eitaa logo
رهروان شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
177 ویدیو
5 فایل
خورشید اینجا .... عشق اینجا....گنج اینجاست... زیارتگاه کربلای پنج اینجاست.... این خاک گلگون تکیه ای از آسمان است....
مشاهده در ایتا
دانلود
بابا محمد ؛ دست های کوچکم در حسرت دستان مردانه ات بزرگ خواهد شد . . . @rahro313
🔸 . شب‌های جمعه مرا هم به یاد بیاورید و در حق بنده دعا کنید.در صورت رضایت هر بزرگواری می‌تواند برایم یک روز روزه و۱۷ رکعت نماز(یک روز کامل)به جا آورد ممنون می‌شوم. . @rahro313
خــوب نگاه کنـ او همچـنان خــط را نگه داشته استـ ، امـا این بـار با استخـوان هایـش 🌹 تصویر #شهید اسلحه در دست که تا #آخرین_نفس ایستادگی کرده ، #ایستادگی را از #شهدا باید آموخت. 🌹
بسی گفتیم وگفتند از #شهیدان شهیدان را شهیدان میشناسند . شهیدمدافع حرم #حسین_معزغلامی درکنارمزار #عموی شهیدش#محمدحسین_معزغلامی @rahro313
روایت از مادر بزرگوار شهید: . محمد امین پسر فهمیده‌ای بود، همیشه آرزو داشت  شود و به من همیشه میگفت مامان دعا کن  شوم.یکی از کارهای همیشگی او خواندن وصیت ‌نامه و کتاب  بود، هر وقت به او نگاه میکردم ته دلم میلرزید، چون احساس میکردم او دیر یا زود میشود. . این اولین ‌بار نبود که محمد امین به  میرفت، اینبار که میخواست به سوریه برود به او گفتم: «بمان» اما او گفت: «حرمین شرفین در خطر است، دشمنان حرامی به (س) رحم نمیکنند، مامان. عمه سادات در خطر است، چگونه از رفتن من ممانعت میکنی، آیا یادت رفت روز  برخی با همین حرف ‌ها  (ع) را تنها گذاشتند؟ . محمد امین با گفتن این حرف‌ ها مرا قانع کرد که به سوریه برود، پانزده روز از رفتنش به سوریه میگذشت که خبر شهادتش را به ما دادند. @rahro313
ارسال شده از سروش+: شهیدی که با وصیت‌نامه ی کوتاه خود ما را شگفت زده می کند...  : اومد کنارم نشست و گفت: حاج آقا یه خاطره برات تعریف کنم؟ گفتم: بفرمایید عکس یه جوون بهم نشون داد و گفت: اسمش عبدالمطلب اکبری بود زمان جنگ توی محله ی ما مکانیکی می کرد و چون کر و لال بود ، خیلی ها مسخره اش می کردند یه روز با عبدالمطلب رفتیم سر قبر پسر عموی شهیدش " غلامرضا اکبری " عبدالمطلب کنار قبر پسر عموش با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت "  " ما تا این کارش رو دیدیم زدیم زیر خنده و شروع کردیم به مسخره کردن عبدالمطلب هم وقتی دید مسخره اش می کنیم و بهش می خندیم ، بنده خدا هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته‌اش رو پاک کرد.  بعد سرش رو انداخت پائین و آروم از کنارمون پاشد و رفت... فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش . 10 روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردند جالب اینجا بود که دقیقا همونجایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و مسخرش کردیم وصیت نامه اش خیلی سوزناک بود  نوشته بود: " بسم الله الرحمن الرحیم " یک عمر هر چی گفتم به من می‌خندیدند... یک عمر هر چی می‌خواستم به مردم محبت کنم ، فکر کردند من آدم نیستم و مسخره‌ام کردند... یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم ، خیلی تنها بودم.  اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام امام زمان عج حرف می‌زدم ... آقا خودش بهم گفت: تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد... 📌راوی: حجت الاسلام انجوی نژاد 📚منبع: هفته نامه صبح صادق ، شماره ۵۴۰ می خوام چند جمله خطاب به امثال خودم بنویسم: آی اونایی که فکر می کنین هر کی فقیر شد ، ارزش رفاقت نداره آی اونایی که عارتون میشه با یه رفتگر و کارگر و ... همکلام و همنشین بشین آی اونایی که ارزش رو توی شیک پوشی و موقعیت اجتماعی و پول و خوشکلی و ... می دونین اگه تمام افتخارات عالم رو داشته باشی و امام زمانت بهت نگاه نکنه هیچی نداری کمی به خودمون بیایم نکنه همون رفتگر و همون فقیر و ندار محله و شهر ، بشه سنگ صبور مهدی فاطمه(س)، اما من و شما که ادعا داریم .... بگذریم! تو رو خدا بیایم معیار ارزشمندی آدما رو انسانیت قرار بدیم ، نه تیپ و شغل و پول ... وقتی از کنار فقیر و رفتگر و آدم ساده‌ای گذشتیم ، یه احتمال بدیم که شاید اون پیش خدا و امام زمان(عج) از ما عزیزتر باشه... اونوقت قشنگتر زندگی می کنیم... @rahro313
 واقعا کی فکرش رو میکرد ، ادامه راهتان  اینقدر سخت باشد ...! بعد از شما غـرق شدیم در روز مرگی‌هایمان ... و گیر کردیم به سیــم خاردارهای نفــس ؛ دعایمان کنید ، که سخت محتاجیـم . شهدا گاهی نگاهی 📷  @rahro313
🔰 مثل  بمیرید چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید. 📆 ۱ تیر ۱۳۶۰ چمران لقد رحل بعد ان ضحی بحیاته فی سبیل عزه و عظمه الإسلام. العزه و الشرف فی هذه الدنیا، و رحمه الله سبحانه و تعالی فی الآخره، و نحن و انتم سنرحل ایضاً، فلنمت کما مات شمران. ۱۹ شعبان ۱۴۰۱ @rahro313
وقتی در عملیات کربلای 3 در خلیج فارس دچار مد و امواج متلاطم آب شده بودیم و من نگران و متحیر، ستون در حال حرکت را در داخل آب کنترل می‌کردم دیدم که یکی از بچه‌ها سرش را بدون حرکت داخل آب قرار داده است بیشتر نگران شدم و شانه‌اش را گرفتم و تکان دادم، سرش را بلند کردم با نگرانی و تعجّب پرسیدم: چی شده؟ چرا تکان نمی‌خوری؟ خیلی خونسرد و بدون نگرانی گفت: مشغول نماز شب بودم. 🔸اطمینان و آرامش این جوان بسیجی زبانم را بند آورده بود. گفتم: اشکالی ندارد ادامه بده التماس دعا. صبح رویِ اسکله الامیه اولین شهید بود که به دیدار معشوق نائل آمد. او شهید غلامرضا اکبری بود. 📚(کتاب نماز شهدا صفحه 17، مؤلف: محمدرضا کلانتری سرچشمه) @rahro313
به نقل از علی طهرانی مقدم: حوالی همین روزها بود ، هشت سال پیش ، وقتی پس از تست موفقیت آمیز آخرین دست پروده ات ،‌ مثل قرارهای عاشقی همیشگی ات در کنار لانچر سجده شکری طولانی بجای آوردی... جایت اما امروز خالیست که موفقیت شلیک موشک هایت را توسط یارانت نظاره گر باشی و البته سجده های شکرشان ... #پ@rahro313
در این ڪوچہ های بن بست نَفْس ، پرواز ممڪن نیست باید چگونه زیستـن بیاموزیم از آنان ڪه گمنام رفتند . . . @rahro313
درود خدا بر مادرانی که الگو شدند برای همه نسل‌ها ... تشییع پیکر شهدا / تهران عکاس: محمد رازدشت @rahro313