﷽
.
شهداء دلگٻرم...😔
ازڪہ نمے دانم...ازچہ نمے دانم...🙁
.
دلم جاٻی را مٻخواهد
مثل شلمچہ، فڪہ، چزابہ، طلائٻہ، #دهلران 🌅
.
جاٻـے ڪہ خاڪش آغشٺہ شده بہ #خون
ݐاڪ شما🌹
جاٻـے ڪہ هواٻش بوے عطرسٻب🍎 مٻدهد
بوے سٻدالشهداء...
جاٻـے ڪہ #خدا ☝🏻را مےشودباٺمام وجوداحساس ڪرد...
جاٻـے ڪہ محل فرود فرشٺگان 🧖🏻♂️اسٺ وآسمانش🌌 محل ݐروازهاے عاشقانه ے شما...
جاٻـے ڪہ خداباشد،شماومــن...😔
.
مے خواهم حدٻث غربٺم را فرٻادبزنم🗣...
حدٻث شرمندگٻم 😓را...
#دلم نفس کشٻدن مے خواهد نفس کشٻدن درهوای شما...بخدا#شهر مان 🌇آلوده شده بہ صدگناه...😭
.
#شهدا مرا درٻابٻد به حرمٺِ
چادر خاڪے مادرٺان🥀
مرا ڪہ دٻگرجان بہ لبم رسٻده...
درٻابٻد مرا ڪہ خسٺه ٺرٻنم،خسٺه از خودم ازنفسم،از اطرافٻانم👥،ازشهر بـے شما...
@rahro313
"شهیداحمدنیکجویی"
یروزبهم گفت"ماهتابه آماده میشی بریم دوربزنیم؟"
گفتم اخه کجا؟!
گفت بریم داخل#شهر یکم دور بزنیم😍
اون زمان حقوقش خیلی کم بود
ولی بعدازیکم گشتن ودور زدن
اولین #کادوئی که باپول خودش برام خریدهمون روزبود ...
یه#مانتو ویه چکمه و یه#روسری برام#خرید 😍
مادرم ناراحت شدوگفت چرا براش اینهمه خریدکردی
درسته پدرنداره ولی من که هستم
خودم براش میخریدم
امااحمدگفت"من برای زنم خرید کردم این کارهادیگه وظیفه من هست"
اون زمان سمت#خانواده مادرم خیلی بدمیدونستن که یکنفر به خانومش خیلی#محبت کنه!
ازطرفی هم چون پدرم تازه #شهید شده بوداحمد بیشتربهم توجه میکردحتی نمیذاشت بندکفشم روببندم و خودش خَم میشدوبندکفشهام رو میبست ...
همیشه میگفت: من#گل خیلی #دوست_دارم🌹
ولی اون رویک لحظه دوست دارم!
اماتوهمیشه توقلـب منی ❤️
نمیدونم چرا انقدردوستت دارم واقعانمیدونم"
یروزبهش گفتم
احمدتو که این همه زیباهستی و زیبایی داری
چرااومدی من روانتخاب کردی؟!
بهم گفت:"مگه ازتوزیباترهم هسـت؟"
گفتم احمداینارومیگی که من ناراحت نشم ؟
گفت:"نه اصلااینطورنیست،اصلااین حرف رونزن
توحتی ازمن هم زیباتری😍"
همسر_شهید
@rahro313