اصلا عین خیالشان هم نیست. ترامپ همچنین از اعمال تحریمها بر «توفان»، در آینده نزدیک خبرداد و اضافه کرد.
این در حالی است که همچنان، جای عملیات پنجه عقاب با آمریکا دست به گریبان است. پیش از این، یکی از مسؤولان بلندپایه پنتاگون، طی مراسم باشکوهی، اقدام به نشان دادن جای این عملیات، به خبرنگاران کرده بود که پس از این حادثه، حال سیزده تن، وخیم گزارش شده است.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 دمپایی ابری در فضا
🔘 چگونه جملات را بدون تنش ادا کنیم؟
✍#محمدحسین_صادقی
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۳۳ ثانیه | معادل زمان لازم برای ادای خبرهای موفقیت ایران به کم تنش ترین شکل ممکن در آمریکا 😁
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/987736
گفتهاند: «با دیالوگ و گفتوگو تنشهای حاصل از پرتاب ماهواره نظامی را کاهش دهیم». این اتفاق چطور ممکن است؟!
جمله اصلی: ایران اولین ماهواره نظامی خود را به فضا پرتاب کرد.
جمله بدون تنش: ایران یک دمپایی ابری را در کویر لوت به سمت یک مارمولک پرتاب کرد.
جمله اصلی: شناورهای سپاه پاسداران ناوهای آمریکایی ناقض قوانین را محاصره کردند.
جمله بدون تنش: شناورهای موتور پرایدی سپاه که در حال صید خرچنگ بودند برای ناوهای آمریکایی بوق زدند.
جمله اصلی: سپاه پاسداران پهپاد گلوبال هاوک را بر فراز آبهای خلیجفارس سرنگون کرد.
جمله بدون تنش: یکی از تیلههای سپاه پاسداران به اشتباه به توک بال پهپاد گلوبال هاوک خورده و باعث سرنگونی ناخواسته آن شد.
جمله اصلی: پایگاه نظامی عینالاسد توسط سپاه پاسداران هدف چندین موشک قرار گرفت.
جمله بدون تنش: نیاز نظامیان آمریکا به تراکتور توسط موشکهای سپاه پاسداران رفع شد. سپاه هیچ هزینهای برای این خدمت دریافت نکرد.
جمله اصلی: ایران در حمله گسترده دفاعی به اسرائیل، تلآویو و حیفا را با خاک یکسان کرد.
جمله بدون تنش: ایران با توجه به حق مالکیت(!) صهیونیستها بر مناطق اشغالی، اقدام به خاکبرداری مناطق مسکونی در تلآویو و حیفا برای ساختوساز بیشتر کرد.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 کم بخور که گربه شاخت نزنه
🔘 در آستانه نزدیک شدن به لحظات خوشمزه
✍#محبوبه_قائمی
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۳۹ ثانیه | معادل زمان لازم برای هضم دستپخت گلنسا😂
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/724238
به گزارش خبرگزاریهای ناشناس، شب گذشته و همزمان با اولین افطار ماه رمضان، گلمراد فرزند قربان، همسایه دیوار به دیوارمان، از فرط پرخوری، راهی بیمارستان شد.
ایشان که به دلیل دلدرد شدید در کوچه داد و هوار کشیده و تا آمدن آمبولانس، همسایهها را بشدت ذله ساخته بود، پیوسته اسم همسرش گلنسا را صدا میزد.
او روی تخت بیمارستان در پاسخ به خبرنگاری در این رابطه گفت:
مادر بچهها(گلنسا) دستپخت خوبی دارد. دیشب موقع افطار ندیدید که چه بو و برنگی راه انداخته بود. از شربت و دمنوش و چای گرفته تا دیس پلو و آش و شلهزرد، مجبور شدم به هرکدام ناخنکی بزنم.
در این میان گلنسا، میکروفن را از جلوی دهان شوهر خود ربود و گفت: تقصیر شکم شلی خودت است. چقدر گفتم گلمراد! تا سحر فرصت داری، ولی گوشت بدهکار نبود!
پزشکان از دل و روده این مرد تودهای به وزن ۷ کیلو و ۸۰۰ گرم، درآوردند. حال فعلی بیمار خوب است. ولی تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 شاد شاد
🔘 یک نیمه مدرسه بدین گونه گذشت.
✍ #بداههگروهیشاعرانراهراه
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۴۰ ثانیه | معادل زمان لازم برای برآورده شدن دعای تعطیل شدن طولانی مدارس😃
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/454253
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 بابای کارگر چه شکلی است؟
🔘 روز کارگر
✍#محدثه_مطهری
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۵۰ ثانیه | معادل زمان لازم برای تصویب حقوق کارگر
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/955960
موضوع انشا: شغل پدر خود را معرفی کنید
بهنام خدا
بابای ما شغلش کارگری است و هر روز از صبح تا شب کار میگَرَد. او بسیار مرد پرتلاش و زحمتکشی است و آنقدر کار گَریده که دستهایش شبیه خاک کویر ترک خوردهاست.
بابای کامبیز مدیر است و او یکعالمه اسباببازی دارد و کلی هم پارک و شهربازی و اینها میرود. اما تفریحات ما خیلی باحالتر است.
وقتی بابا از سر کار میآید، به من و برادرم میگوید که روی کمرش راه برویم و ما آنقدر روی کمرش بالا و پایین میپریم تا خمیدگی کمرش زیر بار مشکلات را صاف کنیم. این خیلی تفریح خوبی است و ما کلی میخندیم و کیف میکنیم.
