eitaa logo
رهروان شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
177 ویدیو
5 فایل
خورشید اینجا .... عشق اینجا....گنج اینجاست... زیارتگاه کربلای پنج اینجاست.... این خاک گلگون تکیه ای از آسمان است....
مشاهده در ایتا
دانلود
طاعات و عبادات شما مقبول درگاه حق...✨
راوی سردار_محسن_سوهانی 🔴 اولين باري كه حاج احمد را ديدم توی اطلاعات وعمليات لشگر ٢٧ و توی مدرسه سر پل ذهاب بود . همراه شهيد مهدي خندان و حاج حسين الله كرم ميخواستيم بريم شيخ صله براي توجيه شدن منطقه_بمو اون زمان احمد هنوز روي مين نرفته بود و پاهاش سالم بود توی حياط مدرسه بوديم كه احمد به همراه شهيد اقا پرويز و چندتاي ديگه از راه رسيدن هنوز ماشین در حال حركت بود که احمد با قدو قامت بلندي كه داشت از ماشين پايين پريد شهيد_مهدی_خندان از حاج حسین الله کرم پرسید که ایشون کیه؟؟؟ حاج حسين احمد عراقی را معرفي كرد توی سلام و عليك اول خیلی به دلم نشست با اينكه خسته بود و تازه از شناسايي برگشته بود با ما همراهی کرد و قبول کرد كه بياد توی ديدگاه و مسير راه كارش را نشون بده . خيلي مسلط گزارش شناسايي را ميداد و توكلش عجيب بود دو هفته نگذشته بود كه توی پادگان_ابوذر از شهيد_خندان شنيدم كه احمد عراقي پشت قله_ی_بمو روي مين رفته و در حالي كه پشت منطقه دشمن بود با كمك اقا پرويز به عقب منتقل شده . سردار شهید حاج احمد عراقی در حالیکه فرماندهی اطلاعات عملیات لشگر10 را داشت در عملیات_کربلای_8 از شلمچه در 24 فروردین 66 آسمانی شد. @rahro313
راوی سردار_محسن_سوهانی 🔴 اولين باري كه حاج احمد را ديدم توی اطلاعات وعمليات لشگر ٢٧ و توی مدرسه سر پل ذهاب بود . همراه شهيد مهدي خندان و حاج حسين الله كرم ميخواستيم بريم شيخ صله براي توجيه شدن منطقه_بمو اون زمان احمد هنوز روي مين نرفته بود و پاهاش سالم بود توی حياط مدرسه بوديم كه احمد به همراه شهيد اقا پرويز و چندتاي ديگه از راه رسيدن هنوز ماشین در حال حركت بود که احمد با قدو قامت بلندي كه داشت از ماشين پايين پريد شهيد_مهدی_خندان از حاج حسین الله کرم پرسید که ایشون کیه؟؟؟ حاج حسين احمد عراقی را معرفي كرد توی سلام و عليك اول خیلی به دلم نشست با اينكه خسته بود و تازه از شناسايي برگشته بود با ما همراهی کرد و قبول کرد كه بياد توی ديدگاه و مسير راه كارش را نشون بده . خيلي مسلط گزارش شناسايي را ميداد و توكلش عجيب بود دو هفته نگذشته بود كه توی پادگان_ابوذر از شهيد_خندان شنيدم كه احمد عراقي پشت قله_ی_بمو روي مين رفته و در حالي كه پشت منطقه دشمن بود با كمك اقا پرويز به عقب منتقل شده . سردار شهید حاج احمد عراقی در حالیکه فرماندهی اطلاعات عملیات لشگر10 را داشت در عملیات_کربلای_8 از شلمچه در 24 فروردین 66 آسمانی شد. @rahro313
●سعید تیربارچی بود. شهید زهره وند که همشهری مان بود همزمان با برادرم به شهادت رسید. سعید چون تیربارچی بود نمی توانستند او را بزنند. همرزمانش می گفتند تک تیراندازها تند و تند به طرفش شلیک می کردند. فرماندهشان تعریف می کرد ظهر که عملیات شروع شد، تا شب وهابی ها به طرف ما خمپاره شلیک می کردند. موقع اذان که شد سعید گفت حاجی بیا نمازمان را نوبتی بخوانیم. ●فرمانده شان می گفت به خودمان گفتیم این جوان 24 ساله وسط آتش جنگ فکر نماز است. آخر آتش زیاد بود. نماز را نوبتی خواندیم. فرمانده اش می گفت از نحوه دقیق شهادت برادرم اطلاع نداریم اما همرزمش میگفت سعید 200 متر از ما جلوتر بود. همان جا به شهادت رسید و پیکرش مدتی در منطقه ماند و بعد از آزادسازی آن منطقه پیکرش را برای ما آوردند. سعید که شهید شد ما سه ماه خبری از او نداشتیم. ● یک شب خواب دیدم جمعیت زیادی به سمت بهشت زهرا می روند. سعید روی دوش جمعیت بود. تیشرت مشکی تنش بود و یا زهرا روی آن نوشته شده بود. به من گفت به خدا من می آیم و با وعده ای که در خواب به من داده بود بعد از سه ماه پیکرش برگشت. @rahro313
