" امام عزیز و ولی فقیه
دستور فرموده الی بیت المقدس
باید تا بیت المقدس جنگید ؛
پس ما میجنگیم و باید بجنگیم
و تا ظهور آقا امام زمان (عج)
چارهای جز انتخاب این راه نداریم"
#شهید_همت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@rahro313
سلام بر او که می گفت:
«این انقلاب، آن قدر تلاطم و سختی
دارد که یک روزی شهدا آرزو می کنند
زنده شوند و برای دفاع از این انقلاب
دوباره شهید شوند»
گویی این روزها را می دید...
#سردار_دلها
#شهید_حاج #قاسم_سلیمانی
@rahro313
21.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻از هوش مصنوعی خواسته شده با صدا و سبک شهید آوینی این روزهای جنگ اسرائیل با حماس و حمله به فلسطین را روایت کند!
بسیار جالب و دیدنی
@rahro313
🌹٢١آبان سالروز شهادت پدر موشکی ایران سردار حاج حسن تهرانی مقدم و۳۸ همرزم شهیدش گرامیباد
🕊شادی روح بلندشان صلوات
@rahro313
🌺خطبهی عقدمان را امام خمینی خواندند
♦️همسر شهید حسن طهرانی مقدم :۴ یا ۵ ماه دوران نامزدی محرم بودیم و حاج حسن این مدت را جبهه بودند و فقط تلفن تنها راه ارتباط و با خبر بودن از احوالات همسرم بود آن هم به سختی انجام می شد. بعد به تهران آمدند تا مراسم عقد انجام شود. البته خواندن خطبه عقدمان هم ماجرایی دارد. قرار بود حضرت امام (ره) خطبه عقد را جاری کنند اما من دیر رسیدم و شهید محلاتی وکیل من شدند
🔺آقا داماد بعد از یکبار بدقولی بالاخره نامزدی گرفتند و بعد هم خدمت امام (ره) خطبه عقد جاری شد.
🌹انتشار به مناسبت سالروز شهادت حسن طهرانی مقدم
@rahro313
♦️واکنش مقام معظم رهبری #امام_خامنه_ای به شهادت سرلشکر حاج #حسن_طهرانی_مقدم به نقل از همسر رهبرانقلاب
🔹خانم باقرزاده: آقا تشریف آورده بودند برای صرف غذا سر سفره همین که میخواستیم غذا را بخوریم، صدای انفجار آمد. هر دویمان بلند شدیم و از پنجره بیرون را نگاه کردیم. گفتیم شاید در این محوطه و در این اطراف اتفاقی افتاده باشد. خیلی نگران و ناراحت شدیم.
🔹آقا بعد از اینکه غذا میل کردند از منزل خارج شدند و شب که آمدند خیلی ناراحت بودند. شاید به ندرت ایشان اینقدر ناراحت بودهاند وقتی من از ایشان پرسیدم چه شده است؟ ایشان گفتند که: "یکی از عزیزترین کسانم را از دست دادم"
@rahro313
ماجرای نامه یک تکاور ایرانی به صدام
🔹ماجرای نامهای که #حسن_آبشناسان برای صدام نوشت، از ماجراهای مشهور دفاعمقدس است. برای صدام نوشته بود: «اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریهپرداز جنگی است، پس بهراحتی میتواند در دشتعباس با من و دوستان جنگاورم ملاقات کند و با هر شیوهای که میپسندد، بجنگد؛ نه اینکه با بمبافکنهای اهدایی شوروی محلههای مسکونی و بیدفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.»
🔹در جواب این نامه، صدام ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژهاش به دشتعباس فرستاد تا او به فرمانده نامدار ایرانی نحوه انجام یک جنگ تخصصی را نشان بدهد.
🔹این فرمانده ایرانی سالها قبل در اسکاتلند، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتشهای منتخب جهان، دیده و شکست داده بود. آنجا گروه او اول و عراقیها هفتم شده بودند. حالا در میدان جنگ حقیقی، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و خودش را هم اسیر کرد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@rahro313
💠آن روز صبح حبیب نورانیتر از همیشه شده بود. گفت: آقای رودکی روایتی برات بگم؟
گفتم: بفرما!
گفت: شیخ شوشتری (ره) فرمود امام حسین(ع) دو خون داشت. یکی خونی که از سر مبارک آمد و به سمت محاسن شریفش رفت و حضرت آن را در دست جمع کرد و به آسمان پاشید و دیگری خوندل امام از مردم آن روزگار.
ادامه داد: ما نباید دل امام خمینی (ره) را خون کنیم، ما باید مطیع ایشان باشیم و اطاعت بکنیم، تا این عَلم اسلام ناب را که امام برافراشته است، برافراشته بماند.
💠در همین حین خبر دادند که عراق روی تپه 175 پاتک کرده است. با تعدادی از بچهها آماده رفتن شدیم. حبیب هم پای ماندن نداشت و با ما راهی شد. پایین تپه، دست در جیبش کرد و هرچه در جیبهایش بود را درآورد و به من داد.
یک قرآن جیبی کوچک، یک انگشتر و کلید منزلشان، بعد پیراهنش را هم در آورد با زیر پوش به سمت تپه دوید.
ساعتی بعد خبر شهادتش و ماندن پیکرش را به من دادند. وقتی جنازه حبیب ماند، با خودم گفتم چرا هر چه داشت را به من داد و با جیبهای خالی از هر نشانهای رفت!
#شهید حبیب روزیطلب
🌿🌷🌿🌷🌿
@rahro313
🌹جمله ای حکیمانه از "شهید حسن تهرانی مقدم":فقط انسان های ضعیف به اندازه امکاناتشان کار میکنند
@rahro313
☑️بأی ذنب قتلت ...
این دو کوچولوی شهید بعد از ساعتها از زیر آوار منزلشان در شهرک قراره در شمال شرقی خانیونس بیرون آورده شدهاند.
حسن سلمان ثابت القدره و خواهرش ریم سلمان ثابت القدره.
@rahro313
روزیکه #طهرانی_مقدم شهید شد؛
حاج قاسم بلافاصله خود را به منزلش رساند
با چشمان اشکی به خانواده شهید گفت:
"قول میدهم انتقام خون حسن را بگیرم"
همین هم شد
به جز همسایگی،دوستی عجیبی داشتند...
خود طهرانی مقدم میگفت اگر روزی نگذارند کارم را در موشکی ادامه دهم،حتماً سرباز قاسم میشوم!
@rahro313
🔺موشک جواب موشک
🔺هنوز یکسال از تشکیل یگان توپخانه سپاه نگذشته بود و کلی آرزوهای دوربرد داشتیم که یک روز آمد و استعفایش را گذاشت روی میز.
🔺گفتیم چه شوخی بیمزهای!
🔺گفت شوخی ندارم، من باید بروم یگان موشکی را عَلَم کنم.
🔺گفتیم هنوز کلی کار و ایده روی زمین مانده در توپخانه داریم...
🔺گفت اینها مال شما، من باید بروم.
🔺علت را جویا شدیم.
🔺جوابش مثل همان موشکهایی که بعدها ساخت، ویران کننده بود؛ «صدام روی سر مردم موشک میریزد و مردم در کنار آوار موشکها شعار میدهند موشک جواب موشک... اما دست امام خالی است. من باید بروم دست خمینی را پر از موشک کنم تا حرف مردم زمین نماند...»
🔺سه چهار ماه بعد، اولین موشک به بغداد اصابت کرد. حسن مقدم روی موشک نوشته بود : و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی...
🔹خاطره از سردار یعقوب زهدی
@rahro313