کار پدر ما خیلی خطرناک است. او با یک دستگاهی کار میکند که شبیه یک غول است و حتی صدای غول هم میدهد! بابا و همکارهایش اگر مواظب نباشند، دستگاه آنها را میخورد! ولی آنها خیلی شجاع هستند. آن دستگاه آنقدر وحشتناک است که عمرا بابای کامبیز بتواند به آن دست بزند!
بابای ما اجازه نمیدهد ما چیزی به دیوار بکوبیم. من فکر میکنم این بخاطر شغلش است. چون میگوید اگر خانه طوریاش بشود، با این شندرغاز حقوق کارگری چطوری درستش کنم تا صاحبخانه کلهمان را نکند! ما حتی ساعت دیواری را هم نوبتی با دست روی دیوار نگه میداریم.
ولی ما دیدیم کامبیز تمام عکسهایش را که در آتلیه گرفته است به دیوار اتاقش کوبیده. تازه برای خودش اتاق جداگانه هم دارد!
من فکر میکنم این بخاطر کسانی که حقوق باباهایمان را تعیین میکنند، باشد. چون حقوق بابای ما را چندتا نهاد و مسئول و اینها که دانشمند نیستند، تعیین میکنند ولی حقوق بابای کامبیز را ستارهشناسها!
شغل پدر ما خیلی خوب است ولی او همیشه اصرار دارد خیلی درس بخوانم تا برای خودم کسی بشوم. بابای همه بچهها بهجز کامبیز، به آنها همین را میگویند و من همیشه فکر میکنم اگر کارگر شدن، کسی شدن نیست؛ پس وقتی ما بزرگ شدیم و کسی شدیم، دیگر چه کسی کارها را بِگَرَد؟ کامبیز به تنهایی؟!
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 نامناسب برای زیر دوازده
🔘 یک کلاس مجازی «شاد»
✍#محمدحسین_صادقی
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۴۵ ثانیه | معادل زمان لازم برای فرستادن یک صوت یک دقیقهای به گروه مجازی شاد
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/342687
معلم: سلام بچه های گلم. امروز با آموزش درس نگارش همراه شماییم، بگین ببینم کیا هستید؟
جورچینزاده: استیکر ببعی
پورنگار: ایموجی دلقک
پشیزیان: عکس انگشت شصت پا
{چند دقیقه بعد}
معلم: پس بقیه بچهها کجان؟
عالمیاننژاد: سلام خانوم معلم
عالمیاننژاد: مگه ما خریم که گفتین پنج بار از روی اینا بنویسیم؟
معلم: جمله بعدی رو خودم بلدم، شما آدمین. بقیه کجان؟
چوبینصفت: سلام. خانم مشقا رو برفستم؟
جورچینزاده: استیکر آقوی همساده.
پورنگار: ویس دارای محتوای نامناسب برای زیر دوازده سال.
معلم: بفرست، عزیزم بفرست درسته. نه نیازی نیست برفستی.
پشیزیان: شما که خودتون اشتباه گفتین که.
عالمیاننژاد: وقتی میگم ما خر نیستیم برای همین میگم.
گلابیان: سلام. ساکت! برپا.
معلم: دیراومدی چرا مبصر؟
پورنگار: داشته دکمه های روپوشش رو میبسته.
جورچینزاده: استیکر جیگر
معلم: اشکالی نداره. با همین تعداد کم شروع می کنیم. عالمیاننژاد بگو ببینم «و» استثنا کجاها به کار میره؟
گلابیان: تند باش وگرنه حذفت میکنم.
پشیزیان: گفت که از روی مشقها نمینویسه! چیکارش دارین؟
پورنگار: کار درست رو این میکنه به خدا.
چوبینصفت: خانم معلم سرعت آپلود عکس پایینه مشقامون براتون نمیآد.
جورچینزاده: استیکر خنده گریه دار.
عالمیاننژاد: باز فیلم میگیرم پخش میکنما.
معلم: خب من ساعت دوازده شد و بسته من تمام. تا فردا.
قنطریانی: سلام!
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 لمیدن اینترنتی
🔘 جدول اکران مجازی در هفتهای که گذشت
✍ #امین_صالحی
⏰ زمان لازم برای مطالعه ۴۰ ثانیه | معادل زمان لازم برای لمیدن و اکران اینترنتی دیدن!
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/875797
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 افتتاح نایس
🔘 از کلنگ هم بگذریم، از روبان نمیتوانیم
✍ #صنم_یاوری
⏰ زمان لازم برای مطالعه 30 ثانیه | معادل زمان لازم برای افتتاح از راه دور!
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/158384
به اطلاع مردم عزیز میرسانم تا دقایقی دیگر پروژه بزرگ عمرانی و آبادانی محله تپه بالا با حضور مسؤول محترم و ردهبالا به صورت ویدئوکنفرانس افتتاح خواهد شد.
– جناب آقای مسؤول بفرمایید.
+ خواهش میکنم شما بفرمایید.
– نه! منظورم اینه که بفرمایید افتتاح کنید.
+ من میخوام افتتاح کنم ولی نمیشه.
– چرا قربان مشکل چیه؟
+ کلنگ ندارم.
– این افتتاح کلنگی نیست. از راه دور، یه علی برکتالله بگید افتتاح میشه.
+کلنگ رو بتونم چشمپوشی کنم از روبان نمیتونم بگذرم.
– آقا! روبان رو کجا ببندیم؟ نمیشه همینجوری افتتاح کنید بره؟
+ میخواهید آبرومون تو جامعه جهانی بره. ندیدی تو نروژ با روبان افتتاح کردن. تازه روبانشون از این جدیدا بود.