جرعه‌ای آب ؛ به دل تشنه ما هم بدهید .... مهران ؛ تیر ماه ۱۳۶۵ سربازان ایرانی با اینکه خود در تیررس گلوله‌های‌دشمن هستند برای رفع تشنگی دیگر قهرمانان وطن تلاش می‌کنند. عکاس : احسان رجبی 💠 @rahro313
🌹یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم: منصور جان، مگه جا قحطیه که می‌آی می‌ایستی وسط بچه‌ها نماز میخونی؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم. 🌹تسبیح را برداشت و همان طور که میچرخاندش، گفت: این کار فلسفه داره. من جلوی این‌ها نماز می‌ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن.مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و این‌ها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً به‌شان بگم بیایین نماز بخونین!؟ 🌹قرآن هم که می‌خواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضانها بعد از سحر  کنار بچه‌ها مینشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می‌خواند. همه دورش جمع می‌شدیم. من هم قرآن دستم میگرفتم و خط به خط با او میخواندم. 🔹️ اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می‌گفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم. @rahro313
🌹یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم: منصور جان، مگه جا قحطیه که می‌آی می‌ایستی وسط بچه‌ها نماز میخونی؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم. 🌹تسبیح را برداشت و همان طور که میچرخاندش، گفت: این کار فلسفه داره. من جلوی این‌ها نماز می‌ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن. مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و این‌ها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً به‌شان بگم بیایین نماز بخونین!؟ 🌹قرآن هم که می‌خواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضانها بعد از سحر  کنار بچه‌ها مینشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می‌خواند. همه دورش جمع می‌شدیم. من هم قرآن دستم میگرفتم و خط به خط با او میخواندم. 🔹️ اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می‌گفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم. @rahro313
خدایا ! مثل شهدا لذت مناجات می خواهم إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِی غَالِبٌ وَطَاعَتِی قَلِیلٌ.....یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ شهید_علی_صیاد_شیرازی🌷 صیاد_دل‌ها❤ @rahro313
[هنيئًا لأعينهم التي تراك الآن] گوارای چشمانشان که شما را الان می‌بینند....... @rahro313
🔹یادداشت‌ شهید مدافع حرم "سید ابراهیم سادات" برای همسرش 🔺همسر مهربانم، دسته گل‌هایم (فرزندانم) را به تو و تو را به خداوند منان می‌سپارم. دعا کن شهید شوم. 🔺وقتی با پیکرم روبرو شدی، لبخندی بزن و به من تبریک بگو. شهادت بزرگترین آرزوی قلبی من است. @rahro313
🌹 دستخط شهید حاج قاسم سلیمانی به مناسبت عید فطر ♦️خدایا لحظه ای من را به خود وامگذار @rahro313
✨ «شهید ثانی» رضوان اللّه تعالی علیه در یک رؤیای صادقه، یکی از بزرگان را دید و احوالش را پرسید 🍃 او گفت: «از وقتی که از دنیا رفته‌ام، تاکنون یک سال است، به علّت کاری که کرده‌ام، گرفتار هستم.» 🍃 شهید ثانی، ماجرا را پرسید. او ادامه داد: «روزی در راهی عبور می‌کردم که فردی یک بار کاه وارد شهر کرد ⚠️ من بدون اینکه به او اطلاع دهم و اجازه بگیرم، یک پر کاه از بارش برای تمیز کردن دندان‌هایم برداشتم و نزد خود گفتم که یک ذرّه کاه دیگر رضایت گرفتن نمی‌خواهد ✨ امّا به خاطر همین پر کاه یک سال است که در گرفتاری هستم.» 📚 اخلاق و احکام در داستان‌های شهید آیةاللَّه دستغیب. ج ۴/ ۴۸۴ @rahro313