#اندڪیتـفڪر
یـڪ جـاسـوس اسـرایـیـلـے
اَجـیـر شـد ڪـہ شـہـیـد چـمـران رو تـرور ڪـنـہ،
بـعـد از یـڪ هـفـتـہ تـعـقـیـب و مـراقـبـت،
عـاشـق رفـتار و ڪـردار شـہـیـد چـمـران شـد...!
انـصـافاً یـڪ هـفـتـہ مـراقـب مـا باشـن چـطـور مـیـشـہ؟!🧐
عـاشـق دیـن و مـذهـب مـا مـیـشـن یا...؟!🖐🏻
ڪـجـاے ڪاریـم...!👀
@rahro313
|بسم رب الشهداء|
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم
🌹محمد بلباسی🌹
فاطمه جونم! دختر بابا سلام، اگر دوست داری باز هم همدیگه رو ببینیم باید ظاهرت مثل باطنت اسلامی و قرآنی باشد، مانند مادرت محجبه و عفیف باش، در مقابل سختیها صبور باش.
حسن جون! مهدی جون! سلام
حالا بعد از بابا مرد خونه شما هستید، مواظب مادر و خواهرتون باشید که احساس تنهایی نکنند، خویشتندار باشید و احساس غریبی نکنید.
فرزندان گلم! نماز که ستون خیمه دین است را سبک نشمارید، احترام به مادر از واجبات شماست، در محضر روحانی حقیقی زانو بزنید و درس دین بیاموزید.
.
.
#شهید_بلباسی🌷
@rahro313
عبادُکَ الصّالحونید...
در قنوت ربنّایتان،به حال ما
دعا کنید
.
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
#عیدفطرمبارک
@rahro313
•┈┈🌺🌿••✾•بسم رب الشهدا•✾••🌿🌺┈┈•
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نَشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند، نشد...
@rahro313
درون خودش،با خودش کلنجار میرفت.برای کسی آشکار نمیکرداما گاهی خصوصی که حرف میزدیم،حرف های دلش را به زیان می آورد.هربار که از سوریه بر میگشت وبا هم حرف میزدیم ، بیشتر بوی رفتن میداد.اگر به حرف هایش توجه میکردی میفهمیدی که هرروز دارد قدمی را کامل می کند.آن اوایل که برگشته بود محکم گفت:جان فشانی اصلا آسان نیست.بعد توضیح داد در نقطه ای باید فاصله ای چند متری را در تیر رس تکفیری ها میدوید و توی همین چن متر، دخترش آمده جلوی چشمش.بعد گفت:اینطوری که ماها آسان درباره شهدا حرف میزنیم و می گوییم مثلا فلانی جانش را کف دست گرفته بود یا فلانی جان فشانی کرد؛این قدر هاهم آسان نیست. تعلقات مانع است.
کتاب تو شهید نمیشوی ص:95
#شهید_مدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
@rahro313
#طنز😂
موقع خواب بهمون خبر دادن که امشب رزم شب دارین ، آماده بخوابین😢😢
همه به هول و ولا افتادیم و پوتین به پا و با لباس کامل و تجهیزات نظامی خوابیدیم😁😁
تنها کسی که از رزم شب خبر نداشت حسین بود
آخه حسین خیلی زودتر از بچه ها خوابیده بود...
... نصفه های شب بود که رزم شب شروع شد💥💥
با صدای گلوله و انفجار از جا پریدیم💥💥
بچه ها مثل قرقی از چادر پریدند بیرون و به صف شدیم😐😐😐😐
خوشحال هم بودیم که با آمادگی کامل خوابیدیم و کارمون بی نقص بوده😎
اما یهو چشامون افتاد به پاهای بی پوتینمون😳😳
تنها کسی که پوتینش پاش بود حسین بود😃
از تعجب داشتیم شاخ در می آوردیم😳
آخه ما همه شب موقع خواب با پوتین خوابیده بودیم و حسین بی پوتین🤯
به بچه ها نگاه کردم ، داشتن از تعجب کُپ می کردند😵
فرمانده با عصبانیت گفت: مگه نگفتم آماده بخوابین و پوتین هاتون رو دم در چادر بذارین؟😡😡
این دفعه رو تنبیه تون می کنم که دفعه دیگه حواستون جمع باشه😧
زود باشین با پای برهنه دنبالم بیاین...😵
... صبح روز بعد همه داشتیم پاهامون رو از درد می مالیدیم🤕
مدام هم غُر می زدیم که چطور پوتین از پاهامون در اومده🤔
یهو حسین وارد شد و گفت: پس شما دیشب از قصد با پوتین خوابیده بودین؟😊😁
همه با حیرت نگاش کردیم و گفتیم:
آره! مگه خبر نداشتی قراره رزم شب بزنن و ما تصمیم گرفتیم آماده بخوابیم؟😲
حسین با تعجب گفت: نه! من خواب بودم ، نشنیدم😱😳
بچه ها که شاکی شده بودند گفتند:
راستی چرا دیشب همه ی ماها پاهامون برهنه بود جز تو؟🤨🤨🧐
حسین که عقب عقب راه می رفت گفت: راستش من نصف شب بیدار شدم☺️
خواستم برم بیرون چادر که دیدم همه با پوتین خوابیدن
🙄گفتم حتما خسته بودین و از خستگی خوابتون برده و نتونستین پوتیناتون رو در بیارین☺️