– همونی که شبیه لنگ حموم بود؟
+ آره! دیدی چقدر باکلاس بود. این اروپاییها همه چیزشون نایس و باکلاسه!
– نگران نباشید. الان میگم اکبر حمومی براتون بیاره.
+ پس من برم یه چرت بزنم هر وقت آماده شد بیدارم کن
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 علی بابا و چهل دزد
🔘 داستان
✍ #پیمان_غفّاریپناه
⏰ زمان لازم برای مطالعه 2 دقیقه | معادل زمان لازم برای برداشتن وام یک میلیونی از خودپرداز!
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/911877
نیمه های شب بود. علی بابا به سمت کافی نت می رفت تا برای وام یک میلیون تومانی دولت نوبت ثبت نام بگیرد که ناگهان چهل سوار دزد را دید.
آنها به سراغ انبار گنج خود که داخل غار بزرگی بود آمده بودند. ماشین های آخرین مدلشان را در پارکینگ طبقاتی کنار غار پارک کردند و جلوی غار جمع شدن. در غار با کلماتی جادویی مهر و موم شده بود.
رئیس دزدان کلمه رمز را گفت و در غار باز شد. علی بابا که کنجکاو شده بود، کمی کلش آف کلنز بازی کرد تا دزدان خارج شوند. وقتی خارج شدند و رمز را گفتند علی بابا بادقت گوش داد تا اسم رمز را یاد بگیرد. هرچه تلاش کرد فقط کلمه ی حقوق اولش را شنید. علی بابا با شنیدن این کلمه یاد حقوق کم کارگری اش افتاد و وامی که دولت قرار بود به یارانه بگیران بدهد.
وقت داشت میگذشت و تا چند ساعت دیگر مهلت نام نویسی برای وام تمام میشد. دل را به دریا زد و به جای کافی نت به سمت غار رفت. جلوی در غار ایستاد و حدسی گفت: حقوق کارگران.
ناگهان صدایی از طرف غار بلند شد: با سلام به سامانه جامع دزدان خوش آمدید. لطفا رمز عبور را اعلام نمایید.
علی بابا همان کلمه را تکرار کرد اما غار ارور ۴۰۴ نات فاوند داد. علی بابا هم هر کلمه ای که با حقوق به ذهنش می رسید را گفت.
تا اینکه به کلمه حقوق بشر رسید و در غار باز شد. وقتی وارد غار شد ناگهان صدای زنگ موبایلی از پشتش بلند شد. برادر علی بابا بود که مخفیانه همراهش وارد غار شده بود. علی بابا با تعجب از او پرسید: اینجا چیکار میکنی؟ ببینم تعقیبم میکردی؟
برادر علی بابا گفت: شلوغش نکن برادر من. رفته بودم سوپرمارکت خرید کنم داشتم برمیگشتم تو رو دیدم. اومدم ببینم چیکار میکنی. تنهایی میخوای به گنج برسی تک خور؟ بذار یه پولی هم دست ما رو بگیره.
علی بابا گفت: ولی تو که تو داستان اصلی با یه زن پولدار ازدواج میکنی باید الان وضعت خوب باشه! به این پولا نیازی نداری…
برادرش گفت: آره. اولش تو طبقه بالای جامعه بودیم. اما مسئولین اثاثکشی کردن و چند طبقه رفتن بالاتر. الان ما تو طبقه همکف جامعهایم.
علی بابا و برادرش وقتی محموله های داخل غار را دیدند از تعجب فک شان به کف غار خورد.
غار پر بود از محموله های ماسک و ژل ضد عفونی کننده و لوازم بهداشتی. اسنادی هم بود که آنها پیدا کردند. بعضی از محموله ها از چند کشور مختلف دزدیده شده بودند. بعد از مدتی که علی بابا و برادرش غار را جستجو کردند به این نتیجه رسیدند تا فعلا مقداری از ماسک ها و ژل های ضد عفونی کننده را با خودشان ببرند. اما هنگام خروج، علی بابا صدای ماشین های دزدان را شنید. به سرعت فکشان را که به کف غار چسبیده بود جا زدند و پنهان شدند تا دزدان به حضور آنها شک نکنند.
وقتی دزدان وارد غار شدند رئیسشان گفت: کی وارد غار شده و الان خودشو پنهان کرده؟
برادر علی بابا گفت: مه لقا خانم. ای خدا بیامرزتت مه لقا خانم…
با گفتن این جمله، هر دو مجبور شدند از مخفیگاه خود بیرون بروند. رئیس دزدان نقاب از صورت برداشت. مردی زرد مو با هیکلی درشت و بد فرم و صورتی ترسناک.
علی بابا در این فکر بود که دزدان چطور می دانستند کسی وارد غار شده و قایم شده است؟! که ناگهان چشمش به برچسبی زرد رنگ در گوشه غار افتاد که روی آن نوشته شده بود: «وارنینگ؛ این مکان مجهز به دوربین مدار بسته میباشد.»
رئیس دزدان گفت: شما دو راه بیشتر ندارید. الان دو تا از دزدای گروه رفتن واسه کرونا خودشونو قرنطینه کردن. یا به گروه ما ملحق میشید با بیمه و مزایای شغلی خوب یا تیکه تیکه میشید و میندازیمتون جلو سگا.
برادر علی بابا گفت: رئیس جان راجع به کار بیشتر توضیح بده که بهتر بتونیم انتخاب کنیم.
