بسم رب الزهرا
تا شهید است رفیقِ دل من ،
میل همراه شدن بادگران نیست مرا ...
" پلاڪش"را
برای ما جا گذاشت،
تا روزی بدانیم،
از جنس ما بود.
"هویتش" خاکے بود
اما دلش را به "آسمان"زد
راز عجیبے است " گمنامـے"
#شهیدگمنام
@rahro313
💠 #خاطره_چمران
💠 به روايت (احمد كاويانی)
.
«خيلی ها ميخواستند او نباشد. يكی از اين خيلی ها (بنی صدر) بود كه با دكتر و ستادش مشكل اساسی داشت.
زمان انتخابات رياست جمهوری، من مانده بودم چه كنم و به چه كسی رای بدهم. آن موقع همه شعار ميدادند:«بني صدر، صد در صد.»
رفتم پيش دكتر و به او گفتم:
«چه كنم دكتر؟ به بنی صدر راي بدم؟؟»
گفت :«نه.»
گفتم:«چرا؟»
گفت:«اونو از زمان اروپا ميشناسم كه مخالف بچه های انجمن اسلامی بود و هميشه خودشو تبليغ ميكرد و ميخواست به هر قيمتی فقط خودش رئيس باشه. چنين آدمی خطرناكه.»
#انتخابات
@rahro313
۳۱ خرداد سالگرد شهادت دکتر چمران فرا میرسد .
........خدایا ، تو میدانی که من در انجام وظیفه انسانی خود ذره ای فروگذار نکرده ام ، لحظه ای از مرگ نهراسیده ام ، هیچ گاه بخاطر مصلحتی خاص حق و حقیقت را زیر پا نگذاشتم ، در میان گرداب های سهمگین فرو رفتم ، طوفان های دشنام و تهمت را تحمل کردم و ذره ای از راه تو منحرف نشدم .
تو می دانی که روزگاری بر من گذشت که حتی زمین و آسمان به دشمنی من کمر بستند ، از هر طرف اژدهای مرگ دهن باز کرده بود که مرا ببلعد ، حتی لحظه ای به حیات خود اطمینان نداشتم ، از هر گوشه ای گلوله به سوی من جاری می شد .
( راز و نیازی با خدای بزرگ از شهید دکتر مصطفی چمران ، در لبنان ، کتاب " عارفانه " ، صفحه ۱۵۰ ، انتشارات بنیاد شهید چمران ).
تصویر دکتر چمران در میان رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم ، در منطقه طراح و عباسیه ، شمال رودخانه کرخه کور و جنوب جاده سوسنگرد ، زمستان سال ۱۳۵۹ .
@rahro313
به بهانه سالگرد شهادت اولین شهید ایرانی در بوسنی
شهید بزرگوار رسول حیدری
♥️🌹
[شهيد رسول از کساني بود که ارتباط خوبي با مردم برقرار مي کرد و مردم شهيد رسول را از خود مي دانستند و حرفش را مي پذيرفتند. در ساخت و سازماندهي يگانها ايشان فردي موثر بود. آنقدر به اين شهيد رزمندگان علاقه داشتند که اسم پادگانشان را شهيد رسول گذاشتند.
يادم مي آيد من مي خواستم يک کمکي براي يگاني در زاويدوويچي از مراکز کمک رساني ويسوکو بگيرم. به ايرانيها گفتم چه کمکي مي توانيد به اينجا بدهيد؟ گفتند اين مقدار آرد. گفتم کم است، شهيد رسول گفت: چقدر آرد مي خواهي ؟ گفتم دو تن آرد مي خواهم . بلافاصله شهيد رسول گفت: بدهيد هر چيزي که آن يگان مي خواست. وقتي خبر شهادت ايشان را شنيديم همه ناراحت شديم مخصوصاً که دوست من محمد آوديچ هم با ايشان به شهادت رسيد .]
راوي: ابراهيم آوديچ
@rahro313
اگـࢪمیخواهےمحبوبخداشوی
گمنامباش؛
ڪارڪنبرایخدا،
نَہبرایمعروفیت!✋️
#شهیدعلیتجلایی🌱
@rahro313
.
| بـسـم رب الـشـهـدا والـصـدیـقـیـن |
.
این کتاب داستان هایی را از نزدیکان و دوستان ایشان روایت می کند.
هر کسی او را می دید دیگر نمی توانست به راحتی از او دل بکند. مصطفی قانون جذب را خوب بلد بود. می دانست چه کار کند تا یکی را جذب بسیج و دم و دستگاه امام حسین (ع) کند.
پدرش می گفت: «مصطفی به مادرش گفته شما دعا کن من موثر باشم، شهید شدم یا نشدم مهم نیست!»
.
🍃گزیده
با فریاد لبیک یا زینب (س) یک محور از محاصره را شکستیم و در قلب دشمن قرار گرفتیم. نه راه برگشتی بود نه می شد پیشروی کرد. سید من را صدا زد و گفت «به تکفیری ها بگو ما مسلمونیم و نباید آتیش به سر خودمون بریزیم. باید برای دفاع مردم مظلوم فلسطین سر اسرائیل بمب و خمپاره بریزیم.» این جملات را به عربی برایشان گفتم. تکفیری ها هم شروع به ناسزا گفتن کردند. بار دیگر سید ابراهیم چند آیه از قرآن برایشان خواند. یکی از تکفیری ها پشت بی سیم گفت «مگه شما مسلمانید؟» گفتم «بله ما مسلمانیم و رسول خدا پیامبر ماست و قرآن کتاب ما.» نفهمیدیم چه شد اما دشمن روستای جلوتر را هم تخلیه کرد و ما توانستیم با تعداد کم از محاصره دربیاییم.
@rahro313
شهید، باران رحمت الهی است
که به زمین خشک جانها، حیات دوباره میدهد.
عشق شهید، عشق حقیقی است
که با هیچ چیز عوض نخواهد شد.
🖤🌻🌻🖤
#شهید_سعید_مجیدی
@rahro313
هیچ وقت ندیدم که ابراهیم، به دنبال لذت شخصی خودش باشد.
لذت برای او تعریف دیگری داشت.
اگر دل کسی را شاد می کرد، خودش بیشتر لذت می برد.
اگر پولی دستش می رسید سعی می کرد به دیگران کمک کند.
خودش به کمترین ها قانع بود، اما تا می توانست به دیگران کمک می کرد.
.
کتاب سلام بر ابراهیم ؛ جلد دوم ، ص ۳۲
@rahro313
هیچ وقت ندیدم که ابراهیم، به دنبال لذت شخصی خودش باشد.
لذت برای او تعریف دیگری داشت.
اگر دل کسی را شاد می کرد، خودش بیشتر لذت می برد.
اگر پولی دستش می رسید سعی می کرد به دیگران کمک کند.
خودش به کمترین ها قانع بود، اما تا می توانست به دیگران کمک می کرد.
.
کتاب سلام بر ابراهیم ؛ جلد دوم ، ص ۳۲
@rahro313
#فکه است ، محل عملیات والفجر مقدماتی ، دقیقا در همین نقطه#مرتضی_آوینی در سال هفتاد و پنج به #شهادت رسید.
@rahro313