واسه همین اومدم ثواب کنم و آروم پوتین هاتون رو در آوردم ، بد کاری کردم؟😊😊😁😁
آه از نهاد بچه ها در نمی اومد
حسین رو گرفتیم و با یه جشن پتوی حسابی حالشو جا آوردیم🤣🤣
@rahro313
#خاطراتشهدا
حسین از دوستان شهید احمد بود و بسیار
به شهید احمد علاقه داشت
فکر میکنم دوستی آنها به دوره های مشترکشان در کشافه المهدی برمیگردد
حسین همیشه شهید احمد را غریب طوس صدا میزد
زمانی که شهید احمد به شهادت رسید
حسین بسیار متاثر شد 💔
در آن هنگام او در حال انجام وظیفه بود
ولی به محض اینکه خبر را شنید شبانه به بیمارستان رفت تا برای بار اخر او را ببیند
و بااو وداع کند
🥀به روایت خواهر شهید حسین الخطیب
#شهیدحسینالخطیب
#شهیداحمدمشلب
@rahro313
مادر شهید عباس دانشگر
بیستم خردادماه سال۹۷ بود میخواستم لحظهی شهادت عباس که حدود ساعت سه بعدازظهر بود سر مزار فرزندم دعا و زیارت عاشورا بخوانم. با عروسم تماس گرفتم و گفتم: میتوانی مرا به امامزاده برسانی؟ قرار شد که به دنبالم بیاید. ساعت ۲:۴۵ شد اما عروسم هنوز نرسیده بود. پیجوی او شدم. خودش را رساند. در بین راه گفت: وقتی تماس گرفتید، داشتم خواب عباس را میدیدم. این را گفت و تعریف کرد: دیدم من و چند نفر دیگر در سالگرد شهادت عباس در امامزاده علی اشرف علیه السلام کارهایی میکنیم. انگار داشتیم فضایی را برای مراسم سالگرد آماده میکردیم. ناگهان عباس را دیدم که او هم به سختی کار میکرد. عرق از سر و صورتش جاری بود و خستگی را میشد در چهرهاش دید. در خواب میدانستم که عباس شهید شده. به او گفتم: ما برای شما کار میکنیم شما برای چه کسی کار میکنی؟ جواب داد: من برای آقا امام زمان عجل الله کار میکنم. همان لحظه شما تماس گرفتید و من بیدار شدم
منبع: کتاب تاثیر نگاه شهید ص ۱۰۲
@rahro313
سردار دلهایمان در #بوکمال وصیت کدام شهید را خواند ؟
(بخوانید از شهیدی که نه تنها از قاتلش گذشت حتی وعده شفاعت به او داد !)
#شهید_حاج_علی_محمدی_پور از سرداران #شهید رفسنجان و فرمانده گردان ۴۱۲ در لشکر ثارالله بود
او در #کربلای_پنج حماسه ساز شد و با ملائک راهی آسمان گردید
در صفای روح او همین بس که در وصیتش نوشت :
((اما تو ای برادر عراقی اگر چه تو ماموری و قاتل جان من
اما من تو را برادر خود میدانم
از تو خواهم گذشت
اگر خدا اجازه دهد اول کسی را که شفاعت کنم تو هستی
آماده باش و غمی به دل راه نده وحشتی نداشته باش
سینه من آماده است))
@rahro313
مصطفی سعی می کرد سیستم مخابراتی را ببرد در دل دشمن که بچه ها می جنگیدن تا تلفن را وصل کند. می گفت: گناه دارند، بگذار بچه ها بتوانند راحت با خانواده هایشان تماس بگیرند تا هم روحیه شان بالا رود هم آنها نگران نشوند. هرجا هم تلفن وصل می کرد زنگ می زد با من تست کند. موقع تست تلفن زنگ می زد با لهجه عربی می گفت: ابوسدیک یعنی ببوسمت. من هم عربی ام خوب بود می گفتم السلام و علیکم یا بعلی و با هم کلی شوخی می کردیم.
معمولا یک روز درمیان زنگ می زد. روزهای آخر انگار به او الهام شده بود. بیشتر تماس می گرفت و بیشتر ابراز دلتنگی می کرد. ما معمولا صحبت های تلفنی مان خیلی طول نمی کشید. نهایت یک ربع اما شب آخر ۴۰ دقیقه صحبت کرد. از اول زندگی گفت، از عاشقانه ها گفت، اینکه اگر من اینجا هستم بیشتر ثوابش برای شماست. درد دل کرد و تماس تصویری هم گرفت. مصطفی ۱۱ سال همسرم بود اما تا به حال چهره اش را اینقدر نورانی ندیده بودم. حتی مادرم را صدا کردم بیا ببین چقدر مصطفی نورانی شده.
(خدیجه صفرپور همسر شهید مصطفی زال نژاد)
@rahro313
یک بیماری کرونا ویروسی میشناسم که مخصوص افراد خاص هست.
تا حالا نه سازمان بهداشت جهانی در موردش سخنرانی کرد؛ و نه سازمان حقوق بی بشر!
وفقط میخواد تو کشورهای مظلوم شیوع پیدا کنه!
ویروس منحوسی که به حول قوه الهی و با وعده صادق سردار عزیز حاج قاسم سلیمانی از بین خواهد رفت.
@rahro313
۲۶ اردیبهشت ماه سالروز شهادت سردار مشروطه و همرزم ستارخان سرتیپ حاج موسی خان هوجقانی را گرامی می داریم
تاریخ شهادت : ۱۲۹۶/۲/۲۶ منطقه گونئی شبستر کنونی
@rahro313