رئیس گفت: ده ساعت کار هر روز از ساعت شیش عصر. محیط سالم کاری. حقوقشم بر اساس قانون کاره. راتون گرین کارت اقامت در همه کشورهای دنیا هم صادر میشه. مرخصی ازدواج و تولد بچه تون هم سر جاشه…
در همین حین که برادر علی بابا با رئیس دزدان صحبت میکرد، توجه علی بابا به پلاستیک خریدی که در دست برادرش بود جلب شد.
دستش را داخل پلاستیک خرید کرد و ظرف پنیری درآورد و درش را باز کرد. ناگهان گاوی خوش اندام فیتنس کار از داخل پنیر بیرون آمد.
گاو رو به علی بابا گفت: در خدمتم سرورم. سه آرزو کنید تا برآورده کنم…
علی بابا گفت: همه این ماسکها و لوازم هداشتیها رو به صاحباشون برگردون.
با یک اشاره گاو همه محمولههای غار غیب شدند.
علی بابا به گاو گفت: ما رو از اینجا ببر بیرون.
ادامه... 👇👇👇
گاو دست شان را گرفت و تا دم در همراهی شان کرد. علی بابا گفت: خسته نشی یه وقت؟! خودمونم که میتونستیم اینجوری بیایم.
گاو گفت: بیشتر از این برام قفله. باید پنیر لاکتیکی می گرفتین. در ضمن چون تیکه انداختی آرزوی سومت سوخت. گاو این را گفت و غیب شد.
علی بابا و برادرش مجبور شدند پیاده پا به فرار بگذارند. در حین تعقیب و گریز پای برادر علی بابا به سنگی گیر کرد و با مغز زمین را گاز گرفت. علی بابا با او فاصله داشت. دزدان لحظه به لحظه نزدیک میشدند و فرصتی برای علی بابا نمیگذاشتند. اما علی بابا تصمیم خود را گرفت و به طرف برادرش رفت.
ولی برادرش گفت: علی بابا برگرد. اینجوری هر دومون رو میگیرن اونوقت هم زنامون بیشوهر میشن هم دیگه کسی از راز این غار باخبر نمیشه.
علی بابا هم گریخت. وقتی به خانه رسید ماجرا را برای زنش تعریف کرد. زنش گفت: اینا رو ول کن وام چی شد؟
علی بابا بر سرش زد و گفت: وای درگیر این غار و دزدا شدم پاک یادم رفت.
آن شب علی بابا مجبور شد بیرون بخوابد. اما فردای آن شب وقتی علی بابا به خانه برگشت تنها نبود و با خودش مهمان آورده بود. وقتی زنش در مورد مهمان پرسید علی بابا گفت: دیشب که بیرون بودم اومد پیشم. مثل اینکه تاجره و با سقوط قیمت نفت میخواد بشکههای نفتش رو بده به هر کس که ببینه چون پول نگهداریش تو انبار بیشتر میشده ظاهرا. میگفت اولین نفری که دیدم تویی و میخوام به تو هدیه کنم. ما هم نگه میداریم و بعدا میفروشیم. داریم کم کم به امید خدا پولدار میشیم خانم.
زن علی بابا بعد از کمی سکوت گفت: ولی یه کم مشکوکه. چطور بهش اعتماد کردی آخه؟!
اما علی بابا با خیال راحت و بدون هیچ نگرانی با تاجر به معاشرت پرداخت. زن علی بابا وقتی به پذیرایی آمد و علی بابا و تاجر را در حال خوش و بش دید گفت: چی شده اینقدر با هم گرم گرفتین؟
علی بابا گفت: آخه چای شهرزاده.
زن علی بابا پریشان شد و گفت: چشمم روشن شهرزاد کدوم گیس بریدهئیه؟
علی بابا که دستپاچه شده بود گفت: هیشکی خانم شلوغش نکن.
زن گفت: شلوغ نکنم؟! که هر کار خواستی بکنی؟! اصلا پاشو برو پیش همون شهرزاد خانمت چایی بخور.
این را گفت و سینی چای را از پنجره به بیرون پرت کرد. اما علاوه بر صدای شکسته شدن لیوان و قندان، صدای داد مردی از بیرون بلند شد.
علی بابا رو به خانمش گفت: چشمم روشن…
زن گفت: بی خود شور برت نداره صدا از تو یکی از همین بشکه نفتا اومد.
بعد هر دو جا خوردند و مثل اینکه چیزی متوجه شده باشند به تاجر نگاه کردند. تاجر ناگهان دستش را به پشتش برد. علی بابا به سرعت الکل ضدعفونی کنندهی روی میز را برداشت و چند بار توی چشمان تاجر زد. چشمان تاجر تار میدید. علی بابا هم از فرصت استفاده کرد و تا دهن تاجر باز شد که داد بزند، شیشه الکل صنعتی را داخل حلقش فرو کرد.
تاجر گفت: چه بهتر اینا کرونا رو از بین میبره اصلا مایع شوینده بهم تزریق کنید.
علی بابا رو به زنش گفت: خانم اون وایتکس و سرنگ رو بیار.
اما هرچی تاجر گفت شوخی کردم فایده نداشت.
سپس گریم تاجر را پاک کردند و فهمیدند این آدم همان رئیس دزدان است.
علی بابا گفت: خداوکیلی صد تومن بهت می دم بگو کجا انقدر خوب گریمت کردن؟
اما رئیس دزدان که کور شده بود دیگر حرف هم نمیتوانست بزند و بعد از لحظاتی دار فانی را وداع گفت.
