روزهای آخر عمر پدرم. در امتحانات من بود که برق همه خانه رفته بود. ساعت حدود هشت و نیم شب بود. بادهای شدیدی آمده بود و برق قطع بود. ترانس برق کوچه به مشکل خورده بود. یک چراغ فقط در خانه داشتیم که من داشتم با آن درس میخواندم. پدرم یک آمپولی داشت باید که تحت هر شرایطی برایش تزریق میکردیم. من میخواستم درس بخوانم چراغ را از من گرفتند تا آمپول بزنند. نورش هم به قدری نبود که کار راه بیندازد در همین وضعیت بود که یکهو برق اتاق پدرم روشن شد. خیلی عجیب بود فقط برق اتاق پدرم آمده بود. حتی کوچه را نگاه کردم همه کوچه تاریک بود اما اتاق پدرم روشن بود. من تعجب کرده بودم. سرم را زدیم. دارویش را خورد غذایش را هم دادیم. بعد که تمام شد و خواست بخوابد برق اتاق او هم رفت و چراغ خاموش شد!
#شهید_محمد_جعفریمنش
@rahro313
شنیدم این دو ماه آخر
مُشت مُشت قرص میخوردی تا یه کم آروم بشی...
.
شنیدم موج امونت رو بریده بود...
.
.
مردم فکر میکنن این دردها و بیتابی هات از موج و زخمات بوده
هیچ کس نفهمید که تو آرامش میخواستی
هیچ کس نفهمید آرامش برات یعنی آغوش ابوحامد...
یعنی لبخند سیدابراهیم...
یعنی بودن کنارِ فوج فوج رفیقی که زودتر از تو پرکشیدن و تو رو تنها گذاشتن.
.
آرامش یعنی سر گذاشتن رو دامن عمه جانت زینب کبری
یعنی پنجه انداختنشون لای موها و نوازش کردنت
یعنی اینکه بهت بگن: خسته نباشی سربازم...
خوش آمدی...
.
.
کاش من رو هم موج عشق میگرفت...
. .
🔹️«#شهید_محمد_جعفر_حسینی» (ابو زینب) مدافع حریم لشکر فاطمیون
@rahro313
#شهیدنوید_صفری🕊
هر زمان که دور هم جمع بودیم و احساس میکرد بحث به غیبت کشیده شده، آرام مرا تکان می داد و با لبخند و شوخ طبعی همیشگی اش میگفت:
مامان بیدار شو، بیدار شو...
راوی: مادر شهید
@rahro313
الهی قلب هایمان همچنان برای شهدا بتپد ...
الهی گفتن از شهدا را همه مان بلدیم ؛ شهدایی زندگی کردن را نصیب همه ما کن ...
آمین❤
@rahro313
شیطان حکومت خویش را بر ضعف ها وترس ها وعادات ما بنا کرده است واگر تو نترسی و از عادات مذموم خویش دست برداری وضعف خویش رابا کمال خلیفه الهی جبران کنی،دیگر شیاطین را برتو تسلطی نیست. #شهید_آوینی
@rahro313
⚘﷽⚘
شخصیت متفاوت و خاصی داشت
گاهی #حاج_قاسم برای بازدید به منطقه می آمد
میگفتیم: مرتضی تو هم برو یک عکس با سردار بگیر!
می گفت: حالا وقت برای عکس گرفتن زیاد است
قصد ظاهرسازی نداشت
واقعا به این کارها علاقه ای نداشت ...‼ ️
حتی وقتی فرماندهان دیگر برای بررسی منطقه می امدند
به دلایل مختلف به قسمت های دیگر شهر می رفت...🚶♂
میگفتیم: تو به منطقه تسلط داری
بهتر است بمانی و راهنمایی کنی
می گفت: دوستان عراقی هستند...آن ها بهتر از من منطقه را می شناسند ✨
هیچ وقت این روحیاتش را درک نکردیم...
#شهیدمرتضی_حسین_پور🌹 #فرمانده_شهیدمحسن_حججی
@rahro313
✨به نام او که ترسیمگر صفحه جغرافیایی و خالق بشر در زمین است.
🍃بشری که مَلَک در شگفتی او مانده و فلک بعد از هزاران چرخ، او را در نقطه ای رها میکند که ماحصل #تقوا و رفتار خویش بوده! حال میخواهد آن نقطه جهنم باشد یا #بهشت.
🍃ولی حالا حرف قلم از بندهای است که فلک و ملک حیران او ماندند و به هنگام رهایی، به نقطه ای به #پرواز درآمد که اهل زمین غبطه خوردند به حالش.نامش مجتبی بختی بود، یا شاید هم جواد رضایی*!
🍃که در همهمه سبز بهار وَ به هنگامه #تلاوت_آیات نور خداوند، این تحفه بهشتی را به امانت به خانوادهاش سپرد؛ و مادرش چه خوب رسم امانتداری میدانست که سر #مجتبی را فدای تن بی سر ارباب کرد.
🍃 زندگی مجتبی شاید در همین دو سال دوندگی و بیقراری اش برای دفاع از حریم #عمه_سادات خلاصه میشد. و همین گره ای بود که مجتبی هرچه سعی در باز کردنش داشت کور تر میشد وَ با دعا و رضایت مادر بود که این گره باز شد و مقدمه ای شد بر آسمانی شدنش🕊
🍃امسال ششمین بهار است که مادر ، تولد سی و سه سالگی مجتبی را بر سنگ سرد مزارش جشن میگیرد💔
🎊میلادت مبارک #مدافع_زینب(س)
پ.ن* شهیدان مجتبی و مصطفی بختی که با نام های مستعار بشیر زمانی و جواد رضایی برای دفاع از حرم به سوریه رفتند.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسب سالروز تولد
#شهید_مجتبی_بختی
📅تاریخ تولد : ۱٢ فرودین
📅تاریخ شهادت : ٢٢ تیر ۱٣٩۴
🥀مزار شهید : بهشت رضا
@rahro313
چقـدر احساس تـکلیف زمانه ها فرق می کنـد گذشته نوجوان ۱۳ ساله احساس تکلیف برای دفاع ازدین ،ناموس و #کشور می کرد
حال این زمان امام جماعت #محله ، به تازگی کمی احساس تکلیف میکند برای رشـد محله.
.
آن یکی تحصیل کرده ، ساکن محله که تازه مدتی ست اورا دربعضی مجالس می بینم احساس تکلیف میکند برای شورای شهرم
تازه آنهم می گوید با اصرار اطرافیان احساس تکلیف کرده ام
خدایا از تو می خـواهم که درست احساس تـکلیف کنـم
@rahro313