علی بابا و خانمش که از نقشهی دزدان با خبر شده بودند، داخل همهی بشکهها را پر از قیر کردند. بعد از این کار بشکهها را شمردند. ۳۷ تا بود. دو نفر از دزدان هم که به خاطر کرونا خودشان را قرنطینه کرده بودند.
رئیسشان هم که مرده بود. فردای آن روز علی بابا بشکهها را به سمساری فروخت و توانست مبلغ کمی به جیب بزند و همراه همسرش به زندگیشان ادامه بدهند.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 مرد آن بود که...
🔘 اندر کرامات شرق
✍ #محمد_محمدی
⏰ زمان لازم برای مطالعه 30 ثانیه | معادل زمان لازم برای پراندن تیتر اول روزنامه!
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/287783
شرق ما را که تیترسازی، تیتربازی و تیترنازی یک از هزاران کرامات اوست، گفتند: سپاه از دستگاه ویروسیاب خود رونمایی نموده است؛ گفت: سهل است؛ غرب نیز از اعجاز تزریق وایتکس در بدن رونمایی نموده است.
گفتند: بسیج و سپاه روزانه ۳ میلیون ماسک تولید میکنند؛ گفت: آمریکا و اروپا نیز میتوانند روزانه ۳ میلیون ماسک از محمولههای دیگران به سرقت برند و تصاحب کنند.
گفتند: سپاه ماهواره نظامی نور را به فضا فرستاده و در مدار زمین قرار داده است؛ شرق گفت: آفرین! آفرین! احسنت! گفتند: بر؟! شرق گفت: بر مدیریت شهری که تصمیم به شکایت از سحر قریشی گرفته است؛ همین را تیتر میزنیم!
گفتند: یا شرق! پس ماهواره نور چه؟! گفت: این چنین چیزها را چندان قیمتی نیست؛ مرد آن بود که در پای میز مذاکره بنشیند و برنخیزد و پای میز بماند و بخسبد و بشنود و در برجام در میان خلقِ به علاوه یک داد و نستد کند و هیچ نخواهد و با غرب در آمیزد و یک لحظه از کدخدای غافل نباشد.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 موشک سسی
🔘 نامه عاشقانه ایالات متحده آمریکا بعد از پرتاب ماهواره نور
✍ #سمیه_قربانی
⏰ زمان لازم برای مطالعه 20 ثانیه | معادل زمان لازم برای باز پسندیده شدن!
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/782757
سلام ایران ماهوارم!
چندی است بعد از آسفالت کردن عینالاسد باز هم آرام و قرار نداری، فکر نکن نمیدانم، من از همه چیز خبر دارم حتی بیشتر ازخودت!
دیشب به رسم همیشگی به محل قرار آمدم و چند ساعت به چیزی که گفته بودی خیره شدم. نمیدانی بعدازاینکه فهمیدم به جای ماهواره با ظرف سس قرمز دلپذیر سر کار رفتهام، چقد شعر «باز شد پسندیده شد» را خواندم و فرت و فرت اشک از چشمانم سرازیر شد. این را هم نمیدانی بعد از شنیدن خبر پرتاب ماهواره نور هر خودکار و ظرف سس قرمز را که میبینم جیغ میکشم. یادم باشد سرویسهای اطلاعاتیمان را به خاطر شیطنت معشوق یک شیرینی باقلوا میهمان کنم.
خدایی معشوق انقدر شیطون بلا میشود؟ چرا «کووید-۱۹» چشم غمزهات را نگرفت! من کلی رویش حساب کرده بودم، حتی خودم به دست خودم سرکار رفتهام و روزی ۲۰۰۰۰ کشته میدهم لاکردار!
حتما این چند روز هارت و پورتهایم را شنیدهای، علیالحساب یه شکایت ریزی علیهت می کنم تا ببینم جایش را چطور خوب کنم!
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 آدم فضایی و جادوگر
🔘 بشقابپرندهها برای چه به جو ما آمدند؟
✍ #امین_شفیعی
⏰ زمان لازم برای مطالعه 100 ثانیه | معادل زمان لازم برای گرم کردن موتور جارو برای پرواز با آن!
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/892698
موجودات فضایی بالاخره وارد جو کره زمین شدند. آنقدر شتابان و عجول که برای اولین بار، دوربینهای آدمها پرواز سفینههایشان را ثبت و ضبط کرد.
آنها خود را به خانه جادوگر رساندند و در مقابل او زانو زدند و گفتند: «آه جادوگر بزرگ! ما بیگانگان، استوری اخیر شما را در اینستاگرام دیدیم. میخواهیم از شما دانشمند بزرگ، که دارید روی واکسن کرونا کار می کنید، خواهش کنیم به سیاره ما بیایید. سیاره ما دارد از موجودات بیخاصیت لبریز میشود. ما در سیاره خودمان به دانشمندان بزرگی چون شما نیاز داریم!» جادوگر که نمیخواست آنها را ناامید کند گفت: «فرزندانم! دوست دارم به شما کمک کنم! اما من دانشمند نیستم و روی واکسن کرونا کار نمی کنم!» یکی از آدم فضاییها شاخکش را با تف سبز رنگ دهانش صاف کرد و گفت: «شما قطعا یک متفکر و فیلسوف بزرگ هستید که توانستید آن متن فوق العاده را بنوستید! آن پست آنقدر ویو خورد که سیگنالش به سیاره ما رسید! خواهش میکنم به سیاره ما بیاید! ما به فلاسفه و متفکرانی مثل شما نیاز داریم.» جادوگر که تازه شستش خبردار شده بود که این فضایی ها چه میگویند لبخندی زد و گفت: « آهان آن پست را میگویید! آن را که من ننوشتم! صحبت مورگان فریمن بود که من تنها آن را نقل قول کردم!»
تمامِ پیکرِ لزجِ آدم فضاییها را که از پلاسمای خالص آبی رنگ تشکیل شده بود، حس ناامیدی پر کرد. ناگهان در هشتمین چشم یکی از آنها برق امید درخشید و گفت: «پس شما یک خبرنگار توانمند و زیرک هستید که توانستید چنین جمله عمیقی را در مصاحبه با مورگان فریمن به دست آورید و منتشر کنید! خواهش میکنم به سیاره ما بیاید. ما به خبرنگاران تیزهوشی مثل شما نیاز داریم.» جادوگر لبخند مهربانی زد و گفت: «عزیزانم! نمی خواهم ناامیدتان کنم. اما من خبرنگار هم نیستم! آن جمله را در پیج رسمی پروفسور سمیعی دیدم و چون برایم جالب بود منتشر کردم.» یکی از آدم فضاییها در حالی که از فرط تعجب داشت شاخهایش میریخت گفت: «پس شغل شما چیست؟» جادوگر گفت: «فوتبالیستم!» آدم فضایی ها که دوباره امید تمام وجودشان را پر کرده بود یک صدا و در فرکانس نت لای پشت خرک پرسیدند: «فوتبالیست دیگر چیست؟» جادوگر یک توپ آورد و با مهربانی گفت: «ببینید فوتبالیست کسیست که توپ را از وسط زمین برمیدارد همه را اینجوری دریبل می زند و میکوبد توی دروازه حریف!» آدم فضاییها که با تعجب به برخورد توپ به سفینهشان نگاه میکردند پرسیدند:« بعدش چه میشود؟» جادوگر ادامه داد:«میخواهید چه بشود؟ توپ را بر میدارند و دوباره از وسط زمین شروع میکنند!» آدم فضایی ها که پلاسمای بدنشان از فرط سرما جامد شده بود پرسیدند: «خوب آخرش چه میشود؟» جادوگر گفت: «آخرش هر کسی توپ را بیشتر بزند توی دروازه حریف برنده است. من هم تعریف از خود نباشد اوستای این کار بودهام. البته شهرتم را بیشتر مدیون مردمم. حالا اگر توی سیاره خودتان به فوتبالیست یا مربی فوتبال نیاز دارید حاضرم با شما بیام.» آدم فضاییها در حالی که در دلشان دعا میکردند که خدا هیچ آدم فضاییای را شرمنده سیارهاش نکند گفتند: «نه! خیلی ممنون! گفتیم که! سیاره ما ظرفیتش تکمیل است! اما در نزدیکی سیاره ما، سیارهای به نام هِندِ هشتم وجود دارد که به افرادی چون شما برای راز و نیاز به شدت احتیاج دارند. حتما وجود شما را به آنها اطلاع می دهیم. مرسی بای!»
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
📣 دولت در مسیر خصوصی سازی
مردم؛ یه پاستور رو بذارید برای رئیس جمهور بعدی بمونه!
آنچه در این شماره می خوانید:
🔺 یه پاستور رو بذارید برای مردم بمونه!
🔺 ما با شرافت ها
🔺 دلپیچه
🔺 شعر لاکردارشان
🔺 سک سک بر دیوار برجام
و… کاریکاتورها و استریپ های جذاب و دیدنی
۱۱۹ امین شماره ضمیمه طنز راه راه در روزنامه وطن امروز، امروز پنجشنبه ۱۸ ازدیبهشت ماه ۱۳۹۹ منتشر شد.
این ضمیمه طنز رو از اینجا باز کنین😁👇
b2n.ir/rahrah119
💢 اینا رو ببین ای بابا
🔘 بررسی سه پست اینستاگرامی به تفکیک کپشن، هدف و انگیزه
✍ #محمدحسین_صادقی
⏰ زمان لازم برای مطالعه 130 ثانیه | معادل زمان لازم برای شِیر کردن کل محتویات زندگی!
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/447913
صاحب پیج: یک همسر (دارای قابلیت مادر بودن)
عکس: مقدار زیادی غذا از هر نوع که به دلیل قائل شدن احترام برای اسید های معده خوانندگان از ذکر نام آنها خودداری می شود، به همراه مقداری چوب که به نظر می رسد میز باشد.
کپشن: شکر خدای را عز و جل که تونستیم امشبم مهمونیمون رو به خوبی برگزار کنیم. فردا شب آبجی آزیتا (سکینه سابق) اینا میان خونمون. امشبم همونطور که صبح توی استوری توضیح دادم میزبان مامان رکسانا (طلعت سابق) اینا بودیم. فردا شبم خوش میگذره و براتون میگم چی شد. فعلا باید برم این غذاهایی که مونده رو بریزم سطل. #صله_رحم #خانواده_دوست #مامان_خوب #همسر_مهربان #فرزند_با_ادب #اینجا_جایی_برای_ماندن_نیست #همه_جای_ایران_سرای_من_است
هدف: نشان دادن کیفیت دوربین گوشی آیفون ۵/۱۱ که تازه خریده است- داشتن چیزی برای استوری کردن.
انگیزه: به نظر فاقد انگیزه مشخص ولی چشم های آبجی رقیه که در منطقه غربی شهر زندگی می کند و از مظاهر مدرنیته تنها حائز یک تلویزیون لامپی و یک سامسونگ جی وان است می تواند انگیزه خوبی برای انتشار پست قلمداد گردد.
دوم: صاحب پیج: یک شرکت بازرگانی
عکس: عکسی از یک پنیر منتشر شده که در وسط یک نعلبکی قرار گرفته و به مقدار زیادی -حتی بیشتر از یک مکعب مربع واقعی- در برش آن دقت شده است.
کپشن: پنیر داریم چه پنیری! این پنیر از شیر کرگدن های جنوب شرقی آفریقا تهیه شده و دارای ویتامین های ب۱ تا ۱۴، ث۵ تا ۷، آ۲ تا ۹ هستش و میتونه از انواع و اقسام بیماری ها و مشکلات از جمله: نقرص، سرطان، کبد چرب، سنگ آوری کلیه و مثانه، میگرن، رفتن دست لای سنگ پرس، تصادف با کامیون، کنده شدن پا به دلیل پیاده روی زیاد روی تردمیل و دیگر مشکلاتی که میتونین دچارش بشین جلوگیری کنه. «بازرگانی دندان گیر» هم اکنون وارد کننده رسمی این نوع پنیر در ایرانه. منتظر آف های درصد بالای ما باشید. #سلامتی #ایران #موفقیت #اقتصاد_موفق #بازرگانی #عشق
هدف: قرار دادن مقدار کمی پنیر در ازای مقدار زیادی پول در پاچه خریداران محترم و فاقد فهم مناسب- مصرف بسته اینترنتی یک ماهه با حجم ۲ ترابایت و پرکردن سرور های اینستاگرام.
انگیزه: کسب درآمد مالی از میزان غباوت مردم.
سوم: صاحب پیچ: کارمند یک شرکت لاکچری که برگزار کننده تورهای طبیعت گردی است.
عکس: عکسی از یک برگه آچهار سفید منتشر شده است که بر روی میزی سیاه رنگ با رگه های چوبی قرار دارد.
کپشن: امروز اومدم شرکت و دیدم بار جدیدمون رسیده. همون جا سجده شکر به جا آوردم که مجبور نیستم دیگه بعد دوروز روی همون برگه های آچهار درب و داغونی که توی بازار هست مطالب شرکت رو چاپ کنم. این برگه ها معجز قرنن! استرالیا باید همه جنگل هاش برگه بشن وگرنه حیفه. پیشنهاد می کنم برگه های «استرالیا پیپر» رو حتما امتحان کنین. #طبیعت #حفظ_محیط_زیست #لاکچر_شرکت #تور_های_طبیعت_شناسی #متخصص
هدف: نشان دادن میزان لاکچری بودن شرکت محل کار به فالوورهای عزیز و گرامی.
انگیزه: بیشتر کردن میزان مراجعین به شرکت و در نتیجه افزایش میزان حقوق دریافتی.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 دلپیچه
🔘 سؤالات پرمغز از سریالهای پر محتوا
✍ #صنم_یاوری
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: 21 ثانیه | معادل زمان لازم برای عوض کردن پوشک😁
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/347337
با توجه به نظرسنجی اخیر یکی از سریالهای شبکه خانگی، انتظار میرود در سریالهای آینده این سوالات مهم و اساسی مطرح شود:
۱- در سریال «خانواده شلوغ پلوغ» کدام یک از مردان فامیل بیشتر از بقیه چشمچرانی میکرد و واکنش همسرش به این اقدام چه بود؟
الف) شوهر خواهر خانواده/ چشمانش را از کاسه درآورد و کف دستش قرار داد.
ب) پسر عمو بزرگه/ زنش مشغول غیبت بود و اصلا متوجه این عمل زشت نشد.
ج) داداش زن دایی اقدس/ اصلا زن ندارد.
د) همه موارد/ همه موارد
۲- در سریال«دلپیچه» مسؤول تعویض پوشک بچه کدام یک از اعضای خانواده بود و چرا؟
الف) پدر خانواده/ چون دندهش نرم، وظیفهاش است.
ب) دختر کوچک خانواده/ چون کوچک است و میتوان به او زور گفت.
ج) کلفت خانواده/ این که دیگه دلیل نمیخواد.
د) کودک/ مدتهاست دیگر از پوشک استفاده نمیکند.
۳- در سریال «ورپریدههای پردردسر»، آیا بالاخره شهناز خانوم ازدواج میکند؟
الف) خیر چون میخواهد همه را دق بدهد.
ب) زندگی خودش است و اصلا به شما مربوط نمیشود.
ج) بقیه ازدواج کردن چه گلی به سرمون زدن؟
د) با اجازه بزرگترهای فامیل بلللله
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 سک سک بر دیوار برجام
🔘 نامهنگاریهای تحریم مجدد ایران
✍ #محمدحسین_صادقی
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: 19 ثانیه | معادل زمان لازم برای پیوستن مجدد به برجام😄
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/898076
از: معاونت تحریم
به: دایره تحقیق و بررسی
سلام
هر چه سریعتر بررسی کنید کدام یک از نهادها و اشخاص ایرانی جز احمد جنتی و محسن رضایی قابلیت وضع تحریمهای جدید علیه ایران را دارند.
_________________________
از: دایره تحقیق و بررسی
به: معاونت تحریم
سلام و عرض تحیات
نظر به نامه شما شرکت گازکشی رسول لوله، شرکت آبرسانی لوله کج، ایزوگام شرق دلیجان، پنیر فتای صباح، سس بیژن و شرکت جلال قطعه تنها تولیدکننده آفتامات پیکان در ایران قابلیت وضع تحریمهای جدید را دارا هستند. خاطرنشان میشود نامبردگان در نامه شما نیز همچنان قابلیت تحریم را دارند، حیف است. ولیکن با توجه به حضور نداشتن ایالات متحده در فهرست کشورهای عضو برجام، اینکار فعلا ممکن نیست. رونوشت به وزیر خارجه.
_________________________
از: وزیر خارجه
به: معاونت حقوقی
سلام
با توجه به اعلام نیاز معاونت تحریم و دایره تحقیق مبنی بر نیاز حضور در برجام، امکان این کار بررسی شود.
_________________________
از: معاونت حقوقی
به: وزیر خارجه
سلام
طبق اطلاعات مندرجه در برجام، امکان سک سک کردن بر دیوار برجام وجود دارد؛ میتوان یک تکپا داخل شده، تحریم کرد و دوباره خارج شد.
_________________________
از: وزیر خارجه
به: همه معاونتها
سلام
دوباره به برجام پیوستیم!
و من الامضاء التضمین
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 ما با شرافت ها
🔘 ۳۶۰ سلبریتی در حمایت از معلم و جایگاه
✍ #مهدی_سلیمان_نژاد
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: 32 ثانیه | معادل زمان لازم برای برداشت کردن از صندوق فرهنگیان!
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/812080
ریاست محترم سازمان برنامه و بودجه
ما به بیمهری شما نسبت به معلمان معترضیم، ما سلبریتیها هرگز از حقمان یعنی افزایش حقوق فرهنگیان کوتاه نخواهیم آمد. از خود نپرسیدید که با این حقوق چگونه صندوق ذخیره فرهنگیان را پر کنند!؟ فرهنگی اسمش با خودش است یعنی آدم با شخصیت، حالا تصور کنید که با حقوق کم نتواند فرزندان ما را خوب تربیت کند، نتیجه چه خواهد شد؟ واضح است، بیشخصیتی! آگاه باشید که شرافت از بین دانشآموزان رخت بر خواهد بست. نگفتهاید معلم اگر نداشته باشد مجبور به مسافرکشی میشود، مجبور میشود شغل دوم و سوم و چهارم یعنی سرمایهگذاری با یارانه در بوفه مدرسه داشته باشد.
اصلا فکر نکردید شاگردانش عاقبتشان فرار از مدرسه و دزد شدن است.
از شما درخواست میکنیم آینده فرزندان این سرزمین برایتان مهم باشد. فرزندانی که ما در زیر تامین خرجشان در ویرجینیا و کانادا زاییدهایم، فرزندان این سرزمین در دوبی چه گناهی کردهاند که حتی هزینه خرید منزل ندارند و مجبورند شب را در هتل صبح کنند. حداقل به فکر کارتنخوابهای سواحل پاتایا باشید که لباس هم برتن ندارند. فرزند این سرزمین چرا باید غربتنشین جشنوارههای بیگانه شود در اقصی نقاط جهان، در حالی که پدرش، مادرش، خواهرش، برادرش، هنوز قرارداد جدیدی نبسته! چرا؟ چون حقوق فرهنگیان مظلوم افزایش چشمگیری نداشته است. چرا؟ چون صندوق ذخیره فرهنگیان خالی است. چرا؟ چون تهیهکننده دستش خالی است. خواهشمندیم به خاطر انسانیت، به خاطر آینده فرزندان این سرزمین، به خاطر شأن و جایگاه معلم، با افزایش حقوق فرهنگیان موافقت و سرریزش را واریز در صندوق ذخیره فرهنگیان کنید.
کلید صندوق را هم زیر همان گلدان سابق بگذارید.
با تشکر
با شرافتهای منهای شریف
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 گرگ شوید
🔘 بسته آگهی
✍ #امین_صالحی
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: 23 ثانیه | معادل زمان لازم برای کلیک کردن روی لینک تکالیف شاگردان😁
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/744786
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 کِرم سر قلاب
🔘 بسته شعر
✍ #احدی_ارسالی
#زهرا_فرقانی
#صامره_حبیبی
#هاجر_جان_نثار
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: ۳۷ ثانیه | معادل زمان لازم برای ماهیگیری از دریای اینستاگرام😁
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/928652
خودکشی
ز دست هرچه الکل داد و بیداد
که عقل عدهای را داده بر باد
طرف از ترس مردن کشته خود را
خدایا رحمتش کن روح او شاد
#صامره_حبیبی
😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄
اینستا و آرات
این درآمد ها که در بشقاب توست،
حاصل پست تک و جذاب توست
پیج، دریا و تو ماهیگیر آن
بچه هم کرم سرِ قلّاب توست
#هاجر_جانثار
😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄
مورگان فریمن و علی کریمی
ای سنگ! شبی پیامِ لعلی بگذار
هر ثانیه عکس و صوت جعلی بگذار
هرکس ز تو پرسید: حقیقت دارد؟
کامنت: بَ بع بَ بع بَ بعلی بگذار
#احد_ارسالی
😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄
نشان ویژهی سربازان
عین الاسدی که یک یگانِ ویژهست
پس لایق هدیه و نشانِ ویژهست
حالا که همه ضربهی مغزی شده اند
صبحانهیشان مغز و زبان ویژهست
#احد_ارسالی
😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄
تا غرغر عیال کمی مختصر شود
یا دخلشان ز خرج مگر بیشتر شود
صف بستهاند پشت در دفتر مدیر
«شاید کزان میانه یکی کارگر شود»
#زهرا_فرقانی
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir